انزوا و بی توجهی اطرافیان
سلام دوستان حالم خیلی بده....
راسته بعضی ها تقدیرشون تنهاییه؟
همه میگن قسمته اینه تقدیرت اینه که تنها باشی.....حکمت اینه که تنها بشی..... این حکمته؟ این قسمته؟؟؟؟؟
خانواده من عاشق تنهایی ان دوست ندارن کسی با ما ارتباط داشته باشه
چند سال پیش رفتار تندی با اقوام داشتن که اونا رسما بی خیال ما شدن
اونا با هم جمع میشن دورهمی دارن خوش میگدرونن ولی به ما نمیگن!!!!!!
یکی از فاملامون خیلی راحت میشنه تو جمع و به ما تیکه میندازه....همه ازش میترسن. با این رفتارش همه تحویلش میگیرن. واقعا به خوش شانسیش حسودیم میشه. از اینکه خدا چقدر دوستش داره حسودیم میشه..... از اینکه نتیجه کاراشو نمیبینه نارحت میشم....از اینکه تو جمع با همه خوبه جز ما دلم میگیره....
چرا خدا منو دوست نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا من باید پا سوز خانوادم بشم؟؟؟؟؟؟
تو خانه ما کسی اجازه حرف زدن شادی رو نداره...کسی حق اهنگ گوش دادن نداره....همه دوستام به خاطر این رفتارها منو رها کردن
پوسیدم از تنهایی......فقط به خاطر خواست خانوادم......
اجازه از خانه بیرون رفت هم ندارم ......یعنی رسما دارم خل میشم.....کسی جای من بود چی کار میکرد
پاسخ : انزوا و بی توجهی اطرافیان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نیکی 70
سلام دوستان حالم خیلی بده....
راسته بعضی ها تقدیرشون تنهاییه؟
همه میگن قسمته اینه تقدیرت اینه که تنها باشی.....حکمت اینه که تنها بشی..... این حکمته؟ این قسمته؟؟؟؟؟
خانواده من عاشق تنهایی ان دوست ندارن کسی با ما ارتباط داشته باشه
چند سال پیش رفتار تندی با اقوام داشتن که اونا رسما بی خیال ما شدن
اونا با هم جمع میشن دورهمی دارن خوش میگدرونن ولی به ما نمیگن!!!!!!
یکی از فاملامون خیلی راحت میشنه تو جمع و به ما تیکه میندازه....همه ازش میترسن. با این رفتارش همه تحویلش میگیرن. واقعا به خوش شانسیش حسودیم میشه. از اینکه خدا چقدر دوستش داره حسودیم میشه..... از اینکه نتیجه کاراشو نمیبینه نارحت میشم....از اینکه تو جمع با همه خوبه جز ما دلم میگیره....
چرا خدا منو دوست نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا من باید پا سوز خانوادم بشم؟؟؟؟؟؟
تو خانه ما کسی اجازه حرف زدن شادی رو نداره...کسی حق اهنگ گوش دادن نداره....همه دوستام به خاطر این رفتارها منو رها کردن
پوسیدم از تنهایی......فقط به خاطر خواست خانوادم......
اجازه از خانه بیرون رفت هم ندارم ......یعنی رسما دارم خل میشم.....کسی جای من بود چی کار میکرد
سلام... میشه از سن و سال و تحصیلاتتون هم بگید؟
پاسخ : انزوا و بی توجهی اطرافیان
خانواده مذهبی دارید؟؟؟
پدر مادرتون شغلشون چیه؟
پاسخ : انزوا و بی توجهی اطرافیان
25 سالمه. مثلا دانشجوی فوق لیسانسم! اما از بچه 7 ساله هم بیشتر تو روابط اجتماعی مشکل دارم.
نه خانوادم زیاد مذهبی نیستن. بیشتر میل به سکوت و تنهایی و انزوا دارن
اما من دوست دارم با فامیلامون ارتباط داشته باشم
همین مشکل و از دبستان داشتم تا تو دانشگاه
نمیدونم چیکار کنم
پاسخ : انزوا و بی توجهی اطرافیان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نیکی 70
25 سالمه. مثلا دانشجوی فوق لیسانسم! اما از بچه 7 ساله هم بیشتر تو روابط اجتماعی مشکل دارم.
نه خانوادم زیاد مذهبی نیستن. بیشتر میل به سکوت و تنهایی و انزوا دارن
اما من دوست دارم با فامیلامون ارتباط داشته باشم
همین مشکل و از دبستان داشتم تا تو دانشگاه
نمیدونم چیکار کنم
برای روابط اجتماعیتون، کلاس های فن بیان رو برید... ولی این موضوع باید به کل حل بشه... بهتره با خانوادتتون هم صحبت کنید و دلیل انزوا طلبیشونو بپرسید...
موفق باشید
پاسخ : انزوا و بی توجهی اطرافیان
معمولا گوشه گیری علامت بارز بسیاری از اختلالهای شخصیت است. یکی از مهمترین آنها اختلال شخصیت دوریگزین یا اجتنابی است که ویژگی بارز آن ترس از برقراری روابط عاطفی و اجتماعی با دیگران است. در این اختلال فرد مدام مضطرب است و از برخوردهای اجتماعی میترسد چون فکر میکند اگر در معرض این برخوردها قرار بگیرد از او انتقاد ميشود، بنابراین باوجود میل زیاد به ایجاد ارتباط به دلیل ترس از طرد شدن، گوشه گیر میشود. افراد با اختلال شخصيت اسکیزوئید كه روابط اجتماعی را دوست ندارند و تنهایی را ترجیح میدهند اغلب گوشه گیرند. آنها ورزشهای فردی را به ورزشهای تیمی ترجیح میدهند و عواطف و احساسات زیادی ندارند. اين افراد معمولا اتاقی مجزا برای خود اختصاص میدهند و نسبت به انتقاد یا تایید کاملا بی تفاوت اند. شخصیتهای پارانوئید هم معمولا گوشه گیر هستند چون فکر میکنند اگر در معرض ارتباط اجتماعی قرار بگیرند سرشان کلاه میرود و همه قصد توطئه علیه آنها را دارند. از آنجا که این افراد به دیگران بی اعتماد هستند، گوشه گیری را انتخاب میکنند. در کودکان اختلال شخصیت مطرح نیست ولی در سنین نوجوانی و جوانی باید به اختلال شخصیت مظنون شد. معمولا کمی بعد از بلوغ علائم اختلال شخصیت شروع میشود و تا پایان عمر باقی میماند.
علت: یک اتفاق
معمولا اگر اتفاقی پیش بیاید، ممکن است فرد در واکنش به آن مدتی گوشه گیر شود که یک واکنش دفاعی است و اغلب گذراست اما اگر ادامه دار باشد و علائم دیگری به جز گوشه گیری از قبیل افت تحصیلی، افت شغلی، اختلال در روابط فردی و زناشویی، اختلالات خواب و اشتها هم از خود نشان دهد، بیماریهای جدیتری مطرح میشود. وقتی از ادامه دار بودن این رفتار صحبت میشود نمیتوان زمان دقیق به آن نسبت داد اما اگر آنقدر این رفتار با فرد همراه بوده که باعث اختلال عملکرد او شده باید حتما به پزشک مراجعه شود.
جوانان بیشتر در خطرند
افراد در هر سنی ممکن است گوشه گير شوند اما در دوران بلوغ به دلیل تغییراتی که از نظر روانی و جسمی در فرد پیش میآید گوشه گیری بیشتر تشدید میشود و به نوعی قابل درک است. این رفتار معمولا به صورت موقتی است و اگر برخورد شود اصلاح میشود ولی اگر علت زمینهای یک اختلال شخصیت باشد باید مورد توجه قرار گیرد.
اگر مراجعه نکند در صورت مشاهده رفتار انزوال طلبانه در یکی از اطرافیان، والدین و نزدیکان باید به روانپزشك مراجعه کنند و شرح حالی از بیمار را به او بدهند و سپس فرد گوشه گير را نزد روانپزشک ببرند، اما اگر گوشه گیری به حدی زیاد باشد که فرد به طور کلی ارتباطش را با دنیا قطع کرده باشد علائم بیماریهای شدیدی مثل اسکیزوفرنی مطرح میشود و شاید لازم باشد فرد در بیمارستان بستری شود.
راهکار اطرافیان درک است
اطرافیان بايد در برخورد با فردی که گوشه گیر شده شنونده خوبی باشند و از او انتقاد نکنند و تلاش کنند علت را پیدا كنند و متوجه مشکل فرد با اطرافیانش یا ترس و دلایل دیگری که فرد را دچار این مشکل کرده، بشوند. اطرافیان باید به فرد مبتلا اجازه دهند صحبت کند و اگر نخواست با آنها صحبت کند از روانپزشک راهنمایی بخواهند.
راهکارهای درمانی
درمان گوشه گیری وابسته به بیماری زمینهای آن است اما به طور کلی رواندرمانی و دارو درمانی در این شرایط موثر است. با توجه به نوع بیماری بهبود ممکن است کوتاه مدت یا طولانی مدت باشد، اما از آنجا که پیشگیری همیشه بهتر از درمان است، روابط خوب اجتماعی، تربیت مناسب و معاشرتهای صمیمانه خانوادگی و ایجاد حس امنیت درون خانواده میتواند همگی فرد را از لحاظ روانی سالم بار بیاورد و از بروز چنین علائمی پیشگیری كند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید |
021-88422495 |
|