افکار منفی و رهایی ؟

[ali2020]

سلام من در موضوع قبلی کلی توضیحات نوشتم و پاسخی نگرفتم شاید زیاد پیچیدش کردم

الان سوالی که دام اینه که :


افکار منفی تو ذهنم سرازیر میشن وقتی ازشون میترسم یا حساس میشم بهشون دیوانه وار نفوذ میکنن که منجر به تپش قلب و ... اعتماد به نفسم هم گرفتن ازمن ( منی که فرد خیلی با اعتماد بنفسی بودم )

من میخوام بدونم در رابطه با افکار منفی چیکار کنم : وقتی به دهنم اومدن مقابلش با افکار مثبت مقابله کنم ؟ یا نسبت بهش بیخیال باشم ؟


وقتی مقابله میکنم افکار مثبت رو ایجاد میکنم همیشه نه ولی برخی موارد کاملا روبهراه میشم ولی دوباره این افکار برمیگردن اومدم گفتم من رو یک چیز ساده انقد حساس شدم (موقعیت استرس زا) پس نسبت بهش بیخیال بشم و بزارم افکار منفی بیان و توجهی نکنم بهشون که بعد از چند روز الان احساس کاملا بی میلی به همه چیز دارم و وقتی هم تنها میمونم و کاری ندارم حالت دلتنگی رو حس میکنم انگار مقابله نمیکنم بیشتر نفوذ کرده! تو سایتها بعضی جاها نوشتن باهاش مقابله نکنین چون بدتر خواهد شد و سرسخت تر از همیشه! میگن بزارین بیان این افکار و آروم رد بشن اما رد نمیشن که کلا حرکت نمیکنن!



من تکنیک های برای مقابله و ... رو بلدم الان موندم چیکار کنم مقابله کنم یا بیخیال بشم ؟
اگر تکنیک های واقعا بدرد بخوری دارید بگید نه اونهایی که تو سایتها نوشتن مرسی

[رها75]

سلام من در موضوع قبلی کلی توضیحات نوشتم و پاسخی نگرفتم شاید زیاد پیچیدش کردم

الان سوالی که دام اینه که :


افکار منفی تو ذهنم سرازیر میشن وقتی ازشون میترسم یا حساس میشم بهشون دیوانه وار نفوذ میکنن که منجر به تپش قلب و ... اعتماد به نفسم هم گرفتن ازمن ( منی که فرد خیلی با اعتماد بنفسی بودم )

من میخوام بدونم در رابطه با افکار منفی چیکار کنم : وقتی به دهنم اومدن مقابلش با افکار مثبت مقابله کنم ؟ یا نسبت بهش بیخیال باشم ؟


وقتی مقابله میکنم افکار مثبت رو ایجاد میکنم همیشه نه ولی برخی موارد کاملا روبهراه میشم ولی دوباره این افکار برمیگردن اومدم گفتم من رو یک چیز ساده انقد حساس شدم (موقعیت استرس زا) پس نسبت بهش بیخیال بشم و بزارم افکار منفی بیان و توجهی نکنم بهشون که بعد از چند روز الان احساس کاملا بی میلی به همه چیز دارم و وقتی هم تنها میمونم و کاری ندارم حالت دلتنگی رو حس میکنم انگار مقابله نمیکنم بیشتر نفوذ کرده! تو سایتها بعضی جاها نوشتن باهاش مقابله نکنین چون بدتر خواهد شد و سرسخت تر از همیشه! میگن بزارین بیان این افکار و آروم رد بشن اما رد نمیشن که کلا حرکت نمیکنن!



من تکنیک های برای مقابله و ... رو بلدم الان موندم چیکار کنم مقابله کنم یا بیخیال بشم ؟
اگر تکنیک های واقعا بدرد بخوری دارید بگید نه اونهایی که تو سایتها نوشتن مرسی

سلام.روز خوش
یه مطلب که ی جای دیگه توی این سایت گفتم و دوباره اینجا میگم:
کلا هر ادمی اگه بشینه واسه خودش فکر کنه حتی اگه داره به یه چیز مثبت فکر میکنه بعد از 5 دقیقه فکر های منفی نا خداگاه میان سراغش
و اینکه ذهن شما به اون چیزی که شما بهش دستور میدین عمل میکنه سعی کنید به خودتون چیز های منفی رو تلقین نکنین مثالا اگه شما بگید من اعتماد به نفس ندارم ذهن شما همون دستور رو اجرا میکنه و شما به یه ادم بی اعتماد به نفس تبدیل میشید.
کتاب هایی که در مورد مثبت اندیشی .شاد زیستن . اعتماد به نفس هست رو زیاد بخونین .چند بار هم بخونین و به تکنیک هاش عمل کنید .
به نظر من ورزش هم تاثیر زیادی داره.من خودم یه مدت درگیر همین فکرای منفی بودم با این که هیچ اتفاق خخاصی واسم نیوفتاده بود اما یه روز به خودم اومدم و دیدم با این افکار فقط دارم خودمو نابود میکنم.تصمیم گرفتن خودم رو با کلاس های متنوع سرگرم کنم .و هر روز باشگاه میرفتم. ....ارتباط با دوستای جدیدی که پیدا کردم با مربی هام و ....... حال منو خوب کرد
در ضمن سعی کنید با دوستایی رفت و امد کنید که خیلی شادن و غصه ی هیچ چیز رو نمیخورن .
هر وقت افکار منفی اومد سراغتون به خودتون بگید من مگه چقدر میخوام عمر کنم؟الان باید از لحظه هایی که دارن میگذرن باید نهایت استفاده رو ببرم.مطمئن باشید این لحظه ها دیگه بر نمیگردن بعدا حسرتشو میخورید .همیشه اهنگ هایی با فاز مثبت گوش بدید اهنگ هایی که شادن ....کیه؟؟؟؟حامد پهلاااااانه.....
اوا ببخشید.....
فیلمای طنز ببینید .من بیشتر وقتا تو خونه اهنگ میزارم میرقصم .البته شما مردا رو نمیدونم ......
بابا دنیا دو روزه خوش باش .
راستی استخر هم خوبه و.... موسیقی .

[ali2020]

میدونم چی میگین درک میکنم!

من یک فرد کاملا مثبت اندیش بودم با اعتماد بنفس خیلی بالا حتی افرادی که افکار منفی داشتن رو اصلا قبول نداشتم رو خودمم هیچ وقت افکار منفی استفاده نمیکردم
همین اعتماد به نفس خیلی زیاد من اینطور کرد شاید باورتون نشه زندگی برام انقدی خوب بود که هیچ مشکل و اشتباهی هم نداشتم یعنی رو بال موجها بودم

اما اومد یه مشکلاتی پیش اومد برام چون عادت نداشتم بهش رو این موضوع تمرکز کردم که چرا باید اینطور بشم چرا و چرا انگار یه مشکل ساده رو خودم پیچیده کردم الان 3 هفتست که باهاش درگیرم و میخوام یک راه درمانی براش پیدا کنم. نمیدونم روز به روز بدتر میشه یا بهتر فقط میدونم عوض میشه!

وقتی افکار منفی میریزن به ذهن آدم کلا تعطیل میشه آدم اصلا نمیتونه فکر کنه مخصوصا که تپش قلب بهش اضافه بشه که دیگه واویلا میشه! خودشونم انگار وقتی یکی یه نقطه ضعفی داره میرن دست میزارن اونجا واقعا خیلی بد میشه از دستشونم که میخوای خلاص بشی بدتر میشن من یه مدت مقابله کردم احساس کردم بدتر شد بعد اومدم بیخیال شدم گفتم افکار چرت و پرتین بزار بیان و برن ولی میبینم 3 روزه رو من تاثیر غم و اندوه گزاشتن

من محال بود خونه تنها باشم دلم بگیره! محال بود عصر بشه دلم بگیره! همیشه سرم انقد شلوغ بود یه کاری برا انجام دادن داشتم! اما الان 3 روزه عصر میشه شدیدا دلم میگیره همین الانشم کم مونده بود منفجر بشم هوا هم ابریه! به کارهای قبلیمم یک حالت بی علاقه گی پیدا کردم - من همیشه دوست داشتم خونه تنها باشم کسی مزاحمم نشه به کارام برسم اما الان فراری شدم از تنهایی تو خونه!

اینا برام احساس هشدار و خطر میدن! نمیخوام با مسایل عادی توجیهشون کنم میترسم بعدا بزرگتر بشه برا همین هم اومدم دنبال جواب که مقابله کنم باهاشون یه روش علمی و دقیق که براش استفاده کنم!! حرفای شما کلی انرژی مثبت داره اما وقتی افکار منفی میان سراغ آدم اینها حرفها برا آدم کلا فراموش میشن

ممنون از نظرتون امیدوارم همیشه مثبت اندیش باشین

[یلدا 25]

سلام دوست گرامی
دکتر براهیمی یه راهکار خیلی خوب با مثال در یان مورد پیشنهاد داد ایشون گفت که وقتی افکار منفی تو ذهنتون میاد سعی کنین شما بهشون فکر نکنین و خودتونو درگیرشون نکنین که کم کم کم رنگ بشه براتون مثل اینکه یه مهمون همینجوری در خونتونو باز کنه و بیاد تو وقتی شما ازش پذیرایی نکنین و اصلا باهاشم حرف نزنین خودش بلند میشه و از خونتون میره بیرون پس اگه به افکار منفی اهمیت ندیم خودشون از ذهن خارج میشن و همونطور که دوستمون گفتن این جور مواقع بهتره آدم خودشو به کاری که علاقه داره و ذهنشو از اون فکر منفی منحرف میکنه بپردازه از جمله مطالعه، بیرون رفتن، ورزش و...
شاد و موفق باشین

[رها75]

میدونم چی میگین درک میکنم!

من یک فرد کاملا مثبت اندیش بودم با اعتماد بنفس خیلی بالا حتی افرادی که افکار منفی داشتن رو اصلا قبول نداشتم رو خودمم هیچ وقت افکار منفی استفاده نمیکردم
همین اعتماد به نفس خیلی زیاد من اینطور کرد شاید باورتون نشه زندگی برام انقدی خوب بود که هیچ مشکل و اشتباهی هم نداشتم یعنی رو بال موجها بودم

اما اومد یه مشکلاتی پیش اومد برام چون عادت نداشتم بهش رو این موضوع تمرکز کردم که چرا باید اینطور بشم چرا و چرا انگار یه مشکل ساده رو خودم پیچیده کردم الان 3 هفتست که باهاش درگیرم و میخوام یک راه درمانی براش پیدا کنم. نمیدونم روز به روز بدتر میشه یا بهتر فقط میدونم عوض میشه!

وقتی افکار منفی میریزن به ذهن آدم کلا تعطیل میشه آدم اصلا نمیتونه فکر کنه مخصوصا که تپش قلب بهش اضافه بشه که دیگه واویلا میشه! خودشونم انگار وقتی یکی یه نقطه ضعفی داره میرن دست میزارن اونجا واقعا خیلی بد میشه از دستشونم که میخوای خلاص بشی بدتر میشن من یه مدت مقابله کردم احساس کردم بدتر شد بعد اومدم بیخیال شدم گفتم افکار چرت و پرتین بزار بیان و برن ولی میبینم 3 روزه رو من تاثیر غم و اندوه گزاشتن

من محال بود خونه تنها باشم دلم بگیره! محال بود عصر بشه دلم بگیره! همیشه سرم انقد شلوغ بود یه کاری برا انجام دادن داشتم! اما الان 3 روزه عصر میشه شدیدا دلم میگیره همین الانشم کم مونده بود منفجر بشم هوا هم ابریه! به کارهای قبلیمم یک حالت بی علاقه گی پیدا کردم - من همیشه دوست داشتم خونه تنها باشم کسی مزاحمم نشه به کارام برسم اما الان فراری شدم از تنهایی تو خونه!

اینا برام احساس هشدار و خطر میدن! نمیخوام با مسایل عادی توجیهشون کنم میترسم بعدا بزرگتر بشه برا همین هم اومدم دنبال جواب که مقابله کنم باهاشون یه روش علمی و دقیق که براش استفاده کنم!! حرفای شما کلی انرژی مثبت داره اما وقتی افکار منفی میان سراغ آدم اینها حرفها برا آدم کلا فراموش میشن

ممنون از نظرتون امیدوارم همیشه مثبت اندیش باشین

اگه مشکلی براتون پیش اومده که واقعا ذهنتون رو درگیر کرده با یه نفر در میون بزارید
حالا یا یه مشاور خوب یا یه دوست خوب که بهش اطمینان دارید
میفهمم ادم بعضی از مشکلات که واسش پیش میاد به هم میریزه.و گیج میشه چون یه شوک به ادم وارد میشه و گاهی وقتا دیگه خودتو نمیشناسی .سردرگمی .
به نظرم اگه با یه نفر صحبت کنید حتی اگه در حد یه درد دل باشه خیلی میتونه بهتون کمک کنه
حالا اگه اون فرد تجربه داشته باشه و بتونه بهتون کمک هم کنه چه بهتر .

[ali2020]

یه مدت کاملا تصمیم گرفتم این کارو بکنم ولی احساس افسردگی بهم دست داد


الان واقعا موندم با افکار مثبت باهاش مقابله کنم یا نسبت بهش بی تفاوت باشم

[ali2020]

با یکی از دوستام مشورت کردم به احتمال زیاد برم پیش یه مشاور باهاش حرف بزنم

[رها75]

.................................................. ...

[ashkan1]

سلام من در موضوع قبلی کلی توضیحات نوشتم و پاسخی نگرفتم شاید زیاد پیچیدش کردم

الان سوالی که دام اینه که :


افکار منفی تو ذهنم سرازیر میشن وقتی ازشون میترسم یا حساس میشم بهشون دیوانه وار نفوذ میکنن که منجر به تپش قلب و ... اعتماد به نفسم هم گرفتن ازمن ( منی که فرد خیلی با اعتماد بنفسی بودم )

من میخوام بدونم در رابطه با افکار منفی چیکار کنم : وقتی به دهنم اومدن مقابلش با افکار مثبت مقابله کنم ؟ یا نسبت بهش بیخیال باشم ؟


وقتی مقابله میکنم افکار مثبت رو ایجاد میکنم همیشه نه ولی برخی موارد کاملا روبهراه میشم ولی دوباره این افکار برمیگردن اومدم گفتم من رو یک چیز ساده انقد حساس شدم (موقعیت استرس زا) پس نسبت بهش بیخیال بشم و بزارم افکار منفی بیان و توجهی نکنم بهشون که بعد از چند روز الان احساس کاملا بی میلی به همه چیز دارم و وقتی هم تنها میمونم و کاری ندارم حالت دلتنگی رو حس میکنم انگار مقابله نمیکنم بیشتر نفوذ کرده! تو سایتها بعضی جاها نوشتن باهاش مقابله نکنین چون بدتر خواهد شد و سرسخت تر از همیشه! میگن بزارین بیان این افکار و آروم رد بشن اما رد نمیشن که کلا حرکت نمیکنن!



من تکنیک های برای مقابله و ... رو بلدم الان موندم چیکار کنم مقابله کنم یا بیخیال بشم ؟
اگر تکنیک های واقعا بدرد بخوری دارید بگید نه اونهایی که تو سایتها نوشتن مرسی

داداش منم این مشکل رو دارم. من وسواس فکری دارم که با ترس همراهه. مثلا تو اینترنت یه چیزی در مورد فسساد بخونم میگم نکنه منم فاسد بشم.

[ashkan1]

سلام.روز خوش
یه مطلب که ی جای دیگه توی این سایت گفتم و دوباره اینجا میگم:
کلا هر ادمی اگه بشینه واسه خودش فکر کنه حتی اگه داره به یه چیز مثبت فکر میکنه بعد از 5 دقیقه فکر های منفی نا خداگاه میان سراغش
و اینکه ذهن شما به اون چیزی که شما بهش دستور میدین عمل میکنه سعی کنید به خودتون چیز های منفی رو تلقین نکنین مثالا اگه شما بگید من اعتماد به نفس ندارم ذهن شما همون دستور رو اجرا میکنه و شما به یه ادم بی اعتماد به نفس تبدیل میشید.
کتاب هایی که در مورد مثبت اندیشی .شاد زیستن . اعتماد به نفس هست رو زیاد بخونین .چند بار هم بخونین و به تکنیک هاش عمل کنید .
به نظر من ورزش هم تاثیر زیادی داره.من خودم یه مدت درگیر همین فکرای منفی بودم با این که هیچ اتفاق خخاصی واسم نیوفتاده بود اما یه روز به خودم اومدم و دیدم با این افکار فقط دارم خودمو نابود میکنم.تصمیم گرفتن خودم رو با کلاس های متنوع سرگرم کنم .و هر روز باشگاه میرفتم. ....ارتباط با دوستای جدیدی که پیدا کردم با مربی هام و ....... حال منو خوب کرد
در ضمن سعی کنید با دوستایی رفت و امد کنید که خیلی شادن و غصه ی هیچ چیز رو نمیخورن .
هر وقت افکار منفی اومد سراغتون به خودتون بگید من مگه چقدر میخوام عمر کنم؟الان باید از لحظه هایی که دارن میگذرن باید نهایت استفاده رو ببرم.مطمئن باشید این لحظه ها دیگه بر نمیگردن بعدا حسرتشو میخورید .همیشه اهنگ هایی با فاز مثبت گوش بدید اهنگ هایی که شادن ....کیه؟؟؟؟حامد پهلاااااانه.....
اوا ببخشید.....
فیلمای طنز ببینید .من بیشتر وقتا تو خونه اهنگ میزارم میرقصم .البته شما مردا رو نمیدونم ......
بابا دنیا دو روزه خوش باش .
راستی استخر هم خوبه و.... موسیقی .

من عربی هم بلدم برقصم. برک دنس هم دست و پا شکسته بلدم. خخخخخخ ولی من تو مدرسه با بچه ها میرقصم تنهایی حال نمیده

[ashkan1]

سلام دوست گرامی
دکتر براهیمی یه راهکار خیلی خوب با مثال در یان مورد پیشنهاد داد ایشون گفت که وقتی افکار منفی تو ذهنتون میاد سعی کنین شما بهشون فکر نکنین و خودتونو درگیرشون نکنین که کم کم کم رنگ بشه براتون مثل اینکه یه مهمون همینجوری در خونتونو باز کنه و بیاد تو وقتی شما ازش پذیرایی نکنین و اصلا باهاشم حرف نزنین خودش بلند میشه و از خونتون میره بیرون پس اگه به افکار منفی اهمیت ندیم خودشون از ذهن خارج میشن و همونطور که دوستمون گفتن این جور مواقع بهتره آدم خودشو به کاری که علاقه داره و ذهنشو از اون فکر منفی منحرف میکنه بپردازه از جمله مطالعه، بیرون رفتن، ورزش و...
شاد و موفق باشین

درسته. نباید ترسید از افکار تا به ذهن نیان.

[tala.nab24]

سلام.به نظرم باید دنبال دلیل باشی واسه این همه دل نگرونی.بعدشم باید مقابله ککنی نه که خودتو به کشتن بدی.بعضیا استرسی هستن اگر مقابله نکنن که دیگه بدتر.سررشته زندگی از دس میره
بشین و فکر کن که این مشگل رو حل کنی نه اینکه بیشتر غصه بخوری

[ashkan1]

داداش میدونم مشکل تو دقیقا چیه. تو سردرگمی نمی دونی رو چی تمرکز کنی. منم همینطوریم. اما فک می کنم متوجه شدم بهت میگم. با یه نفر دیگه مشورت میکنم بهت میگم.

[ali2020]

یه نفر هست وارد باشه بگه من چیکار کنم ؟


مقابله کنم با این مشکل وقتی تودهنم میان با افکار مثبت ؟ ( ابنم امتحان کردم انگار یجور دیگه میشن اذیت میشم )

یا اجازه بدم هرچی خواستن بگن و من کاریم نباشه بهشون ؟ ( این روشو امتحان کردم الان 3 روزه شدیدا دلتنگ میشم انگار افسردگی گرفتم! من همیشه دوست داشتم خونه باشم ولی الان به هیچ وجه نمیتونم همین الانشم اومدم خونه بیرون بودم انگار آب یخ ریختن رو سرم)

[ashkan1]

یه نفر هست وارد باشه بگه من چیکار کنم ؟


مقابله کنم با این مشکل وقتی تودهنم میان با افکار مثبت ؟ ( ابنم امتحان کردم انگار یجور دیگه میشن اذیت میشم )

یا اجازه بدم هرچی خواستن بگن و من کاریم نباشه بهشون ؟ ( این روشو امتحان کردم الان 3 روزه شدیدا دلتنگ میشم انگار افسردگی گرفتم! من همیشه دوست داشتم خونه باشم ولی الان به هیچ وجه نمیتونم همین الانشم اومدم خونه بیرون بودم انگار آب یخ ریختن رو سرم)

برو دکتر + مشاور. من دکترشو رفتم

[شقایقم]

سلام من در موضوع قبلی کلی توضیحات نوشتم و پاسخی نگرفتم شاید زیاد پیچیدش کردم

الان سوالی که دام اینه که :


افکار منفی تو ذهنم سرازیر میشن وقتی ازشون میترسم یا حساس میشم بهشون دیوانه وار نفوذ میکنن که منجر به تپش قلب و ... اعتماد به نفسم هم گرفتن ازمن ( منی که فرد خیلی با اعتماد بنفسی بودم )

من میخوام بدونم در رابطه با افکار منفی چیکار کنم : وقتی به دهنم اومدن مقابلش با افکار مثبت مقابله کنم ؟ یا نسبت بهش بیخیال باشم ؟


وقتی مقابله میکنم افکار مثبت رو ایجاد میکنم همیشه نه ولی برخی موارد کاملا روبهراه میشم ولی دوباره این افکار برمیگردن اومدم گفتم من رو یک چیز ساده انقد حساس شدم (موقعیت استرس زا) پس نسبت بهش بیخیال بشم و بزارم افکار منفی بیان و توجهی نکنم بهشون که بعد از چند روز الان احساس کاملا بی میلی به همه چیز دارم و وقتی هم تنها میمونم و کاری ندارم حالت دلتنگی رو حس میکنم انگار مقابله نمیکنم بیشتر نفوذ کرده! تو سایتها بعضی جاها نوشتن باهاش مقابله نکنین چون بدتر خواهد شد و سرسخت تر از همیشه! میگن بزارین بیان این افکار و آروم رد بشن اما رد نمیشن که کلا حرکت نمیکنن!



من تکنیک های برای مقابله و ... رو بلدم الان موندم چیکار کنم مقابله کنم یا بیخیال بشم ؟
اگر تکنیک های واقعا بدرد بخوری دارید بگید نه اونهایی که تو سایتها نوشتن مرسی

سلام

قرار نیس که همیشه همه ی مشکلاتو خودمون تنها حل کنیم
اینجوری ک ادما از پا درمیان
ب خصوص ک شما میگی عادت ب مشکلات نداری
و مشکلات خیلی کوچیکو بزرگتر میکنی

باید اعتماد ب نفستو برگردونی
جایگاه خودتو پیدا کنی
بشی همونی ک بودی
ی مرد ک نباید بخاطرر ی سری مشکلات حتی بزرگ از پا در بیاد

ب جای اینکه تمام روز و شبتو درگیر حل ی مشکل کنی
ی بار بشین
ی ساعت مفییییید
روش فکر کن
ببین قضیه از چی قراره
روشای مختلف و ...
برا خودت سبک سنگین کن

تنهام نشین فکرو خیال نکن
اگه واقعا از پسش برنمیای
با یکی مشورت کن
با دوست ...پدر مادر...برادر ...مشاور

و راجع به سوالت
اینو بگم که

نذار ذهنت پر بشه از افکار منفی
نذار این افکار منفی تمام ذهنتو پوشش بده
اینجوری از پا درمیای
میری ب سمت افسردگی
اینجوری یعنی داری ب این افکار مزخرف
بها میدی
ادم حسابشون میکنی
اینجوری اونام پررو تر میشن
و هی میان سمتت...
قبول داری؟؟؟؟؟

بریزشون دور
بجای افکار منفی
بذار ذهنت شاد باشه
بخنده
هرچقد تو خوشال باشی
ب خودت برسی
اهمیت بدی
شاد زندگی کنی
این افکار کم کم
از بین میره
اعتماد ب نفست برمیگرده
دوباره میری رو بال موجها

هروقت این فکرای منفی میاد
خودتو سرگرم کن
برو پیش دوستت
پیش خانوادت....
حتی مادربزرگ
پدر بزرگت
کسایی که برات بهترینارو تداعی میکنن
کسایی ک باهاشون بهترین خاطره هارو داری
کتاب بخون
برو ورزش کن
وقتتو با بهترینا بگذرون

هرکاری بکن ک این افکار منفی ب ذهنت هجوم نیاره
برای جوونیت ارزش قائل شو که جوونیت هیچوقت برنمیگرده
نذار با غصه بگذره

موفق باشی

[arameshh]

سلام دوست عزیزم.

جنگیدن با افکار منفی. اونها رو سرسخت تر می کنه. نه اینکه از پسش برنیای. بلکه خودت رو بیشتر در مقابلش ضعیف می دونی.

و ازش یه غول واسه خودت می سازی.

چیزی که وجود نداره و تو بهش قدرت می دی.

اما اساسا برای دور ریزی افکار منفی. سعی به جنگیدن با افکار منفی نیست.

صلح بهترین سلاحه

بلکه رهاسازی افکار منفی همراه با جایگزین کردن افکار مثبت هستش.

افکار مثبت شامل همه فعالیتهایی می شه که به شما احساس خوشایندی می ده.

از صحبت کردن درمورد موضوع دلخواهتان بگیرید تا کاری را انجام دادن. مثلا جارو کردن خونه.

شما کافیه افکار منفی رو بهش فکر نکنی و هیچ بهایی بهش ندی.

و این احتیاج به تمرین داره. و شدنیه.

همیشه بیکاری و نداشتن افکار مثبت و آینده روشن زمینه بروز افکار منفیه.

چون وقتی شما در مورد کار دلخواهتان فکر نمی کنید و کاری رو انجام نمی دید. نا خودآگاه افکار دیگه ای جای اون ذهنت رو می گیره.

حالا این افکار ممکنه مثبت باشه یا منفی.

و این جاست که اگه حساسیت رو تو خودتون بیشتر کنید باعث بروز افکار منفی و پیش روی اون در شما می شه.

این ها نظرات کلی من بودن. و امیدوارم که به دردتون بخوره.
و زیاد وارد جزییات نظرم نشدم.
موفق باشی.

[Reepaa]

سلام
شما چند سالتونه ؟
شاغلید یا محصل ؟
وضعیت تعهل ؟(دوست دختر م حساب میشه )
برنامه روزانه اتون از صبح ساعت بیدار شدن از خواب تا شب ساعت خوابیدن چیه ؟(ساعتشم بگید)
ورزش ؟


البته من حدس میزنم نوجوان باشید
چون شخصیت شما داره بحران های کنترل افکار رو تجربه میکنه که این حالت در جوانان کمتر دیده میشه بواسطه گذروندن دوران نوجوانی
و از همه مهمتر کمتر جوانی هست که راهکاری کنترل افکارشو که بسته به نوع شخصیت افراد و سبک زندگی آنها متفاوته ندونه

اگر صرفا ی آموزش میخواید باید بگم که :
کنترل افکار در هر شخصیتی یکسان نیست
مثلا نوابغ ذهنی (iQ بالا ضریب هوشی )یا شاعران(AQ بالا ضریب احساسات ) یا افراد معمولی ( هر دو نرمال ) این کنترل متفاوت اعمال میشه.

من از گروه های اول و دوم میگذرم چون شخصیت شما شبیه اشون نیست ( افراد معمولی )
شاید به جرات بشه گفت که بزرگترین دغدغه انسان در طول زمان همواره کنترل افکارش بوده
دلیلشم اینکه افراد معمولی سطح یکسانی از عقل و قلب رو دارن .
واسه همین برای کنترل باید این دو رو بهم وصل کرد
به هر نحوی تا باهم ارتباط برقرار کنند.
معمولا اشخاصی که کنترل افکار دارن به سرعت راجب رفتار ها و اخلاق ها ی خودشون نظر میدن و تقریبا خودشناسی کاملی از خودشون دارن
بواسطه همین ارتباط بین قلب و عقلشون کنترل افکارشونو سطح بالای نگه داشتن

با توصیفات شما بنده حس میکنم شما هنوز اون راه ارتباطی بین قلب وعقلتون کشف نکردید
برای این هدف 2 تا راه کار است .
یکیش استفاده از تجربیات روانشناسان که در قالب مقالات ی پیرامون کنترل احساسات و افکار و تمرکز منتشر میشه
که این مقالات هم ب دلیل آزمایشاتی که روی اکثریت مردم پیاده شده ممکنه جواب بده یا نده
حالا به هر دلیلی
شما در وحله اول چند کتاب خودشناسی و روانشناسی و سبک زندگی مطالعه کنید .
( همه دوستانی که راهکار دادن و یا وبسایت ها چکیده و خلاصه ای از همان کتاب هاست )
اگر این مقالات تونستند گذرگاه بین عقل و قلب شمارو باز کنن مشکلتون حل میشه
درضمن صرفا خوندن مشکل رو حل نمیکنه بلکه باید به پیشنهادات این کتاب ها عمل کنید و نتیجه رو بررسی کنید
ببینید کدوم راهکار تاثیر بهتری روی شما و کنترل افکارتون داره
مثلا شخصی میگه من به موسیقی بهتر از کار واکنش نشون میدم و بالعکس
یعنی فرد با امتحان کردن این دو تفاوت تاثیرشو میفهمه و بسته به علایق قلبیش انتخاب میکنه


اگر مشکلتون بازم حل نشد
برید سراغ روانکاو تا ایشون به صورت انفرادی و شخصی به شما در جهت حل مشکلتون مشاوره بدن .

[ali2020]

سلام

من شاغلم همچنین محصلم (در رابطه با شغلم ) همتایی هم دارم

من طبق نظر های قبلی هم کاملا مشکلمو بررسی کردم و میدونم از کجا نشات گرفته من در حدود 2 هفته به شدت درگیر کار بودم نزدیک عید بود و صب تا ظهر دانشگاه خواب کار و این چرخه ادامه داشت قبلش هم یک ماه کامل در مرخصی بودم تا اینکه یکهو سرم به شدت شلوغ شد! اولش کمی اضطراب هس کردم بعدش توی همون کارای عادی که داشتم منو استرس گرفت! تا منو استرس گرفت رو این موضوع حساس شدم و ترسیدم که کارای دیگم که توشون اعتماد به نفس دارم استرس نگیره منو ؟؟؟ این ترس نقطه ضعف شد برام تا افکار منفی سراغم بیان و حتی توی کارهای دیگه سراغم بیان این ترس و اضطرابمو بیشتر کرد اما توی نت گشتم تا اینکه کمی کنترلشون کردم ولی دیدم داره از یه شاخه به شاخه دیگه میپره! الان 2 روزه احساس دپرس بودن بهم دست داده من که فردی کاملا مثبت گرا بودم و ضریب هوشی خیلی بالایی دارم حتی همین باعث شده من زیاد گیر بدم به این موضوع! ببینین من قبلا یادم نمیاد حتی کی ناراحت بوده باشم یا مضطرب ! برا همین بیش از حد نه مثل بقیه رو این موضوع حساس شدم و کار دستم داد افکار منفی سوارم شدن! الان میخوام تا با یه روشی حساسیتم رو نسبت به موضوع کم کنم تا کمرنگتر بشه و بره

سعی میکنم سرم رو شلوغ کنم با یه موضوعاتی اما میبینی توی همون موضوعات بازم میان سراغم ! من عاشق فیلمم و زیاد فیلم میبینم کلا 2015 هرچی فیلم تاپ بوده دیدم وسط فیلم این افکار اومدن سراغم تمرکزم ذو گرفت به قول دوستمون ادم حسابشون کردم و از دیدن فیلم هم فراری شدم ولی امرزو رفتم عمدا فیلم دیدم سردرگم نیستم دیقیفا میدونم مشکل چیه چرا ایجاد شده و داره چیکار میکنه فقط برخورد دقیق و درست و قابل اعتماد باهاش رو میگردم تا پیدا کنم !!

ولی تصمیم گرفتم که از افکار مثبت استفاده کنم ولی مقابله نمیکنم باهاش من پدیرفتمش و میشناسمش با افکار مثبت و تمرین اون میخوام که دوباره اعتماد به سقفمو که داشتم برگردونم کاملا ریلکس و عاددی البته خود مشاور رفتن هم به نظرم بها دادن به این مشکله که بزرگ کردنشه من تا همین جا اشتباه کردم بزرگش کردم . سعی میکنم از فردا جور دیگری به موضوع نگاه کنم ببینم چی میشه اگه درست شد که شد اگه نه دیدم درست نمیشه فک کنم دیگه باید برم با مشاور حرف بزنم



اگر شما پیشنهاد خاصی داشتید یا با روش من مشکلی داشتید حتما بگین تا اشتباه نکنم ! فقط سعی کنید جزیاتی تر بگین

من وقتی افکار منفی میان سراغم اضطراب میگرفتم چون ازشون میترسیدم الان وقتی میان سراغم احساس میکنم دو نفر آویزون شدن از لپهام و سنگینی میکنه لپهام وقتی کلمه افکار منفی میان! بیکار که میشم به شدت زیاد میشن -من اکثر وقتا توی خونه تنها میشدم و خیلی راحت بودم روزای ابری رو واقعا دوست داشتم عاشقش بودم الان تصور همچین حالتی برام وحشتناکه انگار میخوام خفه بشم!! ترسی که امروز داشتم از این بود که افکار منفی افسردم کنن !!


مرسیییییی

[Reepaa]

برای هر شخصی ای موقعیت های استرس زا ایجاد میشه
به نظر بنده شما دیگه نیازی نیست همون آدم سابق بشید
این تجربه استرس زا رو رد بکنید به شخصی بهتر و قوی تر از آدم سابق تبدیل میشد
تنها پیشنهاد من خود باوریه
وقتی خودتونو باورکنیدکه از پس هر کاری برمیاید این باور توی مغز تصویر سازی میشه و این تصور صددرصد به دنیای بیرن پا میزاره و شما موفق میشید
به استرس ها و مشکلات به دید ی چالش نگاه کنید که با حلش کردنش پیشرفت میکنید.

[a girl]

اقا شما حساس نباش سر مسایلت درست میشه همین مشکل شما اینه که حساسید و نمیخوایید برطرفش کنید

[متخصص]

با سلام خدمت شما
اینکه تکنیک های به درد بخور می خواهید لازمه اش این است که از محتوای افکار منفی شما آگاه شویم تا شیوه غلط اندیشه شما را پیدا کنیم ایا افکار شما دارای خطای بارز شناختی هستد آیا این افکار محتوای افسردگی دارند آِیا این افکار محتوای اضطرابی دارند آیا این افکار و................؟ نحوی برخورد با هر یک متفاوت است . در این راستا از روانشناسان کانون مشاوران ایران می توانید یاری بگیرید88422495