نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: وسواس فکری

9774
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15148
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation وسواس فکری

    با سلام، من همش درباره چرایی یک موضوع فکر میکن و نمیتونم این کارو ترک کنم مثلا میگم انسان چرا خوشی رو دویت داره ولی بدی رو نه، یا ما چجوری به وجود اومدیم و کلا درباره چرایی هرچیزی دیگه، کارامو رفاتارام مثل بقبه ادماست ولی این افکار داره اذیتم میکنه و نمیتونم خودمو قانع کنم، مشکلم چیه من خوب میشم تورو خدا کمکم کنید همش به خودم میگم انسان افریده شده و شادی رو دوست داره،همین موضوع بهش فکر میکنم ک چرا شادیو دویت داریم و بدیو نه ( خواهشا کمکم کنید خوب بشم (

  2. کاربران زیر از mehran.hi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    سلام

    این سوالات برای همه و با هر سنی پیش میاد و شما مشکلی نداری.

    اگر بدی نباشه، خوبی هم نخواهد بود که ما انسان ها به سمتش گرایش پیدا کنیم. برای انسان همه چیز دو روی یک سکه است.

    ما می خندیم اما گریه هم می کنیم. تا زمانی که شما غم رو تجربه نکنی به سمت شادی هم علاقه ای نداری که بری.

    در ضمن خوشی مقابل سختی قرار داره ولی شما در کنار بدی به کار بردی، سختی ها به معنای بدی ها نیستند چرا که خیلی از انسان ها سختی ها رو به خوشی ها ترجیح می دهند.

    مثل کسانی که قناعت می کنند تا به کسی ببخشند، کسانی که در جبهه ها نبرد می کنند، این جا سختی برای یک نفر از خوش ها ی دیگران بهتر است.

    شما احتیاج به معنویت در زندگی داری، حالا من نمی دونم که شما چه دینی داری ولی مطالعات مذهبی و معنوی به شما بسیار کمک می کنه.

  4. 2 کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15148
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط prv نمایش پست ها
    سلام

    این سوالات برای همه و با هر سنی پیش میاد و شما مشکلی نداری.

    اگر بدی نباشه، خوبی هم نخواهد بود که ما انسان ها به سمتش گرایش پیدا کنیم. برای انسان همه چیز دو روی یک سکه است.

    ما می خندیم اما گریه هم می کنیم. تا زمانی که شما غم رو تجربه نکنی به سمت شادی هم علاقه ای نداری که بری.

    در ضمن خوشی مقابل سختی قرار داره ولی شما در کنار بدی به کار بردی، سختی ها به معنای بدی ها نیستند چرا که خیلی از انسان ها سختی ها رو به خوشی ها ترجیح می دهند.

    مثل کسانی که قناعت می کنند تا به کسی ببخشند، کسانی که در جبهه ها نبرد می کنند، این جا سختی برای یک نفر از خوش ها ی دیگران بهتر است.

    شما احتیاج به معنویت در زندگی داری، حالا من نمی دونم که شما چه دینی داری ولی مطالعات مذهبی و معنوی به شما بسیار کمک می کنه.
    مرسی از راهنماییتون، ولی من از بس به این چیزا فکر میکنم ذهنم حساس شده و حتی بعضی وقتا به وجود خودمون هم شک میکنم و دلیل مبارم واسه خودم ک قانع کنم خودمو همش ذهنمو به یه چیز بی اساسو بی پایه درگیر میکنم و با اینکه میدونم همش فکرو خیاله ولی بازم اذیتم میکنه نمیدونم چرا اینجوری شدم نمیتونم خودمو قانع کنم و به یقین برسم، شایدم نشخار فکری یا وسواس فکری دارم دیگه خستم کرده افکار منفی و پوچ

  6. کاربران زیر از mehran.hi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5400
    نوشته ها
    698
    تشکـر
    99
    تشکر شده 657 بار در 378 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran.hi نمایش پست ها
    مرسی از راهنماییتون، ولی من از بس به این چیزا فکر میکنم ذهنم حساس شده و حتی بعضی وقتا به وجود خودمون هم شک میکنم و دلیل مبارم واسه خودم ک قانع کنم خودمو همش ذهنمو به یه چیز بی اساسو بی پایه درگیر میکنم و با اینکه میدونم همش فکرو خیاله ولی بازم اذیتم میکنه نمیدونم چرا اینجوری شدم نمیتونم خودمو قانع کنم و به یقین برسم، شایدم نشخار فکری یا وسواس فکری دارم دیگه خستم کرده افکار منفی و پوچ
    دوست عزیز تمام فکرایی که به سراغتون میاد رو بنویسید ؛ و با مطالعه کردن جوابشون رو پیدا کنید

    اینکه انسان خوشی رو دوست داره و از سختی متنفره نشون دهنده ذات تنبل انسانه که بهتره در زمینه های قرانی بیشتر در این مورد تحقیق کنید

    به هر حال باید تفسیر یک فرد رو از سختی و خوشی دونست

    شاید مثل یک دارو که بسیار تلخ هست و انسان ازش گریزون ، اون زشتی و سختی برای تکامل انسان بسیار مفید باشه

    بهتره با مطالعه و فکر کردن هدفمند و نه بیمارگونه افق دیدتون رو وسعت بدید نه اینکه خودتون رو گمراه کنید

  8. 3 کاربران زیر از Bita moein بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran.hi نمایش پست ها
    مرسی از راهنماییتون، ولی من از بس به این چیزا فکر میکنم ذهنم حساس شده و حتی بعضی وقتا به وجود خودمون هم شک میکنم و دلیل مبارم واسه خودم ک قانع کنم خودمو همش ذهنمو به یه چیز بی اساسو بی پایه درگیر میکنم و با اینکه میدونم همش فکرو خیاله ولی بازم اذیتم میکنه نمیدونم چرا اینجوری شدم نمیتونم خودمو قانع کنم و به یقین برسم، شایدم نشخار فکری یا وسواس فکری دارم دیگه خستم کرده افکار منفی و پوچ
    حالتی که شما داری در روان شناسی بهش اضطراب وجودی گفته میشه، یعنی زمانی که انسان درک می کنه در یک سری از مسائل زندگی مثل تولد، مرگ، بیماری و ... دارای اختیار نیست و نمی تونه کنترلش کنه.

    اصلا نخواه که به این موضوعات فکر نکنی، بلکه پیگیر باش، تا جایی که راه زندگی تو پیدا کنی ولی خودت تنها نخواه که بری، کمک بخواه از افراد فرهیخته، از عالمان دینی.

    سرکوب کردن این افکار و فکر نکردن به این مسائل نوعی فریب دادن خودمونه، چرا که ما قراره مرگ رو تجربه کنیم ولی چرا در موردش تحقیق نکینم. یا من به عنوان یک انسان دارم زندگی می کنم پس چرا درباره رسالت و وظیفه وجودی خودم تحقیق نکنم.

    این حالتی از اضطراب که شما داری می تونه مثل زنگ خطر درد برای بیماری باشه تا زمانی که ما درد نداشته باشیم متوجه بیماری نمیشیم و این حالت شما،افکار شما زنگ هشداری هست که نشون میده شما تا حالا به این مسائل توجه نداشتی و حالا که سراغت اومده از اینکه در گذشته به این مسائل فکر نمی کردی و به قول خودت به خوشی گرایش داشتی، ناراحتی.

    تنها راه رهایی از این افکار، با این افکار زندگی کردنه،

    اگر شما ساکن تهران هستی، دکتر بهمنی در کلینیک سینا با رویکرد وجودی مشاوره میدن، اگر به یک روان شناس وجودی مراجعه کنید خیلی می تونه براتون مفید باشه.

  10. کاربران زیر از prv بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15148
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط prv نمایش پست ها
    حالتی که شما داری در روان شناسی بهش اضطراب وجودی گفته میشه، یعنی زمانی که انسان درک می کنه در یک سری از مسائل زندگی مثل تولد، مرگ، بیماری و ... دارای اختیار نیست و نمی تونه کنترلش کنه.

    اصلا نخواه که به این موضوعات فکر نکنی، بلکه پیگیر باش، تا جایی که راه زندگی تو پیدا کنی ولی خودت تنها نخواه که بری، کمک بخواه از افراد فرهیخته، از عالمان دینی.

    سرکوب کردن این افکار و فکر نکردن به این مسائل نوعی فریب دادن خودمونه، چرا که ما قراره مرگ رو تجربه کنیم ولی چرا در موردش تحقیق نکینم. یا من به عنوان یک انسان دارم زندگی می کنم پس چرا درباره رسالت و وظیفه وجودی خودم تحقیق نکنم.

    این حالتی از اضطراب که شما داری می تونه مثل زنگ خطر درد برای بیماری باشه تا زمانی که ما درد نداشته باشیم متوجه بیماری نمیشیم و این حالت شما،افکار شما زنگ هشداری هست که نشون میده شما تا حالا به این مسائل توجه نداشتی و حالا که سراغت اومده از اینکه در گذشته به این مسائل فکر نمی کردی و به قول خودت به خوشی گرایش داشتی، ناراحتی.

    تنها راه رهایی از این افکار، با این افکار زندگی کردنه،

    اگر شما ساکن تهران هستی، دکتر بهمنی در کلینیک سینا با رویکرد وجودی مشاوره میدن، اگر به یک روان شناس وجودی مراجعه کنید خیلی می تونه براتون مفید باشه.
    چجوری با افکار زندگی کنم وقتی اظطراب میده بهم میخوام برم پیش روانشناس ولی روم نمیشه، ساکن رشت هستم

  12. کاربران زیر از mehran.hi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran.hi نمایش پست ها
    چجوری با افکار زندگی کنم وقتی اظطراب میده بهم میخوام برم پیش روانشناس ولی روم نمیشه، ساکن رشت هستم
    من همین دوره ای که شما گذروندی رو سال قبل داشتم، خیلی سخت بود ولی تموم شد. این فقط یه دوره ایه که باعث میشه یه زندگی جدید و با معنا تر داشته باشی. البته بگم دیگه خیلی از مسائل دیگه برات لذت نخواهد داشت، مثل راهی که عرفا طی می کنن که دیگه نه از مسائل کوچک ناراحت میشن و نه خوشحال. مثل لباس و غذا و ...

    بودا رو که می شناسید کسی بود که در کاخ زندگی کرده بود و اینقدر در خوشی زندگی کرده بود که تا جوانی از موضوع مرگ با خبر نبود، وقتی که مطلع شد اینقدر این موضوع تحت تاثیر قرارش داد که تا مدتی دور از همه زندگی کرد و زمانی که این دوره رو تموم کرد، نام خودش رو بودا نامید یعنی نجات یافته گذاشت.

    راستش من کسی رو در رشت نمی شناسم. ولی اول یه تحقیقی درباره روان شناس یا مشاوری که می خوای بهش مراجعه کنی، انجام بده بعد مراجعه کن.

    در ضمن خجالت نداره، برای زندگی بهتر رو شدن نمی خواد، همه بار اول همینطور هستن و راحت نیستند.

    حتما با یک مشاور مذهبی هم در این مورد صحبت کن.

  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15148
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط prv نمایش پست ها
    من همین دوره ای که شما گذروندی رو سال قبل داشتم، خیلی سخت بود ولی تموم شد. این فقط یه دوره ایه که باعث میشه یه زندگی جدید و با معنا تر داشته باشی. البته بگم دیگه خیلی از مسائل دیگه برات لذت نخواهد داشت، مثل راهی که عرفا طی می کنن که دیگه نه از مسائل کوچک ناراحت میشن و نه خوشحال. مثل لباس و غذا و ...

    بودا رو که می شناسید کسی بود که در کاخ زندگی کرده بود و اینقدر در خوشی زندگی کرده بود که تا جوانی از موضوع مرگ با خبر نبود، وقتی که مطلع شد اینقدر این موضوع تحت تاثیر قرارش داد که تا مدتی دور از همه زندگی کرد و زمانی که این دوره رو تموم کرد، نام خودش رو بودا نامید یعنی نجات یافته گذاشت.

    راستش من کسی رو در رشت نمی شناسم. ولی اول یه تحقیقی درباره روان شناس یا مشاوری که می خوای بهش مراجعه کنی، انجام بده بعد مراجعه کن.

    در ضمن خجالت نداره، برای زندگی بهتر رو شدن نمی خواد، همه بار اول همینطور هستن و راحت نیستند.

    حتما با یک مشاور مذهبی هم در این مورد صحبت کن.
    منظورتون متوجه نمیشم ازین که میگین لذت نمیبرم از خیلی چیزا!! خب وقتی هرچیزی ک ادمو خوشحال میکنه به ادم لذت میده دیگه، و من هم ازین چیزای کوچیکو و... مثل لباسو غذاو اینچیزا لذت میبرم اینجوری نیستم، بعضی وقتام ک میرم تو فکر استرس میگیرم لذت نمیبرم ک فکر کنم مربوط میشه به همین استرسه،وگرنه ک من راه عرفارو پیش نگرفتم بخوام مثل اونا بشم، همش فکرو خیالو وسواس فکریه واسه من فکر کنم

  15. کاربران زیر از mehran.hi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    شماره عضویت
    15148
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    0
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    لذت نبردن من به خاطر فکرو خیالو شایدم افسردگی و من نمیخوام مثل عرفا بشم و نمیشم و مثل یه ماه قبلم خیلی شاد میشم،میشم،میشم،میشششششششش م

  17. کاربران زیر از mehran.hi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13756
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    369
    تشکر شده 145 بار در 78 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    سلام دوست عزیز من از یکی این سوالو کردم وبهم جواب خوبی داد گفت انسان 2بخش توی وجودش هست نور وشهوت .
    نور که تکلیفش روشنه خوبی مطلقه اما شهوت که اگه از راه شرعیش ارضا بشه هیچ مشکلی برای انسان بوجود نمیاره البته انسان هایی هم هستند که همین لذت های شرعی را تا مدتی بر خود حرام میکنند وبه مقامات عرفانی وسیروسلوک دست پیدا میکنند البته که به لذت های بالاتری میرسند اما از نوع معنویش.ایه قران هست که میگه گاهی سختی هایی به انسان میرسه که اونو خوش نمیداره ولی به نفع اونه وگاهی خوشی هایی که به ضرر اونه ولی اون نمیدونه
    خدای متعال چون خیر هممونو میخواد ومیخواد ماهم مثل خودش نور بشیم ودر گذرگاه های برزخ وقیامت دست خالی وبی توشه نباشیم مارا با ازمایش هایش امتحان میکند تا ظرفیت وجودی مابالا وبالاتر رود وبتوانیم بانور خود قیامت را روشن کنیم.
    این حرفایی که زدم خیلی برام گنده وسنگین بود کاش بتونیم هممون بهش عمل کنیم یاعلی مدد یاحق.

  19. 2 کاربران زیر از zramzni بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9838
    نوشته ها
    273
    تشکـر
    590
    تشکر شده 390 بار در 180 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran.hi نمایش پست ها
    لذت نبردن من به خاطر فکرو خیالو شایدم افسردگی و من نمیخوام مثل عرفا بشم و نمیشم و مثل یه ماه قبلم خیلی شاد میشم،میشم،میشم،میشششششششش م
    شادی، خشم ، غم این ها هیجانات ما هستند، استادی داشتم که می گفت کسی که می خواد مشاور بشه باید کمتر درگیر این هیجانات باشه.

    نشاط خیلی بهتر از شاد بودنه. امیدوارم که در زندگی همیشه با نشاط باشید نه صرفا شاد، چرا که انسان با نشاط همیشه حتی در زمان غم هم می تونه خودش رو حفظ کنه.

  21. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34044
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس الکی داشتن

    سلام دوست عزیز
    من هم دقیقا مشکل شما برام پیش اومد و خیلی خیلی هم اذیتم کرد که حتی مشکل پانیک اتک هم برام رخ داد.ولی آخر به حلش دست پیدا کردم.
    شما اول باید قبول کنید که این وسوسه ها عواملی هستند که مارو از بین میبرند بعد از اون باید از طریق عقل تشخیص بدید که این عوامل ضرر زا هستند و برای بهبود آن تنها یک راه وجود دارد و آن هم بی اعتنایی کردن به آنهاست و نباید به آن گروه سوالات و افکار وارد شد چون ما را از بین میبرند مثل خیلی چیز های دیگر.هیچ وقت سعی نکنید به افکار غیر منطقی پاسخ دهید چون انسان فردی منطقی است و نمیشود و بخاطر همین ترس وجودمان را فرا میگیرد.حیطه ی بسیاری از چیز ها و همچنین پاسخ دادن به آنها برای انسان مقدور نیست ولی شناخت غلطی آن مقدور است چون عقل داریم پس چون سلامتی وزندگی چیزی خوشایند و خوب است نباید قدم در برخی از محیط ها گذاشت.انشاالله بتوانید با یاری خدا و دعا های ترک وسواس از دام شیطان بیرون بیایید.یاعلی مدد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وسواس همسرم
    توسط 914914lvdl در انجمن سایر
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 01-04-2020, 09:13 PM
  2. چگونه رفتاری با دیگران داشته باشم؟
    توسط sib در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 11-02-2016, 04:19 PM
  3. وسواس فکری
    توسط باران۶۸ در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 08-23-2016, 06:12 PM
  4. مشکل وسواس داشتن
    توسط harpy87 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 10-10-2015, 03:52 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد