نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: افسردگی و عدم اعتماد به نفس

1285
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30349
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    افسردگی و عدم اعتماد به نفس

    توی خانواده متوسط به دنیا اومدم از دوران کودکی مدام تحت فشار بودم تو خونه ما همیشه دعوا بود و من بر خلاف بقیه بچه ها که عاشق کودکیشون هستن جز صحنه های دعوا و گریه های پشت در اتاقم چیزی یادم نیست، و از کودکی ام فراری ام ودلم میخواد پاکشون کنم دوران دبستان مدام تحت فشار های روانی از طرف پدر و مادرم بودم که حتما نمره بیست بگیرم و با دعوا کتک و استرس به دلیل اینکه فرزند اول خانواده بودم و میخواستن کمبود ها شون رو در من جبران کنن جوری که مدام کتک ام میزدن که چیزی جز درس برام مهم نبود از همون دوران استرس و تپش قلبم شروع شد چند باری به پزشک مراجعه کردم و همه استرس بالا و فشار رو تایید میکردن. و در نهایت من با فقر عاطفی و کمبود محبت بزرگ شدم و به اولین پسر فامیلی که دیدم عاشقش شدم ۶سال باهاش دوستی سالم و هدفدار داشتم که بر اثر خیانت های مداوم پسر و از طرفی کمبود محبت و عدم اعتماد به نفس ای که خانواده از بچه گی برای من داشت دچار افسرگی شدید شدم
    حدود سه سال پیش به دکتر اعصاب مراجعه کردم و تشخیص افسردگی شدید داد مدام گریه میکردم همیشه گریه میکردم و هر ماه دارو های با دز بالا مصرف میکردم و همش خواب بودم خانوادم بی اطلاع بودم و مدام بهم گیر میدادن حق بیرون رفتن نداشتم گاهی اوقات فقط بدون اطلاع پدر و با التماس از مادرم یه چند ساعتی رو یواشکی میرفتیم بیرون و قبل از اومدن پدرم بر میکشتم خونه ،به شدت محدود و بسته بودم حق تفریح حق داشتن دوست نداشتم فقط درس،
    حدود دو سال قرص مصرف میکردم و حالم بد و بدتر میشد و مشکوک به خودکشی بودم و چند باری خواستم انجام بدم اما برگشتم تا اینکه دکترم پیشنهاد شوک مغزی بهم داد بعد که فهمید شک مغزی چیه ! کم کم با وجود عدم بهبودیم داروهامو گذاشتم کنار یه سالی میشه و من به اون بدی نیستم زنده ام اما حالم خوب نیست
    خیلی ادم ناکامی هستم درس خیلی زیاد میخونم اما نتیجه نمیگیرم پر از طنش و اظطرابم
    تو زندگی جز ناکامی و شکست چیزی نصیبم نشده چه از لحاظ عشق چه خانواده چه تحصیل
    همش دنبال فراموشی و فرارم دلم میخواد از ایران برم از خانوادم از همه ی ادم هایی که ازارم دادن جدا شم
    کمکم کنید راهنمایی ام کنید من دیگه واقعا نمیتونم....

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : افسردگی و عدم اعتماد به نفس

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aryasa نمایش پست ها
    توی خانواده متوسط به دنیا اومدم از دوران کودکی مدام تحت فشار بودم تو خونه ما همیشه دعوا بود و من بر خلاف بقیه بچه ها که عاشق کودکیشون هستن جز صحنه های دعوا و گریه های پشت در اتاقم چیزی یادم نیست، و از کودکی ام فراری ام ودلم میخواد پاکشون کنم دوران دبستان مدام تحت فشار های روانی از طرف پدر و مادرم بودم که حتما نمره بیست بگیرم و با دعوا کتک و استرس به دلیل اینکه فرزند اول خانواده بودم و میخواستن کمبود ها شون رو در من جبران کنن جوری که مدام کتک ام میزدن که چیزی جز درس برام مهم نبود از همون دوران استرس و تپش قلبم شروع شد چند باری به پزشک مراجعه کردم و همه استرس بالا و فشار رو تایید میکردن. و در نهایت من با فقر عاطفی و کمبود محبت بزرگ شدم و به اولین پسر فامیلی که دیدم عاشقش شدم ۶سال باهاش دوستی سالم و هدفدار داشتم که بر اثر خیانت های مداوم پسر و از طرفی کمبود محبت و عدم اعتماد به نفس ای که خانواده از بچه گی برای من داشت دچار افسرگی شدید شدم
    حدود سه سال پیش به دکتر اعصاب مراجعه کردم و تشخیص افسردگی شدید داد مدام گریه میکردم همیشه گریه میکردم و هر ماه دارو های با دز بالا مصرف میکردم و همش خواب بودم خانوادم بی اطلاع بودم و مدام بهم گیر میدادن حق بیرون رفتن نداشتم گاهی اوقات فقط بدون اطلاع پدر و با التماس از مادرم یه چند ساعتی رو یواشکی میرفتیم بیرون و قبل از اومدن پدرم بر میکشتم خونه ،به شدت محدود و بسته بودم حق تفریح حق داشتن دوست نداشتم فقط درس،
    حدود دو سال قرص مصرف میکردم و حالم بد و بدتر میشد و مشکوک به خودکشی بودم و چند باری خواستم انجام بدم اما برگشتم تا اینکه دکترم پیشنهاد شوک مغزی بهم داد بعد که فهمید شک مغزی چیه ! کم کم با وجود عدم بهبودیم داروهامو گذاشتم کنار یه سالی میشه و من به اون بدی نیستم زنده ام اما حالم خوب نیست
    خیلی ادم ناکامی هستم درس خیلی زیاد میخونم اما نتیجه نمیگیرم پر از طنش و اظطرابم
    تو زندگی جز ناکامی و شکست چیزی نصیبم نشده چه از لحاظ عشق چه خانواده چه تحصیل
    همش دنبال فراموشی و فرارم دلم میخواد از ایران برم از خانوادم از همه ی ادم هایی که ازارم دادن جدا شم
    کمکم کنید راهنمایی ام کنید من دیگه واقعا نمیتونم....

    عدم اعتماد به نفس را می توان عدم توانایی در ابراز توانمندیها و لیاقتهای فرد علیرغم دارا بودن آن تواناییها تعریف نمود.برای مثال دختر زیبایی که علی رغم زیبا بودن در چشم دیگران باز هم خود را زیبا نمی داند . یا ورزشکاری که علیرغم توانمندیهای جسمانی و فنی، خود را در مقابل حریف ضعیف می بیند. و یا دانشجویی که علیرغم تسلط بر مطالب درسی سر کلاس جرات پاسخ دادن به سوالات را ندارد.



    علل عدم اعتماد به نفس

    بیشترین ویژگیهای شخصیت ما از دوران کودکی شکل میگیرد. بنابراین از جمله عوامل شکل دهنده شخصیت ما بایدها و نبایدها، تایید و یا عدم تایید رفتارهای ما، تنبیه ها و تشویق ها، تحسین و تمجید، تعریف و تحقیر،... می باشد که توسط اطزافیان از جمله خانواده و والدین بر ما اعمال می گردد. بنابرایناعتماد به نفس و یا عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس کاذب ریشه در دوران کودکی و تربیت گذشته فرد دارد.
    پیامدها و عواقب عدم اعتماد به نفس: پیامدهای عدم اعتماد به نفس بسیار است. شخصی که فاقد اعتماد به نفس می باشد در واقع قدرت ابراز وجود، توانایی احقاق حق، توانایی در ابراز علاقه و بیان احساسات و غیره را ندارد. در نتیجه احساس سر خوردگی، خود کم بینی و احساس پریشانی مینماید، که این همان افسردگی است. در واقع یکی از عوامل اصلی و درجه یک اختلالات افسردگی، اضطراب، وسواس، و غیره که این درمانگر در طول دوران کاری در بیماران خود مشاهده نموده است عدم اعتماد به نفس میباشد.
    شباهت های زیادی بین اعتماد به نفس و خجالت وجود دارد . یک فرد خجالتی هم می ترسد ابراز وجود کند و همینطور یک فردی که اعتماد به نفس ندارد هم ترس از ابراز وجود دارد . با این حال تفاوتهای این دو بسیار زیاد است . به طور کلی فردی که دارای عدم اعتماد به نفسمی باشد حتی در انجام کارهایی که توان انجام آن را دارد هم می ترسد . بسیاری از افراد دارای اعتماد به نفس کاذب می باشند . این افراد ادعای انجام هر کاری را می نمایند و هنگامیکه شکست می خورند سعی می کنند باز آن را توجیه کنند . اگرچه اعتماد به نفس کاذب یک ویژگی منفی است ولی وضعیت افراد دارای این ویژگی بهتر از افرادی است که اعتماد به نفس ندارند . چون کسی که اعتماد به نفس ندارد حتی برای بهبود شرایط خود هم تلاش لازم را انجام نمی دهد .یکی از دلایل افسردگی عدم اعتماد به نفس می باشد.


    درمان عدم اعتماد به نفس


    متاسفانه عدم اعتماد به نفس همان طور که گفته شد یکی از عوامل اصلی اختلالات عاطفی و رفتاری و روانی است. بسیاری از درمانگران از جمله روانپزشکان به دنبال رفع علایم بیماری می باشند و معمولا روانپزشکان دارو تجویز مینمایند تا علایم افسردگی و استرس و غیره را کاهش دهند. و متاسفانه فنون روانشناسی چون شناخت درمانی و رفتار درمانی و ... نیز در درمان و یا بهبود حالات روانی و رفتاری فرد آنچنان موفق نبوده است. از آنجایی که به نظر میرسد که ریشه بسیاری از اختلالات رفتاری و روانی ریشه در اعماق ذهن و یا ضمیر ناخودآگاه فرد دارد شاید در حال حاضر هیپنوتیزم درمانی به همراه روان درمانی قویترین روش برای بهبود اعتماد به نفس و دیگر حالات روانی فرد باشد.

    تقويت اعتماد به نفس

    بيشتر اوقات‌تان را با آدم‌هايي بگذرانيد که اعتماد به نفس‌شان بالاست. اگر اين کار براي‌تان ممکن نيست، لااقل توي برنامه هر روز‌تان مدتي را براي هم‌نشيني با افرادي اختصاص بدهيد که خودباور و خودساخته‌اند. حقيقت اين است که انرژي مثبت و نيروي دروني آدم‌ها تا حدي مسري است. در حضور اين آدم‌ها اصلا لازم نيست کاري بکنيد. کافي است کنارشان باشيد و آنها حرف بزنند، رفتار کنند، زندگي کنند و شما تماشاگر باشيد تا اعتماد به نفس‌شان کم‌کم به شما هم سرايت کند. ضمن اين که چيزهاي بسياري را هم مي‌شود از همين جماعت و با همين هم‌نشيني‌هاي ساده آموخت. گاهي تنها با آموختن و به کار بستن يک نکته تازه، مسير زندگي آدم زير و رو مي‌شود.



    تقريبا تمام آدم‌هاي موفق دنيا يک مشاور دانا و قابل اعتماد داشته‌اند. اين مشاور يا معلم خوب ممکن است يکي از اعضاي خانواده، يک دوست صميمي،‌ يک معلم مدرسه و يا اصلا يک شخص غريبه و خيرخواه باشد. ممکن است توي زندگي‌تان حضور داشته باشد يا ممکن است اصلا خودش زنده نباشد و شما از طريق آثاري که از او به جا مانده،‌ از او کمک بگيريد. به هر حال، راهي که شما مي‌خواهيد طي کنيد و هدفي که مي‌خواهيد به آن برسيد، احتمالا پيش از شما هم ديگراني در آن راه رفته‌اند و به آن هدف رسيده‌اند. مشورت با آن رفته‌ها و رسيده‌ها و هم‌نشيني با آن آدم‌ها، اعتماد به نفس‌تان را براي رفتن و رسيدن تقويت مي‌کند؛ ضمن اين که سرعتِ رفتن و رسيدن‌تان را هم چند برابر مي‌کند.







    سعي کنيد اين را بفهميد که اعتماد به نفس فقط يک حس است. تا به حال برایتان پيش نيامده که در يک موقعيت خاص، اين حس را تجربه کرده باشيد؟ ‌اگر قبلا توانسته باشيد اين حس را حتي براي يک بار تجربه کنيد، قطعا باز هم مي‌توانيد. چگونه؟ با فراهم آوردن مقدمات پديد آمدن آن حس. اين همان چيزي است که ارزش تمرين هر روزه دارد. لااقل 15 دقيقه از هر روزتان را اختصاص بدهيد به تجسم همان شرايطي که در آن، با حس اعتماد به نفس رفتار کرده‌ايد. آن شرايط را با جزييات دقيق توي ذهن‌تان مرور کنيد و به حس‌تان در آن لحظه توجه کنيد. پس از مدتي، همراه داشتن اين احساس براي‌تان به شکل يک عادت درمي‌آيد.



    پاواروتي سرشناس‌ترين خواننده اپراي دنيا بود . چندي پيش، او در مصاحبه‌اي با يک روزنامه ايتاليايي گفته بود که هر روز لااقل 6 ساعت تمرين مي‌کند و هنوز هم احساس مي‌کند که هر روز، چيز تازه‌اي درباره صدا و موسيقي ياد مي‌گيرد. اين تمرين و تمرين و تمرين که منجر به مهارت بيشتر مي‌شود، يکي از لازمه‌هاي اعتماد به نفس است. در يک مهارت يا توانايي ويژه‌اي که حس مي‌کنيد علاقه‌ و اشتياق‌تان براي آموختن‌اش بيشتر است، سرمايه‌گذري کنيد و بکوشيد تا هر روز چيز تازه‌اي در همان زمينه ياد بگيريد.

    اگر توي زندگي‌تان ارزش‌هاي قطعي و شناخته شده‌اي هست که واقعا باورشان داريد و مي‌خواهيد به‌شان عمل کنيد، خوب بشناسيدشان و مراقب باشيد که ازشان تخطي نکنيد. تخطي از اين ارزش‌ها به ويژه در آنهايي که زندگي آگاهانه را انتخاب کرده‌اند، موجب شعله‌ور شدن حس گناه و در هم شکسته شدن خانهاعتماد به نفس مي‌شود. مي‌توانيد اين ارزش‌هاي شخصي يا اعتقادي را فهرست کنيد و زير ميز تحريرتان يا گوشه و کنار اتاق منزل يا اتاق کارتان نصب کنيد تا ملکه ذهن‌تان شود. اين پايبندي، پايه‌هاي عزت نفس و اعتماد به نفس‌تان را محکم مي‌کند.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی همسرم نسبت به من
    توسط M&E در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 06-21-2015, 05:51 PM
  2. عدم توانایی در ارتباط
    توسط solaleh-rahimi در انجمن اختلال رشد سیستم عصبی
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 03-27-2015, 08:27 PM
  3. سواستفاده از اعتماد
    توسط رها تهرانی در انجمن عوامل استرس زای شدید
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-19-2015, 02:08 AM
  4. به کی اعتماد کنم؟
    توسط بهار13 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 23
    آخرين نوشته: 03-17-2015, 03:40 PM
  5. بی اعتمادی
    توسط tanha_2 در انجمن سرد شدن رابطه
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-11-2015, 06:06 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد