نوشته اصلی توسط
seyyedmahdifatemi
من می گم مشکل از شماست ، چرا این حرفو می زنم ؟ چون خشکی
نگاه کن خواهر من ، تو این چند سال عمر که از خدا گرفتم به چند مطلب اشاره می کنم که خودم سعی می کنم در زندگی پیادش کنم پس اونها رو به شما هم توصیه می کنم .
هیچ وقت با کسی قطع رابطه نکن مگر اینکه اون اول شمشیر بهت بکشه ( منظور از شمشیر هم تیکه و غیبت نیست و منظور کتک کاری هست )
اطرافیان خودتو با شععور خودت مقایسه نکن و انتظار بیجا از دیگران نداشته باش و متناسب با درک و شعور اون ازش انتظار داشته باش
هیچ وقت مغرور نشو و خودتو بالاتر از دیگران ندون
چوب خشک با یه فشار میشکنه اما چوب منعطف و تر هیچ وقت نمیشکنه پس سعی کن خطوط قرمزت متناسب با جامعه باشه نه آرمانی
از نزا دوری کن و سعی کن دیگران رو بفهمی حتی اون کسی رو که ازش ناراحتی
با تمام اطرافیانت یک طور برخورد نکن و برای هر کدوم یک سطح از رفتار داشته باش
یک نزا همیشه سر آغاز نزاهای دیگه هست و این داستان ادامه دارد ...
هیچ وقت با کسی که دوست نداری باهاش مراوده داشته باشی در ظاهر خشن نباش چون عملا داری بهش اعلام جنگ می کنی .
هیچ وت دوستانتو باهم مقایسه نکن و ازشون انتظار یکسانی نداشته باشن بلکه باتوجه به سطح درک و وضعیت خانوادگی اون ازش انتظار داشته باش
هیچ وقت دوستی هاتو بر پایه رابطه برد برد پایه گذاری نکن بلکه بر پایه عاطه و محبت باشه .
اطرافیانتو اون قدر به خودت نزدیک کن که احتمال بده فردا دشمنت بشه و وقتی این کارو کردی هیچ وقت اون طرف نمی تونه ضرر زیادی بهت برسونه
در صحبت کردن با اطرافیانت نه خیلی رسمی صحبت کن نه بی ادب باشن بلکه محترم باش چون کافیه شما اولین شوخی زشت رو بکنی ، عملا شما به اون می گی که من دوست دارم همین شوخی و حتی بدترش رو با من بکنی