نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: ترس از صحبت با دیگران

990
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10754
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    46
    تشکر شده 21 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس از صحبت با دیگران

    سلام ۱۷سالمه و دخترم.یه سالی هست که بدجور گیج و سردرگم بودم همیشه یه حس بد باهام بود که نمیدونستم چیه با معدل بیست وارد دبیرستان شدم و یکدفعه افت تحصیلی کردم بطوری که سال دوم دو تا از درسای تخصصیمو افتادم خیلی فکر میکردم ولی نمیفهمیدم چرا اینجوری هستم همیشه دوست داشتم فردی با اعتماد به نفس و پر انرژی باشم و مورد توجه جمع,اما همیشه فکر میکنم اینطوری نیستم درکی از احساساتم نداشتم وفاقد توانایی اینکه مشکلمو پیداکنم تا اینکه چند روز پیش به یه نتیجه رسیدم که اینا همش از عزت نفس و اعتماد به نفس کم باشه از خودم راضی نیستم چون میبینم شخصیت محبوبمو ندارم موقع صحبت با دیگران فکر میکنم عجیب به نظر میرسم و حال و حوصله ی حرف زدن ندارم و از اینکه توی جمع برم دوری میکنم البته الآن نسبت به قبل بهتر شدم چیزی برای گفتن پیدا نمی کنم و توی روابط با دیگران حس میکنم یه آدم دیگه ام و خودم نیستم و نمیتونم صمیمی بشم .من تو فامیلی بزرگ شدم که از نظر خودم فرقی با یه دنیای حال به هم زن نداره و من همیشه از اینکه شبیه اونا بشم میترسم و اینکه یه روزی بچم ازم بدش بیاد همون طوری که من از مادرم بدم میاد و هیچ رابطه ی عاطفی باهم نداریم و در روز بیشتر از چند جمله با هم حرف نمیزنیم من چی کار کنم که به نظر بقیه خوب و متعادل و اجتماعی باشم ؟؟!!که تو صحبت با بقیه اعتماد به نفس داشته باشم؟؟و بتونم خونوادمو تغییر بدم؟و زندگی خوبی داشته باشم؟؟!!!!…(ببخشید که اینقدر زیاد نوشتم)

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ترس از صحبت با دیگران

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar aram نمایش پست ها
    سلام ۱۷سالمه و دخترم.یه سالی هست که بدجور گیج و سردرگم بودم همیشه یه حس بد باهام بود که نمیدونستم چیه با معدل بیست وارد دبیرستان شدم و یکدفعه افت تحصیلی کردم بطوری که سال دوم دو تا از درسای تخصصیمو افتادم خیلی فکر میکردم ولی نمیفهمیدم چرا اینجوری هستم همیشه دوست داشتم فردی با اعتماد به نفس و پر انرژی باشم و مورد توجه جمع,اما همیشه فکر میکنم اینطوری نیستم درکی از احساساتم نداشتم وفاقد توانایی اینکه مشکلمو پیداکنم تا اینکه چند روز پیش به یه نتیجه رسیدم که اینا همش از عزت نفس و اعتماد به نفس کم باشه از خودم راضی نیستم چون میبینم شخصیت محبوبمو ندارم موقع صحبت با دیگران فکر میکنم عجیب به نظر میرسم و حال و حوصله ی حرف زدن ندارم و از اینکه توی جمع برم دوری میکنم البته الآن نسبت به قبل بهتر شدم چیزی برای گفتن پیدا نمی کنم و توی روابط با دیگران حس میکنم یه آدم دیگه ام و خودم نیستم و نمیتونم صمیمی بشم .من تو فامیلی بزرگ شدم که از نظر خودم فرقی با یه دنیای حال به هم زن نداره و من همیشه از اینکه شبیه اونا بشم میترسم و اینکه یه روزی بچم ازم بدش بیاد همون طوری که من از مادرم بدم میاد و هیچ رابطه ی عاطفی باهم نداریم و در روز بیشتر از چند جمله با هم حرف نمیزنیم من چی کار کنم که به نظر بقیه خوب و متعادل و اجتماعی باشم ؟؟!!که تو صحبت با بقیه اعتماد به نفس داشته باشم؟؟و بتونم خونوادمو تغییر بدم؟و زندگی خوبی داشته باشم؟؟!!!!…(ببخشید که اینقدر زیاد نوشتم)
    خب بیشتر این موارد از خانواده ریشه میگیره ..

    وقتی شرایط شما در خانواده طوری نبوده که بتونید با دیگران ارتباط برقرار کنید

    چطور میشه انتظار داشت که شما بتونید در این مورد با اعتماد به نفس برخورد کنید !

    ولی چیزی که بسیار مهمه اینه که شما متوجه مشکلتون شدید و این خودش نصفی از راه درمان هست

    برای این مشکل میتونید با شماره های درج شده در اول سایت مشاوره تلفنی /حضوری انجام بدید

    ولی با افرادي كه روبه رو مي‌شويد، با لبخند و تكان دادن سر سلام كنيد...

    با يكي از همكلاسي‌هايتان كه در نزديكي شما مي‌نشيند، دربارة موضوعاتي مانند :

    تكاليف منزل، كتاب درسي، معلم، ‌امتحان، گروه ( آموزشي) صحبت كوتاهي كنيد.

    در جلسة بعدي كلاس همين روند گفتگو را با همان همكلاسي‌هايتان پيش بگيريد.

    اين كار را تا زماني ادامه دهيد كه آن ها براي شما آشناتر شوند و صحبت با آن ها براي شما طبيعي تر جلوه كند.

    شركت در انجمن و گروههاي مورد علاقه تان را در نظر بگيريد.

    هيچ چيز نمي تواند بهتر از كاركردن با يكديگر در طرحي مشترك ، به شناخت افراد از يكديگر كمك كند.


    اظهار نظر كنيد.
    با صدايي نسبتا بلند صحبت كنيد و نگران نباشيد از اين كه گفته شما كمي با صحبت‌هاي گوينده قبلي همپوشي دارد.

    در ارتباطات امروزي تماس چشمي، عنصري ضروري در گفتگو محسوب مي‌شود.

    در گفتگو، حالت بدني هوشياري و آرام از حالت خشك و غير منعطف خوشايندتر است .

    موضوعي براي گفتن داشته باشيد. ازرويدادهاي جاري و اخبار دانشگاه مطلع شويد.

    اگر شماعلاقه‌اي تخصصي نسبت به موضوعي داريد،‌درباره آن صحبت كنيد

    به طوري كه هم مبتديان و هم متخصصان بتوانند گفته‌هاي شما را درك كنند. داستان يا لطيفه‌هاي جالب براي گفتن گرد آوريد.



    شنونده‌اي مشتاق باشيد.
    از ديگران پرسش‌هاي باز پاسخ بپرسيد، يعني پرسش‌هايي كه نتوان با گفتن بله يا خير بدان پاسخ داد.

    پرسش‌هاي باز پاسخ با كلماتي مانند " چرا، چگونه، چي، كي "شروع مي‌شود. به كساني كه مي‌شناسيد سلام كنيد.

    در موقعيت‌هاي اجتماعي‌، به افرادي كه به نظر خجالتي مي‌رسند، نزديك شويد.



    تمرين كنيد.
    از هرفرصتي كه پيش مي‌آيد، براي بهبود مهارت‌هاي اجتماعي تان بهره بگيريد.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8180
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    1,305
    تشکر شده 190 بار در 91 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس از صحبت با دیگران

    سعی کن جلو آیینه انگار داری با کسی حرف میزنی صحبت کن اینم روش خوبیه.

  5. کاربران زیر از rozita بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از صحبت با دیگران

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar aram نمایش پست ها
    سلام ۱۷سالمه و دخترم.یه سالی هست که بدجور گیج و سردرگم بودم همیشه یه حس بد باهام بود که نمیدونستم چیه با معدل بیست وارد دبیرستان شدم و یکدفعه افت تحصیلی کردم بطوری که سال دوم دو تا از درسای تخصصیمو افتادم خیلی فکر میکردم ولی نمیفهمیدم چرا اینجوری هستم همیشه دوست داشتم فردی با اعتماد به نفس و پر انرژی باشم و مورد توجه جمع,اما همیشه فکر میکنم اینطوری نیستم درکی از احساساتم نداشتم وفاقد توانایی اینکه مشکلمو پیداکنم تا اینکه چند روز پیش به یه نتیجه رسیدم که اینا همش از عزت نفس و اعتماد به نفس کم باشه از خودم راضی نیستم چون میبینم شخصیت محبوبمو ندارم موقع صحبت با دیگران فکر میکنم عجیب به نظر میرسم و حال و حوصله ی حرف زدن ندارم و از اینکه توی جمع برم دوری میکنم البته الآن نسبت به قبل بهتر شدم چیزی برای گفتن پیدا نمی کنم و توی روابط با دیگران حس میکنم یه آدم دیگه ام و خودم نیستم و نمیتونم صمیمی بشم .من تو فامیلی بزرگ شدم که از نظر خودم فرقی با یه دنیای حال به هم زن نداره و من همیشه از اینکه شبیه اونا بشم میترسم و اینکه یه روزی بچم ازم بدش بیاد همون طوری که من از مادرم بدم میاد و هیچ رابطه ی عاطفی باهم نداریم و در روز بیشتر از چند جمله با هم حرف نمیزنیم من چی کار کنم که به نظر بقیه خوب و متعادل و اجتماعی باشم ؟؟!!که تو صحبت با بقیه اعتماد به نفس داشته باشم؟؟و بتونم خونوادمو تغییر بدم؟و زندگی خوبی داشته باشم؟؟!!!!…(ببخشید که اینقدر زیاد نوشتم)
    سلام

    ببین دختر گلم این بحران و سوالات توی سن و سال شما اولا طبیعیه و ثانیا نشان دهنده باهوشی توست.

    راجب حرمت نفس فقط کافیست به خودت و دیگران رو به صورت خاکستری بنگری نه سیاه و سفید یا خوب وبد.

    اصلا سعی نکنن به این فکر کنی که چیکار کنی که به نظر دیگران خوب بیایی! همیشه به این بیاندیش که بهترین خودت باشی همین و بس در ضمن فکر کنم دختر باهوشی مثل تو فرق این گفته من رو

    با کمال پرستی کاملا درک میکنه.

    در مورد فامیل نیز متاسفم ولی در 98% موارد متاسفانه والدین وا فامیل به علت نادانی و نا اگاهی (نه اینکه قصد و غرضی داشته باشند) آسیبها را به کودک میزنند!!!!

    و تنها راه نیز گذشت و بالا بردن سطح اگاهی خودمان است نه نفرت و.......!!!

    کمی هم به علت شرایط سنی و هورمونی دچار افسردگی شدی که توصیه میکنم به ورزش گروهی و مطالعه و تفریحات سالم و تغذیه خوب وسالم و خواب به موقع و مناسب و جمع دوستان شاد و خوب بیشتر بپردازی.

    موفق باشی

    دکترا در روانشناسی

  7. 3 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10754
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    46
    تشکر شده 21 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از صحبت با دیگران

    سلام یه مدت نمیتونستم وارد حسابم بشم بخاطر همین خیلی دیر اومدم.به خاطر نظرات مفیدتون ممنونم.

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10754
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    46
    تشکر شده 21 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از صحبت با دیگران

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلامببین دختر گلم این بحران و سوالات توی سن و سال شما اولا طبیعیه و ثانیا نشان دهنده باهوشی توست.راجب حرمت نفس فقط کافیست به خودت و دیگران رو به صورت خاکستری بنگری نه سیاه و سفید یا خوب وبد. اصلا سعی نکنن به این فکر کنی که چیکار کنی که به نظر دیگران خوب بیایی! همیشه به این بیاندیش که بهترین خودت باشی همین و بس در ضمن فکر کنم دختر باهوشی مثل تو فرق این گفته من روبا کمال پرستی کاملا درک میکنه.در مورد فامیل نیز متاسفم ولی در 98% موارد متاسفانه والدین وا فامیل به علت نادانی و نا اگاهی (نه اینکه قصد و غرضی داشته باشند) آسیبها را به کودک میزنند!!!!و تنها راه نیز گذشت و بالا بردن سطح اگاهی خودمان است نه نفرت و.......!!!کمی هم به علت شرایط سنی و هورمونی دچار افسردگی شدی که توصیه میکنم به ورزش گروهی و مطالعه و تفریحات سالم و تغذیه خوب وسالم و خواب به موقع و مناسب و جمع دوستان شاد و خوب بیشتر بپردازی.موفق باشیدکترا در روانشناسی
    شما میگین به اینکه در نظر بقیه خوب بیام زیاد فکر نکنم و سعی کنم بهترن خودم باشم خب من چطوری خودم باشم یعنی چطوری بفهمم چطور آدمیم درسته که یه شناخت نسبی و کمی از خودم دارم اما بازم این سؤال تو فکرمه که باید یه فرد شوخ و شاد و شیطون باشم همون طوری که همیشه دوست داشتم باشم ولی نمیدونم هستم یا نه؟ یا اینکه یه آدم آروم و باوقار باشم و دخترانه رفتار کنم؟ درواقع نمیدونم چطوری باید باشم و خودم چطوریم و چه خصوصیات اخلاقی دارم؟چطور خودمو بشناسم؟بین تمایلات متضاد گیر کردم...برونگرایانه یا درونگرایانه...و من کدومشم؟...

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از صحبت با دیگران

    نقل قول نوشته اصلی توسط sahar aram نمایش پست ها
    شما میگین به اینکه در نظر بقیه خوب بیام زیاد فکر نکنم و سعی کنم بهترن خودم باشم خب من چطوری خودم باشم یعنی چطوری بفهمم چطور آدمیم درسته که یه شناخت نسبی و کمی از خودم دارم اما بازم این سؤال تو فکرمه که باید یه فرد شوخ و شاد و شیطون باشم همون طوری که همیشه دوست داشتم باشم ولی نمیدونم هستم یا نه؟ یا اینکه یه آدم آروم و باوقار باشم و دخترانه رفتار کنم؟ درواقع نمیدونم چطوری باید باشم و خودم چطوریم و چه خصوصیات اخلاقی دارم؟چطور خودمو بشناسم؟بین تمایلات متضاد گیر کردم...برونگرایانه یا درونگرایانه...و من کدومشم؟...
    سلام

    ببین عزیزم شما به علت بکن و نکن والدین و این باش و اون باش و ایجاد حالت رقابت و قیاس منفی و کمال طلبی و خودت نباش برداشت غلطی از خصوصیات و اخلاق فردی و شخصی داری به خصوصیات اخلاقی و رفتاری رو به مانن لباسی میبینی که میشه از تن دراورد و حال با کمی کوشش دیگری رو پوشید!!!!

    نه عزیزم شما حتما نباید خندان وشاد و حتما نباید سنگین و با وقار باشی و یا سبک و بی بند و بار شما فقط باید خودت باشی مثل بقیه انسانهای عادی که هم شادند و گاهی هم غمگین و هم گاهی موفق و گاهی شکست خورده و .......

    هیچ انسانی مصون از خطا نیست و حتمی الخطاست. پس بیشتر راجب انسان و روان بخوان و بدان و فقط و فقط به ندای درونت گوش کن که البته و حتما از فیلتر عقل+انیسانیت+اخلاق عبور کرده باشه

    کم کم رضایت درون بهت میگه که کی و چی هستی. موفق باشی

    دکترا-روانشناس

  11. 2 کاربران زیر از شهرام2014 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد