افسردگی

[عاطفه...]

با سلام و خسته نباشی احساس کیکنم افسرده شدم همش احساس خستگی میکنم خواهش میکنم کمکم کنید من همسر خوبی دارم که عاشقشم و یه پسر کوچولو که خدا تازه بهمون داره و پنج ماهشه زندگی خوبی دارم ولی همش از اینده میترسم و فکرای منفی میاد تو ذهنم در مورد اینکه ایا میتونم مادر و همسر خوبی باشم گاهی وقتا فکر میکنم از عهده این مسئولیت ها نمیتونم بربیام به تازگی قراره برم سر کار ،ومیترسم نتونم مادر و همسر خوبی باشم ،مدتی دچار کم خوابی شدم لطفا کمکم کنید ممنون

[رزمریم]

سلام دوست عزیز

از همین مطلبتون میشه فهمید که مادر و همسر خوبی هستید

اگه نبودین که به فکر نمیفتادین و نگران آیندشون نبودین

دوست خوبم گفتین که پسرتون 5 ماهشه..

احتمالا شما درگیر افسردگی پس از زایمان شدید ...که کاملا طبیعی هست و واسه همه خانما پیش میاد

با اینکه مدت زمان مدیدی از زایمان شما گذشته اما چون توجهی به این نوع افسردگی نشده احتمالا هنوز همراه شماست

عزیزم شما اصلا نگران نباش داری یه روند کاملا طبیعی رو طی میکنی

چون وارد یه مرحله جدیدتر از زندگیت شدی و هنوز کاملا شناخت نداری نسبت به این مرحله..پس طبیعیه که اوایلش احساسات مبهم و گاها منفی داشته باشی

اگه بخوای نگران باشی و مدام در فکر و خیال منفی باشی نه تنها آینده روشن نمیشه بلکه زمان حالت رو هم از دست میدی

زمان حال و الان میشه همون دیروزی که غصه بد بودنش رو میخوریم و میشه همون فردایی که نگرانشیم

پس به فکر حال باش...الانت رو خوب سپری کن که هم بشه گذشته خوب و هم یه انرژِی واسه آیندت

پسرت و همسرت به تو و افکار خوبت احتیاج دارن اجازه نده با چیزای منفی ازشون دور بشی

مطمئن باش خداوند این لیاقت و توانایی رو در تو دیده که مادرت کرده

پس به خدا ثابت کن که از پسش برمیای و مطمئن باش خدا خودش مواظب شما هست

همین الان این نگرانی ها رو دور بریز و به فکر یه اول هفته استثنایی کنار همسر و پسرت باش

موفق باشی گل

[شهرام2014]

سلام دوست عزیز

از همین مطلبتون میشه فهمید که مادر و همسر خوبی هستید

اگه نبودین که به فکر نمیفتادین و نگران آیندشون نبودین

دوست خوبم گفتین که پسرتون 5 ماهشه..

احتمالا شما درگیر افسردگی پس از زایمان شدید ...که کاملا طبیعی هست و واسه همه خانما پیش میاد

با اینکه مدت زمان مدیدی از زایمان شما گذشته اما چون توجهی به این نوع افسردگی نشده احتمالا هنوز همراه شماست

عزیزم شما اصلا نگران نباش داری یه روند کاملا طبیعی رو طی میکنی

چون وارد یه مرحله جدیدتر از زندگیت شدی و هنوز کاملا شناخت نداری نسبت به این مرحله..پس طبیعیه که اوایلش احساسات مبهم و گاها منفی داشته باشی

اگه بخوای نگران باشی و مدام در فکر و خیال منفی باشی نه تنها آینده روشن نمیشه بلکه زمان حالت رو هم از دست میدی

زمان حال و الان میشه همون دیروزی که غصه بد بودنش رو میخوریم و میشه همون فردایی که نگرانشیم

پس به فکر حال باش...الانت رو خوب سپری کن که هم بشه گذشته خوب و هم یه انرژِی واسه آیندت

پسرت و همسرت به تو و افکار خوبت احتیاج دارن اجازه نده با چیزای منفی ازشون دور بشی

مطمئن باش خداوند این لیاقت و توانایی رو در تو دیده که مادرت کرده

پس به خدا ثابت کن که از پسش برمیای و مطمئن باش خدا خودش مواظب شما هست

همین الان این نگرانی ها رو دور بریز و به فکر یه اول هفته استثنایی کنار همسر و پسرت باش

موفق باشی گل

سلام

دوست خوبمون درست حدس زدن. اگر تا اواخر 6 تا 7 ماهگی رفع نشد حتما از یک مشاور حاذق خانم کمک بگیرید. موفق باشید