سلام من درگذشته خیلی سنم پایین بود یعنی دوران مدرسه باپسری دوستشدم اون اقا یه رم از عکسای منو توی یه اتفاقی دزدید چند سال ازاون موضوع گذشت من با اقایی اشنا شدم که قراره باهم ازدواج کنیم خیلی صادقانه بهش گفتم گذشته باپسری دوست بودم وحتی گفتم که عکسامم دستشه منوتهدیم کرده این اقا گفت مشکلی نیست مگه تو اون رم عکس بدی هم داشتی نتونستم بگم اره ولی میترسم نکنه در اینده اون اقااذیتم کنه تورو خدا کمکم کنیددودل شدم ترس دارم نکنه ایندم خرابشه الان نمیدونم ازدواج کنم یانه
سلام
خوب بهتره از اون آقا شکایت کنید و رم را پس بگیرید
سلام
این مشکلو بر اساس احتمالات واسه خودتون ساختید البته امکانش هم وجود داره ولی دوستیتون مال چند سال پیشه؟
[QUOTE=erfaneh;62486 مال شش سال پیش
تو این مدت برخوردی هم با هم داشتید؟
نه اصلا ندیدمشنوشته اصلی توسط erfaneh
الان تنها نگرانیم ترس از ازدواج همش حس بدی دارم خیلی هارو با این تردید رد کردم ترس از تهمت زدن بهم
فکر نمیکنم بعد این مدت مشکلی پیش بیاد چرا به خودت استرس میدی عزیزم
ترس از چیه ازدواج متعهد شدن به یکی؟
نمیدونم اخه اقایی که میخواد بیاد جلو برای خواستگاری خیلی با ایمان ومذهبیه اما منطقیه از بس ازش سوال پرسیدم که بهم شک میکنی یا نه واقعا داره بهم شک میکنه با اینکه کاری نکردم
به نظرتون چکار کنم من اگه ازدواجم کنم به یه راه دور میرم که اصلا این اقارو که گذشته باهام دوست بوده نمیبینم این ترس از چیه خواهرمم تو ازدواجش موفق نبود به نظرتون مشکل از اینه که منم ترس دارم
تو ازدواج وقتی دو نفر متعهد میشن باید هر چیزی که مربوط به رابطشون میشه به هم بگن ولی این موضوع مال 6 سال پیش و آثار بدی از خودش به جا نذاشته لزومی نیست در اینباره نگران باشید (مگر اینکه رابطه شما باهاش خیلی جدی بوده)
من خانم دکتر یو میشناسم که میتونه کمکتون کنه مشاور و روانشناس هستن مخوصا در این ضمینه ها اگر خواستید ایمیل و وبلاگشونو بدم بهتون
یکی از تصورات نادرست که موجب شکست میشه دقیقا همین جمله ای هست که گفتید تکرار اتفاقات خواهرم تو زندگی شکست خورده منم شکست میخورم (این جمله رو کلا از ذهنتون پاک کنید)هرکس مسول زندگی خودشه
شما اگه از اون شهر برید و با مرور زمان از نظر من مشکلی نیست که موجب آشفتگی شما باشه ولی شما باید این موضوع فراموش کنید تا خواستگارتون شک نکنه
اون پسر دیگه شمارافراموش کرده و حتی اون رم را هم دیگه نداره بابا
برو دنبال زندگیت و از خدا بخواه حفظت کنه
با خیال راحت زندگیت راشروع کن
سلام بنظرم بیشترازشکایت کردن از اون اقا به کلانتری میترسی تادودل شدن
اگه تکلیف اون عکسارو روشن نکنی ممکنه از همه نظر ضرر کنی
توکلانتریها معمولا مشاورخانم هست واکثرکارشون رو بلندن
دختر خوبی باش و به اینم فکرکن که این مشکلات اگه حل نشن
بعدا مثل اتیش زیر خاکستر میسوزونه
ببخش که لحنم تند بود ولی بهش فکرکن
دوستمون راست میگه ارامش هدیه خداس دوباره بدستش بیار
ممنونم از کمکتون
ممنونم حق باشماست
سلام دوست عزیز ...شما که عکس لختی که. نداشتید....اصلا عکس پخش کردن یه چیز خیلییی قدیمی شده به نظر من اصلا نترسید این اقایی که قرار باهاتون ازدواج کنه هواتون داره ...این روزا اگه حتی عکسی پخش بشه تو. نت که خیلیی مسخرست از رو ای پی پلیس میتونه طرفو پیدا کنه اگه بهتون ز بزنه بازم پلیس میتونه شمارشو رد یابی کنه. حتی ادمای حرفه ای هم اینکارا رو نمیکنه پلیس راحت میتونه پیداشون کنه ترس الکی به خودت راه نده ..... ....از چن وقت شمارو تهدید میکنه؟؟؟
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
خب دوست عزیز بهترین راه حل اینه که امیدوار باشید این اتفاق نیفته
وگرنه کسی نمیتونه در این مورد کمکی به شما بکنه ...
به هرحال شما در خصوصی ترین امور زندگیتون کوتاهی کردید و طبیعیه که امروز نگران باشید
خدا آن حس زيباييست كه در تاريكي صحرا
زمانيكه هراس مرگ ميدزدد سكوتت را
يكي همچون نسيم دشت مي گويد
كنارت هستم اي تنها...
اصلا از گذشتت نباید حرف میزدی کیه که تو زندگیش هیچ گناهی نکرده باشه
سلام خب عزیز من تو نباید از خودت نقطه ضعف نشون بدی و ترس و سوال پرسیدن مدام از خواستگارت باعث شک میشه که فکرکنه چیز دیگه ای هم بینتون بوده
تو منطقی و جدی بهش بگو که رابطتت سالم بوده و رمت رو بنا به دلایلی که من نمیدونم ازت گرفته حالا هرعکسی میتونه توش باشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
