صفحه 2 از 4 1234
نمایش نتایج: از 51 به 100 از 162

موضوع: بالا رفتن سن

14041
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    این خانوم چندتا خواهر برادر داره؟ خب من حتی به نفر نیس که بتونم با خیال راحت باهاش دردو دل کنم... همین موضوعی رو که توی تاپیک گفتم رو هیچکس نمیدونه... حتی مامانم... برا همین همش داره نگرانیم زیاد میشه و تو خودم میریزم... دیگ دارم سر پر میکنم
    منم سعی میکنم شاد باشم ولی واقعا شاد نیستم، وقتایی بوده ک نیاز داشتم کسی پیشم باشه ولی با تنهایی گذروندم

    دوتاشون چند تا خواهر برادر دارن
    این دوستم که میگم الان مجرده با اینکه اندامش خیلی خوبه و به قول امروزی ها مانکن هست
    و شخصیتش هم خیلی خوبه و از یه خونواده ی با اصالته
    وقتی هم رو میبینیم مثلا من نینم ساعت میخوام بمونم یهویی سرمون گرم حرف میشه میبینم دوساعت گذشته!
    چند وقت پیش تو دفترش حرف میزدیم و من راجب یه موضوع خونوادگی اتفاقی باهاش شروع به بحث کردم
    یهویی دیدم ظهر شده بود و خونواده ام چند بار زنگ زدن که کجایی و ناهار بیا خونه
    حدود 4 ساعت حرف زده بودیم ولی خیلی زود گذشت!

    من هم با اینکه تک فرزند نیستم اما تک دخترم و چون یه خواهرم رو خیلی سال پیش از دست دادم
    خیلی وقت ها احساس تنهایی کردم و دلم میخواست خواهرم باشه که باهاش وقت بگذرونم
    ولی خب وقتی واقعیت رو دیدم میدیدم که باید سعی کنم با همین شرایط و داشته هام شاد باشم و زندگی کنم

    دوست خوب هم خیلی خوبه
    پیشنهاد میکنم دوستان خوب بیشتری رو انتخاب کن و باهاشون بیرون برو قدم بزن حرف بزن.
    اینجوری هم بیکار نیستی که فکر منفی کنی
    و هم درددل میکنی و حال و هوات عوض میشه.

  2. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام مجدد
    خواهش می کنم گلم
    خب خوبه که دنبالش بودی
    حالا کلاس نشد اونقدرررررررر کتاب مفید و مطلب خوب راجب این خودشناسی هست تا دلت بخواد
    کافیه یه سرچ توی نت بزنی

    خیلی ها هستن تا یه سنی با خواسته های بقیه زندگی کردن تا خودشون
    ولی همین که متوجه شدی این درست نیست خیلی خوبه و میتونی از اینجا به بعد زندگیت رو با انتخاب های خودت جلو بری

    خب سعی کن به مادرت بگی این کار ایشون درست نیست و باعث میشه که مکالمات شما کمتر بشه

    با دوستای مجردت وقت بگذرون و میتونی دوستای جدید خوبی پیدا کنی
    همیشه خوبه آدم تو زندگی پویا باشه تا ایستا
    مطالعه و کارهای مورد علاقه برای حفظ روحیه و انگیزه و شادی خیلی مفیدن
    میتونی کلاس های مورد علاقه ات رو ثبت نام کنی و مهارت هات رو افزایش بدی
    کلی کار میتونی انحام بدی که شادیت رو به دست بیاری.
    به نظرم قبل از همه چیز یه مسافرت بتونه روحیه ات رو حسابی شارژ کنه
    و اینکه آخر هفته ها میتونی کوهنوردی یا پیک نیک بری و همیشه تفریحات و بیرون رفتن رو داشته باشی
    این ها نباشه زندگی آدم یکنواخت و کسل کننده میشه.
    سلام یلداجانم، خب الان من توی این مرحلم که تغییر توی زندگیم ایجاد کنم، کتاب خوب سراغ داری دراین مورد؟
    به مامانم گفتم بارها و بارها، ولی تغییر نمیکنه، جوریه که واقعا دلم نمیخواد باهاش حرف بزنم، ترجیح میدم گوشه اتاق بشینم تا اینکه باهاش حرف بزنم، از هر حرفیم سواستفاده میکنه، اختلاف تفکراتمونم که از زمین تا آسمونه، از هیچ نظر تفاهم نداریم... دوست مجرد فقط یکی دارم که اونم پشت کنکوریه درس داره...پیک بخوام برم که تنهایی نمیذارن، با خانواده هم که اخلاقمون باهم جور نیس.. به دلم موند یکی باشه یه کنسرت باهاش برم

  3. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    دوتاشون چند تا خواهر برادر دارن
    این دوستم که میگم الان مجرده با اینکه اندامش خیلی خوبه و به قول امروزی ها مانکن هست
    و شخصیتش هم خیلی خوبه و از یه خونواده ی با اصالته
    وقتی هم رو میبینیم مثلا من نینم ساعت میخوام بمونم یهویی سرمون گرم حرف میشه میبینم دوساعت گذشته!
    چند وقت پیش تو دفترش حرف میزدیم و من راجب یه موضوع خونوادگی اتفاقی باهاش شروع به بحث کردم
    یهویی دیدم ظهر شده بود و خونواده ام چند بار زنگ زدن که کجایی و ناهار بیا خونه
    حدود 4 ساعت حرف زده بودیم ولی خیلی زود گذشت!

    من هم با اینکه تک فرزند نیستم اما تک دخترم و چون یه خواهرم رو خیلی سال پیش از دست دادم
    خیلی وقت ها احساس تنهایی کردم و دلم میخواست خواهرم باشه که باهاش وقت بگذرونم
    ولی خب وقتی واقعیت رو دیدم میدیدم که باید سعی کنم با همین شرایط و داشته هام شاد باشم و زندگی کنم

    دوست خوب هم خیلی خوبه
    پیشنهاد میکنم دوستان خوب بیشتری رو انتخاب کن و باهاشون بیرون برو قدم بزن حرف بزن.
    اینجوری هم بیکار نیستی که فکر منفی کنی
    و هم درددل میکنی و حال و هوات عوض میشه.
    خدا رحمت کنه خواهرتو، واقعا یه خواهر میتونه مث یه دوست خوب باشه، یکی از دلایل ارشد خوندنمم همین بود که بچه های ارشد هم درگیر خانواده و کار هستن و بیرون نمیرن... یه دوست خیلی صمیمی داشتم ولی اونم یه مدته نه خودش پیام میده نه پیاممو جواب میده...

  4. کاربران زیر از mahnaz100 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    این همون معیار قرار دادن پول هست و بقیه حرفا توجیه کردنشه.
    نه. با الی موافقم، پول معیار نیس ولی برای گذران زندگی لازمه

  6. کاربران زیر از mahnaz100 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 55


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام آقای تجربه

    1-بنده هم منکر این موضوع نیستم، اما مهم ازدواج درست و عاقلانه است نه هر ازدواجی که دو روزدیگه به جدایی بکشه.

    2-عرض کردم این صرفا نظر شخصی من نیست، کارشناسان ازدواج سن امروزی یه دختر برای ازدواج رو از 24 به بالا میدونند
    از طرفی این کلیت نداره و اگه دقت کرده باشید عرض کردم هستن دخترایی که پایین تر از این سن ازدواج میکنند و خوشبخت هم میشن
    من اگه میگم زیاد نگران نباشن، به خاطر این هست وقتی آدم زیاد برای چیزی ناراحت و نگران میشه بدترین آسیب ها رو میبینه و فردای روز ممکنه از پس اون زندگی که میخواسته بر نیاد!
    به قول یه بزرگی نگرانی برای کمک به حل یک موضوع همون تاثیری رو داره که جویدن یک آدامس بادکنکی در حل یک مسئله ی ریاضی!
    اگه قرار بود تمام مشکلات دنیا با نگرانی حل میشد الان فکر نکنم مشکلی در دنیا وجود داشت!
    پس نگرانی چیزی رو حل نمیکنهآدم بهتره واقع بین باشه و دنبال راه حل برای مسائلش بگرده
    این رو شخصا بنده بارها تجربه کردم

    3-نه اتفاقا و دقیقا هم برعکس قضاوت کردید! درسته این روزها پول معیار مهمی برای ازدواج شده
    قبلا هم عرض کردم اگه کم توقع ترین دختر دنیا هم باشی بالاخره باید همسرت یه شغل و یه حداقل هایی داشته باشه که بتونید زندگی خوبی رو اداره کنید

    در مورد این خانوم هم پدرشون 50 میلیون جهیزیه براشون تهیه کردن
    با یه ماشین و یه سرویس طلا هم کادوی عقد پدرمادرش بود
    و همچنین عمومی دختره یه آپارتمان رو بهشون داد که تا یکی دو سال بدون هیچ اجاره ای در اون زندگی کنن که زندگیشون سر و سامون بگیره!
    دختره هم دانشجوی ارشد بود
    پسره هم به تازگی دکترا قبول شده بود
    با این حال پسره نه خونه داشت
    نه ماشین و بعد از عقدشون همیشه از ماشین دختره استفاه میکرد
    و نه سرمایه ی چنان و نه شغل ثابتی! تازه میخواست تدریس رو شروع کنه!
    با این حال زندگیشون شیش ماه هم تداوم نداشت و با اینکه مهریه ی دختره هم 700 تا سکه بود
    و خب پسره توانایی مالی چندانی برای پرداخت مهریه نداشت
    با کلی دادگاه رفتن و اومدن و زهر چشم گرفتن دختره آخرش فکر کنم 50 میلیون پسره جای مهریه بهش داد!
    اونم با کلی دعوا و دردسر

    خب پس حرف شما همیشه هم درست نیست
    اینجا دختره اینقدر توقعش پایین بود و کار به اینجا کشید!
    فقط هم این یکی نیست
    دخترهای زیادی هستن اتفاقا با توقع کم ازدواج کردن و بعدها پشیمونی نصیبشون شده!
    یکی دیگه شون هم دوست خودم بود که با حداقل انتظارات به پسره بله گفت
    و نتیجه اش چی شد؟
    پسره در کمال بی رحمی و نامردی به خاطر اینکه بابای دختره حاضر نشد برای دخترش ماشین بخره ولش کرد!
    پس میبینیم بعضی پسرا هستن که از کم توقع بودن دخترا سوع استفاده میکنند! حق همچین پسرهایی تنهایی هست!
    فکر نکنید فقط مشکل مالی جدایی میاره و دردسر ساز هست

    4-در این مورد باهاتون موافقم
    و اگه به قول شما همه چی خوب باشه حداقل از 20 سال به بعد هم میشه زندگی خوبی تشکیل داد و از تنهایی در اومد
    و دیگه مشکل پسند هم نمیشه آدم


    5-این مورد رو هم که قسمت اولش رو ظاهرا مزاح کردید
    قسمت دومش رو هم باز هم کلی درست نیست قضاوت کنیم
    اگه خودتون رو جای یه دختر بذارید به نظرم با این قاطعیت این رو نمیگید.
    دختری که میخواد با هزار امید و آرزو به پسری که میخواد مرد رویاهاش بشه تکیه کنه
    حداقل باید به امیدی اینکارو بکنه یا نه؟
    انتظار دارید دختر هیچ توقع مالی نداشته باشه که اون موقع همه ی پسرها هم خوشبخت بشن؟!
    به نظرم این حرف عاقلانه نیست اصلا.

    یه نکته ی دیگه رو هم عرض کنم خدمتتون
    من هم موافق توقعات بالا توی ازدواج نیستم
    پیشوایان دین ما هم با سادگی ازدواج کردن

    اما با تغییر مدل زندگی ها و پیچیده شدن نیازها و رنگارنگ شدنشون
    یه عده شدیدا تحت تاثیر قرار گرفتن و تو این مسائل چشم و هم چشمی میکنند اما نه 100 در 100 دخترها

    من هم منکر این ها نیستم و به شخصه تو زندگی معتقدم آدم باید توانایی مالیش حداقل در حدی باشه که به کسی نیازمند نشه و رو پای خودش وایسه
    اینکه میگید همش تقصیر دخترها ست خب دختری که ازدواج میکنه به نظرتون نباید یه خونه باشه که توش زندگی کنه و حداقل یه خونه ی اجاره ای؟
    یا نباید پسره شغلی داشته باشه که دو روز دیگه تا خرخره زیر قسط و وام و قرض نرن؟

    این روزا واقعا تامین همین حداقل ها هم اصلا کار آسونی نیست
    یکی از پسرای فامیل دانشجوی ارشد بود، خونواده ش اصرار کردن که خب پسره و بزرگ شده و باید ازدواج کنه
    با هم کلاسیش ازدواج کرد اما هر دو دانشجو بودن و قرار شد با حمایت بابای دختره و بعد هم بابای پسره کارخونه بزنن
    اما به دلایل مختلفی کارخونه شون منتفی شد
    و تازه بعد عقد پسره متوجه شد باید شغلی داشته باشه و پول گرفتن از پدرش براش سخت بود!

    حالا فکرشو کنید پسره یه برادر کوچیکتر هم داره که قبل خودش عقد کرده بودن و اون ها هم هر دو دانشجو و بدون شغل!
    پدرشون هزینه های همه ی بچه ها رو میداد و هنوزم میده البته
    ولی پسره الان دو سال از عقدشون میگذره
    میگه تا کار پیدا نکنم ازدواج نمیکنم
    در حالیکه باباش یه خونه و یه ماشین هم براش خرید
    اما خب خونه و ماشین پول نمیشه که آدم باهاش زندگی کنه!
    حالا کلی سردی و حرف و حدیث این وسط پیش میاد
    فکر میکنید این ازدواج ها خیلی درسته؟
    حال ااین ها دوساله عقد کردن
    بعضی ها هستن 5 سال هست به خاطر همین مسائل مالی تو عقد موندن
    از طرفی نمیتونن زندگی مشترک رو شروع کنن
    و از طرف دیگه نمیتونن هم دل بکنن و با هزارتا حرف و حدیث این و اون و سردرگمی خودشون تو کارشون موندن.
    پس بهتره واقع بینانه قضاوت کنید تا اینکه همش انگشت تقصیر رو به سمت دخترا میگیرید.

    به شخصه هم معتقدم هر چند هم این روزا آسون نیست
    ولی بهتره تا پسر حداقل شرایط شروع یه زندگی رو نداشته باشه سراغ ازدواج نره
    چون مشکلات رو تصاعدی بیشتر میکنه و بعدا اونقدر سردرگم میشه توشون که خوشبختی از یادش میره هیچ کلی هم پشیمون میشه!

    ضمن اینکه کم نیستن خونواده هایی که با گذشت سال ها هم از زندگیشون
    هنوز نتونستن شرایط مالی رو اونجور که باید اوکی کنند و با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم میکنن
    و بعضی هاشون میگن اگه میدونستیم هیچوقت ازدواج نمیکردیم
    یا اینکه آیا واقعا ارزششو داشت این همه سختی!؟
    نتیجه کل حرفتون اینه که روزی دست خدا نیست و با ازدواج روزی زیاد نمیشه.

    با این حساب دیگه هیچ دختری نباید توقع داشته باشه شوهرش قبل اون هیچ رابطه ای رو تجربه نکرده باشه چون یه پسر از آینده خبر نداره و فقط نیاز الآنشو میبینه و به هر طریق که بتونه رفعش میکنه و کسی که بخواد شرافتمندانه زندگی کنه همه چیو میبازه.

    یه دختر فقط باید اخلاق پسر رو در نظر بگیره و نه کم و زیاد یا حداقلهای داراییهاشو چون این چیزا تغییر پذیره.

  8. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام یلداجانم، خب الان من توی این مرحلم که تغییر توی زندگیم ایجاد کنم، کتاب خوب سراغ داری دراین مورد؟
    به مامانم گفتم بارها و بارها، ولی تغییر نمیکنه، جوریه که واقعا دلم نمیخواد باهاش حرف بزنم، ترجیح میدم گوشه اتاق بشینم تا اینکه باهاش حرف بزنم، از هر حرفیم سواستفاده میکنه، اختلاف تفکراتمونم که از زمین تا آسمونه، از هیچ نظر تفاهم نداریم... دوست مجرد فقط یکی دارم که اونم پشت کنکوریه درس داره...پیک بخوام برم که تنهایی نمیذارن، با خانواده هم که اخلاقمون باهم جور نیس.. به دلم موند یکی باشه یه کنسرت باهاش برم

    عزیزم کتاب خوب در این مورد زیاد هست
    یه کتاب خوب که یکی از کاربران عزیز اینجا یه بار به من معرفی کردن به نظرم خوب باشه بخونیش
    کتاب از حال خوب به حال بد اثر دیوید برنز
    که هم میتونی دانلودش کنی ولی اگه کتابش رو بخری به نظرم خیلی بهتره

    کتاب هیچ چیز نمیتواند ناراحتم کند، آره هیچ چیز!

    کتاب زندگی شاد

    و کتاب هایی که در مورد اعتماد به نفس هستن هم به نظرم برات مفید باشن.

    به هر حال هر کسی یه راه نفوذ داره مهناز جان
    سعی کن یه مقدار رابطه ات رو بهتر کنی با مادرت، به هرحال یه مهندس تحصیلکرده هستی دیگه
    باید فن بیان خوبی داشته باشی و بتونی دلش رو تا جایی به دست بیاری
    چون اینجوری میتونی گاهی باهاش وقت بگذرونی

    من خودم گاهی از تنهایی حوصلم سر میره دست مادرمو میگیرم میرم بیرون باهاش
    گاهی کل ی خیابون های شهر رو با هم قدم میزنیم و گپ میزنیم
    من بهش میگم من خواهر ندارم و گاهی تنهایی اذیتم میکنه مادرمم میگه من هم دوستتم هم مادرت و هم خواهرت
    خدایی از این لحاظ خیلی درکم میکنه
    هر چند خب گاهی طبیعتا اختلاف نظر هم داریم و خب طرز تفکرهامون هم همیشه یکی نیست
    و یا اینکه بابام یه مقدار اخلاقش تند هست ولی باز هم سعی می کنم یه جوری باهاش ارتباط بگیرم چون به هرحال دنیا فانیه و تا وقتی کنار هم هستیم باید دل همدیگه رو شاد کنیم و قدر بدونیم
    برای همین گاهی باهاش کوهنوردی میرم و کلی باعث میشه روحیه ام رو خوب کنه

    خلاصه کلا سعی می کنم با خونواده ام رفیق باشم و باهاشون وقت بگذرونم
    چون خونواده همیشه دم دست هستن ولی گاهی ممکنه دوستان اینجوری نباشن

    با همه ی این ها هم گاهی دلم میخواد تنها باشم و تنهایی میرم بیرون قدم میزنم و به زندگی و خودم فکر می کنم!
    گاهی هم حتی خونه میشم سر خودمو گرم کارام میکنم و حداقلش اینه یه آهنگ شاد میذارم و لباس خوشگل میپوشم و کلی میرقصم!
    حالا اگه نزدیک بودیم باهات دوست میشدم و کاری میکردم اونقدر سرت شلوغ بشه کلا تنهایی و ازدواج یادت بره!

  9. بالا | پست 57


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام عزیزم ، خب راجع به مورد یک اون پسرایی هم که بالا سی ازدواج میکنن مسلما میرن خواستگاری یه دختر 18،19 ساله . ن دیگ کسی که24،25 سالشه، همونجور که برای دوستامپیش اومده
    یه موردی که هس اینه که این روزها همش دارم خودمو مقایسه میکنم و واقعا دست خودم نیس همش میگم یه دانشگاه خوب بودم حتما موقعیت های خوبی هم پیش میومد و... شاید خود ازدواج هم مهم نباشه برام ولی الان یه حسی که دارم اینه که هیچکس دوسم نداره
    من خودم ترجیح میدم با دختری ازدواج کنم که سنش 2 - 3 سال از من کمتر باشه یا نهایتش 6 سال کمتر.

    اون پسرایی که با دخترایی که فاصله سنی زیاد دارن ازدواج میکنن در زندگی به مشکل میخورن.

  10. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 58


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    کاش واقعا میتونستم....آرزومه که بتونم در لحظه زندگی کنم، خودم مقایسه نکنم، ناراحت نباشم، ولی نمیشه .....
    من خودمو با کسی مقایسه نمیکنم اما همیشه فکر میکنم هیچکس منو دوس نداره.

  12. بالا | پست 59


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    نه کی گفته معیارها پول شده؟
    همین تاپیکو بخونید ببینید که معیار فقط پوله و کسی به اخلاق اهمیت نمیده اگه پول نباشه.

  13. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    نتیجه کل حرفتون اینه که روزی دست خدا نیست و با ازدواج روزی زیاد نمیشه.

    با این حساب دیگه هیچ دختری نباید توقع داشته باشه شوهرش قبل اون هیچ رابطه ای رو تجربه نکرده باشه چون یه پسر از آینده خبر نداره و فقط نیاز الآنشو میبینه و به هر طریق که بتونه رفعش میکنه و کسی که بخواد شرافتمندانه زندگی کنه همه چیو میبازه.

    یه دختر فقط باید اخلاق پسر رو در نظر بگیره و نه کم و زیاد یا حداقلهای داراییهاشو چون این چیزا تغییر پذیره.

    کاملا برعکس نتیجه گیری کردید!!!
    ببینین آقای تجربه من قبلنا هم یادمه چند بار توی چت باکس با بچه ها از این بحثا داشتیم
    کلی مثال از اقواممون هم براتون زدم

    با مورد دوم هم موفق نیستم چون دیدم خیلی ها دیرتر هم ازدواج کردن و یا شکست عاطفی و عشقی خوردن
    ولی هیچوقت شرافتشون رو از دست ندادن! این رو مطمئنم و توزندگیم از این آدم ها دیدم
    از نظر من غیر ممکن وجود نداره
    و ادمی که بخواد درست و خوب زندگی کنه هیچ چیزی جلودارش نیست هرچند گاهی شرایطش هم سخت بشه

    این مورد رو که فرمودید یه دختر فقط باید اخلاق پسر رودر نظر بگیره
    خب ببخشید پس انتظار دارید دختر بره با پسره تو خیابون چادر بزنن؟؟
    کم بودن توقع از نظر شما دقیقا یعنی چی؟؟

    من قبلا هم گفتم زندگی هایی رو تو فامیل و بیرون دیدم که با حداقل ها شروع کردن و به حداکثرها رسیدن
    مثلا مستاجر بودن و حتی ماشین نداشتن
    اما الان به جای یه خونه دوسه تا خونه دارن و با ماشین و زندگی انچنانی
    ولی خب شغل هاشون جوری بوده که سال به سال پیشرفت کردن

    الان شما جامعه رو ببینین خیلی کم پیدا میشن شغل های پایدار و گاها پسرا به همین خاطر که از شغلشون مطمئن نیستن از ازدواج میترسن و خب من بهشون حق میدم
    با این حال باز هم میگم برای شروع یه زندگی پسر باید یه شغل داشته باشه و حداقل بتونه یه خونه ی اجاره ای داشته باشه
    منکر این ها میشید واقعا!؟؟؟؟؟

    من خودم به شخصه ایمان و اخلاق طرف مقابل خیلی برام مهمه و بعد میرم فاکتورهای دیگه رو بررسی می کنم
    ولی خب اینجور هم نیست بگم شغلش مهم نیست یا کلا بیخیال مسائل مالی بشم
    چون واقعا بعد ازدواج فشار زیادی میاد به ادم و البته دو طرف.

  14. بالا | پست 61


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام. خب من خیلی از اینکه ازدواج نکردم ناراحت نیستم بیشتر نگران آیندم که اگه اینجوری پیش بره من میمونمو تنهایی هام
    درسته هر چی میگذره آدم تنهاتر میشه و همه چی سخت میشه.

  15. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 62

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2017
    شماره عضویت
    37437
    نوشته ها
    269
    تشکـر
    127
    تشکر شده 158 بار در 116 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام. خخخخ خب پسرا معمولا توی هر سنی یه دختر18،19ساله رو ترجیح میدن. دختر سن بالا ک نمیخوان!
    سلام.... خب اگه بخوایم با دید جامعه الانمون پیش بریم باشه...... خب ترجیح میدن باشه حرفی نیست. ولی این رو بهم بگین چند درصد این ازدواجا ازدواجای موفقی هستن و به طلاق کشیده نشدن؟ برای جواب و اثبات قضیه: سر زدن به بخش های دیگه این سایت که در مورد دخترای 18-19 ساله حرف زده.

    همین الانش یه پستی دیده بودم دختره نمیدونم 18-19 سالش بود ازدواج کرده بود و الان تازه به این نتیجه رسیده که دختر خیلی با اونی که میگفتم متفاوته!

    خب اگه با بحث جامعه بخوایم پیش بریم الان جامعه رو اورده به روابط دختر پسر که چون فرهنگ جا نیافتاده هنوز و درک خوبی از دوست بودن نداریم باعث خیلی از طلاق ها و ناراحتی ها شده. این هم یه جریان جامعه هست.


    اینا فقط دو تا مثال بودن. اگه با جریانی که جامعه داره پیش میره پیش بریم اکثرا بدبخت میشیم.

    برای همین گفتم مقایسه این که نمیدونم فلانی تو اون سن ازدواج کرده و نمیدونم اون یک تو اون سن اشتباهه.

    الان راحت 90% دخترای زیر 20 سال و اینا که ازدواج کردن به خاطر تنهایی یا اجبار خانواده و یا درگیر شدن با احساسات بی منطق اردواج کردن. اثبات این قضیه: دادگاه خانواده.

    پس ظاهر قضیه رو نبینیم. رو خودمون و شرابط خودمون زوم کنیم.

    الان توی یوتیوب یه کلیپی داشتم میدیدم که پسر 15 ساله اماراتی با 10-15 تا سوپر ماشین یعنی بالای 15 میلیارد دلار فقط داراییش هست.

    خب من بگم که این هر دختری انگشتش رو بذاره روش نه نمیشنوه.

    من انگشت رو بذارم ممکنه نمیدونم شاید یه مشت بزنن

    ولی من درگیر چیز دیگه ای هستم و باعث میشه به این چیزا اهمیت ندم.


    میدونین چرا این مثال رو اوردم؟ برای مطلب شما....

    امیدوارم که منظور اصلیم رو خوب فهمیده باشین. منظورم چیزایی نبودن که گفتم. یکی دو بار بخونین و فکر کنین به چیزی که میخوام بگم میرسین. و علت اینکه تمرکزتون رو خودتون نیس میرسین.
    امضای ایشان
    Neurosurgeon Sajad

  17. کاربران زیر از ss75 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 63

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    عزیزم کتاب خوب در این مورد زیاد هست
    یه کتاب خوب که یکی از کاربران عزیز اینجا یه بار به من معرفی کردن به نظرم خوب باشه بخونیش
    کتاب از حال خوب به حال بد اثر دیوید برنز
    که هم میتونی دانلودش کنی ولی اگه کتابش رو بخری به نظرم خیلی بهتره

    کتاب هیچ چیز نمیتواند ناراحتم کند، آره هیچ چیز!

    کتاب زندگی شاد

    و کتاب هایی که در مورد اعتماد به نفس هستن هم به نظرم برات مفید باشن.

    به هر حال هر کسی یه راه نفوذ داره مهناز جان
    سعی کن یه مقدار رابطه ات رو بهتر کنی با مادرت، به هرحال یه مهندس تحصیلکرده هستی دیگه
    باید فن بیان خوبی داشته باشی و بتونی دلش رو تا جایی به دست بیاری
    چون اینجوری میتونی گاهی باهاش وقت بگذرونی

    من خودم گاهی از تنهایی حوصلم سر میره دست مادرمو میگیرم میرم بیرون باهاش
    گاهی کل ی خیابون های شهر رو با هم قدم میزنیم و گپ میزنیم
    من بهش میگم من خواهر ندارم و گاهی تنهایی اذیتم میکنه مادرمم میگه من هم دوستتم هم مادرت و هم خواهرت
    خدایی از این لحاظ خیلی درکم میکنه
    هر چند خب گاهی طبیعتا اختلاف نظر هم داریم و خب طرز تفکرهامون هم همیشه یکی نیست
    و یا اینکه بابام یه مقدار اخلاقش تند هست ولی باز هم سعی می کنم یه جوری باهاش ارتباط بگیرم چون به هرحال دنیا فانیه و تا وقتی کنار هم هستیم باید دل همدیگه رو شاد کنیم و قدر بدونیم
    برای همین گاهی باهاش کوهنوردی میرم و کلی باعث میشه روحیه ام رو خوب کنه

    خلاصه کلا سعی می کنم با خونواده ام رفیق باشم و باهاشون وقت بگذرونم
    چون خونواده همیشه دم دست هستن ولی گاهی ممکنه دوستان اینجوری نباشن

    با همه ی این ها هم گاهی دلم میخواد تنها باشم و تنهایی میرم بیرون قدم میزنم و به زندگی و خودم فکر می کنم!
    گاهی هم حتی خونه میشم سر خودمو گرم کارام میکنم و حداقلش اینه یه آهنگ شاد میذارم و لباس خوشگل میپوشم و کلی میرقصم!
    حالا اگه نزدیک بودیم باهات دوست میشدم و کاری میکردم اونقدر سرت شلوغ بشه کلا تنهایی و ازدواج یادت بره!
    مرسی عزیزدلم ، انشاالله بعد امتحانام یا تو این مدت میخونمش، منم همین جملتو به مامانم میگم و مامانمم همین جمله رو میگه ولی در عمل اینجوری نیس، ینی اصن حس نمیکنم خواهر یا دوستمه، وقتی باهاش درد و دل میکنم چیزی نمیگه درکم میکنه ولی مثلا بحثمون که میشه از همون حرفای خودم علیه خودم استفاده میکنه، خب من چجوری میتونم طرز فکرشو عوض کنم وقتی اینجوریه؟ وقتی میام باهاش حرف بزنم ازین شاخه به اون شاخه میپره و حرف حرف خودشه... خیلی وقتا با بابام راحت ترم تا مامانم، ولی خب خیلی حرفارو که به بابا نمیشه گفت... همش یه بغضی تو گلومه، قفسه سینم درد میکنه از بس حس تنهایی دارم، آره یلداجون، کاش پیشم بودی

  19. بالا | پست 64

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    من خودم ترجیح میدم با دختری ازدواج کنم که سنش 2 - 3 سال از من کمتر باشه یا نهایتش 6 سال کمتر.

    اون پسرایی که با دخترایی که فاصله سنی زیاد دارن ازدواج میکنن در زندگی به مشکل میخورن.
    خب همه که اینجوری نیستن، نمونش دوستام،18،19سالشون که بود خواستگارهای 29 و 30ساله داشتن، چن تاشونم ازدواج کردن با اختلاف سنی زیاد

  20. بالا | پست 65

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    من خودمو با کسی مقایسه نمیکنم اما همیشه فکر میکنم هیچکس منو دوس نداره.
    خب اینکه جمله منه؟

  21. کاربران زیر از mahnaz100 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 66

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    درسته هر چی میگذره آدم تنهاتر میشه و همه چی سخت میشه.
    خیلی بده اینجوری... و من میخوام اینجوری نشه

  23. بالا | پست 67

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط ss75 نمایش پست ها
    سلام.... خب اگه بخوایم با دید جامعه الانمون پیش بریم باشه...... خب ترجیح میدن باشه حرفی نیست. ولی این رو بهم بگین چند درصد این ازدواجا ازدواجای موفقی هستن و به طلاق کشیده نشدن؟ برای جواب و اثبات قضیه: سر زدن به بخش های دیگه این سایت که در مورد دخترای 18-19 ساله حرف زده.

    همین الانش یه پستی دیده بودم دختره نمیدونم 18-19 سالش بود ازدواج کرده بود و الان تازه به این نتیجه رسیده که دختر خیلی با اونی که میگفتم متفاوته!

    خب اگه با بحث جامعه بخوایم پیش بریم الان جامعه رو اورده به روابط دختر پسر که چون فرهنگ جا نیافتاده هنوز و درک خوبی از دوست بودن نداریم باعث خیلی از طلاق ها و ناراحتی ها شده. این هم یه جریان جامعه هست.


    اینا فقط دو تا مثال بودن. اگه با جریانی که جامعه داره پیش میره پیش بریم اکثرا بدبخت میشیم.

    برای همین گفتم مقایسه این که نمیدونم فلانی تو اون سن ازدواج کرده و نمیدونم اون یک تو اون سن اشتباهه.

    الان راحت 90% دخترای زیر 20 سال و اینا که ازدواج کردن به خاطر تنهایی یا اجبار خانواده و یا درگیر شدن با احساسات بی منطق اردواج کردن. اثبات این قضیه: دادگاه خانواده.

    پس ظاهر قضیه رو نبینیم. رو خودمون و شرابط خودمون زوم کنیم.

    الان توی یوتیوب یه کلیپی داشتم میدیدم که پسر 15 ساله اماراتی با 10-15 تا سوپر ماشین یعنی بالای 15 میلیارد دلار فقط داراییش هست.

    خب من بگم که این هر دختری انگشتش رو بذاره روش نه نمیشنوه.

    من انگشت رو بذارم ممکنه نمیدونم شاید یه مشت بزنن

    ولی من درگیر چیز دیگه ای هستم و باعث میشه به این چیزا اهمیت ندم.


    میدونین چرا این مثال رو اوردم؟ برای مطلب شما....

    امیدوارم که منظور اصلیم رو خوب فهمیده باشین. منظورم چیزایی نبودن که گفتم. یکی دو بار بخونین و فکر کنین به چیزی که میخوام بگم میرسین. و علت اینکه تمرکزتون رو خودتون نیس میرسین.
    خب جا اینکه من دوسه بار بخونم تا متوجه شم، ی بار واضح میگفتین خب منظورت ازینکه زرنگ باشم چیه؟

  24. بالا | پست 68


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    1. خب من بیشتر تنهام تا اینکه نیاز به ازدواج داشته باشم و این حس که چرا کسی دوسم نداره داره اذیتم میکنه
    2. دراین مورد تو فامیلمون داریم که بالای سی سال بودن که ازدواج کردن و بچه دار هم شدن، ولی با توجه به عرف جامعه هرچی سن بالاتر بره انتخابهای دختر محدودتر میشه و این منو نگران کرده
    4. خب راستش من هنوز نمیدونم چی از زندگیم میخوام و معیارمشخصی برای انتخاب همسر ندارم
    5. با اینکه دخترا باعث میشن پسرا به صیغه رو بیارن مخالفم
    شما الان احساس تنهایی میکنید اگه یه راهی باشه که از این حس دربیاین شاید تصمیم بگیرید امتحانش کنید.

    برای پسرها صیغه یه راه فرعی هست وقتی در روال معمولی زندگی کسیو پیدا نکنن به سمت صیغه کشیده میشن و به این فکر میکنن وقتی کسی به فکر من نیست چرا من به فکر بقیه باشم؟
    اگه ملاک بر انسانیته باید هر دو طرف رعایت کنن و اگه رعایت نمیکنن پس از همدیگه توقعی نداشته باشن.

  25. بالا | پست 69

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    همین تاپیکو بخونید ببینید که معیار فقط پوله و کسی به اخلاق اهمیت نمیده اگه پول نباشه.
    نه معیار پول نیس، من اگه بخوام ازدواج کنم، اول اخلاق و گذشته ش مهمه بعد چیزای دیگش

  26. بالا | پست 70

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    شما الان احساس تنهایی میکنید اگه یه راهی باشه که از این حس دربیاین شاید تصمیم بگیرید امتحانش کنید.

    برای پسرها صیغه یه راه فرعی هست وقتی در روال معمولی زندگی کسیو پیدا نکنن به سمت صیغه کشیده میشن و به این فکر میکنن وقتی کسی به فکر من نیست چرا من به فکر بقیه باشم؟
    اگه ملاک بر انسانیته باید هر دو طرف رعایت کنن و اگه رعایت نمیکنن پس از همدیگه توقعی نداشته باشن.
    آره خیلی احساس تنهایی میکنم ولی این دلیل نمیشه که هر راهی رو امتحان کنم، خیلیا بهم پیشنهاد دوستی دادن ولی قبول نکردم چون معیار انسانیته، حتی بودن کسایی که داشتن وابستم میشدن ولی چون حس کردم حس خاصی بهشون ندارم روابطمون قطع کردم که مشکلی براشون پیش نیاد

  27. بالا | پست 71


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    ن اینجوری هم نیس، شخصیت و اخلاق خیلی مهم تره
    شاید شما اینو قبول داشته باشید اما اکثر دخترها و خانواده هاشون قبول ندارن و میگن اول پول بعدش اخلاق.

  28. بالا | پست 72

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    شاید شما اینو قبول داشته باشید اما اکثر دخترها و خانواده هاشون قبول ندارن و میگن اول پول بعدش اخلاق.
    به هر حال پول لازمه، زندگی خرج داره بدون پول نمیشه ولی همه چیز پول نیست

  29. بالا | پست 73


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    سلام
    واقعا جالبه که میون ایبن همه دغدغه شما دغدغه تون بی شوهریه!!
    حرف زیادی نمیمونه.
    میتونید یک گربه یا یک حیوان خانگی برای خودتون بخرید.
    از شما بعیده این حرف.

    خب هر انسان سالمی نیاز به جنس مخالف داره(حداقل عاطفی) و اگه نداشته باشه باید بره پیش پزشک.

  30. بالا | پست 74

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    از شما بعیده این حرف.

    خب هر انسان سالمی نیاز به جنس مخالف داره(حداقل عاطفی) و اگه نداشته باشه باید بره پیش پزشک.
    به من میگه برو سگ و گربه بیار

  31. بالا | پست 75


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام. نه دغدغه من بی شوهری نیس، دغدغه من نگرانی از تنهایی در اینده و هزارتا مشکل دیگه س. یه حیون خانگی ن همدم آدم میشه و ن درک و فهمی داره. شما هم اگه فرصت خوندن کامل تاپیک رو ندارین بهتره با یه جواب کامنت اظهار نظر نکنید، در ضمن مطمئنم که با یکی از همکلاسی هات ازدواج کردی که این موضوع برات بی اهمیته
    اتفاقاً من یه خروس دارم که توی حیاط میاد دوروبرم میپلکه خودشو لوس میکنه

    با خودم میگم اگه یه دختر پیدا میشد اندازه توی خروس درک داشت زندگی من کلی فرق میکرد.

  32. بالا | پست 76

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    اتفاقاً من یه خروس دارم که توی حیاط میاد دوروبرم میپلکه خودشو لوس میکنه

    با خودم میگم اگه یه دختر پیدا میشد اندازه توی خروس درک داشت زندگی من کلی فرق میکرد.
    اتفاقا منم یه جوجه صورتی داشتم هرجا میرفتم دنبالم میومد الان با خودم میگم کاش بودش یکم از تنهایی درمیومدم من خیلی توقع ندارم یه پسر پیداشه اونجوری

  33. کاربران زیر از mahnaz100 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 77


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام. خخخخ خب پسرا معمولا توی هر سنی یه دختر18،19ساله رو ترجیح میدن. دختر سن بالا ک نمیخوان!
    اونجور پسرا به درد زندگی نمیخورن چون درک درستی از رابطه وتفاهم ندارن.

    یه پسر عاقل دختری تقریباً همسن خودشو برا ازدواج انتخاب میکنه.

    قرار نیست که دختر نقش بچه داشته باشه قراره نقش همسر بگیره.

  35. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 78

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    اونجور پسرا به درد زندگی نمیخورن چون درک درستی از رابطه وتفاهم ندارن.

    یه پسر عاقل دختری تقریباً همسن خودشو برا ازدواج انتخاب میکنه.
    آره اینم هست. ولی پسرا معمولا عقلشون تو چشمشونه دیگه، هر چی جوون تر بهتر

  37. بالا | پست 79


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام عزیزم، مرسی ازین که وقت گذاشتی، برا خودشناسی کلاس رفتم ولی بی فایده بود چون از بچگی انگار برای بقیه زندگی کردم، حتی این رشته هم رفتم چون مردم میگفتن خوبه .... آره دقیقا این مسائل باهم باعث شده خیلی تنها شم خب با مامانم نمیتونم صمیمی تر بشم چون یه اخلاقی داره متاسفانه و اونم اینه که از هر حرفیم علیه خودم استفاده میکنه و این برخوردش تنهاییمو دوچندان کرده...میخوام روابطمو با دوستام صمیمی تر کنم ولی نمیشه چون ازدواج کردن و فقط باشوهراشونن... از نظر مطالعه هم که زندگی من خلاصه شده توی دانشگاه و امتحانام و خونه... یه زندگی بی روحی دارم...بدون هیچ هیجان و تفریحی...
    منم دقیقاً همین احساس تنها بودنو دارم.

  38. بالا | پست 80

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    منم دقیقاً همین احساس تنها بودنو دارم.
    کاش میشد اون خانوم یا آقای ghm رو تگ کرد که با خرید گاو و گربه راه حل نده

  39. بالا | پست 81


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    نه. با الی موافقم، پول معیار نیس ولی برای گذران زندگی لازمه
    خب چی میشه دو نفر از هیچ شروع کنن و با هم زندگیشونو بسازن و پیشرفت کنن؟

  40. بالا | پست 82

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    خب چی میشه دو نفر از هیچ شروع کنن و با هم زندگیشونو بسازن و پیشرفت کنن؟
    خب با هیچ چجوری میشه شروع کرد؟ برای شروع زندگی لازمه یه سقف بالای سرشون باشه یا نه؟ باید بتونه یه خونه اجاره کنه یا نه؟ خورد و خوراک نمیخوان؟

  41. کاربران زیر از mahnaz100 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 83


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    کاملا برعکس نتیجه گیری کردید!!!
    ببینین آقای تجربه من قبلنا هم یادمه چند بار توی چت باکس با بچه ها از این بحثا داشتیم
    کلی مثال از اقواممون هم براتون زدم

    با مورد دوم هم موفق نیستم چون دیدم خیلی ها دیرتر هم ازدواج کردن و یا شکست عاطفی و عشقی خوردن
    ولی هیچوقت شرافتشون رو از دست ندادن! این رو مطمئنم و توزندگیم از این آدم ها دیدم
    از نظر من غیر ممکن وجود نداره
    و ادمی که بخواد درست و خوب زندگی کنه هیچ چیزی جلودارش نیست هرچند گاهی شرایطش هم سخت بشه

    این مورد رو که فرمودید یه دختر فقط باید اخلاق پسر رودر نظر بگیره
    خب ببخشید پس انتظار دارید دختر بره با پسره تو خیابون چادر بزنن؟؟
    کم بودن توقع از نظر شما دقیقا یعنی چی؟؟

    من قبلا هم گفتم زندگی هایی رو تو فامیل و بیرون دیدم که با حداقل ها شروع کردن و به حداکثرها رسیدن
    مثلا مستاجر بودن و حتی ماشین نداشتن
    اما الان به جای یه خونه دوسه تا خونه دارن و با ماشین و زندگی انچنانی
    ولی خب شغل هاشون جوری بوده که سال به سال پیشرفت کردن

    الان شما جامعه رو ببینین خیلی کم پیدا میشن شغل های پایدار و گاها پسرا به همین خاطر که از شغلشون مطمئن نیستن از ازدواج میترسن و خب من بهشون حق میدم
    با این حال باز هم میگم برای شروع یه زندگی پسر باید یه شغل داشته باشه و حداقل بتونه یه خونه ی اجاره ای داشته باشه
    منکر این ها میشید واقعا!؟؟؟؟؟

    من خودم به شخصه ایمان و اخلاق طرف مقابل خیلی برام مهمه و بعد میرم فاکتورهای دیگه رو بررسی می کنم
    ولی خب اینجور هم نیست بگم شغلش مهم نیست یا کلا بیخیال مسائل مالی بشم
    چون واقعا بعد ازدواج فشار زیادی میاد به ادم و البته دو طرف.
    خیله خب پس شما پیدا کن پرتقال فروش را، بعدش متوجه خواهی شد من چی میگفتم.

  43. بالا | پست 84


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    مرسی عزیزدلم ، انشاالله بعد امتحانام یا تو این مدت میخونمش، منم همین جملتو به مامانم میگم و مامانمم همین جمله رو میگه ولی در عمل اینجوری نیس، ینی اصن حس نمیکنم خواهر یا دوستمه، وقتی باهاش درد و دل میکنم چیزی نمیگه درکم میکنه ولی مثلا بحثمون که میشه از همون حرفای خودم علیه خودم استفاده میکنه، خب من چجوری میتونم طرز فکرشو عوض کنم وقتی اینجوریه؟ وقتی میام باهاش حرف بزنم ازین شاخه به اون شاخه میپره و حرف حرف خودشه... خیلی وقتا با بابام راحت ترم تا مامانم، ولی خب خیلی حرفارو که به بابا نمیشه گفت... همش یه بغضی تو گلومه، قفسه سینم درد میکنه از بس حس تنهایی دارم، آره یلداجون، کاش پیشم بودی
    موقع احساس تنهایی اعضای خانواده هیچ کمکی نمیکنن بلکه بدترش میکنن و برای همین بهتره اصلا باهاشون حرف نزنیم.

  44. بالا | پست 85


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    خب همه که اینجوری نیستن، نمونش دوستام،18،19سالشون که بود خواستگارهای 29 و 30ساله داشتن، چن تاشونم ازدواج کردن با اختلاف سنی زیاد
    اونا ازدواجشون درست و عاقلانه نبوده، نه برای پسرا و نه دخترا.

  45. بالا | پست 86


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    خب اینکه جمله منه؟


    خب دیگه یه پسر هم میتونه احساس تنهایی کنه.

  46. بالا | پست 87


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    خیلی بده اینجوری... و من میخوام اینجوری نشه
    برای من که شده.

    بنظرم بهتره شما زیاد بهش فکر نکنید و با جدیت درستونو تموم کنید تا زندگیتون از روال عادی خارج نشه چون این تنها مسیریه که میتونه یه نفرو سر راهتون قزاز بده.

  47. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 88


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    آره خیلی احساس تنهایی میکنم ولی این دلیل نمیشه که هر راهی رو امتحان کنم، خیلیا بهم پیشنهاد دوستی دادن ولی قبول نکردم چون معیار انسانیته، حتی بودن کسایی که داشتن وابستم میشدن ولی چون حس کردم حس خاصی بهشون ندارم روابطمون قطع کردم که مشکلی براشون پیش نیاد
    من خودمم تا حالا پی صیغه نبودم ولی با توقعاتی که از دخترا میبینم به پسرایی که سراغ صیغه یا حتی دوستی میرن نمیتونم خورده بگیرم.

    دخترا متوجه نیستن یه پسر تا وقتی نیازاش، حداقل نیازای عاطفیش تامین نشه نمیتونه پولدار بشه مگه پسرایی که عاطفه ندارن و اونا هم زندگی مشترک باهاشون برا همسرشون مصیبت بزرگیه.

  49. بالا | پست 89


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    آره اینم هست. ولی پسرا معمولا عقلشون تو چشمشونه دیگه، هر چی جوون تر بهتر
    خب زن جوون برا شونصدتا بچه دنیا آوردن خوب میشه

    اما برا زندگی مشترک با تفاهم نه.

  50. بالا | پست 90


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    کاش میشد اون خانوم یا آقای ghm رو تگ کرد که با خرید گاو و گربه راه حل نده
    ایشون متاهل هستن شاید از دست شوهرشون عصبانی بودن برای همین اون حرفو گفتن.

    در کل ایشون همچین نظراتی نمیگن نمیدونم این بار چی شده.

  51. بالا | پست 91


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    خب با هیچ چجوری میشه شروع کرد؟ برای شروع زندگی لازمه یه سقف بالای سرشون باشه یا نه؟ باید بتونه یه خونه اجاره کنه یا نه؟ خورد و خوراک نمیخوان؟
    منظورم نامزد شدنه بعدش خونه اجاره ای هم جور میشه.

    این با هم بودن بدون توقعات اضافی باشه خیلی مشکلات حل میشن.

  52. بالا | پست 92

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahnaz100 نمایش پست ها
    سلام. خخخخ خب پسرا معمولا توی هر سنی یه دختر18،19ساله رو ترجیح میدن. دختر سن بالا ک نمیخوان!
    سلام
    من بخواهم ازدواج بکنم با دختر 18-19 ساله که ازدواج نمی کنم با دختر 25 الی 33 سال ازدواج می کنم چون دختر 19 ساله اصلا من را نمی فهمد.

  53. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 93

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    موقع احساس تنهایی اعضای خانواده هیچ کمکی نمیکنن بلکه بدترش میکنن و برای همین بهتره اصلا باهاشون حرف نزنیم.
    خب اینجوری تنهایی شدیدتر میشه

  55. بالا | پست 94

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    اونا ازدواجشون درست و عاقلانه نبوده، نه برای پسرا و نه دخترا.
    آره... ولی منظورم این بود که این نمونه هارو دیدم که میگم

  56. بالا | پست 95

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    برای من که شده.

    بنظرم بهتره شما زیاد بهش فکر نکنید و با جدیت درستونو تموم کنید تا زندگیتون از روال عادی خارج نشه چون این تنها مسیریه که میتونه یه نفرو سر راهتون قزاز بده.
    خب به نظرتون این یه زندگی بی روح و خسته کننده نیس؟ خب همه زندگی که درس نیس اینجوری میشه یه زندگی تک بعدی، در ثانی این حس تنهایی توی تحصیل هم اثرشو میذاره

  57. بالا | پست 96

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    من خودمم تا حالا پی صیغه نبودم ولی با توقعاتی که از دخترا میبینم به پسرایی که سراغ صیغه یا حتی دوستی میرن نمیتونم خورده بگیرم.

    دخترا متوجه نیستن یه پسر تا وقتی نیازاش، حداقل نیازای عاطفیش تامین نشه نمیتونه پولدار بشه مگه پسرایی که عاطفه ندارن و اونا هم زندگی مشترک باهاشون برا همسرشون مصیبت بزرگیه.
    این یه طرف قضیه س. من میشناسم کسایی رو که حتی وضع مالی خوبی هم دارن ولی به قول خودشون برای عشق و حال میرن سراغ دوستی و صیغه و این حرفا

  58. بالا | پست 97

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    خب زن جوون برا شونصدتا بچه دنیا آوردن خوب میشه

    اما برا زندگی مشترک با تفاهم نه.
    خب اونم معلوم نیس ک خخخخ

  59. بالا | پست 98

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط تجربه نمایش پست ها
    منظورم نامزد شدنه بعدش خونه اجاره ای هم جور میشه.

    این با هم بودن بدون توقعات اضافی باشه خیلی مشکلات حل میشن.
    خب یه دختر باید بهر امیدی نامزد کنه یا نه؟ زخم زبونا و نیش و کنایه ها و فشارها روی دختر زیاده، هرکسی میپرسه پس چی شد؟ پس کی میرن سرخونه زندگیشون؟ و... خب برا پسر کمتر پیش میاد از طرفی هم دخترا تا همیشه که نمیتونن منتظر بمونن پس طبیعیه که قبول نکنن

  60. بالا | پست 99

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    من بخواهم ازدواج بکنم با دختر 18-19 ساله که ازدواج نمی کنم با دختر 25 الی 33 سال ازدواج می کنم چون دختر 19 ساله اصلا من را نمی فهمد.
    جالبه...

  61. بالا | پست 100

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2017
    شماره عضویت
    33361
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    64
    تشکر شده 56 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بالا رفتن سن

    نقل قول نوشته اصلی توسط عباس 95 نمایش پست ها
    دنبال اهدافتون برید
    تو مسیر رسیدن ، با افراد زیادی آشنا میشید حتما شریکتون و پیدا میکنید
    یکی مثل شما
    درکل قدر خودتون و بدونید
    یه مشکلمم اینه که نمیدونم از زندگی چی میخوام، با این احساس تنهایی درس خوندن و پیش رفتن یکم سخته

  62. کاربران زیر از mahnaz100 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 2 از 4 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد