اهمیت به نظر دیگران

[Maryam1561]

سلام این اولین مطلبیه که من اینجا میزارم راستش صبح یکم تو محیط کار دست پا چلفتی بازی دراوردم تا خونه گریه میکردم بعدم اومدم تو اینترنت و مشاوره زدم و اومدم اینجا من سردرگمم مشکلات رفتاری ام یکی دو تا نیس خیلی حساسم سریع گریه ام می گیره همه میگن تو ضعیفی من راهنمایی میخواهم میخواهم بدونم چطوری میتونم قوی بشم . پررو بشم راستی یه چیز دیگه من خیلی به مردم توجه میکنم و نظرشون برام خیلی مهم که میدونم خصلت بدیه
به نظرتون برم رانشناش ؟؟؟ اگه نظرتون اینه یه روانشناس خوب می گید بهم . خیلی ممنون میشم اگه جواب بدید

[farokh]

سلام این اولین مطلبیه که من اینجا میزارم راستش صبح یکم تو محیط کار دست پا چلفتی بازی دراوردم تا خونه گریه میکردم بعدم اومدم تو اینترنت و مشاوره زدم و اومدم اینجا من سردرگمم مشکلات رفتاری ام یکی دو تا نیس خیلی حساسم سریع گریه ام می گیره همه میگن تو ضعیفی من راهنمایی میخواهم میخواهم بدونم چطوری میتونم قوی بشم . پررو بشم راستی یه چیز دیگه من خیلی به مردم توجه میکنم و نظرشون برام خیلی مهم که میدونم خصلت بدیه
به نظرتون برم رانشناش ؟؟؟ اگه نظرتون اینه یه روانشناس خوب می گید بهم . خیلی ممنون میشم اگه جواب بدید

در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

دفتر سعادت آباد:

۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه

برای اکثر ما، آدم‌های دیگر — جامعه، همکاران، دوستان، خانواده یا گروهی بخصوص. از خیلی کودکی اینطور به ما یاد داده‌اند. شستشوی مغزی‌مان داده‌اند. دریافتیم که احساس مهم بودن و مورد پذیرش قرار گرفتن تجربه‌ای عالی است و اینطور یاد گرفتیم هرکاری از دستمان برمی‌آید انجام دهیم تا بقیه دوستمان داشته باشند. دلمان نمی‌خواست در بین اینهمه آدم بخاطر متفاوت بودن تنها بمانیم. به همین ترتیب، همدیگر را چک می‌کنیم.



«اکثر آدم‌ها خود واقعی شان نیستند. افکار آنها نظرات فردی دیگر است، زندگی‌شان تقلیدی از زندگی دیگران و علایقشان اعتقادات دیگران.» –اُسکار وایلد

از هر دو جنبه قابل بررسی است. اول، ما از عدم پذیرش دیگران می‌ترسیم. آیا درست لباس پوشیده‌ام؟ مردم به لهجه‌ام نمی‌خندند؟ احمق به نظر نمی‌رسم؟ آیا ممکن است اشتباه کنم؟ وقتی احساس می‌کنیم دیگران فکر بدی درمورد ما می‌کنند، احساس بدی به ما می‌دهد و به همین دلیل همه تلاشمان را می‌کنیم که این اتفاق نیفتد.



دوم اینکه، همه ما دوست داریم احساس مهم بودن کنیم و به همین دلیل به دنبال توجه مثبت دیگران هستیم. این یکی از اصلی‌ترین نیازهای ماست. این احساس خوب برای ما مثل یک دارو می‌ماند که به آن اعتیاد پیدا می‌کنیم و تلاش می‌کنیم به هر طریقی که شده آن را به دست آوریم.


آنقدر دربه‌در پذیرش دیگران هستیم که زندگی‌هایی محدود و ناراحت‌کننده برای خودمان می‌سازیم و بخاطر اینکه نگران این هستیم که بقیه چه فکر می‌کنند، از انجام کارهایی که دوست داریم دوری می‌کنیم. درست مثل معتادین به موادمخدر یا الکل که برای به دست آوردن موارد موردنیازشان زندگی بی‌خاصیتی را ادامه می‌دهند، ما هم برای گرفتن پذیرش دیگران که به آن معتاد شده‌ایم، زندگی‌ و وجودمان را بی‌ارزش می‌کنیم.



این دارو آنقدر اعتیادآور است که اکثر افراد نمی‌توانند آن را ترک کنند. اما در این مورد هم مثل هر داروی اعتیادآور دیگر، باید هزینه‌ای پرداخت کنید. قیمت داروی پذیرش آزادی است — آزادی اینکه خودتان باشید. دارویتان را می‌خواهید یا آزادی‌تان را؟ نمی‌توانید هر دو آنها را با هم داشته باشید. اگر می‌خواهید آزادی شخصی‌تان را داشته باشید، باید فراموش کنید دیگران چه فکری درموردتان می‌کنند.



حقیقت این است که این یک نوع توهم است — شما به هیچ وجه نمی‌توانید فکر دیگران درمورد خودتان را کنترل کنید. مردم فکر و تصورات خودشان را دارند و مطمئناً خودشان را خیلی بیشتر از شما دوست دارند. درواقع، بیشتر به گذراندن صبح و ظهر و شب خودشان فکر می‌کنند تا به شما.

اگر سعی کنید با نظر دیگران زندگی کنید، زندگی‌تان را روی شن‌هایی که در حال فرو رفتن هستند ساخته‌اید. هر فردی طریقه خاصی برای فکر کردن دارند و افکار آنها مدام تغییر می‌کند. کسی که سعی می‌کند همه را راضی کند در آخر فقط خسته می‌شود و نمی‌تواند حتی یک نفر را راضی نگه دارد.

پس چطور می‌توانید کنترل از دست رفته را دوباره به دست خودمان بگیریم؟ اگر واقعاً برای ترک داروی پذیرش دیگران آماده هستید، فقط یک راه برایتان وجود دارد: گرفتن یک تصمیم قاطع برای فکر نکردن به اینکه دیگران چه فکری درموردتان می‌کنند.



این به آن معنا نیست که از این به بعد باید با دیگران بدرفتاری کنید، آنها و نظراتشان را زیر پا بگذارید یا از آنها سوءاستفاده کنید. جایی خواندم که نوشته بود اگر هیج‌کس برایش مهم نباشد که بقیه چه فکری می‌کنند، دنیا جای مزخرفی بود. اما چرا؟ همه ما می‌دانیم چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. این خودتان هستید که با ارزش‌های درونی خودتان –نه ارزش‌هایی که دیگران به شما تحمیل کرده‌اند– باید زندگی‌تان را کنترل کنید. اگر زندگی‌مان را با این ارزش‌ها هدایت کنیم نه سیستم عقیدتی و ارزشی دیگران، زندگی موثرتر، معقول‌تر، هدفمندتر و شادتر خواهیم داشت.



فقط یک سوال باقی می‌ماند — واقعاً دوست دارید آزاد شوید؟

[Maryam1561]

خیلی ممنون از پاسختون من بیشتر توی ترس از اینم که راجع بهم فکر میکنن که این دختره خنگه دست پا چلفتیه مخصوصا تو محیط کارم راستش رفتار دو نفر خیلی روم تاثیر گذاشت من واقعا خیلی به فکر مردم اهمیت میذم واقعا میخواهم ازاد بشم میخواهم دیگهفکر نکنم

[orbital]

خیلی ممنون از پاسختون من بیشتر توی ترس از اینم که راجع بهم فکر میکنن که این دختره خنگه دست پا چلفتیه مخصوصا تو محیط کارم راستش رفتار دو نفر خیلی روم تاثیر گذاشت من واقعا خیلی به فکر مردم اهمیت میذم واقعا میخواهم ازاد بشم میخواهم دیگهفکر نکنم

مطمین باش اون دونفری که میگی خودشون پر از نقطه ضعف و اشکالن که با تحت شعاع قراردادن شما میخوان عیبهای خودشونو بپوشونن

[Maryam1561]

مرسییی . واقعا باید تلاش کنم یه تعامل مناسب با مردم داشته باشم . منخیلی پیش خودم میشینم تحلیل میکنم که ای الان این راجع به من اینجوری میگه اون اونجوری میگه و این درست نیست خودمم می دونم ولی نمیدونم چی کار کنم .

[Maryam1561]

راستش من خیلی با مردم حرف میزنم همیشه هم از مشکلاتم میگم این رو همه تاثیر میزاره ولی راستش یه جورایی میترسم از خودم تعریف کنم یا بگم من تو موردی خوبم

[orbital]

مرسییی . واقعا باید تلاش کنم یه تعامل مناسب با مردم داشته باشم . منخیلی پیش خودم میشینم تحلیل میکنم که ای الان این راجع به من اینجوری میگه اون اونجوری میگه و این درست نیست خودمم می دونم ولی نمیدونم چی کار کنم .

اکثر ادما مثل شماهستن بخصوص در میحطهایی که ادم معذبه یا یه نسبت به شخصی تفکر خاص داره..

بهترین کار تقویت اعتماد به نفس و بیخیال بودن نسبت به محیط اطراف و حواس رو متمرکز کردن روی بهترین شکل انجام دادن کار هست

[Maryam1561]

واقعا من تو این محیطی که هستم معذبم اما هنوز یک هفته و نصفی دیگه وقت دارم تمام تلاشم رو میکنم که تمام تمرکزم رو کارم باشه با اعتماد به نفس بیشتری حرف بزنم و توجهی نکنم و از اون دو نفر دووووور شوم
مرسی مرسی حتما سعیم رو میکنم . خدا کنه بتونم موفق بشم

[Maryam1561]

واقعا من تو این محیطی که هستم معذبم اما هنوز یک هفته و نصفی دیگه وقت دارم تمام تلاشم رو میکنم که تمام تمرکزم رو کارم باشه با اعتماد به نفس بیشتری حرف بزنم و توجهی نکنم و از اون دو نفر دووووور شوم
مرسی حتما سعیم رو میکنم . خدا کنه بتونم موفق بشم

[gOli!]

سلام دوست عزیز.
پیشنهاد من به شما بعنوان یک تجربه شخصی اینه که از مشکلاتتون برای اطرافیان نگید. از همین حالا این کارو تمرین کنین که ستار العیوب خودتون باشید. شاید الان شما یک مشکلی را برای کسی بگید و بعد مشکل حل شه و چندماه بعد هم فراموش کنید اما شنونده ی اون فراموش نخواهد کرد و همیشه بعنوان یک ضعف پیشش میمونه. بیشتر سعی کنید از نقاط قوت خودتون بگید بدون اینکه حس ریا یا به اصطلاح پز دادن کنید... به مرور اعتماد بنفستون را میبره بالا. کلا نقاط قوت خودتون را بولد کنید تا به خودتون هم تلقین بشه که قوی هستید. خرید کردن به تنهایی هم یه راه دیگه ی از بین بردن خجالت و قوی تر شدن در روابط اجتماعیه. به هرحال همین که پذیرفتین و تصمیم به ترک این عادت دارید خیلی خوبه. موفق باشی

[Microsoft]

راستش من خیلی با مردم حرف میزنم همیشه هم از مشکلاتم میگم این رو همه تاثیر میزاره ولی راستش یه جورایی میترسم از خودم تعریف کنم یا بگم من تو موردی خوبم

با دودسته از مردم هیچ گاه سخن نگو...
کسی که به حرف همه گوش میدهد
کسی که به حرف هیچ کس گوش نمی دهد

نیازی نیست مشکلاتت را بازگو کنی ... سعی کن مشکلات را در قلب خودت نگه داری و برای اطرافیانت ان ها را تعریف نکنی چون
یک ادم سود جو می تواند از ان به عنوان یک نقطه ضعف استفاده کند ....

بازگو کردن مشکلات یعنی فرار کردن از ان ها و ضعف نشان دادن به ان ها پس سعی کن تا
می توانی مشکلاتت را خودت حل کنی و خودت با ان ها دست و پنجه نرم کنی
هیچ گاه نیازی نیست از خودت تعریف کنی یا بگویی که من
مثلا دیوان اشعار سعدی یا حافظ یا فرهنگ نامه دهخدا رو حفط هستم فقط هرگاه ازت پرسیدن چخ کارهایی بلدی
اون موقع یک اشاره کوتاه به بخش هایی از قسمت های مهم کارهایی که انجام دادی بکن...
سعی کن زیاد صحبت نکنی و به طرف مقابلت هم اجازه صحبت کردم بدی

نمی دانم شخصیت شما رو درست در ذهنم مجسم کردم یا نه اما کارهایی که گفتم رو انجام بدید انشاا...در موفق شدن به کارهای تان کمکتان خواهد کر ....

[Maryam1561]

خیلی ممنون واقعا باید روی این از خودم بد گفتن خیلی کار کنم واقعا تاثیر بدی رو شنونده میگذاره

[Maryam1561]

سلام دوست عزیز.
پیشنهاد من به شما بعنوان یک تجربه شخصی اینه که از مشکلاتتون برای اطرافیان نگید. از همین حالا این کارو تمرین کنین که ستار العیوب خودتون باشید. شاید الان شما یک مشکلی را برای کسی بگید و بعد مشکل حل شه و چندماه بعد هم فراموش کنید اما شنونده ی اون فراموش نخواهد کرد و همیشه بعنوان یک ضعف پیشش میمونه. بیشتر سعی کنید از نقاط قوت خودتون بگید بدون اینکه حس ریا یا به اصطلاح پز دادن کنید... به مرور اعتماد بنفستون را میبره بالا. کلا نقاط قوت خودتون را بولد کنید تا به خودتون هم تلقین بشه که قوی هستید. خرید کردن به تنهایی هم یه راه دیگه ی از بین بردن خجالت و قوی تر شدن در روابط اجتماعیه. به هرحال همین که پذیرفتین و تصمیم به ترک این عادت دارید خیلی خوبه. موفق باشی

خیلی ممنون واقعا باید روی این از خودم بد گفتن خیلی کار کنم واقعا تاثیر بدی رو شنونده میگذاره

[Maryam1561]

با دودسته از مردم هیچ گاه سخن نگو...
کسی که به حرف همه گوش میدهد
کسی که به حرف هیچ کس گوش نمی دهد

نیازی نیست مشکلاتت را بازگو کنی ... سعی کن مشکلات را در قلب خودت نگه داری و برای اطرافیانت ان ها را تعریف نکنی چون
یک ادم سود جو می تواند از ان به عنوان یک نقطه ضعف استفاده کند ....

بازگو کردن مشکلات یعنی فرار کردن از ان ها و ضعف نشان دادن به ان ها پس سعی کن تا
می توانی مشکلاتت را خودت حل کنی و خودت با ان ها دست و پنجه نرم کنی
هیچ گاه نیازی نیست از خودت تعریف کنی یا بگویی که من
مثلا دیوان اشعار سعدی یا حافظ یا فرهنگ نامه دهخدا رو حفط هستم فقط هرگاه ازت پرسیدن چخ کارهایی بلدی
اون موقع یک اشاره کوتاه به بخش هایی از قسمت های مهم کارهایی که انجام دادی بکن...
سعی کن زیاد صحبت نکنی و به طرف مقابلت هم اجازه صحبت کردم بدی

نمی دانم شخصیت شما رو درست در ذهنم مجسم کردم یا نه اما کارهایی که گفتم رو انجام بدید انشاا...در موفق شدن به کارهای تان کمکتان خواهد کر ....

راستش من خیلی راجع به خودم بدی هام رو میگم ولی از این به بعد همینطور که گفتید باید نگمشون و خودم باهاشون کنار بیام باعث میشه اعتماد به نفسم هم بالا بره کلا باید کمتر حرف یزنم خیلییییییییی مممنون

[Maryam1561]

راستش امروز یکم سعی کردم سرم تو کار خودم باشه و فقط به کار خودم فکر کنم . یکم بهتر شده بودم البته هنوز اخر روز خیلی با دوستام حرف زدم که نباید میزدم و طبق معمول کلی خودم رو پایین اوردم ولی رو اون هم حتما کار میکنم در کل خیلی از دیروز بهتر بود حتما باید روی این اعتماد به نفس و ضعفم کار کنم اینا ریشه دارن یکم طول میکشه چون مامانم همیشه از بچگی به من میگفت تو که این کار رو نمیتونی بکنی تو که قبول نمیشی تو که نمیتونی درسته الان اونم خیلی تو این مورد پیشرفت کرده و تغییر کرده ولی راستش یه جورایی من اینجوری بزرگ شدم تغییر دادنشون خیلی سخته ولی باید بشه من میتونم

[Microsoft]

راستش امروز یکم سعی کردم سرم تو کار خودم باشه و فقط به کار خودم فکر کنم . یکم بهتر شده بودم البته هنوز اخر روز خیلی با دوستام حرف زدم که نباید میزدم و طبق معمول کلی خودم رو پایین اوردم ولی رو اون هم حتما کار میکنم در کل خیلی از دیروز بهتر بود حتما باید روی این اعتماد به نفس و ضعفم کار کنم اینا ریشه دارن یکم طول میکشه چون مامانم همیشه از بچگی به من میگفت تو که این کار رو نمیتونی بکنی تو که قبول نمیشی تو که نمیتونی درسته الان اونم خیلی تو این مورد پیشرفت کرده و تغییر کرده ولی راستش یه جورایی من اینجوری بزرگ شدم تغییر دادنشون خیلی سخته ولی باید بشه من میتونم

من نگفتم که اصلاً حرف نزنید

در محل کار فقط راجب کار صحبت کنید و از سعی کنید راجب موضوعات دیگر خیلی محدود صحبت کنید و اگر در محیط کاری سوالی غیر از کار پرسیده شد که دوست نداشتید به آن پاسخ دهید می توانید بگویید نمی دانم ...

روی این اعتماد به نفس و ضعفم کار کنم

برای این کار اراده قوی نیاز دارید چون ترک یک عادت خیلی سخت هست
اصلا هم توقع نداشته باشید که یک شبه بتونید ترک کنید

شاید یک ماه یا شش ماه زمان ببره اما اگر حواستان نبود با خودتان بگویید انشاا... سری بعد جبران می کنم و سعی کنید کمتر صحبت کنید و طوری باشید که شخصی که می خواهد از شما حرف بکشد به سختی این کار را انجام دهد حتی ممکنه بهتون پیشنهاد بده بگه که ای عزیزم بیا بریم رستوران اون جا یک ساندویچ دعوت من ... اما فلان کار و توضیح بده که چی شد و ...

کم گوی و گزیده گوی چون در ....

تو که این کار رو نمیتونی بکنی تو که قبول نمیشی

خواستن توانستن است ...

شما بخواهید ، ........... موانع خود به خود از سر راه شما برداشته می شود...


صحبت کردن با صدای ملایم و کم حرف زدن توی روابط عمومی تاثیر داره ...

[Maryam1561]

من نگفتم که اصلاً حرف نزنید

در محل کار فقط راجب کار صحبت کنید و از سعی کنید راجب موضوعات دیگر خیلی محدود صحبت کنید و اگر در محیط کاری سوالی غیر از کار پرسیده شد که دوست نداشتید به آن پاسخ دهید می توانید بگویید نمی دانم ...




برای این کار اراده قوی نیاز دارید چون ترک یک عادت خیلی سخت هست
اصلا هم توقع نداشته باشید که یک شبه بتونید ترک کنید

شاید یک ماه یا شش ماه زمان ببره اما اگر حواستان نبود با خودتان بگویید انشاا... سری بعد جبران می کنم و سعی کنید کمتر صحبت کنید و طوری باشید که شخصی که می خواهد از شما حرف بکشد به سختی این کار را انجام دهد حتی ممکنه بهتون پیشنهاد بده بگه که ای عزیزم بیا بریم رستوران اون جا یک ساندویچ دعوت من ... اما فلان کار و توضیح بده که چی شد و ...

کم گوی و گزیده گوی چون در ....





خواستن توانستن است ...

شما بخواهید ، ........... موانع خود به خود از سر راه شما برداشته می شود...


صحبت کردن با صدای ملایم و کم حرف زدن توی روابط عمومی تاثیر داره ...

خیلی ممنون واقعا باید سخت تلاش کنم و این دفعه یه نتیجه ای داشته باشم . چون من بار ها سعی کردم رفتارم رو تغییر بدم یا اون قدر کم حرف شدم که هیچ دوستی نداشتم هیچکی باهام حرف نمیززد یا اونقدر حرف زدم تا اینکه هیچی تو دلم نمونده . واقعا باید مفید و مختصر صحبت کنم با صدای ملایم و باید سعی کنم این دفعه یه مدت طولانی این روتد رو ادامه بدم . کار سختیه ولی بالاخره باید از همین الان شروع کنم

[Microsoft]

خیلی ممنون واقعا باید سخت تلاش کنم و این دفعه یه نتیجه ای داشته باشم . چون من بار ها سعی کردم رفتارم رو تغییر بدم یا اون قدر کم حرف شدم که هیچ دوستی نداشتم هیچکی باهام حرف نمیززد یا اونقدر حرف زدم تا اینکه هیچی تو دلم نمونده . واقعا باید مفید و مختصر صحبت کنم با صدای ملایم و باید سعی کنم این دفعه یه مدت طولانی این روتد رو ادامه بدم . کار سختیه ولی بالاخره باید از همین الان شروع کنم

من مطمئنم شما می توانید...

با امید به خدا شروع کنید

هر کار ساده یا دشوار که با امید به خدا شروع شود به سرعت پایان میابد و نتایج خوبی خواهد داشت

[Maryam1561]

من مطمئنم شما می توانید...

با امید به خدا شروع کنید

هر کار ساده یا دشوار که با امید به خدا شروع شود به سرعت پایان میابد و نتایج خوبی خواهد داشت

خیلییی ممنون من همه ی تلاشم رو میکنم. ایشالله خدا هم کمکم میکنه

[Maryam1561]

از همه ی دوستان واقعا متشکرم واقعا خیلی کمک کردید