با سلام
من 24 سالمه لیسانسم رو گرفتم در کنکور ارشد رتبه 1400 شدم اما به دلیل اینکه دانشگاه مورد علاقم رو قبول نمیشدم نرفتم .
بعد از اون به دنبال کار رفتم اما از اونجایی که شهری که درش زندگی میکنم کوچیکه کاری پیدا نکردم به همین دلیل تصمیم گرفتم دوباره برای ارشد بخونم اتاقمو مرتب کردم کتابامو چیدم همه چی اوکی برای یه شروع پر انرژی یک ماه خوندم راضی بودم
اما چیزی که این وسط هست دوست نداشتم اقوام بفهمن که من دارم برا کنکور می خونم که یه بار روانی بشه رو دوشم اما پدر و مادر بدون توجه به من به همه گفتن و بعد از یک ماه مطالعه خوب من کلا بهم ریختم و یه جنگ روانی تو ذهنم شروع شد بعد خودم قانع کردم گفتن که گفتن بفهمن ایرادش چیه مشکلی نداره تو تلاشت رو کن
اما متاسفانه ذهنم به درس نمیره خوابمو تنظیم کرده بودم ساعت هفت بیدار می شدم بعد صبحونه می خوندم اما الان میگم بزا این فیلمو ببینم بعد و در حالی که در حال دیدن فیلم تلوزیون موزیک و... ام تو ذهنم همش درگیرم و به خودم میگم تو الان باید پای درس باشی
شروع هر کاری سخته با خودم تصمیم گرفتم بر فکرام غلبه کنم و برم بشینم پا درس وقتی شروع کنم ناخودآگاه این حالت مسخره روانی از بین میره بعد فهمیدم از بین میره اما اون دقت و تمرکز قبل نیس و انگار هیچی نخوندم و وقتی برا استراحت پا میشم از جلو کتابا برگشتن دوباره به حالت درس عجیبببببببببب سخته
رفتم پیش روانپزشک یه قرصی به نام ولبان بهم داده دو روزی میشه می خورمش اما هنوز اوکی نشدم دکتر بم گفت دو ماه مونده بیا بت ریتالین بدم تمرکزتو بالا می بره
خیلی بهم ریختم تو اقوام و دوستانم آدم مثبت اندیش و با تجربه ای نیس که بخوام برم پیشش حالم بهترشه هزینه های روانشناسم که بالاست
واقعا موندم اون انرژی و قدرت شروعم چرا به اینجا رسید هرچی آدم منفی بافه دورمه از پدر مادر بگیر تا ... کسایی که نمیشه باهاشون قطع رابطه کرد واسه همین می خواستم بخونم ارشد قبولشم تا هم به یه شهری برم بازار کارش بهتر باشه هم از این همه افکار منفی خلاصشم اما یه هفته ست بدجور داغونم ممنون میشم کمکم کنید
باتشکر