نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: بی حوصلگی و بی انگیزگی

1843
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5451
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    بی حوصلگی و بی انگیزگی

    سلام دوستان

    من پسرم و 26 سال سن دارم. از 7 سال پیش دچار نوعی افسردگی شدم که حوصله و ارادمو از من گرفت. اما من نمیفهمیدم که افسردگی دارم. حالم خوب نبود و از دکتر خواستم داروی آرامبخش به من بده. از 5 سال پیش تحت نظر دکتر آرامبخش مصرف میکنم. که این باعث شد افسردگی من نصفه و نیمه خوب بشه. دیگه ناراحت نبودم. دیگه فشار فکری نداشتم. اما همچنان بی حوصله. فکر میکردم خودم دارم تنبلی میکنم. از دو سال پیش اینو به دکترم گفتم و دکتر برام داروی ضد افسردگی تجویز کرد. اما تا حالا همینطور دارم دوز دارو بالاتر داروها رو امتحان میکنم. اما بی حوصله. بزارید کمی در مورد بی حوصلگیم توضیح بدم:
    کارای ساده رو انجام میدم. اما اگه قرار باشه کاری رو دنبال کنم و هر روز انجام بدم نمیتونم. اراده شو ندارم. خیلی به کتابهای روانشناسی برای اصلاح و تقویت خودم علاقه دارم و میخرم. اما بعد از مقداری (10 الی 50 یا نهایتآ 100 صفحه) خوندن بیشتر کشش ندارم که ادامه بدم. حوصله انجام دادن تمرینات کتابها رو ندارم. خیلی اوقات وقتی کتاب رو باز میکنم که بخونم انگیزم صفر میشه یا بعد از یکی دو بار مطالعه انگیزم برا ادامه دادن صفر میشه. از اینترنت فیلم میگیرم که نگاه کنم اما اغلب اوقات نهایتآ 15 دقیقه نگاه میکنم. قبلنا برنامه نویسی کامپیوتر و طراحی وب کار میکردم اما الان با اینکه یکم دوست دارم اما اصلآ انگیزه برای کار کردن ندارم. سیدی خودهیپنوتیزم میگیرم که گوش کنم اما تا چند بار فقط اراده میکنم که کامل گوش بدم، البته اگه کمتر از 20 دقیقه باشه توان گوش دادن کامل رو دارم. خلاصه اینکه زندگیم فلج شده. یه زمانی مهندس کامپیوتر بودم اما الان فقط میتونم وبگردی کنم و دانلود کنم! غیر از این 2 کار دیگه هم هست که همیشه انگیزشو دارم. یکی خوردن و دیگری خرج کردن!
    نماز رو هم حوصله ندارم هر روز 5 نوبت بخونم. یه بار بهم گفتن برو مسجد تا حوصلت بیاد سر جاش. رفتم مسجد و دیدم اونجا خیلی حوصله نماز خوندن بیشتره. بار اول که رفتم با خوشحالی برگشتم خونه. واسه بار دوم یکم انگیزم کم شده بود. اما رفتم. اما وقتی برگشتم خونه دیدم انگیزم از بین رفته. فرداش به زحمت یه بار رفتم مسجد. اما دیگه نرفتم. الان یه وقتایی که روحیه و حوصلش باشه تو خونه میخونم.

    چند هفته پیش یکی از کتابای "لوییز ال هی" که در مورد تلقین کردن صحبت کرده خیلی به من روحیه داد. من چون داروها حوصلمو سر جاش نیاوردن با خودم میگم ممکنه به خودم تلقین بیحوصلگی کردم که اینطور شدم. آخه چند سال فقط میگفتم حوصله ندارم. اما اراده تلقین جدید به خودم رو ندارم. باید حداقل یک هفته روزی چند بار با صدای بلند پیش خودم تکرار کنم که "من باحوصله ام"... "من با انرژی و با انگیزه ام" "من حوصلم زیاده" "من حوصله هر کاری رو دارم". اینکارو، یعنی تلقین و تکرار رو دو سه روز تونستم پیش ببرم و بی تاثیر هم نبود. اما الان از یک طرف مطمئن نیستم که مریضی من بخاطر تلقین منفی باشه و از طرفی حوصله هر روز تلقین کردن به خودم رو ندارم. میگید من چیکار کنم. لطفآ راهنمایی کنید. با تشکر.
    ویرایش توسط iSaad : 08-12-2014 در ساعت 08:51 PM دلیل: اضافه کردم

  2. کاربران زیر از iSaad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5456
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    2
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    با سلام.منم احساس میکنم همینجوریم اما نمیدونم افسرده ام یا نه حتی حوصله اینکه از خونه بیرون برم هم ندارم به نظرتون منم افسرده ام و باید درمان شم؟

  4. کاربران زیر از مهنوش بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5475
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    سلام. من همیشه خستم هیچ انرژی ای ندارم چیزی خوشحالم نمیکنه.فک میکنم کسی منو دوس نداره.نباید باشم
    یکی بگه من چیکار کنم
    ویرایش توسط fateme72 : 08-13-2014 در ساعت 06:25 PM

  6. کاربران زیر از fateme72 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    دوست عزیز بهترین روش برای شما نوشتن تمام کارهایه که باید در روز انجام بدید

    یک دفترچه فنری بخرید و تمام این کارارو توش بنویسید و جلوش یه مربع کوچیک قرار بدید ...

    و در طول روز اونارو انجام بدید و به خودتون هم جایزه بدید ...مثلا" واسه خودتون قهوه و یا چایی درست کنید ...

    یا یک فیلم خوب نگاه کنید ... این روش بهتون جهت میده و از این حالت خارجتون میکنه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  8. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5451
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    یعنی ممکنه این بیماری هنوز ناشناخته باشه:
    درمانی برای بی حوصلگی مزمن

    ولی دعاهای من آخر مستجاب میشن

  10. کاربران زیر از iSaad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5519
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 12 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    انگیزه حاصل اراده ی آدمه اراده انگیزه میاره

  12. 2 کاربران زیر از لیل بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    انگیزه سبب زندگی ماست...

    انگیزه به دنبال هدف می آید...

    کسی که انگیزه نداشته باشد دچار افسردگی میشود...

    درصورتی که بی انگیزگی شدت یابد به روانشناس مراجع کنید...

    با عشق خدا زندگی کنید هیچوقت بی انگیزه نمیشوید

    نوشته دوست خوبمون
    [replacer_a]
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  14. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    سلام
    دوست عزيز به نظر مياد شما به سستي عادت كردين و وقتي تصميم ميگيردو اراده ميكنيد روشتونو عوض كنيد به خاطر راحتي جسمي اونو كنار ميگذاريد...
    البته بعضي از داروهاي ضد افسردگي خودش باعث كرختي وسستي ميشه...
    بهتره اگه بدنتون هنوز به اين دارو ها عادت نكرده به دكتر متخصص اعصابو روان مراجعه كنيدو زير نظر پزشك اين داروهارو كم كنيد...
    بعد ،از روشهاي مطرح شده توسط دوستان ،يا ورزش هاي نشاط آور مثل آب درماني و استخر و مسافرتهاي مجردي و هيجان اور (البته در حد معقول)استفاده كنيدو براي مدتي از اين حال و هواي تنهاي و منزل دور باشيد...
    به يك دكتر تغذيه هم مراجعه كنيد و چك آپ كامل از بدنتون انجام بدين بعضي از امراض خاموش مثل(كم خوني،قند،اختلالات هورموني،تيروئيد،بي خوابي يا كم خوابي برنامه غذايي نامناسب وبيماريهاي كليوي و...هم باعث احساس كرختي و خستگي مفرط ميشه...
    لطفا لينك زير رو هم مطالعه كنيد...

    http://www.google.com/url?sa=t&rct=j...,d.bGE&cad=rja
    امضای ایشان

  16. کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5451
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط zbahane نمایش پست ها
    سلام
    دوست عزيز به نظر مياد شما به سستي عادت كردين و وقتي تصميم ميگيردو اراده ميكنيد روشتونو عوض كنيد به خاطر راحتي جسمي اونو كنار ميگذاريد...
    خیلی ممنون که این هشدار رو دادید. راستش یکم بهم برخورد و ناراحت شدم. ولی باعث شد احساس وظیفه کنم. باورتون میشه من امروز یک ساعت نشستم چند فصل یک کتاب رو خوندم؟ فقط یه بار پا شدم و موبیلمو چک کردم که دو دقیقه بیشتر طول نکشید. گرچه حین مطالعه زیاد نمیتونستم تمرکز طولانی مدت داشته باشم و خیلی وقتا ذهنم منحرف میشد و تمرکز نداشتم. از این به بعد سعی میکنم بیشتر به خودم تلقین مثبت کنم و تلاش میکنم که تنبلی نکنم.
    من برا بقیه دوستان یه راهنمایی دارم. تلقین کردن اولش تاثیری نداره و چون با ناخودآگاه ما در تضاده شاید اونو بی فایده بدونیم. اما فراموش نشه که هر حرفی رو اگه بارها به زبان بیاریم، باورمون میشه و وارد ناخودآگاه میشه. حتی اگه یه دروغ رو بارها تکرار کنیم بعد میبینیم که خودمونم باورمون شده. بهتره روزی چند بار با صدای بلند تلقینها رو همینطور تکرار کنیم و سعی کنیم احساس خوبی داشته باشیم و حرفمون رو احساس کنیم. گرچه اولش سخته.

  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4385
    نوشته ها
    528
    تشکـر
    1,425
    تشکر شده 866 بار در 371 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    اگر باعث کدورت خاطر شما شدم معذرت میخوام...
    خیییلی سعی کردم واژه نازیبای تنبلی رو بکار نبرم اما خوشبختانه شما انقدر باهوش بودین که متوجه منظور من بشید...
    جناب isaadساختن زندگی ولحظاتش به دست ما وبه اراده ما برمیگرده...
    شما به نظر با انگیزه وهدف دارتر از اون هستین که برای این لحظات هیییچ برنامه ای نداشته باشین اما به قول خودتون باید یه جا به خودتون میومدینو کمی اوضاع رو به دست میگرفتین...
    خوشحالم از اینکه این تصمیمو گرفتین و از شما ممنونم بابت پیشنهاد عالی و کارآمدتون (تلقین افکار مثبت) ...
    شآد باشین...
    امضای ایشان

  19. 2 کاربران زیر از zbahane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5451
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    یکم از بیحوصلگیم از تلقین منفی به خودمه اما در کنارش من انگیزه ندارم. واسه همین همش تو کارام تنوع هست و کاری رو نمیتونم یکنواخت ادامه بدم. عصر نمیتونم اون کاری رو بکنم که صبح میکردم. فردا نمیتونم کاری رو بکنم که امروز میکردم. امروز یه فیلم رو تا 40 دقیقه نگاه کردم اما کم کم انگیزم سراومد و تحمل ادامه دادن رو نداشتم. با اینکه فیلم تقریبآ جالبی بود.
    فقط یه چیز برام سواله و نگرانشم. آیا این مشکل من افسردگیه. شما تا حالا آدم افسرده ای رو دیدید که افسردگیش مثل من نصفه نیمه با دارو خوب شده باشه؟

  21. کاربران زیر از iSaad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط iSaad نمایش پست ها
    یکم از بیحوصلگیم از تلقین منفی به خودمه اما در کنارش من انگیزه ندارم. واسه همین همش تو کارام تنوع هست و کاری رو نمیتونم یکنواخت ادامه بدم. عصر نمیتونم اون کاری رو بکنم که صبح میکردم. فردا نمیتونم کاری رو بکنم که امروز میکردم. امروز یه فیلم رو تا 40 دقیقه نگاه کردم اما کم کم انگیزم سراومد و تحمل ادامه دادن رو نداشتم. با اینکه فیلم تقریبآ جالبی بود.
    فقط یه چیز برام سواله و نگرانشم. آیا این مشکل من افسردگیه. شما تا حالا آدم افسرده ای رو دیدید که افسردگیش مثل من نصفه نیمه با دارو خوب شده باشه؟
    خب اینکه حال و روز بیشتر جونا و یا بهتر بگم بیشتر افراد جامعه است ... چون زندگی به حالتی کلیشه ای و روزمره رسیده

    و شما هر کاری میکنید نمیتونید از اون لذت ببرید ... و به همین خاطر اون حالت سراغتون میاد تا ازش فرار کنید ...

    بهتره مدتی رو در یکی از این گروه های کوه نوردی و یا تورهای گردشی بگذرونی ...

    اینطوری میتونی چیزای جدیدی رو تجربه کنی و از این حالت رکود و یکنواختی بیرون بیایت

  23. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5615
    نوشته ها
    15
    تشکـر
    3
    تشکر شده 6 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    منم دقیقا شرایط شما رو دارم با این تفاوت ک دلایلشو میدونم و این رو هم میدونم ک مثلا اگه چ اتفاقی بیفته حالم خوب میشه. شما قبل از هر کاری باید مساله رو ریشه یابی کنی.

  24. کاربران زیر از بی تا... بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5451
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : بی حوصلگی و بی انگیزگی

    نقل قول نوشته اصلی توسط بی تا... نمایش پست ها
    منم دقیقا شرایط شما رو دارم با این تفاوت ک دلایلشو میدونم و این رو هم میدونم ک مثلا اگه چ اتفاقی بیفته حالم خوب میشه. شما قبل از هر کاری باید مساله رو ریشه یابی کنی.
    از چند ماه پیش فهمیدم که اسکیزوفرنی دارم و دلیل تنبلی و بی ارادگی من این بیماریه. اسکیزوفرنی عوارض زیادی داره که خیلی هاش در من وجود داره. این بیماری با دارو خفیف میشه و بعضی عوارضش از بین میره، اما درمان نمیشه. اما من ناامید نشدم و با خوندن کتابهای لوئیز ال هی و خوزه سیلوا تصمیم گرفتم 40 روز، هر روز، هر وقت وقتم آزاد بود به خودم تلقین کنم که مغز من داره خوب میشه و تا اول آبان(94) مغزم صددرصد خوب شده. آخه اسکیزو مغز رو خراب و کوچیک میکنه. دیگه قرار نیست منفی فکر کنم. گرچه حال و حوصله تجسم رو ندارم اما تکرار عبارات مثبت هم کافیه.
    "گلبولهای سفید به مغزم هجوم آوردن و دارن مغزم رو ترمیم میکنن. مغزم داره ترمیم میشه. به خواست خدا مغزم داره خوب میشه. خدا رو شکر. خدا رو شکر. (اینارو همه وقت دارم به خودم القا میکنم). اول آبان از خواب که بلند میشم میبینم که علاقم شدیدم به برنامه های کامپیوتر و برنامه نویسی برگشته. مثل روزای قبل از تصادفم(11 سال پیش)، و........ "

    جالبه که از روز اولی که شروع کردم، تو مغزم خیلی از اوقات داره مور مور میشه و داره یه اتفاقایی میفته. قسمتهای مختلف مغزم. آره! واقعآ دارم خوب میشم و به فکر آینده هستم.
    ویرایش توسط iSaad : 10-03-2015 در ساعت 04:52 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی حوصلگی
    توسط mini1 در انجمن افسردگی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 02-25-2014, 05:55 PM
  2. بی حوصلگی
    توسط بیتا99 در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 02-23-2014, 12:06 AM
  3. چگونگی رفتار با سالمندان بی حوصله
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی میانسالی و سالمندان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-07-2013, 11:22 PM
  4. بی حوصله ام خیلی
    توسط shiva21 در انجمن افسردگی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-03-2013, 04:50 PM
  5. حوصله آدما رو ندارم
    توسط rezazadeh در انجمن افسردگی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 11-29-2013, 11:09 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد