نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: ترس و اضطراب ازجدایی

1952
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9222
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس و اضطراب ازجدایی

    دختری ۲۳ ساله هستم تازه کارشناسی تموم کردم و مشغول خوندن برای کنکور ارشد هستم رشته گرافیک
    من دختریم که توی خانواده تقریبا سنتی بزرگ شدم و برای ازدواج دوست دارم پدرم طرف مقابلم و ببینه و تایید کنه
    ۸ ماه پیش توی دانشگاه با پسری اشنا شدم که ۴ سال از من بزرگتر بود و رشته طراحی صنعتی می خوند از ترم اول یونی همه اش درگیرش بودم که کیه و چه کار می کنه بچه ابادان بود و کل دانشگاه عاشقش بودن رفته رفته بهش علاقه پیدا کردم دورادور که تابستون پارسال باهم از طریق چت اشنا شدیم و همدیگرو دیدیم بیشتر حرفامون سر کار و مشتری و هنر بود تا اینکه کم کم بحث علاقه پیش اومد
    تا اینکه ۲۵ بهمن پیشنهاد دوستی داد تا بیشتر اشنا بشیم من مادرم و در جریان گذاشتم مادر و برادرای اونم من و دیدن از همه لحاظ با هم اوکی بودیم از اینکه باهم کار کنیم با هم مشورت بگیریم باهم سر مسایل ذوق کنیم توی پایان نامه به هم کمک کردیم رابطه ی صمیمی و عاشقونه خوبی داشتیم و تنها مشکل آینده بود . من از اول دوستی از وقتی که چشما م و صبح باز می کردم نگران رفتنش یا جواب منفی بابام بودم با مامانم صحبت کردم و بهش گفتم دوستش دارم مامانم هم با بابام حرف زد خانواده ام دورادور از رابطه ام خبر داشتن توی این نگرانی ها بهم جمله ای گفت: ( اون قدر دوستت دارم و اون قدر برام ارزش داری تا برات ریسک کنم ) - با همین جمله بهش اعتماد کردم و باورش داشتم -قرارمون این بود که ۲ سال صبر کنیم تا اون کارشو اوکی کنه توی المپیاد مقام اورد و الان توی دانشگاه علم و صنعت درس می خونه . اوایل مهر بود که مامان اومد گفت بهش بگو هر وقت اوکی بود بابات می خواد باهاش گپه دوستانه بزنه - (بابا گفته بود برای من نه پول نه ماشین نه خونه مهم نیست می خوام بدونم مرد زندگی هست یا نه )باید بگم ما سر موضوع آینده باهم خیلی درگیر بودیم و خیلی دعوا کردیم - وقتی این و بهش گفتم عصبانی شد و گفت نمی تونم برای زندگیم خودم تصمیم بگیرم و حتما باید بابام تصمیم بگیره و من براش دیگه حکم یه دوست معمولی و دارم سعی کردم دوباره ببینمش براش مثال زدم که اگر یه دختر داشت و پسری با دخترش قصد ازدواج داشت نمی رفت پسره رو بینه تا بفهمه به درد زندگی با دخترش می خوره یا نه ؟ گفت چرا می رفتم . قرار شد با مامانش مشورت کنه نمی دونم کرد یا نه اما من که طاقت جدایی نداشتم بهش زنگ زدم و اونم گفت دیگه نمی خواد ادامه بده ۱۰ بار ازش پرسیدم که دوستم داره گفت نه .
    بازم سعی کردم درست کنم رابطه مون و اما خیلی سرد بود می تونم بگم بارها خودمو کوچیک کردم و بهش گفتم دوستش دارم روز تولدش باهام بد حرف زد منم عصبی شدم و بهش گفتم مثل بقیه ادم های سواستفاده کردی ازم و یه دروغگو ترسویی اما ۴ روز بعدش دوباره اس دادم و ازش عذر خواهی کردم دوستش دارم می تونم بگم تنها کسی که باهاش احساس آرامش دارم و می دونم در کنارش به خواسته هام میرسم برای همین امروز اس دادم که اگر دوباره شروع کنیم چی میشه می تونه ؟
    توی این مدت که نبوده داقون بودم معده دردم شروع شده -شب ها توی خواب فکم و بهم فشار می دم و همیشه نگرانم از تنهایی و رفتنش از روز اول می ترسیدم حالا سرم اومده می دونم احتمال برگشتش کمه من برای برگشتنش اینجا پیام نزاشتم چون می دونم خدا هرچی صلاح جلو پام میزاره میدونم من اشتباه کردم از اول واضح نگفتم پدرم باید تاییدش کنه و ترس همیشگی دنبالم بود می خوام کمکم کنید که چه جوری اروم بشم فکر نکنم نترسم واضطراب از خودم دور کنم .
    کمکم کنید خیلی داقونم ایا روی برگشتش حساب کنم ؟؟؟؟
    چه جوری اضطراب و ترس و از خودم دور کنم

  2. 2 کاربران زیر از elnazsedaghat بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7318
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    966
    تشکر شده 1,691 بار در 465 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مبارزه با ترس و اضطراب از تنهایی و جدایی

    باید قبول کنید که همه رابطه های دوستانه اخرش کات کردنه

    برای چندمین بار هم این مطلبو تو این سایت میزارم خواهشا با دقت بخونید و بهش توجه کنید

    اشنایی های پنهان و به دور از چشم خانواده از نوع اشنایی های بی ضابطه است

    این نوع اشنایی ها رابطه های بی سمتو سویی هستند که همیشه سطحی و ظاهری بوده و هیچ گاه از مولفه تعهد در ان ها خبری نیست

    روابط دروغین و کاذبی که غالبا فانتزی و رویایی است و بر اساس عواطف و هیجانات دلنشین و شیرین اما موقت و زودگذر دختر و پسر شکل

    گرفته و ادامه میابد.حکم فرمایی عشق مجازی و دلبستگی به ان صورتی از عشق است که هرگز واقعیت خارجی ندارد

    تحقیقات موید ان است که اغلب پسرها قصدی فراتر از اشنایی ندارند و صرفا به فکر کامروایی خویش هستند و طولانی شدن یک رابطه تنها برای

    رسیدن به ان مقصود است و لاغیر.جالب اینکه تحقیقات دانشمندان امریکایی نیز نشان داده اشنایی های قبل از ازدواج نه تنها صحیح و پسندیده نیست

    بلکه ازدواج مفید و موقتی هم در پی ندارد و سبب دوام زندگی زناشویی نمیشود.

    اشنایی های قبل از خواستگاری حرکت بر لبه تیغ است.اشنایی هایی که درنهایت به جدایی ختم میشوند و افسردگی ماحصل بی گمان ان است و یا در

    صورت وصال هم غالبا ناموفق بوده و شکست در ازدواج و با طلاق انتهای مسیر است

    اضافه کنید به این موارد که در ایران هم از هر 15 رابطه ای که به قصد ازدواج شکل میگیره فقط یکیشون به ثمر میشینه

    تو رو خدا دست از این عشقو عاشقی های قبل ازدواج دست بردارید و اگر میخواید با جنس مخالف رابطه داشته باشید رابطه

    دوستانه داشته باشید نه عاطفی

    خانوما اگه به پسری دلبستید اینو بدونید که هر چی زمان بیشتر میگذره دوست پسرتون هم روز به روز علاقش به شما کم میشه و براش عادی میشیدو جذابیت

    روزای اول اشنایی رو براش ندارید

    و اقا پسرها هم که معمولا تنوع طلب و به دنبال تجربه های جدیدن

    اما حالا این جوونای ما کی میخوان دست از این عشقو عاشقی ها بردارن من نمیدونم.اخه چند بار باید سرتون به سنگ بخوره؟چرا فکر میکنید که شما و معشوقتون با بقیه فرق

    میکنید و این حرفا اخه؟

    واقعا بعضی از بچه ها با کاراشون حرص ادمو درمیارن

    در هر حال قید اون اقا پسرو بزن و دورش خط قرمز بکش از بهانه ای که برای قطع رابطه اورده برات فهمیدم که دیگه حسی بهت نداره

    من همجنس خودمو بهتر از تو میشناسم دختر

    موفق باشی

  4. کاربران زیر از Alisbi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    خب در این موارد کار خاصی نمیشه کر جز به اینکه زمان یاد و خاطره رو کمرنگ کنه

    به هرحال بعد از رفتنش و بعد از مدت زمانی تنفر جای این عشق حبابی شکل رو خواهد گرفت

    که خوشبختانه مکانیسم انسان طوریه که از این طریق میتونه بهتر تحمل کنه

    بهتره کمی از این احساسات کناره بگیرید ...

    پیاده روی کنید و فکر کنید .. به هورمون هایی که در این حالت در شما ترشح میشه

    و باعث شادی شما میشه نیاز دارید ...

    خود شما از خیلی وقت پیش منتظر این روز بودید ، پس فکر میکنم بتونید با این حالتون کنار بیایت
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  6. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9137
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    61
    تشکر شده 26 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مبارزه با ترس و اضطراب از تنهایی و جدایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Alisbi نمایش پست ها
    باید قبول کنید که همه رابطه های دوستانه اخرش کات کردنه

    برای چندمین بار هم این مطلبو تو این سایت میزارم خواهشا با دقت بخونید و بهش توجه کنید

    اشنایی های پنهان و به دور از چشم خانواده از نوع اشنایی های بی ضابطه است

    این نوع اشنایی ها رابطه های بی سمتو سویی هستند که همیشه سطحی و ظاهری بوده و هیچ گاه از مولفه تعهد در ان ها خبری نیست

    روابط دروغین و کاذبی که غالبا فانتزی و رویایی است و بر اساس عواطف و هیجانات دلنشین و شیرین اما موقت و زودگذر دختر و پسر شکل

    گرفته و ادامه میابد.حکم فرمایی عشق مجازی و دلبستگی به ان صورتی از عشق است که هرگز واقعیت خارجی ندارد

    تحقیقات موید ان است که اغلب پسرها قصدی فراتر از اشنایی ندارند و صرفا به فکر کامروایی خویش هستند و طولانی شدن یک رابطه تنها برای

    رسیدن به ان مقصود است و لاغیر.جالب اینکه تحقیقات دانشمندان امریکایی نیز نشان داده اشنایی های قبل از ازدواج نه تنها صحیح و پسندیده نیست

    بلکه ازدواج مفید و موقتی هم در پی ندارد و سبب دوام زندگی زناشویی نمیشود.

    اشنایی های قبل از خواستگاری حرکت بر لبه تیغ است.اشنایی هایی که درنهایت به جدایی ختم میشوند و افسردگی ماحصل بی گمان ان است و یا در

    صورت وصال هم غالبا ناموفق بوده و شکست در ازدواج و با طلاق انتهای مسیر است

    اضافه کنید به این موارد که در ایران هم از هر 15 رابطه ای که به قصد ازدواج شکل میگیره فقط یکیشون به ثمر میشینه

    تو رو خدا دست از این عشقو عاشقی های قبل ازدواج دست بردارید و اگر میخواید با جنس مخالف رابطه داشته باشید رابطه

    دوستانه داشته باشید نه عاطفی

    خانوما اگه به پسری دلبستید اینو بدونید که هر چی زمان بیشتر میگذره دوست پسرتون هم روز به روز علاقش به شما کم میشه و براش عادی میشیدو جذابیت

    روزای اول اشنایی رو براش ندارید

    و اقا پسرها هم که معمولا تنوع طلب و به دنبال تجربه های جدیدن

    اما حالا این جوونای ما کی میخوان دست از این عشقو عاشقی ها بردارن من نمیدونم.اخه چند بار باید سرتون به سنگ بخوره؟چرا فکر میکنید که شما و معشوقتون با بقیه فرق

    میکنید و این حرفا اخه؟

    واقعا بعضی از بچه ها با کاراشون حرص ادمو درمیارن

    در هر حال قید اون اقا پسرو بزن و دورش خط قرمز بکش از بهانه ای که برای قطع رابطه اورده برات فهمیدم که دیگه حسی بهت نداره

    من همجنس خودمو بهتر از تو میشناسم دختر

    موفق باشی

    از قسمت اولی که گفتی اخرش کات کردنه مخالفم همه این شکلی نیستن نمونه فامیلم بعد پنج سال دوستی با دختره ازدواج کردن

    پس 50درصد کات کردنه و 50درصد به ازدواج انجامیده میشه

  8. کاربران زیر از احسان نینجا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9137
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    61
    تشکر شده 26 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    خواهر من سعی خودتو بکن باهاش مشورت بکن باهاش حرف بزن بگو اخه چرا اینطوری شدی ومهربون باش و خونسرد
    واست دعا میکنم خدا خوشبخت بکنه هم تو هم تمام جوونا رو مخصوصا من

  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9222
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    سلام اگر دوست عزیز توجه کردند نوشتم
    من دختریم که توی خانواده تقریبا سنتی بزرگ شدم و برای ازدواج دوست دارم پدرم طرف مقابلم و ببینه و تایید کنه مادرم و در جریان گذاشتم مادر و برادرای اونم من و دیدن
    مامانم هم با بابام حرف زد خانواده ام دورادور از رابطه ام خبر داشتن اوایل مهر بود که مامان اومد گفت بهش بگو هر وقت اوکی بود بابات می خواد باهاش گپه دوستانه بزنه
    دوستی با پنهانی نبوده هم مادر اون من و دیده بود هم مادر من
    اگر میخواستم پنهونی باشه هیچ وقت با مادرم مشورت نمی کردم که بابام و در جریان بزاره
    تنها دلیل رفتنش از اون چیزی که به من گفته که نمی تونم برای خودم تصمیم بگیرم و پدرم باید اون و تایید کنه و برای اون این غیر قابل قبوله
    من می دونم راهم درسته چون این پدر من که پیشتیبانه منه و باید پدرم تاییدش کنه
    در ضمن طی تجربیات می دونم خیلی پسرها تنها هدفشون دوستی و ... نه ازدواج این و ادم از خیلی از رفتارهای طرف می فهمه وقتی یه نفر یه عالمه دوست داره که دخترم جزوشون هست دیگه خودتون محیط دانشگه ها رو می شناسین همه رونمی یاد به کل خانواده اش معرفی کنه و مادر طرف نمی یاد برای اون دختر سوغاتی لباس و خوراکی از شهرستان بار کنه بیاره
    من تمام این ها رو رعایت کردم و هر چیزی میشد با خانواده ام درمیون گذاشتم حتی وقتی می رفتم یونی مامانم می دونست از ساعت ۱ تا ۴ با اونم و قراره کجا برم
    من ادم کاملا سنتی نیستم و به خواستگاری خاله زنکی اعتقاد ندارم پدرم باید طرف و ببینه و تایید کنه و تایید پدرم یعنی یه چیز مردونه توش دیده که می دونه به درد زندگی من می خوره این برام مهمه
    من اینا رو نوشتم تا با ترسم روبه رو شم و مبارزه کنم -فراموشی کسی که خوبه سخته اما روزی فراموش میشه اما این ترس همیشه با من هست
    همیشه می ترسم و همیشه استرس دارم اونم فقط برای جدایی از کسی که دوستش دارم .
    من می دونم اگر برگشتی وجود داشته باشه بازم این اقا باید مورد تایید پدرم باشه
    مشکل الان خودمم و احساس ترس و اضطراب
    درک می کنید چی می گم



  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7318
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    966
    تشکر شده 1,691 بار در 465 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    اول اقای احسان اینو بگم که تو خودت میگی فامیلمون ازدواج کرد خوب منم همینو گفتم دیگه گفتم از هر 15 رابطه ی دوستانه ای که به قصد ازدواج شکل میگیره فقط یکیشون به ثمر میشینه

    ولی دو نفر که رابطه عاطفی دارنو هیچ تعهدی به هم ندادن اخرش کات کردنه اصن شک نکن

    خانم الناز رابطه شما شاید پنهانی نبوده باشه ولی همونطور که گفتم رابطه ای بوده به قصد ازدواج که طبق معمول هم به ثمر نمیشینه(پس پستم خیلی بی ارتباط با مشکلتون نبوده فک میکنم)

    در هر حال براتون ارزوی موفقیت میکنم

    اینم بگم که خوب فراموش کردن این شکست های عشقی اگه خیلی ادم ریلکسی باشید با توجه به مدت زمانی که با هم بودید حداقل دو ماهی طول میکشه تا به شرایط جدید و نبودن ایشون

    در کنارتون عادت کنید

    بنابراین توصیه میکنم که خیلی تنها نباشید و سعی کنید کمتر بهش فک کنید مطمئننا فراموشش نمیتونید بکنید ولی میتونید اروم تر باشید و با این وضعیتتون کنار بیاید

    در مورد این هم که میگید خانواده سنتی ای هستید علی رغم احترامو ارزشی که برا حرفتون و شخص شخیص شما قائلم ولی قبول ندارم حقیقت اینه که شما

    فک میکنید خانواده سنتی ای دارید در حالی که واقعیت اینطور نیست و فک میکنم خانواده های سنتی طوری ان که حاضر نمیشن دخترشون چندماهی با یه پسر غریبه برهو بیاد

    تا بعدش ببینن که ایا با هم به توافق رسیدن یا نه.میشه بگید اگه اسم این خانواده سنتیه فرق خانواده شما با خانواده های غیر سنتی چیه؟حتما خانواده های غیر سنتی دخترشونو حراج میکنن اره؟

    نه خیر خواهرم این حرفا رو برید به کسی بزنید که تو ایران زندگی نمیکنه و فرق یه خانواده سنتی رو با یه خانواده مدرن نمیدونه.نه من که الان سه چهار سالی هست که دارم در این مسائل

    تحقیق میکنم

    در هر حال حرفم همونی بود که گفتم اون پسر دیگه از شما سیر شده و براش جذابیتی ندارید چون واقعا بهانه مسخره ای اورده

    در هر حال بازم براتون ارزوی موفقیت میکنم

    موفق باشید

  12. کاربران زیر از Alisbi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9137
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    61
    تشکر شده 26 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Alisbi نمایش پست ها
    اول اقای احسان اینو بگم که تو خودت میگی فامیلمون ازدواج کرد خوب منم همینو گفتم دیگه گفتم از هر 15 رابطه ی دوستانه ای که به قصد ازدواج شکل میگیره فقط یکیشون به ثمر میشینه

    ولی دو نفر که رابطه عاطفی دارنو هیچ تعهدی به هم ندادن اخرش کات کردنه اصن شک نکن

    خانم الناز رابطه شما شاید پنهانی نبوده باشه ولی همونطور که گفتم رابطه ای بوده به قصد ازدواج که طبق معمول هم به ثمر نمیشینه(پس پستم خیلی بی ارتباط با مشکلتون نبوده فک میکنم)

    در هر حال براتون ارزوی موفقیت میکنم

    اینم بگم که خوب فراموش کردن این شکست های عشقی اگه خیلی ادم ریلکسی باشید با توجه به مدت زمانی که با هم بودید حداقل دو ماهی طول میکشه تا به شرایط جدید و نبودن ایشون

    در کنارتون عادت کنید

    بنابراین توصیه میکنم که خیلی تنها نباشید و سعی کنید کمتر بهش فک کنید مطمئننا فراموشش نمیتونید بکنید ولی میتونید اروم تر باشید و با این وضعیتتون کنار بیاید

    در مورد این هم که میگید خانواده سنتی ای هستید علی رغم احترامو ارزشی که برا حرفتون و شخص شخیص شما قائلم ولی قبول ندارم حقیقت اینه که شما

    فک میکنید خانواده سنتی ای دارید در حالی که واقعیت اینطور نیست و فک میکنم خانواده های سنتی طوری ان که حاضر نمیشن دخترشون چندماهی با یه پسر غریبه برهو بیاد

    تا بعدش ببینن که ایا با هم به توافق رسیدن یا نه.میشه بگید اگه اسم این خانواده سنتیه فرق خانواده شما با خانواده های غیر سنتی چیه؟حتما خانواده های غیر سنتی دخترشونو حراج میکنن اره؟

    نه خیر خواهرم این حرفا رو برید به کسی بزنید که تو ایران زندگی نمیکنه و فرق یه خانواده سنتی رو با یه خانواده مدرن نمیدونه.نه من که الان سه چهار سالی هست که دارم در این مسائل

    تحقیق میکنم

    در هر حال حرفم همونی بود که گفتم اون پسر دیگه از شما سیر شده و براش جذابیتی ندارید چون واقعا بهانه مسخره ای اورده

    در هر حال بازم براتون ارزوی موفقیت میکنم

    موفق باشید
    حرف شما متین ولی اگه دو شخص همو دوست داشته باشن عاشق هم باشن مثه خیلی ها تا چند سال به پای هم میمونن و دنبال کسه دیگه ای نمیرن
    نمونش یکی از دوستان تو تایپک درخواست کمک کرده بود بخاطر غرور خودش و عشقش که پنج ساله باهمن اما غرورشون همش داره کاری میکنه
    باهم بحث کنند به این میگن عشق انشاالله عشق واقعی این دونفر پا پرجا باشه
    انشاالله عشق همه پا برجا باشه عشق هوس نه عشق واقعی رو میگم دقت کنید


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7318
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    966
    تشکر شده 1,691 بار در 465 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    باشه اقا احسان شما درست میگید

  15. کاربران زیر از Alisbi بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    9137
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    61
    تشکر شده 26 بار در 17 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Alisbi نمایش پست ها
    باشه اقا احسان شما درست میگید
    آقا داره دعوا میشهشوخی کردم داداش

  17. کاربران زیر از احسان نینجا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9222
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    ممنوت اقا احسان من سعی خودم و کردم حتی ازش خواستم که به شروع دوباره فکر کنه بستگی به طرف داره که رازی بشه یا نه دوست داشتن و تشکیل خانواده زوری نیست و من نمی تونم به مرد و زود کنم که بیا و اصلا درست نیست . بازم ممنون برای نیت خیرتون . و شما دوست عزیز اقای علی سنت رو برای من معنی کنید . توی کشور ما معنای سنت به این معنی که پسر دختر تا روز خواستگاری هم و ندیده باشن و زنی در مجلسی دخترو ببینه و بره خواستگاری و ...... درسته ؟؟؟؟ این یه مثال بود که واقعی هم بوده و پدر و مادر خودم و خیلی های دیگه این ازدواج و کردن در حال حاضر خودم ۱۲ نفر رو میشناسم که به این سبک ازدواج کردن اما هیچ علاقه ای بینشون نیست و هیچ گونه مشترکاتی با هم ندارن من سنت و توی احترام به بزرگتر می دونم سنت توی کنار اومدن مسایل زندگی می دونم اگر بخوایم مثل ۵۰ سال پیش نگاه کنیم به زندگی ها کدوم پسری دستش توی جیب باباش بوده و علاف می گشته و زن می خواسته از ۱۰ نفر شاید ۱ نفر . اما الان چی شما که تحقیق کردین . من حتی اینم قبول نمی کنم مردی بیاد که دستش توی جیب باباشه پول خودش در بیاره هرچند کم اون با ارزش تره . سنت توی یه کلمه برای من خلاصه میشه احترام به عقاید و تفکر پدرم برای درست پیدا کردن راه زندگی - من دیوونه نیستم زندگی روی پایه ی یه معرفی از یه غریبه بنا کنم و روز خواستگاری به حرفای خاله زنکی گوش کنم . زندگی پول و ماشین و ثروت نیست این و میشه به دست اورد اما به قول بابام ادم زندگی مرد زندگی هر کسی نیست . اما بازم از راهنمایی هانون ممنون راست می گید شاید جذابیت و از دست دادم و شاید زیاد بهش ابراز علاقه کردم . نمی دونم اما می دونم از نوع رفتاری بدون اشتباه نبودم ادم ها فرشته نیستن اشتباه می کنن تا یاد بگیرن

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4267
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    128
    تشکر شده 46 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مبارزه با ترس و اضطراب از تنهایی و جدایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط احسان نینجا نمایش پست ها
    از قسمت اولی که گفتی اخرش کات کردنه مخالفم همه این شکلی نیستن نمونه فامیلم بعد پنج سال دوستی با دختره ازدواج کرد
    پس 50درصد کات کردنه و 50درصد به ازدواج انجامیده میشه
    منم یه کسی رو سراغ دارم که بعد از 5 سال دوستی و رفت و امد خانودادگی به جدایی ختم شد واقعا شما خواهر گلم هم عاقل هستین هم فهمیده و به قول شما انسان جایزالخطاست همه مون تو احساساتمون اشتباه می کنیم ولی می تونیم نتیجه مثبتی بنام تجرابه ازش بگیریم موفق باشی
    ویرایش توسط barf : 12-03-2014 در ساعت 08:51 AM

  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7318
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    966
    تشکر شده 1,691 بار در 465 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ترس و اضطراب ازجدایی

    ببین خانم الناز اینی که ما الان داریم میبینیم اینه که شما با این روش سنتیتون به جایی نرسیدید و اخرش هم باهاش کات کردید

    مرد اگه مرد باشه شما رو از پدرتون خواستگاری میکنه از خودتون

    مرد اگه مرد باشه به خودش اجازه نمیده با احساس دختر مردم بازی کنه و بعدش خیلی راحت بکشه کنار

    مرد اگه مرد باشه پایه حرفش میمونه و وقتی اومد گفت من تو رو میخوام گردنش هم بره میاد خواستگاریت

    مرد اگه مرد باشه اگه یه بار بهش گفتی نه نمیره با برف سال دیگه بیادو انقدر میاد خواستگاریت تا به دستت بیاره

    مرد اگه مرد باشه قلبش مثل قبرش جای یه نفر میشه در غیر اینصورت باید بهش گفت کاروانسرا نه دل

    شما هم اگه میبینی با این روش به شاهزاده سوار بر اسب سفیدت میرسی اشکال نداره.انقدر با پسرای مختلف که بهت ابراز علاقه میکنن برو و بیا تا ببینم پیداش میکنی یا نه

    دختر خوب راهی که برای پیدا کردن همسر ایندت انتخاب کردی بیراهه هست

    بعدشم دختر خوب مگه من میگم بزاری طرف بیاد خواستگاریت بعد هرچی شد قبول کنی که داری برا من مثال 12 دوستتو میاری؟

    در هر حال این نظر من برای شروع یه زندگی مشترکه بهتون میگم خواستید قبول کنید نخواستید هم به شیوه خودتون عمل کنید(صلاح مملکت خویش خسروان دانند)

    اگه فرد مورد علاقه تون رو پیدا کردید و میخواهید همسر اینده شما باشه باید مواردی رو در نظر بگیرید.در اولین گام خانواده تون رو در جریان بزارید.با اطلاع خانواده ها و رفت و امد های خانوادگی دوران شناخت اولیه

    رو در طول سه یا چهار جلسه به پایان برسونید.این مدت زمان مناسبیه که میتونید با کمک خانواده تون با لایه های سطحی شخصیت خانواده و فرهنگ فرد مقابلتون اشنا بشید

    این اشنایی های هدفدار ابتدایی علاوه بر شناخت اولیه پیش زمینه ای برای دوران نامزدی است.اما هرگز به معنای وعده حتمی برای نامزدی و ازدواج نیست.گاهی شناخت از برخی از حقایق

    باعث میشه یکی از طرفین حاظر به ادامه رابطه نباشه

    اشنایی در چهارچوب رفت و امد های خانوادگی میتونه به نامزدی ختم بشه.در این دوران شما با تعهد بیشر میتونید پیش برید و با ارتباطات بسیار اما اگاهانهشناخت خودتون رو

    عمیق تر بسازید.این دوران زمان مناسبی است که شما میتونید تصورات فانتزی و خیالات ذهنی خودتون رو به چالش بکشید و اینده زندگی مشترک رو انگونه که هست ببینید

    و در صورت لزوم تو باورهای خودتون تجدیدنظر کنید و یا اصلاحشون کنید.این دوران نباید طولانی باشه.

    فرصت 4 تا 6 ماهه کافیه.اگه دلایل روشنی برای ختم این رابطه دارید تعلل نکنید

    بر دختر و پسر جوون واجبه حفظ حرمت کنن و با مراعات ارزش های اخلاقی و فرهنگی حد و مرز رابطه هاشون رو مشخص کنن و با رفت و امد های خانوادگی و نشست های خصوصی

    شناخت این دوران رو تکمیل تر کنن

    به نظر من این روش سنتیه.الان توجیه شدی روش سنتی از دید من چطوره؟

    در هر حال بازم میگم صلاح مملکت خویش خسروان دانند

    موفق باشی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد