نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

1133
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29287
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    دختری 28 ساله هستم که از بچگی عقده های روانی در من باغث اخراجم از مدرسه می شد. به طوری که در 12 سالگی با برداشتن ابرو، یا در دوران راهنمایی با بردن کاندوم به مدرسه به دنبال جلب توجه بین دوستانم بودم.

    اما متاسفانه مادرم هم کارمند بود و فکر می کرد من همی جوری بزرگ می شوم،تا جایی که در 6 سالگی برای عمل لوزه ام به بیمارستان نیامد و کلی بی حوصلگی های دیگر....

    اون موقع واسم مهم نبود، فکر می کردم مامان یعنی همینی که من دارم، سر کار میرود و وقتی میاد اینقدر خسته است که اصلا نمی شه باهاش حرف زد
    بابا هم برام یه جور ساخته بود انگار غریبه اس در حالی که همین بابا منو پارک می برد فکر می کردم پارک جای خوبی نیست که مامان منو نمیاره...

    همین الانم که دارم می نویسم تپش قلب گرفتم
    به هر حال من بزرگ شدم و فک می کردم عقده های روانیم خود به خود حل میشن

    دیگران منو یه ادم شاد می دونن و با وجود دوستانی که داشتم هیچ کس نفهمید من تا 22 سالگی تو یک خونه 30 متری زندگی می کنم و از اختلاف شدید پدر مادر که تمام آن ناشی از استقلال مامانم بود و اگرنه مشکل مالی نداشتیم به علت لج و لجبازی کودکی،نوجوانی و جوانیم حروم شد

    طوری که شرایط ظاهری مناسبی برای ارتباط با جنس مخالف داشتم ولی همیشه می ترسیدم و ارتباطاتم اینترنتی بود که بعد از دو سال به شکل مجازی شکست عشقی سختی خوردم (شاید خنده دار باشه اما به مهنای واقعی فنا شدم)
    و یا اگر از پسری خوشم میامد 1 ماه بعد بختش وا می شد و یا می فهیمید و دک می شدم واسه همین قک می کردم یه مشکلی دارم از دکتر پوست گرفته تا لباس برای خودم خرج می کردم

    تمام دوستان و اطراقیانم مرا یه آدم شر و شور و به قول معروف شیطون در برابر جنس مخالف می دونستن ولی واقعا اینجور نبود

    در 20 سالگی با بدترین شرایط ممکن برای اینکه دست دراز نکنم جلو خانوادم سر کار رفتم

    ولی من دنبال نیمه گمشده خود بودم که از این خانواده راحت شم 7 سال عز و جز کردم خدا بهم نداد

    گفتم شاید دماغم زشته و اونو عمل کردم و الان دارم می میرم که چرا به خلقت خدا دست بردم و چهره به اون شیرینی رو خراب کردم. و تنها دنبال مقصر می گردم و به گذشته ام می رسم و اینکه هنوز که هنوزه مادرم فک می کنه با پول میشه محبت خرید در حالی خودم هزینه های خودم رو تامین میکنم

    متاسفانه خونه ما خونه مرگه

    هر کس داره کار خودشو می کنه طوری که مامان و بابا به هم سلام هم نمی کنن

    و ارتباط من با بابا از زمانی که در شهرستان تحصیل می کردم و تلفنی باهاش صحبت می کردن یه کم متعادل شده که اونم باعث حسادت مادرمه

    اوایل خیلی باهاش بحث و دعوا می کردم ولی عاقل شدم و احترام مادری رو نگه می دارم اما از طرفی رفتارای مامانم با بابام رو نمی تونم تحمل کنم. تا جایی که چون تلویزیون رو مامانم خریده ریموت اون در دست مامانمه

    مامانم همه فامیل و طرد کرده حتی خاله هایم رو
    واسه همین می گم خونه ما خونه مرگه، هر روز پا میشیم میبینیم زنده ایم و روز بعد...
    مامانم خودش افسره بود که هیچ من و خواهرم هم نابود کرد
    جفتمون با مدرک عالی از کار کردن گریزانیم
    بعد از 28 سال حتی یک خواستگار در خونه ما رو نزده چون با هیچ کس در ارتباط نیستیم و من به شدت از آینده می ترسم، بعد از عمل دماغم خواستم خود کشی کنم ترسیدم از عواقبش و اینکه ناراحتی مامان و بابا رو نمی توستم ببینم

    از طرفی خواستم فرار کنم دیدیم دیگه بچه نیستم
    اون همه دوستی که دور و برمبود همه سر خونه زندگیاشون هستن و من محتاج 1 ساعت صحبت کردن برای این ک خالی بشم
    مرسی که به حرفام گوش دادید.
    همین که نوشتم آروم شدم
    به نظرتون من باید مرکز مشاوره برم و درمان بشم یا همین توکلم بر خدا کافیه؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    29045
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    29
    تشکر شده 53 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    مشکل خاصی ندارید پدر مادرتون را راضی کنید یک مشاوره داشته باشند، و برخدا توکل کنید

  3. کاربران زیر از Hoooman بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    سلام دوست خوبم به نظر من حتما مشاوره برو البته خیلی تحقیق کن یه خوبشو پیدا کنی تا جایی که فکر میکنم اگر این خرج هایی که خودتون میگید کردید را برای مشاوره میدادید حالتون خیلی الان فرق میکرد.
    ببین احتیاج به همدم و کسی که شما دوست عزیز رو درک کنه یه نیاز اساسی تو وجود همه ی انسان هاست فقط باید حواسمون به این نکته ی مهم باشه که افراد مطمئن رو برای این کار گزینش کنیم نه هر فردی رو که باعث بشه اون فرد از کمبود های شما سواستفاده بکنه یا مسائلی از قبیل شکست عشقی و..بوجود بیاد .همچنین عمل ها یا تغیرات ظاهری که میکنید به خاطر فعال بودن یک طرحواره بنام نقص وشرمه البته شما فک میکنم طرحواره ی رها شدگی هم داشته باشید به همین خاطر میگم پیش مشاور برید چون با ریشه یابی این طرحواره ها میتونه دوره ی درمان رو با اراده ی قوی شما شروع کنه.

  5. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    پیدا میشه...صبر داشته باش

  7. 2 کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29287
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    سلام دوست خوبم به نظر من حتما مشاوره برو البته خیلی تحقیق کن یه خوبشو پیدا کنی تا جایی که فکر میکنم اگر این خرج هایی که خودتون میگید کردید را برای مشاوره میدادید حالتون خیلی الان فرق میکرد.
    ببین احتیاج به همدم و کسی که شما دوست عزیز رو درک کنه یه نیاز اساسی تو وجود همه ی انسان هاست فقط باید حواسمون به این نکته ی مهم باشه که افراد مطمئن رو برای این کار گزینش کنیم نه هر فردی رو که باعث بشه اون فرد از کمبود های شما سواستفاده بکنه یا مسائلی از قبیل شکست عشقی و..بوجود بیاد .همچنین عمل ها یا تغیرات ظاهری که میکنید به خاطر فعال بودن یک طرحواره بنام نقص وشرمه البته شما فک میکنم طرحواره ی رها شدگی هم داشته باشید به همین خاطر میگم پیش مشاور برید چون با ریشه یابی این طرحواره ها میتونه دوره ی درمان رو با اراده ی قوی شما شروع کنه.

    سلام دوست عزیز
    ممنون از صحبت های کابردیتون
    شما جایی مشاوره خوب می شناسین؟
    یکبار جایی رفتم طرف یه حرفام می خندید
    خیلی مهمه مشاور خوب

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط madbqn نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    ممنون از صحبت های کابردیتون
    شما جایی مشاوره خوب می شناسین؟
    یکبار جایی رفتم طرف یه حرفام می خندید
    خیلی مهمه مشاور خوب
    ممنون عزیز من ساکن قم هستم.شما ساکن کجایید؟ بگید ببینم میتونم از طریق اشنایان مشاور خوبی براتون پیدا کنم.

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    متاسفانه خونه ما خونه مرگه

    =======

    خیلی ها هستن آرزوشون همین خونه مرگ شما هستش

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29287
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    ممنون عزیز من ساکن قم هستم.شما ساکن کجایید؟ بگید ببینم میتونم از طریق اشنایان مشاور خوبی براتون پیدا کنم.
    من ساکن تهرانم. مرسی عزیزم

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2016
    شماره عضویت
    29287
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    7
    تشکر شده 4 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    متاسفانه خونه ما خونه مرگه

    =======

    خیلی ها هستن آرزوشون همین خونه مرگ شما هستش
    چه طور؟
    کاش از هم جدا می شدن پدر مادرم.
    این جوری هم زیستیه
    زندگی نیست که!

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط madbqn نمایش پست ها
    من ساکن تهرانم. مرسی عزیزم
    من بهشون پیام دادم منتها هر موقع جواب دادن مطلع میکنم شما رو

  14. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    سلام دوست عزیز

    به سایت مشاور خوش اومدین

    خب شما به سنی رسیدید که خوب و بد رو میشناسید دیگه

    و خانم عاقلی هستید از اونجایی که میدونید خودکشی گناه هس و میدونین نباید شما رفتار بد مادرتون رو جواب بدید

    و این خیلی نشونه ی خوبیه

    پس بهتره دست به کار شید

    دست به سر و روی خونه و خانوادتون بکشید

    هم خودتون رو نجات بدید هم اونها رو

    با کمک خواهرت

    جو خونه رو عوض کنین

    شاید اولش با شکست مواجه بشی اما دست نکش

    قدرت واقعی دست توئه که انقد دقیق و ریز از خودت آگاهی داری

    خداوند فرمودند وضع هیچ قومی رو تغییر نمیدیم تا وقتی که خودشون بخوان

    تو دست به کارشو قطعا خداوند هم بهت کمک میکنه

    با مادرت حرف بزن...ببین از چی دلخوره

    هرچقد هم کاری برات نکرده باشه نه ماه از زندگیت رو تو وجودش زندگی کردی

    به پاس همون نه ماه هم که شده بهش کمک کن از این حالت افسردگی که میگی دربیاد

    خودت هم یه مشاور خیلی خوب پیدا کن و همزمان ازش کمک بگیر

    خونتون تاریک شده اما میشه روشنش کرد

    اینجوری که گفتی پدرت هم مسلما کمکت میکنه

    قوی باش و نذار موج زندگی تو رو با خودش ببره...

    موج سواری رو یاد بگیر و روی این زندگی رو کم کن

    من مطمئنم تو موفق میشی

  16. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    بازم از خیلی زندگی ها بهتره

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بعد از 28 سال تا مرز خودکشی هم رفتم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    ممنون عزیز من ساکن قم هستم.شما ساکن کجایید؟ بگید ببینم میتونم از طریق اشنایان مشاور خوبی براتون پیدا کنم.
    ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد