نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: تنهایی و افسردگی شدید

1974
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy تنهایی و افسردگی شدید

    احساس تنهایی شدید دارم. فکر می کنم همه به فکر خودشونن. فکر می کنم مادرم خواهرمو بیشتر از من دوست دارد مثل بچگی مون . خیلی تنها هستم . هر وقت مشاجره یا بحثی تو خونه پیش میاد می گن تقصیر من بوده با اینکه اون ها هم ساکت و بی صدا ننشسته بودند واقعا تقصیر منه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من واقعا یک هیولایم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    تو خونه وقتی خواهرم سر من داد میزنه میگن حق با اونه.میگن بزرگتره حق داره داد بزنه. میگن چون بزرگتره نباید ازش ناراحت بشی.
    ولی من اونقدر روی خودم کار کردم که دیگه تحسین دیگران وتوجه دیگران برام کوچک ترین ارزشی نداره.مهم نیست کسی به من اهمیت بده یا نه.مهم اینه که خدا ازم راضی باشه.مهم اینه که قلبم شاد باشه.
    اونقدر موفق خواهم بود که ارزشی به حرف دیگران نخواهم داد.
    این تجربه ی من بود.حتما مشاوران پاسخ بهتری براتون خواهند داشت.منتظر مشاوران باشین.
    امضای ایشان
    ...!

  3. کاربران زیر از 2015 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Exclamation تنهایی و افسردگی شدید

    می خوام خودکشی کنم ولی می ترسم

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    فکر کاملا اشتباهیه...بهتره به جای حل مساله دنبال راه حل بگردید...غیر ممکنه در این دنیا کسی ادعا کنه هیچوقت مشکل نداشته اما همه میتوانند ادعا کنند خوشبختند چون نحوه ی مقابله ی آنها با مشکلات متفاوته...وقتی زندگی بهتون مشت میزنه جاخالی ندید سعی کنید با مشتاش که همون مشکلاتند مقابله کنید...به خودتون فرصت بدید فرصت خوب بودن فرصت دوست داشتن و کلی فرصت های طلایی دیگه
    ایمانتون رو تقویت کنید و باخدا عهد ببندید که با مشکلات زندگی با صبر و مقاومت برخورد کنید...شما خواسته یا ناخواسته برای بعضی ها مهمید...و بزرگترین کسی که واقعا شمارا دوست دارد خداست...فرصت خوشبخت بودن را از خودتان نگیرید مطمءن باشد خدا کمکتان خواهد کرد و به خوشبختی حقیقی خواهید رسید اگر به او متوسل باشید و به او توکل کنید...عاقل باشید زندگی ارزش قهر خدارا ندارد

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران تنها نمایش پست ها
    احساس تنهایی شدید دارم. فکر می کنم همه به فکر خودشونن. فکر می کنم مادرم خواهرمو بیشتر از من دوست دارد مثل بچگی مون . خیلی تنها هستم . هر وقت مشاجره یا بحثی تو خونه پیش میاد می گن تقصیر من بوده با اینکه اون ها هم ساکت و بی صدا ننشسته بودند واقعا تقصیر منه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من واقعا یک هیولایم
    میشه بپرسم چند سالته؟

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    اینکه کسی شمارا حمایت نمیکند دلیل بر این نیست که تنها هستید...قوی و محکم باشید...طوری زندگی کنید که نیازمند حمایت دیگران نباشید...خودتان را دوست داشته باشید و سعی کنید مستقل باشید...شما هیولا نیستید کسی هستید که باید به شرایط فوق عادت میکردید و به چاره سازی آن میپرداختید اما این کار را نکردید...مادر و خواهرتان را با وجود کوتاهی هایشان دوست داشته باشید و با آرامش زندگی کنید و فقط عاشق محبت ها و حمایت های خدا باشید

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18117
    نوشته ها
    179
    تشکـر
    142
    تشکر شده 51 بار در 38 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : تنهایی و افسردگی شدید

    ببين دور خودكشي رو خط بكش چون با اين كارت مسبب اين كارتو خيلي خوشحال ميكنه اون خوشحال ولي تو بدبخت من خيلي تو زندگيم شكست خوردم از نزديك ترين دوستام بدترين ضربه خوردم ولي بلند شدم و گفتم يا علي خودت كمكم كن بخدا متوسل شو خودش كمكت ميكنه باور كن خدا بزرگه يادت نره و به خودكشي هم فكر نكن

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی

    راستش من فرزند بزرگتر خونه هستم و این برام خیلی سخته ... خیلی سعی کردم دیگه باهاشون حرف نزنم و خودم رو از کارهاشون کنار بکشم ولی بازم یه طوری تو خونه تو کاراشون و حرفاشون درگیرم......ممنون از راهنماییت

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی

    19 سالمه

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy پاسخ : تنهایی

    راستش خیلی وقته که از کمک های خداوند هم نا امید شدم

  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    چرا فکر میکنی خدا کمکت نمیکنه؟
    امضای ایشان
    ...!

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی

    چون وقتایی که خیلی درمونده بودم تنهام گذاشت وقتایی که هیچ یار و همراهی نداشتم

  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران تنها نمایش پست ها
    چون وقتایی که خیلی درمونده بودم تنهام گذاشت وقتایی که هیچ یار و همراهی نداشتم

    من هرچی میگم از تحربیاتمه.
    خیلی وقتا خدا اول صبر ادمو میسنجه بعد بهش چیزی رو که میخواد میده.گاهی حتی بهترش رو میده.
    امضای ایشان
    ...!

  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6938
    نوشته ها
    257
    تشکـر
    236
    تشکر شده 282 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    سام دوست خوبم.منم فرزند ارشد خانواده ام و تا چند سال پیش اوضاعم مثله شما بود مثلا یچیز میشد تو خونه یامسئولش من بودم یا چون من بزرگتر بودم باید کوتاه میومد یا اینکه میگفتن خب تو باید بهتر بفمی و اون کوچیکتر از توئه اما این بحثا و حرفاشون همون موقع برای یه ساعت مثلا فکرمو مشغول میکرد و بعدش به خودم دلداری میدادم خب من اگه جای اوانا بودم چی میگفتم و اونا که قاضی نیستن و نه وقتشو دارن ونه اعصابشو که ببینن حالا حق باکیه و کی درست میگه کی غلط میگه و این موضوعم اونقدر بزرگ نیست که بخوام حالمو بخاطرش بد کنم و بکار خودم مشغول میشدم و همه چیم انقدر بعد دوساعت کوچیک جلوه میکرد که اصلا دگه اون موضوع یادم میرفت و رفته رفته بقیه اعضای خانواده هم خودشون بزرگ میشن هم ذهنشون و شما سعی کنید رفتار منطقی داشته باشید و وارد مشاجره باهاشون نگید و فقط منطقی و با محبت قضیه رو تعریف کنید میخوان قبول کنن یا نه مهم احساس خوب خودتونه از خودتون

  16. کاربران زیر از tavoos بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی

    واقعا بزرگ شدن آرزویی بود که به امتحانش نمی ارزید ممنون از تجربیاتت فک می کنم افسرگی شدید دارم ولی شایدم اینطور نباشه

  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    خدا هرگز تنهاتون نمیذاره اگه بهش اعتماد کنید و کاراتون رو به خودش بسپرید...بازم سعی کنید،سعی کنید استقلال داشته باشید

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران تنها نمایش پست ها
    واقعا بزرگ شدن آرزویی بود که به امتحانش نمی ارزید ممنون از تجربیاتت فک می کنم افسرگی شدید دارم ولی شایدم اینطور نباشه

    ببین ادم اگهر به فکر خودش نباشه هیچ کسی به فکرش نیست.باید برای شادی قلب خودت تلاش بکنی و زندگی بکنی نه تحسین دیگران.تحسین یا نقد دیگران ملاک مناسبی برای جهت زندگی نیست.
    خواهش میکنم.
    امضای ایشان
    ...!

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18699
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تنهایی و افسردگی شدید

    آره من خودخواهم من خود رایم من بدجنسم شاید هم واقعا کوچکتر از سنم رفتار می کنم ولی واقعا الان سردرگمم خیلی احساس تنهایی و پوچی می کنم و احتمالا در خودم هیچ پیشرفتی نسبت به دیگران و دوستانم ندیدم و درحال حاضر با تمام دوستانم قطع رابطه کردم

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی و افسردگی شدید

    برای رها شدن از این حس وحال باید از یک جایی زنگیتون رو شاداب بکنین.از یک جایی شروع بکنین.انگیزتون رو رضای خدا وبعدش شادی قلبت و فکر به یک اینده و زندگی عالی.
    وقتی شروع بکنی همه چیز درست میشه.مهم ترین مرحله شروعه.نقاطی هم هستن که توی اونجا ها احساس ضعف میکنی ولی به اون نقاط نقاط تثبیت میگن.مثل نمودار پیشرفت رشد تحصیلی یک دانش اموز
    امضای ایشان
    ...!

  22. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12089
    نوشته ها
    770
    تشکـر
    572
    تشکر شده 462 بار در 297 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی و افسردگی شدید

    شعارم رو هم بخون.زیر مشخصاتمه
    امضای ایشان
    ...!

  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تنهایی و افسردگی شدید

    من دختر آخر خانوادم...برعکس تصور بعضی از شما مستقلم...چون کمترین بهره از حمایت مادر و پدرم داشتم...حتی یه بار قسم خورد که مادرم منو ببره بهزیستی...حتی بین کارهایی که من انجام میدم با اون چندتای دیگه تفاوت قایل میشن...وقتی بچه بودم به خاطر اینکه فکر میکردند خیلی لوسم از لحاظ معنوی رهایم کردند و من وقتی بزرگ شدم کودکانگی هایم را فریاد زدم چون هنوز هیچکس زندگی ام را کامل نمیداند و نمیدانست...هیچوقت نفهمیدم فرق خانواده با غریبه ها چیست؟؟؟اگر با دوستانم هم تا این حد همراه بودم آنها هم خانواده ام میشدند....برادرم حامی خوبی بود با اینکه گاهی با من تلخ حرف میزد اما حماتم میکرد...و میگوید دوستم دارد به خاطر صداقتم...او دوستم دارد چون سر او دعوا کردم...تهمت زدند بهم و جلوی او شکستم
    برادرام رو فراموش نمیکنم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 09-13-2021, 11:35 PM
  2. 25 نکته طلایی برای رسیدن به وزن رویایی
    توسط mahsa42 در انجمن نکات تغذیه ای
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 03-27-2015, 10:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد