نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: بیمار پندار بودن

1010
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36533
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    1
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    بیمار پندار بودن

    با سلام من همیشه وقتی یک بیماری کوچیک میگیرم اولین چیزی که به ذهنم میرسه نقطه آخره سرطان ، ایدز و .....
    تا حالا هر بار یک مریضی یا دردی میاد سراغم هر بار دکتر رفتم گفتن چیزیت نیست همون موقع خوب شدم بدون هیچ دوا و درمانی . 36 سالمه دکتر قلب ، اکو ، تست ورزش ، سونو گرافی ، .... ، بعد از عید امساال بدتر شدم حالت تهوع میگیرم و هزار تا چکاپ و غیره رفتم الان فقط احساس نیاز میکنم برم اندوسکوپی تا دکترا میگن چیزیت نیست خوب میشم تا نرم همون درد و حالت تهوع میمونه
    چیکار کنم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بیمار پندار بودن

    "خود بیمار پنداری" "یا هیپو کندری" عنوان عارضه ای است که فرد مبتلا اشتغال ذهنی با بیمار بودن خود دارد و نشانه ها یا کارکرد های بدنی خود را اشتباه تفسیر می کند.

    خود بیمار پنداری در واقع شکل خاصی از اضطراب است. ضوابط اصلی آن:
    ۱- دلمشغولی همراه با ترس درباره ابتلا به یک بیماری جدی یا فکر ابتلا به آن بر اساس تفسیر اشتباه نشانه های بدنی است، که فرد به رغم معاینه های اطمینان بخش پزشکی متناسب کماکان متقاعد نمی شود و نگرانی اش بر طرف نمی شود.


    ۲- مدت اختلال حداقل شش ماه است و سبب بروز اختلال در روابط اجتماعی یا خانوادگی و شغلی فرد می شود.


    در علت شناسی خود بیمار پنداری دیدگاه های مختلف روانشناسی دلایل مختلفی را عنوان کردند. اغلب تحقیقات مبین این نکته اند که خود بیمار پنداری با بیماری جدی در کودکی یا بیماری والدین یا یکی از اعضای خانواده در گذشته یا مرگ یک فرد نزدیک بر اثر بیماری ارتباط دارد.
    پاره ای دیگر از مادران از مواظبت و پرستاری از فرزندشان لذت می برند و بدین ترتیب "بیماری" کودک به شکل بخش اصلی رابطه با مادر در می آید. عوامل دیگری مانند جلب توجه خانواده و پذیرش و تایید بیشتر و یا پناه بردن به بیماری برای اجتناب از موقعیت تهدیدکننده یا فشارهای ناشی از احساس گنهکاری و جز آن نیز می توانند به خود بیمار پنداری منجر شوند.


    در دوره نوجوانی رابطه ای آشکار بین خود بیمار پنداری و الگوی تربیتی- فرهنگی مشاهده شده است. در اغلب موارد یکی از والدین چنین تظاهراتی را نشان می دهد. در بعضی فرهنگ ها هم این شیوه برای فرد، ابراز هیجا نها و احساس ها را تسهیل می کند. در واقع فرد رنج روانی خود را به وسیله بدنش ابراز می کند.


    این بیماری سیر مزمن و عود کننده و مقاومی دارد و ممکن است چند سال طول بکشد و مراجعات مکرر به پزشکان و حتی بستری شدن های متعدد و تکرار آزمایش های گوناگون در سابقه فرد وجود داشته باشد. اما آنچه اهمیت دارد شیوه برخورد با بیماران است که هیچگاه قانع نمی شوند و در نتیجه از پزشکشان بیزار می شوند. خود بیمار انگاری می تواند در هر سنی روی دهد اما تصور می شود شایعترین سن شروع در اوایل بزرگسالی باشد.


    در درمان خود بیمار پنداری معمولا چارچوب خانوادگی فرد در نظر گرفته می شود. یک آزمایش دقیق جسمانی می تواند اطمینان بخش باشد. معمولا این بیماران دلخور و عصبانی می شوند و احساس می کنند که مشگل آنها جدی گرفته نمی شود. روان درمانی موثر ترین شیوه درمان این بیماری است و در مواردی که بیماری با افسردگی و اضطراب توام است، دارو درمانی برای کاهش افسردگی و اضطراب صورت می گیرد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : بیمار پندار بودن

    نقل قول نوشته اصلی توسط pardis1234 نمایش پست ها
    با سلام من همیشه وقتی یک بیماری کوچیک میگیرم اولین چیزی که به ذهنم میرسه نقطه آخره سرطان ، ایدز و .....
    تا حالا هر بار یک مریضی یا دردی میاد سراغم هر بار دکتر رفتم گفتن چیزیت نیست همون موقع خوب شدم بدون هیچ دوا و درمانی . 36 سالمه دکتر قلب ، اکو ، تست ورزش ، سونو گرافی ، .... ، بعد از عید امساال بدتر شدم حالت تهوع میگیرم و هزار تا چکاپ و غیره رفتم الان فقط احساس نیاز میکنم برم اندوسکوپی تا دکترا میگن چیزیت نیست خوب میشم تا نرم همون درد و حالت تهوع میمونه
    چیکار کنم
    سلام دوست عزیز

    به سایت مشاور خوش اومدید

    آقا فرخ توضیحات رو بهتون داد

    در کل بیماری شما یه جور میشه گفت وسواس فکری هست که بهش میگن هیپوکندریا که فرد دائم خودش رو مریض یا در معرض بیماری های مختلف میدونه

    بهتره به جای دکتر رفتن به یه روانشناس بالینی مجرب مراجعه کنین خانم باشند هم که چه بهتر

    باید فکرتون درست بشه نه جسمتون...هرچه سریعتر هم مراجعه کنین بهتره

    مثه یه سرما خوردگی کوچیک...گاهی ممکنه افکار ما هم سرما بخورن...پس نادیده نگیرید و فکر نکنین که روانشناس رفتن حتما مخصوص یه سری آدما با ویژگی های خاص باید باشه...

  5. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد