نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: بازگشت دوباره به زندگی

1509
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    بازگشت دوباره به زندگی

    من دچار افسردگی هستم البته در حال حاضر مشکلم کنترل شده است و به خاطر شرایط آروم زندگیم تنش خاصی رو متحمل نمیشم... و همینم باعث شده بتونم تا حد زیادی افکار منفی رو از خودم دور کنم و زندگی نسبتاً شادی رو بعد از چندین سال شروع کنم... ولی مشکل اینه که چند ماه قبل که مشکلم عود کرده بود مجبور شدم از جامعه کنار بکشم، برای گذروندن وقتم با خانواده مجبور به این کار نبودم، در واقع اون موقع تحمل هیچ کس و بالاخص خودم و خانواده ام رو نداشتم... اما این مدت که وقتم رو صرف خودم و خانواده ام کردم تونستم دوباره احساس رضایت فردی و علاقه به عزیزان رو تو خودم بیدار کنم... مشکل اصلیم در حال حاضر اینه که چطور به جامعه برگردم؟! من در حال حاضر هیچ ارتباطی با دیگران ندارم، روابط گذشته ام همشون تو چند سال گذشته تموم شدن و هیچ رابطه پایداری رو نتونستم تو این چند سال شکل بدم... مثل این میمونه که من به تنهایی و انزوا اعتیاد پیدا کرده باشم، و واقعیت اینه که به شدت هم از این تنهایی لذت میبرم... اما من هم تعهدات اجتماعی دارم که با ادعای اینکه موقتاً کنار میذارمشون تونستم روحیه ام رو سر و سامانی بدم ولی حالا باید به روابط جدی و کاریم در اجتماع برگردم و نمیدونم چطور این کار رو انجام بدم و کمترین آسیب رو متحمل شم... میترسم با چیزی روبرو شم که دوباره من رو سرخورده و ناامید کنه و برای همین زیاد جرات ندارم به جلو حرکت کنم...
    اگه پیشنهادی برای چنین شرایطی دارین خوشحال میشم منو راهنمایی کنید.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    خب دیگه تمام مشکلاتی که ما آدما در این چند ساله بهش مبتلا شدیم نتیجه دور شدن از اجتماعه ...

    همون مثال ذغال که وقتی از جمع دورش میکنی آتیش و حرارتش سرد و خاموش میشه و برای اینکه دوباره

    مثل قبل بشه چاره ای نداره که مثل قبل بشه و به اجتماع برگرده

    شمام برای داشتن یک زندگی عادی باید طبق طبیعت خلق شده به جمع و زندگی اجتماعی برگردی ...

    مسلمه که برگشت شما سخت خواهد بود چون به این بی حرکتی و تنهایی عادت کردید

    به هرحال انسان موجودی عجیبه که به هرچیزی خیلی سریع عادت میکنه و باهاش سازگاری پیدا میکنه

    شما میتونید در گروه های کوه نوردی و پیاده روی که گاهی تورهای مسافرتی هم میرن ثبت نام کنید

    اینطوری میتونید وارد یک جمع کوچیک بشید و آروم آروم به این سمت حرکت کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    جداً ممنونم... و موافقم ترک عادت واقعاً کار سختیه.

    به نظرتون بهتره وارد گروه هایی بشم که به طور مستقیم وارد زندگیم بشن (یعنی جایی که توشون از قبل آشناهایی... چه از دوستان قدیمی یا همکار دارم) یا نه بهتر اینه که وارد گروه های کاملاً ناشناس و جدیدی بشم؟!

    مسئله دیگه ای هم که وجود داره اینه که دیدی که ممکنه تو محل کار نسبت بهم پیدا کرده باشن نگرانم میکنه، چون تو چند ماه گذشته کمترین ارتباطی برقرار نکرده بودم و حالا اینکه مورد قضاوت واقع بشم و یا اینکه چطور در موردم قضاوت کنن و یا حتی اعتمادشون رو به من از دست داده باشن به شدت نگرانم میکنه... به نظرتون بهترین راه واسه مقابله با اینطور نگرانیا چیه؟ بهتره صادقانه در مورد مشکلاتم برخورد کنم (با همکارای نزدیک یا همه؟!)، یا تا جایی که میشه مسئله رو پیش نکشم و اگر کسی هم اشاره ای کرد بحث رو عوض کنم؟! و یا کلاً... با حالت طلبکار وارد گود بشم یا ظاهر شرمنده به خودم بگیرم بهتره؟! کلاً نمیدونم...

    من خیلی تلاش کردم تا با افسردگیم مقابله کنم واسه همین نمیخوام ریسک کنم و میخوام تا جایی که ممکنه احتمال بازگشتش رو کم کنم... با اینکه میدونم نمیتونم تماماً ازش خلاص شم ولی میخوام طوری نباشه که هر لحظه اضطراب بازگشتش تحت فشار بذارم... چون میشه گفت تقریباً با ریشه های افسردگیم برخورد کردم ولی بازم کسی هستم که کاملاً پتانسیلش رو داره!

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorara نمایش پست ها
    من دچار افسردگی هستم البته در حال حاضر مشکلم کنترل شده است و به خاطر شرایط آروم زندگیم تنش خاصی رو متحمل نمیشم... و همینم باعث شده بتونم تا حد زیادی افکار منفی رو از خودم دور کنم و زندگی نسبتاً شادی رو بعد از چندین سال شروع کنم... ولی مشکل اینه که چند ماه قبل که مشکلم عود کرده بود مجبور شدم از جامعه کنار بکشم، برای گذروندن وقتم با خانواده مجبور به این کار نبودم، در واقع اون موقع تحمل هیچ کس و بالاخص خودم و خانواده ام رو نداشتم... اما این مدت که وقتم رو صرف خودم و خانواده ام کردم تونستم دوباره احساس رضایت فردی و علاقه به عزیزان رو تو خودم بیدار کنم... مشکل اصلیم در حال حاضر اینه که چطور به جامعه برگردم؟! من در حال حاضر هیچ ارتباطی با دیگران ندارم، روابط گذشته ام همشون تو چند سال گذشته تموم شدن و هیچ رابطه پایداری رو نتونستم تو این چند سال شکل بدم... مثل این میمونه که من به تنهایی و انزوا اعتیاد پیدا کرده باشم، و واقعیت اینه که به شدت هم از این تنهایی لذت میبرم... اما من هم تعهدات اجتماعی دارم که با ادعای اینکه موقتاً کنار میذارمشون تونستم روحیه ام رو سر و سامانی بدم ولی حالا باید به روابط جدی و کاریم در اجتماع برگردم و نمیدونم چطور این کار رو انجام بدم و کمترین آسیب رو متحمل شم... میترسم با چیزی روبرو شم که دوباره من رو سرخورده و ناامید کنه و برای همین زیاد جرات ندارم به جلو حرکت کنم...
    اگه پیشنهادی برای چنین شرایطی دارین خوشحال میشم منو راهنمایی کنید.
    توجه به

    سلام
    عزیز با توجه به گفته ها و ساختار سخنانتون بیشتر به نظر میاد شما دارای حرمت نفس پایینی هستید و کمی مردم گریز( society phobia ) نمیدونم حالا چرا همکاران افسردگی رو تشخیص دادند؟ شاید هم مشکلتون Complex بوده و تشخیص تا حدودی درست در هر صورت درمانتان کامل نشده. به درمانگر و مشاور خود رجوع کنید. موفق باشید

  6. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    سلام
    عزیز با توجه به گفته ها و ساختار سخنانتون بیشتر به نظر میاد شما دارای حرمت نفس پایینی هستید و کمی مردم گریز( society phobia ) نمیدونم حالا چرا همکاران افسردگی رو تشخیص دادند؟ شاید هم مشکلتون Complex بوده و تشخیص تا حدودی درست در هر صورت درمانتان کامل نشده. به درمانگر و مشاور خود رجوع کنید. موفق باشید
    سلام

    چرا اینطور برداشت کردید؟! من معمولاً در روابطم با اعتماد به نفس خوبی وارد میشم و توی ذهن خودم هم برای خودم ارزش بالایی قائلم... اگه اینکه گفتم تحمل خودم و خانواده ام رو نداشتم مد نظرتونه... فکر کنم همچین طرز فکری واسه خیلی از آدمای داغ دیده موقتاً پیش بیاد... احساس... سرخوردگی، شکست، خشم و تقصیر که هم متوجه خود آدم و همینطور اطرافیان اون میشه...

    ولی با جمع گریزی کاملاً موافقم... این رفتار بعد از بلوغ در من شکل گرفت و دلایلش کهنه شده با اینکه هنوز هم تاثیرشون رو از دست ندادن...
    و دیگه اینکه من مشاوره ام رو سال گذشته کاملاً قطع کردم و بعد از اون سعی کردم با تلقین و تجزیه و تحلیل شخصیم پیش برم... و فکر میکنم از جهات زیادی هم موفقیت آمیز بوده ولی اینکه هنوز نتونستم به حالتی نزدیک به نرمال (بیاین حالت نرمالم رو مثلاً خودم در سه سال قبل فرض کنیم) برسم نگرانم میکنه و اینکه برای شروع مجدد روابطی که کاملاً قطعشون کردم نگرانم هم تا حدی طبیعیه ولی دوست داشتم در صورت امکان از راهنمایی متخصص فن استفاده کنم... چون میدونم با شروع روابط کاملاً جدید مشکلی ندارم؛ برای من مشکل اصلی تاثیریه که دیگران میتونن با برداشتشون روی زندگیم بذارن و من دوست دارم بدونم چطور میتونم اون رو کنترل کنم تا کمترین آسیب رو ببینم چون... درسته... هنوز هم از لحاظ روحی تا حدی شکننده ام...

    بازم ممنون.

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorara نمایش پست ها
    سلام

    چرا اینطور برداشت کردید؟! من معمولاً در روابطم با اعتماد به نفس خوبی وارد میشم و توی ذهن خودم هم برای خودم ارزش بالایی قائلم... اگه اینکه گفتم تحمل خودم و خانواده ام رو نداشتم مد نظرتونه... فکر کنم همچین طرز فکری واسه خیلی از آدمای داغ دیده موقتاً پیش بیاد... احساس... سرخوردگی، شکست، خشم و تقصیر که هم متوجه خود آدم و همینطور اطرافیان اون میشه...

    ولی با جمع گریزی کاملاً موافقم... این رفتار بعد از بلوغ در من شکل گرفت و دلایلش کهنه شده با اینکه هنوز هم تاثیرشون رو از دست ندادن...
    و دیگه اینکه من مشاوره ام رو سال گذشته کاملاً قطع کردم و بعد از اون سعی کردم با تلقین و تجزیه و تحلیل شخصیم پیش برم... و فکر میکنم از جهات زیادی هم موفقیت آمیز بوده ولی اینکه هنوز نتونستم به حالتی نزدیک به نرمال (بیاین حالت نرمالم رو مثلاً خودم در سه سال قبل فرض کنیم) برسم نگرانم میکنه و اینکه برای شروع مجدد روابطی که کاملاً قطعشون کردم نگرانم هم تا حدی طبیعیه ولی دوست داشتم در صورت امکان از راهنمایی متخصص فن استفاده کنم... چون میدونم با شروع روابط کاملاً جدید مشکلی ندارم؛ برای من مشکل اصلی تاثیریه که دیگران میتونن با برداشتشون روی زندگیم بذارن و من دوست دارم بدونم چطور میتونم اون رو کنترل کنم تا کمترین آسیب رو ببینم چون... درسته... هنوز هم از لحاظ روحی تا حدی شکننده ام...

    بازم ممنون.
    عزیز من گفتم حرمت نفس نه عزت نفس! و با توجه به گفته های جدیدیتونهم دیگه مطمئن شدم مشکلتون در حرمت نفسه. یک مشاور خوب خیلی خیلی میتون کمکتون کنه. موفق باشید

  9. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6064
    نوشته ها
    190
    تشکـر
    32
    تشکر شده 196 بار در 82 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    مراجعه به یک مشاور خوب برای درمان کلی و در داز مدت پیشنهاد میشه اما برای حضور در محل کار و در جمع همکاران و دوستان با اینکه کمی مشکله بهترین حالت اینه که نه با شرمندگی وارد بشید نه حالت طلب کارانه تمام سعی رو انجام بدید با حالت نرمال رفت و آمد کنید و هیچ حساسیتی به عکس العملهای احتمالی دیگران نشون ندید چون امکان داره ذاتا نه قضاوت و عدم اعتماد بلکه از روی کنجکاوی سعی در کنکاش رفتار قبلیتون داشته باشند و جویای مسایل بشن که این قضاوت محسوب نمیشه و بهترین روش برای مقابله عدم اشاره به گذشته و مثلا عنوان اینکه چیز خیلی مهمی نبوده هم کنجکاوی اونها رو آروم میکنید هم کم کم به شرایط عادی برمیگردید کما اینکه مشاوره برای درمان کلی و طولانی مدت توصیه میشه
    امضای ایشان
    وقتی خدا کاری برات انجام میده تو به توانائی های خدا اطمینان داری و هنگامی که کاری برات انجام نمیده خدا به توانائی های تو اطمینان داره ....
    .................................................. ...............
    1- برای تشکر از پست مورد نظرتون از کلید تشکر استفاده کنید (سپاس نشانه قدرشناسی شماست )
    2- برای متوجه شدن کاربر از ادامه داشتن بحث پست مورد نظر رو نقل قول بگیرید
    3- جداً از دادن جوابهای طنز و مسخره کردن کاربر و یا دادن جوابهای بدون تفکر حاوی مطالبی همراه با شدت عمل پرهیز کنید ..

  11. کاربران زیر از babak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    عزیز من گفتم حرمت نفس نه عزت نفس! و با توجه به گفته های جدیدیتونهم دیگه مطمئن شدم مشکلتون در حرمت نفسه. یک مشاور خوب خیلی خیلی میتون کمکتون کنه. موفق باشید
    واقعاً واسم جالبه بدونم از کدوم بخش از صحبتام به همچین نتیجه ای رسیدین!!! اینکه گفتم توی ذهنم ارزش بالایی برای خودم قائلم یعنی حرمت نفس پایینی دارم؟! من هیچوقت در ارزش بالای خودم به عنوان یه انسان شک نکردم حتی موقعی که در اوج افسردگی بودم! و شاید همین بوده که تونسته خیلی جاها سر پا نگهم داره... و با اینکه برای انسان ها و برابریشون ارزش زیادی قائلم مشخصاً خودم رو محور زندگی خودم میدونم و به همین خاطره که توی زندگی من، این منم که بیشترین ارزش رو دارم... و اصلاً هم لذت نمیبرم کسی چنین برداشتی ازم داشته باشه چون کاملاً مخالف با واقعیت شخصیتیم میدونمش...

    اگه حوصله جواب دادن ندارین بذارین دیگران جواب بدن و اگه هم جواب میدین سعی کنین تا حداقل پرخاشگری رو داشته باشه!

    با احترام و تشکر.

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط babak نمایش پست ها
    مراجعه به یک مشاور خوب برای درمان کلی و در داز مدت پیشنهاد میشه اما برای حضور در محل کار و در جمع همکاران و دوستان با اینکه کمی مشکله بهترین حالت اینه که نه با شرمندگی وارد بشید نه حالت طلب کارانه تمام سعی رو انجام بدید با حالت نرمال رفت و آمد کنید و هیچ حساسیتی به عکس العملهای احتمالی دیگران نشون ندید چون امکان داره ذاتا نه قضاوت و عدم اعتماد بلکه از روی کنجکاوی سعی در کنکاش رفتار قبلیتون داشته باشند و جویای مسایل بشن که این قضاوت محسوب نمیشه و بهترین روش برای مقابله عدم اشاره به گذشته و مثلا عنوان اینکه چیز خیلی مهمی نبوده هم کنجکاوی اونها رو آروم میکنید هم کم کم به شرایط عادی برمیگردید کما اینکه مشاوره برای درمان کلی و طولانی مدت توصیه میشه
    خیلی متشکرم
    فکر میکنم به نکات مفید و کاربردی اشاره کردین.
    در مورد مشاوره مجدد هم فکر کردم ولی مشاورهای قبلیم نتونستن اونطور که باید کمکم کنن و... انتظار معجزه نداشتم ولی شاید با توجه به شخصیتم وسواس کافی در انتخاب مشاور به خرج نداده بودم که این خودش مشکل ساز شده بود... بازم ممنونم، به توصیه های خوبتون فکر میکنم.

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorara نمایش پست ها
    واقعاً واسم جالبه بدونم از کدوم بخش از صحبتام به همچین نتیجه ای رسیدین!!! اینکه گفتم توی ذهنم ارزش بالایی برای خودم قائلم یعنی حرمت نفس پایینی دارم؟! من هیچوقت در ارزش بالای خودم به عنوان یه انسان شک نکردم حتی موقعی که در اوج افسردگی بودم! و شاید همین بوده که تونسته خیلی جاها سر پا نگهم داره... و با اینکه برای انسان ها و برابریشون ارزش زیادی قائلم مشخصاً خودم رو محور زندگی خودم میدونم و به همین خاطره که توی زندگی من، این منم که بیشترین ارزش رو دارم... و اصلاً هم لذت نمیبرم کسی چنین برداشتی ازم داشته باشه چون کاملاً مخالف با واقعیت شخصیتیم میدونمش...

    اگه حوصله جواب دادن ندارین بذارین دیگران جواب بدن و اگه هم جواب میدین سعی کنین تا حداقل پرخاشگری رو داشته باشه!

    با احترام و تشکر.
    عزیز , من نمیدونم و متاسفانه از لقب و یا اسمتون هم نتونستم تشخیص بدم که خانم هستید و یا آقا .در هر صورت گلم کمی براتون توضیح میدم و اگر خواستید میتوانید به من پیام شخصی بدید تا در مورد مشاوره تلفنی صحبت کنیم. ببین عزیز حرمت نفس یعنی که من خوبم تو خوبی رابطه خوبه ما برابریم و نه من از تو برترم و نه تو از من. عزت نفس یعنی اینکه من میدونم و میتونم و یا اینکه نمیدونم ولی باز میتونم. و اگر کمی دقت کنید میبینید که شما مشکلتون در حرمت نفسه . دلیل دیگری که برایتان میاورم به این جمله خودتان لطفا دقت کنید: اگه حوصله جواب دادن ندارین بذارین دیگران جواب بدن و اگه هم جواب میدین سعی کنین تا حداقل پرخاشگری رو داشته باشه!
    حالا لطفا برگردید و کامنتهای قبلی من را در مورد خودتان به دقت بخوانید, پرخاشگری در کار نبوده و اگر دقت بفرمایید معمولا با کلمه گلم یا عزیز شروع شده! البته این خیلی عادیه چون فردی با مشکل حرمت نفس معمولا از اول گارد دفاعی رو میگیره که برای یک تراپیست کاملا عادیه . موفق باشید

  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6089
    نوشته ها
    31
    تشکـر
    11
    تشکر شده 13 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشاد1020 نمایش پست ها
    عزیز , من نمیدونم و متاسفانه از لقب و یا اسمتون هم نتونستم تشخیص بدم که خانم هستید و یا آقا .در هر صورت گلم کمی براتون توضیح میدم و اگر خواستید میتوانید به من پیام شخصی بدید تا در مورد مشاوره تلفنی صحبت کنیم. ببین عزیز حرمت نفس یعنی که من خوبم تو خوبی رابطه خوبه ما برابریم و نه من از تو برترم و نه تو از من. عزت نفس یعنی اینکه من میدونم و میتونم و یا اینکه نمیدونم ولی باز میتونم. و اگر کمی دقت کنید میبینید که شما مشکلتون در حرمت نفسه . دلیل دیگری که برایتان میاورم به این جمله خودتان لطفا دقت کنید: اگه حوصله جواب دادن ندارین بذارین دیگران جواب بدن و اگه هم جواب میدین سعی کنین تا حداقل پرخاشگری رو داشته باشه!
    حالا لطفا برگردید و کامنتهای قبلی من را در مورد خودتان به دقت بخوانید, پرخاشگری در کار نبوده و اگر دقت بفرمایید معمولا با کلمه گلم یا عزیز شروع شده! البته این خیلی عادیه چون فردی با مشکل حرمت نفس معمولا از اول گارد دفاعی رو میگیره که برای یک تراپیست کاملا عادیه . موفق باشید
    کاملاً متوجه القاب احترام آمیزی که به کار بردین شدم دوست من و بابتشون هم تشکر میکنم... اشاره ام به لحن جملاتتونه که میتونین بهتر رو انتخاب لغاتتون کار کنید... و فکر نمیکنم کسی که انتقاد معقول انجام بده با خودش مشکل داشته باشه... من صریحاً گفتم که با لحن شما مشکل دارم و خوشحال میشم که در انتخاب لغاتتون دقت بیشتری به خرج بدین!

    و همینطور کاملاً هم با این تعاریف آشنام... ولی در هیچ بخشی از نوشته هام اینجا و یا شخصیتم... نمیتونم عدم حرمت نفس رو ببینم! واقعاً میگم نمیتونم... و دارین در مقابلش فاز انکار و پرخاشگری رو پیش میکشین؟! فکر میکنم موضوعی که پیش کشیدم مشخص باشه و ممنونم از صحبتاتون اما گمان نمیکنم لازم باشه تصور غلطی رو در مورد خودم شکل بدم و بعد هم سعی کنم تا درمانش کنم!

    بازم ممنونم دوست خوبم.

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : نمیدونم چطور به جلو پیش برم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sorara نمایش پست ها
    کاملاً متوجه القاب احترام آمیزی که به کار بردین شدم دوست من و بابتشون هم تشکر میکنم... اشاره ام به لحن جملاتتونه که میتونین بهتر رو انتخاب لغاتتون کار کنید... و فکر نمیکنم کسی که انتقاد معقول انجام بده با خودش مشکل داشته باشه... من صریحاً گفتم که با لحن شما مشکل دارم و خوشحال میشم که در انتخاب لغاتتون دقت بیشتری به خرج بدین!

    و همینطور کاملاً هم با این تعاریف آشنام... ولی در هیچ بخشی از نوشته هام اینجا و یا شخصیتم... نمیتونم عدم حرمت نفس رو ببینم! واقعاً میگم نمیتونم... و دارین در مقابلش فاز انکار و پرخاشگری رو پیش میکشین؟! فکر میکنم موضوعی که پیش کشیدم مشخص باشه و ممنونم از صحبتاتون اما گمان نمیکنم لازم باشه تصور غلطی رو در مورد خودم شکل بدم و بعد هم سعی کنم تا درمانش کنم!

    بازم ممنونم دوست خوبم.

    Good Luck

    Please pay attention to narcissim too

  17. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد