سلام من خانمی هستم 25 ساله 4 ساله که ازدواج کردم من الان چند سال که کار میکنم شغلم من نمام وقت با اقایون هست وقتی ازدواج کردم همسرم فکر میکرد که من دارم بهش خیانت میکنم خیلی سرد شد همش فکر میکرد که من دارم با کسی رابطه ایجاد میکنم .همش میگفت نمیخوامت برو خونه پدرت یا واسه ازار من از علایق به دختر خاله هاش میگفت منم دلم نمیخواست طلاق بگیرم که ابرویه خانوادم بره منم از لجش روی اوردم به برنامه های مجازی با همه چت میکردم ولی فقط چت میرفت گوشیم رو میدید بعد هی دوباره طلاق طلاق میکرد حالا یه مدتی هست خودش رفته همین برنامه ها رو نصب کرده شبا تا دیر وقت بیداره با گوشیش اعتراض که میکنم میگه جمع کن برو خونه بابات نمیخوامت تصمیم گرفتیم بچه بیاریم اولش راضی شد اقدام کردیم حالا دوباره زده زیرش میگه تو کثافتی لیاقته بچه نداری میگه انقدر دختر بازی میکنم که از حرص بمیری.البته یه چیزی بگم فوق العاده مرده دست و دلبازیه خیلی به خونه به خرید اهمیت میده حتی وقتی من میخواستم برم دکتر واسه بارداریم شاید نزدیک 800 هزار تومان واسه دکترم خرج کرد ولی دارم دق میکنم با این کاراش با این حرفاش کمکم کنید من چه کار کنم؟