نمایش نتایج: از 1 به 6 از 6

موضوع: دوستم زیادی بمن وابسته شده

3120
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26658
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    دوستم زیادی بمن وابسته شده

    سلام خسته نباشید .
    من یه پسر 18 ساله هستم.
    سال پیش یکی از دوستام خیلی زیاد بهم وابسته شده بود (پسر) من اطلاع نداشتم فکر میکردم رابطه عادیه , اخه من از رابطه ی عمیق متنفرم.
    ایشون مشکل قلبی دارن , دو تا از عزیزترین کساش هم خودکشی کردن مردن طی همین سه ماه گذشته و این وابستگی به من خیلی شدید تر شده .
    خیلی انتظارات داره میگه من حاضرم همه رو به خاطر تو بزارم کنار من از همه خوشم نمیاد , از جمع های سه نفره که یکی دیگه هم با ما باشه متنفرم , نمیخوام با کسی باشی از اینجور حرفا که خودتون بهتر میدونید
    مثلا کلی ناراحت میشه من با دوستایی که تو چهارسال دبیرستان هر روز باهم بودیم برم بیرون
    الان هم از اینور دارم داغون میشم از عصبانیت هم از طرف اون یکی دوستام که میگن چرا با ما نمیای , چرا ما رو تحویل نمیگیری و از این چیزا.
    خیلی خرج میکنه برام , خیلی هوامو داره ولی نمیتونم این رفتاراشو بپذیرم.
    من ادمی نیستم که رازامو بگم , مشکلاتمو بگم , دردامو بگم , درد و دل کنم اصلا نمی پذیرم کسی تو زندگی شخصیم دخالت کنه , از طرفی این فرد بر میگرده میگه من با تو هیچ فاصله ای ندارم تو هم باید همه چیتو بگی.
    من نمیتونم
    به خدا خیلی زیاد عصبی شدم.
    نمیتونم درست فکر کنم هرچی میگذره چیزی تغییر نمیکنه , بدتر میشه.
    منم تصمیم گرفتم از همه کناره گیری کنم به خدا من یه عمر تنها بودم الانم میتونم تنها باشم.
    بهش میگم بیا بریم دکتر روانشانس این مشکلتو حل کنیم نمیاد.
    از این سوالای مسخره ای که من حالم از این سوالا بهم میخوره مثلا کی برات بیشتر اهمیت داره

  2. کاربران زیر از Nothingto بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی مطلق ... میخوام تنها باشم

    به نظر من یه مدت مراعاتشو بکن.
    مرگ عزیز خیلی شوک بزرگیه. از طرفی آدم تو این سن حساس ترم میشه. اینطوریم که معلومه شما دو تا آدمین که زیاد با هم نقطه اشتراک ندارید. ولی اون الان براش اسون نیست این موضوعو قبول کنه. شاید به خاطر اینکه تو موقعیت بدیه.
    وقتایی که می بینی خیلی بهت نزدیک شده و داری عصبی میشی فکر نکن اسیر شدی تا اخر عمرت باید تحملشو بکنی. بگو میخام یه مدت کنارش باشم تا این بحرانو رد کنه یکم آروم شه. مطمئن باش موقتیه. اینطوری کمتر عصبی میشی. وقتاییم که رفتاراش لوس میشه یه جوری بهش حالی کن. مثلا بخند مسخره بازی در بیار که خودش دیگه روش نشه تکرار کنه.
    بهشم حالی کن دوست داری یکم برای خودت تنهایی داشته باشی و حریمت حفظ بشه. اگر میخاد به زور این حریمو خراب کنه بهش بفهمون می رنجی و ناراحت میشی. چون دوست داره اصولا باید سعی کنه ناراحتت نکنه.
    تو این مدتم آروم آروم بهش خط بده که شبیه هم نیستین و نمی تونین خیلی دوستی آنچنانی با هم داشته باشید. بعضی آدما وقتی یه دفعه یه چیزی بهشون می گی جلوت گارد می گیرن و نمی خان بپذیرن اما اگه بهشون وقت بدی بالاخره با موضوع کنار میان

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی مطلق ... میخوام تنها باشم

    سلام
    شما حالا که دوستش هستید با نرمش دوستانه ایشون رو راهنمایی کن مشاوره حضوری انجام بدن
    هم به اون کمک کردی شرایطش بهتربشه و هم اخلاق و رفتارش میتونه فابل تحمل بشه
    دوستان این مدلی همیشگی هستند
    منم وقتی نوجوان بودم مثل همین دوست شما رو داشتم و سالهاست بهترین دوستم شده
    با اینکه خیلی وقته ایران زندگی نمیکنه اما به شدت پیگیر حال و احوالمه و همیشه ایران میاد اول سراغ من رو میگیره...منم خیلی دوستش دارم

  5. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تنهایی مطلق ... میخوام تنها باشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Nothingto نمایش پست ها
    سلام خسته نباشید .
    من یه پسر 18 ساله هستم.
    سال پیش یکی از دوستام خیلی زیاد بهم وابسته شده بود (پسر) من اطلاع نداشتم فکر میکردم رابطه عادیه , اخه من از رابطه ی عمیق متنفرم.
    ایشون مشکل قلبی دارن , دو تا از عزیزترین کساش هم خودکشی کردن مردن طی همین سه ماه گذشته و این وابستگی به من خیلی شدید تر شده .
    خیلی انتظارات داره میگه من حاضرم همه رو به خاطر تو بزارم کنار من از همه خوشم نمیاد , از جمع های سه نفره که یکی دیگه هم با ما باشه متنفرم , نمیخوام با کسی باشی از اینجور حرفا که خودتون بهتر میدونید
    مثلا کلی ناراحت میشه من با دوستایی که تو چهارسال دبیرستان هر روز باهم بودیم برم بیرون
    الان هم از اینور دارم داغون میشم از عصبانیت هم از طرف اون یکی دوستام که میگن چرا با ما نمیای , چرا ما رو تحویل نمیگیری و از این چیزا.
    خیلی خرج میکنه برام , خیلی هوامو داره ولی نمیتونم این رفتاراشو بپذیرم.
    من ادمی نیستم که رازامو بگم , مشکلاتمو بگم , دردامو بگم , درد و دل کنم اصلا نمی پذیرم کسی تو زندگی شخصیم دخالت کنه , از طرفی این فرد بر میگرده میگه من با تو هیچ فاصله ای ندارم تو هم باید همه چیتو بگی.
    من نمیتونم
    به خدا خیلی زیاد عصبی شدم.
    نمیتونم درست فکر کنم هرچی میگذره چیزی تغییر نمیکنه , بدتر میشه.
    منم تصمیم گرفتم از همه کناره گیری کنم به خدا من یه عمر تنها بودم الانم میتونم تنها باشم.
    بهش میگم بیا بریم دکتر روانشانس این مشکلتو حل کنیم نمیاد.
    از این سوالای مسخره ای که من حالم از این سوالا بهم میخوره مثلا کی برات بیشتر اهمیت داره


    به نظرم چون ایشون شخصیت درستی ندارن می تونن تاثیرات منفی زیادی به روی شما بزارن
    تنها کمکی که می تونی بهش بکنی اینه که ازش بخوای پیش یه روانشناس بره تا شاید کمی اوضاعش بهتر بشه از همین اخلاقی که میگید خیلی به شما توجه داره می تونید به عنوان برگ برنده برای ترقیب ایشون به رفتن پپیش دکتر استفاده کنین

    اگه یکی دو جلسه پیش دکتر رفت شما هم از همون دکتر برای رفتار مناسب با دوستتون کمک بخواین

    اگه هم راضی به رفتن نشد رابطه تون رو کم کم قطع کنین و به زندگی و عشق و حالتون برسین

    این جوری هم در آینده عذاب وجدان نخواهید داشت چون شما بیشتر از وظیفتون برای کمک به دوستتون تلاش کردین و هم اینکه زندگی خودتون بهتر خواهد شد.

    این تنهایی که آرزو می کنید تحت فشار دوستتون هست و ممکنه شما رو به سمت افسردگی پیش ببره

    ون طور که من فهمیدم شما به شخصه در رابطه برقرار کردن مشکل زیادی ندارید ولی رفتاری که الان دارین طوری که فکر می کنین یا باید دل همه رو بدست بیارین یا با هیچ کس رابطه نداشته باشین ( که این فکر اشتباهیه)

    تلاشتون رو برای حل مشکل دوستتون انجام بدین و اگه دیدین در حل مسئله در توان شما نیست خودتون رو نجات بدین

    آتشنشانان و نیرو های امدادی قانونشون اینه : اول حفظ جان خود بعد حفظ جان مسدوم

    گرفتار احساسات دوستتون نشید
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35034
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    3
    تشکر شده 17 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی مطلق ... میخوام تنها باشم

    باسلام
    دوست شما تنهاست و مشکلات زیاده داره مثل من اگر امکانش هست ی راه ارتباطی جهت اشنایی با دوستتون میدید چون منم واقعا تنهام میتونم دوست خیلی خوبی باشم برایش ممنونم....

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35751
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    149
    تشکر شده 312 بار در 229 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : تنهایی مطلق ... میخوام تنها باشم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Nothingto نمایش پست ها
    سلام خسته نباشید .
    من یه پسر 18 ساله هستم.
    سال پیش یکی از دوستام خیلی زیاد بهم وابسته شده بود (پسر) من اطلاع نداشتم فکر میکردم رابطه عادیه , اخه من از رابطه ی عمیق متنفرم.
    ایشون مشکل قلبی دارن , دو تا از عزیزترین کساش هم خودکشی کردن مردن طی همین سه ماه گذشته و این وابستگی به من خیلی شدید تر شده .
    خیلی انتظارات داره میگه من حاضرم همه رو به خاطر تو بزارم کنار من از همه خوشم نمیاد , از جمع های سه نفره که یکی دیگه هم با ما باشه متنفرم , نمیخوام با کسی باشی از اینجور حرفا که خودتون بهتر میدونید
    مثلا کلی ناراحت میشه من با دوستایی که تو چهارسال دبیرستان هر روز باهم بودیم برم بیرون
    الان هم از اینور دارم داغون میشم از عصبانیت هم از طرف اون یکی دوستام که میگن چرا با ما نمیای , چرا ما رو تحویل نمیگیری و از این چیزا.
    خیلی خرج میکنه برام , خیلی هوامو داره ولی نمیتونم این رفتاراشو بپذیرم.
    من ادمی نیستم که رازامو بگم , مشکلاتمو بگم , دردامو بگم , درد و دل کنم اصلا نمی پذیرم کسی تو زندگی شخصیم دخالت کنه , از طرفی این فرد بر میگرده میگه من با تو هیچ فاصله ای ندارم تو هم باید همه چیتو بگی.
    من نمیتونم
    به خدا خیلی زیاد عصبی شدم.
    نمیتونم درست فکر کنم هرچی میگذره چیزی تغییر نمیکنه , بدتر میشه.
    منم تصمیم گرفتم از همه کناره گیری کنم به خدا من یه عمر تنها بودم الانم میتونم تنها باشم.
    بهش میگم بیا بریم دکتر روانشانس این مشکلتو حل کنیم نمیاد.
    از این سوالای مسخره ای که من حالم از این سوالا بهم میخوره مثلا کی برات بیشتر اهمیت داره
    درود
    برادر کوچک من به نظرم شما هم قدری احساساتی شده اید.
    به نظرم مراعاتش را بکنید و دستش را هیچوقت رها نکنید , البته نه به این معنی که هرچی که میخواهد بشود بلکه کاری بکنید که دوستی ورفقات واقعی را به او هدیه بدهید.
    یک فیلمی میدیدم این زخمی های جنگی اگر بهشان آب بدهی خواهند مرد , پس باید آب بهشان ندهی و برایشان دکتر بیاوری
    حرف من این است بگویید اگر میخواهی دوستی مان ادامه پیدا کند بیا برویم دکتر!
    میدانم ظالمانه است اما راهش همین است
    ضمنا نگران نباشید دیگر باید سعی کنید برایش کسی را پیدا کنید تا از تنهایی دربیاید, تنهایی درد بدیست ما 25 سال است در این درد سوختیم...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوستم بهم وابسته شده
    توسط 1ramiin در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 05-01-2016, 08:12 PM
  2. وابستگی زیاد همسر
    توسط سامان12 در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 03-10-2016, 07:32 PM
  3. وابستگی بیش از حد به دوستم
    توسط هلنا10 در انجمن سایر
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 10-10-2015, 07:15 PM
  4. گریه و وابستگی زیاد به شوهر
    توسط reyyhane در انجمن اخلاق و رفتار همسر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-08-2015, 07:36 PM
  5. خستگی زیاد وکم انرژی بودن
    توسط aysan 92 در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 10-28-2014, 01:38 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد