من یه مدت دچار مشکلات روحی و روانی شدم
قبلا به این شدت نبود که بخوام احساس کنم ولی الان کاملا تو زندگیم مشهود،21 سالمه با خانوادم مشکل دارم مخصوصا پدرم ،هر کاری میکنم نمی تونم تنفرم نسبت به کارای گذشته پدرمو کم کنم، اندک خاطره خوبی باهاش دارم ،بیشتر فحاشی های گذشتش وتمسخرهاش که به من میکردو یادم میاد ،هیچوقت هیچ کاری رو با میل شخصیم براش انجام ندادم چون همیشه میدونستم بعدش دادوبیداد هس، یه سری تصاویر از کاراش به ذهنم میاد که حالمو بهم میزنه به اندازه ای اثراتش روم مونده که گاهی بغضم میگیره ، بحث اصلی الان این هس هر کاری رو میکنم برای اینکه انتقام بگیرم، به شدت تحت تاثیر حرفاش هستم و واکنش بدی نشون میدم مثلا ممکن هس قصد بیرون ساعت 9 شب رو نداشته باشم ولی وقتی میفهمم حساس به قضیه بیرون رفتن هس ، همون لحظه شال وکلاه میپوشم میرم ،یه دوساله نسبت به قبل کم تر اذیت میکنه ولی من دیگه پذیرای محبت احمقانش نیستم ،حالم از کاراش بهم میخوره ،نمی تونم بغلش کنم وقتیم میخواد ابراز محبت کنه پسش میزنم.واقعا نه میتونم ببخشمش نه تحملش کنم ،