نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: بسیار تنهام

948
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34990
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    بسیار تنهام

    سلام دوستان

    من پسری 17 ساله هستم و سال سوم دبیرستان هستم. من تا به این سن که رسیدم هیچ دوست صمیمی ای نداشتم و حتی 1 بار هم نشده که با دوستام بیرون برم. یعنی اصلا بلد نیستم با هم سن و سالای خودم ارتباط برقرار کنم.
    من توی فامیل اصلا خجالتی و کمرو نیستم و باهمه ارتباط خوبی دارم اما وقتی میرم مدرسه جو مدرسمون جوریه که همش مسخره بازیو تحقیر کردن بقیه هست. من به خاطر این موضوع حتی مجبورم با خیلی بلاسای سیاده برم مدرسه و لباسای خوبو نپوشم و با اینکه خانواده متوسط رو به بالایی هستیم به چشم یه این که یه خانواده ضعیف هستیم نگام کنن.

    من خیلی دوست دارم با دوستام برم بیرون و بگردم و اینا اما اول اینکه دوست صمیمی ای ندارم و دوم هم اینکه من چون از اول دبستان تا الان که سوم دبیرستان هستم توی مدرسه همیشه ساکت بودمو لباسای ساده میپوشیدم ، میترسم که اگه برم بیرونو چندتا لباس خوبام رو بپوشم و دوستام ببینتنم خجالت بکشم و مسخرم کنن ( در ضمن اینم بگم که من جثه کوچیکی دارم و قد کوتاه هستم ). اون دوستایی هم که توی مدرسه دارم فقط راجب درس بحث میکنیم باهم و ارتباط دیگه ای نداریم!

    الان چند روزی هست که واقعا دچار افسردگی شدم و از درس و مدرسه ام هم افتادم. لطفا کمکم کنید!!

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بسیار تنهام

    تنهایی نوعی احساس تهی بودن و خلا درونی است. شما احساس انزوا کرده و از دنیا جدا می‌شوید، از کسانی که دلتان می‌خواست با آنها رابطه داشته باشید، می‌برید. انواع و درجات مختلفی از احساس تنهایی وجود دارد. شاید تنهایی را به صورت یک احساس مبهم از درست نبودن امور تجربه کنید. این حالت نوع خفیفی از احساس تهی بودن است. شاید هم تنهایی را به صورت محرومیت و درد بسیار شدید تجربه نمائید.

    یک نوع از تنهایی به گم کردن یک شخص خاص ، به دلیل مرگ او را یا دوری‌اش مربوط می‌شود. نوع دیگر تنهایی ناشی از فقدان تماس با مردم است، به دلیل اینکه ممکن است واقعا به صورت فیزیکی به خاطر کار در شیفت شب یا اقامت در ساختمانی که مردم به ندرت به آنجا رفت و آمد می‌کنند، از دیگران جدا شده باشید. شما حتی ممکن است از نظر عاطفی احساس تنهایی کنید، در حالی که در میان مردم هستید، ولی در برقراری رابطه با آنها دچار مشکل می‌باشید.
    اینجا ضروری است که تاکید شود احساس تنهایی مساوی با تنها بودن نیست. هر شخصی همیشه زمانی را برای تنها بودن در نظر می‌گیرد. تنهایی ، احساس تنها بودن و غمگین شدن به خاطر آن است و البته همه ما گاهی احساس تنهایی می‌کنیم. فقط زمانی که در دام تنهایی گیر می‌افتیم، آن تبدیل به یک مشکل واقعی می‌شود.
    تنهایی یک احساس انفعالی است. ابقا و تداوم آن ناشی از اجازه منفعلانه ما از یک سو و انجام ندادن هیچ تغییری برای تغییر آن از سوی دیگر است. ما امیدواریم که خودش از بین خواهد رفت و بنابراین هیچ کاری برای رفع آن انجام نمی‌دهم و اجازه می‌دهیم که تنهایی ما را دربرگیرد. شگفت آور اینکه در بعضی موارد حتی ما به این احساس خوش‌آمد می‌گوییم. پذیرفتن تنهایی و غرق شدن در احساسات مرتبط با آن معمولا به احساس افسردگی و درماندگی منتهی می‌شود، آن نیز به نوبه خود ، احساس انفعال بیشتر و افسردگی افزونتر منجر می‌گردد.
    برای متوقف کردن احساس تنهایی ، اول باید بپذیریم که احساس تنهایی می‌کنیم، با اینکه گاهی اوقات پذیرفتن آن خیلی مشکل است. سپس باید احساس تنهای را به شیوه‌ای ابراز داریم. می‌توانیم آن را در دفتر یادداشت روزانه بنویسیم، یا از طریق نوشتن یک نامه تخیلی به یک دوست یا فامیل تنهایی‌مان را بروز دهیم، از طریق کشیدن و رنگ کردن یک تصویر ، آواز خواندن یا انجام هر کار دیگری که باعث ابراز احساسات درونی‌مان گردد، شامل صحبت کردن با دیگران نیز می‌توانیم احساس تنهایی‌مان را بیان داریم.

    بیان این احساسات ممکن است به کشف این نکته منجر شود که ما چیزهای زیادی را احساس می‌کنیم که با احساس تنهایی‌مان مرتبط هستند، از قبیلغمگینی ، خشم و ناکامی. ممکن است قادر به شناسایی نواحیی باشیم که این احساسات از آنجاها می‌آیند، یعنی متوجه شویم که چگونه با زندگی ما ارتباط یافته‌اند. به موازات توانایی‌مان در دیدن این ارتباط ، توانایی‌مان در تغییر آنها نیز افزایش می‌یابد.
    بزرگترین تغییر ، البته ، متوقف کردن حالت انفعال و فعال‌تر شدن است. اگر ما کسی را ترک کرده‌ایم، از قبیل والدین ، خانواده یا دوستان ، می‌توانیم به آنها تلفن بکنیم، نامه بنویسیم و یا به ملاقاتشان برویم. صحبت کردن با یک دوست فهیم نیز به تغییر خلقیات کمک خواهد کرد.

    اگر دوست فهیم در دسترس نیست، صحبت با یک معلم یا مشاور می‌تواند نقطه‌ای برای شروع باشد. اگر احساس تنهایی به دلیل مردن شخص مورد علاقه باشد، ابراز اندوه ناشی از فقدان او و یادآوری خاطرت شاد خودمان با وی و توجه به اینکه خاطرات همیشه با ماست، می‌تواند به ما در دور شدن از احساسات تنهایی کمک کند. این الگو را می‌توان در مورد از دست دادن دوستی‌ها و یا روابط عشقی مورد استفاده قرار داد.
    شرکت در فعالیت یا باشگاه چندین چیز را می‌تواند به دنبال داشته باشد. شرکت در فعالیتهای لذت بخش ذهن ما را از احساس تنهایی دور می‌گرداند. این فعالیتها از طریق فوق می‌تواند بطور مستقیم خلق ما را تغییر دهند. این اعمال همچنین فرصتی را فراهم می‌کنند تا افرادی دارای علائق مشترک و مشابه را ببینیم و مهارتهای ملاقات با دیگران را در خود افزایش دهیم.

    این فعالیتها ، ساختاری را به زندگی ما داده و احساس می‌کنیم که چیزی برای آینده وجود دارد. در بعضی موارد این اثرات خیلی سریع و در مواردی دیگر به کندی بدست می‌آیند. ما واقعا نیاز داریم که خود را مجبور کنیم که به دیدار دیگران رفته، با آنها صحبت کرده و فعالیتهای متعدد را مورد توجه قرار دهیم. قبل از اینکه در رابطه با آنچه که می‌خواهیم انجام دهیم، احساس راحتی داشته باشیم و سپس به مشاهده و پیشرفت بپردازیم.

    شاید چیزی که باید از آن خودداری کرد، این باشد که بکوشیم به باشگاه یا یک سازمان یا حتی یک رابطه جدید به این خاطر ملحق شویم که فکر می‌کنیم حال ما را بهتر کرده و یا به شخصی جذاب تبدیل خواهد کرد. راهبرد بهتر این است که در فعالیتها به این خاطر درگیر شویم که آنها قبلا در ما ایجاد لذت می‌کرده‌اند و یا اینکه فکر می‌کنیم برایمان خوب خواهند بود. این باعث می‌شود که از انجام فعالیتها با مردم و بودن با مردمی که از این امورات لذت می‌برند، لذت ببریم. همچنین ممکن است دریابیم که بعضی از مردم همانطوری هستند که ما هستیم. یک امتیاز اضافی نیز این است که درمی‌یابیم قادریم، بعضی از فعالیتها و علائق را انتخاب و به تنهایی انجام دهیم، بدون اینکه احساس تنهایی بکنیم.
    هر کسی در دوره‌هایی از عمر احساس تنهایی می‌کند. استفاده از پیشنهادهای فوق کمک می‌کند تا با این احساسات بهتر مقابله کنیم. اگر متوجه شدید که در مواجهه با احساس تنهایی‌تان دچار مشکل هستید و لازم است از کمک یک متخصص بهداشت روانی استفاده نمائید. شما می‌توانید برای این منظور به یک مرکز مشاوره و یا یک متخصص مربوط مراجعه نمائید.
    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر سعادت آباد:
    ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بسیار تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad001 نمایش پست ها
    سلام دوستان

    من پسری 17 ساله هستم و سال سوم دبیرستان هستم. من تا به این سن که رسیدم هیچ دوست صمیمی ای نداشتم و حتی 1 بار هم نشده که با دوستام بیرون برم. یعنی اصلا بلد نیستم با هم سن و سالای خودم ارتباط برقرار کنم.
    من توی فامیل اصلا خجالتی و کمرو نیستم و باهمه ارتباط خوبی دارم اما وقتی میرم مدرسه جو مدرسمون جوریه که همش مسخره بازیو تحقیر کردن بقیه هست. من به خاطر این موضوع حتی مجبورم با خیلی بلاسای سیاده برم مدرسه و لباسای خوبو نپوشم و با اینکه خانواده متوسط رو به بالایی هستیم به چشم یه این که یه خانواده ضعیف هستیم نگام کنن.

    من خیلی دوست دارم با دوستام برم بیرون و بگردم و اینا اما اول اینکه دوست صمیمی ای ندارم و دوم هم اینکه من چون از اول دبستان تا الان که سوم دبیرستان هستم توی مدرسه همیشه ساکت بودمو لباسای ساده میپوشیدم ، میترسم که اگه برم بیرونو چندتا لباس خوبام رو بپوشم و دوستام ببینتنم خجالت بکشم و مسخرم کنن ( در ضمن اینم بگم که من جثه کوچیکی دارم و قد کوتاه هستم ). اون دوستایی هم که توی مدرسه دارم فقط راجب درس بحث میکنیم باهم و ارتباط دیگه ای نداریم!

    الان چند روزی هست که واقعا دچار افسردگی شدم و از درس و مدرسه ام هم افتادم. لطفا کمکم کنید!!
    سلام داداشی
    من 27 سالمه و مثل خودتم و هیچ دوستی ندارم
    خب میدونی باید مثل خودشون باشی که باهات کنار بیان
    مثلا مسخره کنی کارهای خلاف کنی دختر باز باشی
    کا ما نیستیم
    دوست برای ما شاید باشه ولی خیلی کمه تعدادشون
    راستی هیکل برا این افراد تاثیر داره
    سعی کن ورزش کنی و هیکلت بیاری رو فرم اگر دیدی یکیشون خواست مسخره کنه دوتا تو گوشی بهش زدی حساب کار میاد دستشون و باهات دوست میشن
    این جماعت عقلشون تو چشمشونه و تو هیکل طرف
    مثل موش میترسن ازت

  5. کاربران زیر از قیامت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34990
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بسیار تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط قیامت نمایش پست ها
    سلام داداشی
    من 27 سالمه و مثل خودتم و هیچ دوستی ندارم
    خب میدونی باید مثل خودشون باشی که باهات کنار بیان
    مثلا مسخره کنی کارهای خلاف کنی دختر باز باشی
    کا ما نیستیم
    دوست برای ما شاید باشه ولی خیلی کمه تعدادشون
    راستی هیکل برا این افراد تاثیر داره
    سعی کن ورزش کنی و هیکلت بیاری رو فرم اگر دیدی یکیشون خواست مسخره کنه دوتا تو گوشی بهش زدی حساب کار میاد دستشون و باهات دوست میشن
    این جماعت عقلشون تو چشمشونه و تو هیکل طرف
    مثل موش میترسن ازت
    خخخ. درسته اما یه پیشنهاد عملی و خوب لطفا بهم بدید. راهنمایی ام کنید چیکار کنم. واقعا احساس تهی بودن میکنم و همش تو اتاقمم

  7. کاربران زیر از mohammad001 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بسیار تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad001 نمایش پست ها
    سلام دوستان

    من پسری 17 ساله هستم و سال سوم دبیرستان هستم. من تا به این سن که رسیدم هیچ دوست صمیمی ای نداشتم و حتی 1 بار هم نشده که با دوستام بیرون برم. یعنی اصلا بلد نیستم با هم سن و سالای خودم ارتباط برقرار کنم.
    من توی فامیل اصلا خجالتی و کمرو نیستم و باهمه ارتباط خوبی دارم اما وقتی میرم مدرسه جو مدرسمون جوریه که همش مسخره بازیو تحقیر کردن بقیه هست. من به خاطر این موضوع حتی مجبورم با خیلی بلاسای سیاده برم مدرسه و لباسای خوبو نپوشم و با اینکه خانواده متوسط رو به بالایی هستیم به چشم یه این که یه خانواده ضعیف هستیم نگام کنن.

    من خیلی دوست دارم با دوستام برم بیرون و بگردم و اینا اما اول اینکه دوست صمیمی ای ندارم و دوم هم اینکه من چون از اول دبستان تا الان که سوم دبیرستان هستم توی مدرسه همیشه ساکت بودمو لباسای ساده میپوشیدم ، میترسم که اگه برم بیرونو چندتا لباس خوبام رو بپوشم و دوستام ببینتنم خجالت بکشم و مسخرم کنن ( در ضمن اینم بگم که من جثه کوچیکی دارم و قد کوتاه هستم ). اون دوستایی هم که توی مدرسه دارم فقط راجب درس بحث میکنیم باهم و ارتباط دیگه ای نداریم!

    الان چند روزی هست که واقعا دچار افسردگی شدم و از درس و مدرسه ام هم افتادم. لطفا کمکم کنید!!
    چرا مگه لباس خوشگلتو بپوشی چی میشه؟

    ادم دوست نداشته باشه بهتر از اینه که دوست بد داشته باشه... با دوستای درس خون دوست شو...

    بیرون رفتن هم با همونا برو... بهشون بگو مثلا امروز بیاین بریم رستوران و ...

    البته این بیرون رفتناتون بیش از حد نباشه... یه تفریح سالم باشه... به درستون لطمه نزنه...

    با ادم های خوب دوست شو.

    به مسخره کردن ها واکنشی نشون نده و بیخیال باش... من هم همسن تو بودم (یکی دوسال ازت بزرگترم) با مسخره و ... ناراحت می شدم و همه تو این مدت همین هستیم اما با گذشت زمان که بالغتر میشی این چیزا دیگه واست اهمیت نداره... و ...

    شاد باش... حال کن... بیخیال...

    رفیق خوب بدرد ادم میخوره نه هر رفیقی... مواظب باش

    منشین با بدان که صحبت بد

    گرچه پاکی تو را پلید کند

    آفتابی بدین بزرگی را

    تکه ای ابر ناپدید کند.

    یا حافظ میگه بیاموزمت کیمیای سعادت/ ز همصحبت بد جدایی جدایی

    انقدر دوست خوب مهمه که حافظ دور از دوست بد رو کیمیای سعادت میدونه
    امضای ایشان



  9. 2 کاربران زیر از Mohsen123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34990
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بسیار تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    چرا مگه لباس خوشگلتو بپوشی چی میشه؟

    ادم دوست نداشته باشه بهتر از اینه که دوست بد داشته باشه... با دوستای درس خون دوست شو...

    بیرون رفتن هم با همونا برو... بهشون بگو مثلا امروز بیاین بریم رستوران و ...

    البته این بیرون رفتناتون بیش از حد نباشه... یه تفریح سالم باشه... به درستون لطمه نزنه...

    با ادم های خوب دوست شو.

    به مسخره کردن ها واکنشی نشون نده و بیخیال باش... من هم همسن تو بودم (یکی دوسال ازت بزرگترم) با مسخره و ... ناراحت می شدم و همه تو این مدت همین هستیم اما با گذشت زمان که بالغتر میشی این چیزا دیگه واست اهمیت نداره... و ...

    شاد باش... حال کن... بیخیال...

    رفیق خوب بدرد ادم میخوره نه هر رفیقی... مواظب باش

    منشین با بدان که صحبت بد

    گرچه پاکی تو را پلید کند

    آفتابی بدین بزرگی را

    تکه ای ابر ناپدید کند.

    یا حافظ میگه بیاموزمت کیمیای سعادت/ ز همصحبت بد جدایی جدایی

    انقدر دوست خوب مهمه که حافظ دور از دوست بد رو کیمیای سعادت میدونه
    خیلی ممنونم از نظرتون اما من با اون درس خوناش هم مثلا نمیدونم بریم رستوران راجب چه چیزایی حرف بزنیم. در ضمن اونا هم پایه نیستن. البته من توی ذهنم اینه که مثلا وقتی میرم بیرون دوستام ببینینم منو مسخره کنن چون واقعا تا حالا اینکارو نکردن و چون با چند نفر دیگه این کارو میکنن من توی ذهنم ازشون فوبیا دارم.

    کلا میخوام برم بیرون خوش باشم!

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : بسیار تنهام

    به نظرم یکم عزت نفستو بالا بیاری درست میشه

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : بسیار تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad001 نمایش پست ها
    خیلی ممنونم از نظرتون اما من با اون درس خوناش هم مثلا نمیدونم بریم رستوران راجب چه چیزایی حرف بزنیم. در ضمن اونا هم پایه نیستن. البته من توی ذهنم اینه که مثلا وقتی میرم بیرون دوستام ببینینم منو مسخره کنن چون واقعا تا حالا اینکارو نکردن و چون با چند نفر دیگه این کارو میکنن من توی ذهنم ازشون فوبیا دارم.

    کلا میخوام برم بیرون خوش باشم!
    چه چیزایی صحبت کنیم نداره... صحبت های مختلف... درس فوتبال سیاست و ...

    از مسخره شدن نترس... چرا باید مسخرت کنن؟ اینکه رفتی بیرون؟ مسخره کردن نداره...

    در مقابل این حرف ها سرسخت باش و قوی و با شجاعت و محکم و بلند بلند صحبت کن.
    امضای ایشان



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 05-18-2021, 02:28 PM
  2. رسیدن به اهداف
    توسط مرسانا 19 در انجمن مشاوره فقهی و دینی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 05-14-2016, 07:22 PM
  3. درمان سیاهی دور چشم
    توسط تنها در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 08-01-2015, 05:03 PM
  4. 12 عشقی که زندگی شما را سیاه میکند
    توسط باران باران در انجمن عشق و دوست داشتن
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-01-2014, 02:58 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد