....
....
ویرایش توسط ali89 : 02-02-2017 در ساعت 03:30 PM
الان توقع داری ما جدیدترین روشهای دختر بازی و جذب دخترا را آموزش بدیم؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز
من پسر نیستم که زیاد درکتون کنم و نمیدونم که چند سالتونه و چه شرایطی دارین
اما به نظرم برای پر کردن این تنهایی سعی کنین خودتونو مشغول درس و کار و ... کنین که تنها بودن زیاد اذیتتون نکنه
روابطتتون رو با خونواده و دوستای صمیمی بیشتر کنین
و اون قسمتی هم که باید جنس مخالف واسه تون پرش کنه به نظرم تا زمان یه ازدواج درست و مناسب صبر کنین که از همه چی بهتره.
این ها نظر من بود.
ویرایش توسط یلدا 25 : 02-02-2017 در ساعت 12:42 PM
خیلی باید خوش شانس باشی که بتونی چنین اتفاقی را تجربه کنی ، ولی متاسفانه در غالب موارد ، وابستگی شدیدی به وجود میاد و چون نسل جدید خیلی به هیچی پایبند نیست ، ممکنه بزاره و بره و شما بمونی و یه دل شکسته که دیگه مثل روز اولش نمیشه !
اگه شرایط ازدواجو داری که خب یکیو نشون کن ، آشنایی ، فامیل ، همکار یا ... که با معیارات همخوانی داشته باشه و یه مدت نامزد کن و اگه دیدی اوکیه که خب باش بمون ، اگه هم شرایط ازدواجو نداری ، رابطه های کوتاه مدت به شدت آسیب زننده هستش و اثراتش توی سنین بالاتر با افسردگی و جامعه گریزی خودشو نشون میده !
There is a charm about the forbidden that makes it unspeakably desirable
-Mark Twain
به هر حال برای دوستی و اعتدال این نیازها و هیجانات، ازدواج بهترین و عاقلانهترین راهکار است، اما نکته قابل توجه آن که اگر این علاقه درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج شود و به سوی روابط بیضابطه کشیده شود، میتواند به دوستیهای دو جنس منجر شود.
اما پرسش اینجاست آیا امکان دارد که یک زن و مرد یا یک دختر و پسر بدون برقراری هیچگونه رابطه جنسی و رمانتیکی، فقط با هم دوست باشند؟ این که اغلب آقایان بروز گرایشهای جنسی و احساسی را در دوستیهای به اصطلاح پاک، غیرعادی میدانند و آن را به کلی رد میکنند و خانمهایی هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان میکنند ما با آقایان خیلی راحتتر از خانمها میتوانیم ارتباط برقرار کنیم و اوقات خوشی را با آنها در محل کار یا بیرون سپری نماییم و هیچگاه هم کار به جاهای باریک کشیده نخواهد شد، تا چه میزان واقعیت دارد؟ آیا این دوستیها میتواند در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف شود؟ یا آن که ممکن است تا مرزهای پیشبینی نشده و حتی ناشناختهای پیش رود که طرفین انتظار وقوع آن را ندارند؟
هر رابطه عاطفی که بین دو نفر برقرار شود به گونهای که رد عاطفی نسبتا پایدار (نه موقت) در طرفین بر جای گذارد دوستی نامیده میشود و ما انسانها نیازهای زیادی داریم و یکی از مهمترین آنها نیاز به پیوندجویی است. نیازی همیشه زنده و درونی که ما را به پیوند دوستی یا پیوند زناشویی ترغیب میکند. ماهیت این نیاز در دو جنس زن و مرد بسیار متفاوت است. در واقع این که میگویند زنان ونوسی و مردان مریخی، این مفهوم را میرساند که مرد و زن از نظر سیستم مغزی، عملکرد هورمونی، ویژگیهای روحی، خلقی، رفتاری و تظاهرات ظاهری آنقدر با یکدیگر تفاوتهای فاحشی دارند که گویا از دو سیاره جداگانه آمدهاند. این روانشناس میگوید دلیل این تفاوتها آن است که داشتههای یک جنس کاملکننده نداشتههای جنس دیگر و عاملی برای به آرامش رسیدن طرفین باشد و این دلیل چرایی آفرینش دو جنس با این همه تفاوت است.
حال اگر نیاز به پیوندجویی، هدفمند پیش نرود و بر مبنای ارضای مجموعهای از نیازهای شخصی بدون ضابطه باشد، سبب شکلگیری هیجانات عاطفی و جنسی افسار گسیختهای میشود که کنترل آن بسیار مشکل است. این روانشناس با اشاره به این که هدف از برقراری رابطه دوستی دو جنس یکی نیست، اظهار میکند: در اینگونه دوستیها هدف اصلی اغلب مردان کامجویی جنسی (نه لزوماً رابطه جنسی) است ولی یک زن با توجه به نیاز پناهجویی، به دنبال یک پشتیبان و تکیهگاه قوی است که بتواند احساساتش را با او در میان گذارد. در نتیجه این دوستیها که بر مبنای انگیزههای متفاوت شکل میگیرد میتواند به ضرر طرفین بویژه زن باشد که یکی از مهمترین این ضررها ضربه جدی عاطفی و روانی به زن است. در روابط دوستی دو جنس هیجاناتی که یک حس خوشایند در طرفین را ایجاد میکند، گاهی تا پایان عمر در ذهن ماندگار و مدام پردازش میشود. با این تفاوت که مرور این روابط و ناکامی ناشی از آن در خانمها به صورت نشخوار ذهنی و در آقایان به صورت ذهن گردانی است. یعنی خاطرات و هیجانات خوشایند و ناخوشایند این روابط در جنس مونث مدام تکرار میشود، ولی در جنس مذکر میتواند با حواسپرتی به تاخیر افتد.
در جامعه امروز ما افرادی هستند، چه در بین مجردها و چه در بین متاهلان با صراحت تمام اظهار میکنند که میتوانند با جنس مخالف یک رابطه دوستانه، صمیمانه و نزدیک اما پاک برقرار کنند. منظور از دوستیهای پاکی که این روزها از زبان افراد شنیده میشود، چیست؟
ما انسانها سازوکارهای دفاعی داریم که به صورت ناهشیار از آنها به نفع خودمان سوءاستفاده میکنیم. افراد وقتی در روابط با جنس مخالف بحث پاکی این دوستی را طرح میکنند به نوعی از سازوکار دفاعی انکار و استدلال تراشی استفاده کرده و بیدلیل خود را توجیه میکنند و با صغری و کبری چیدن واقعیت را کتمان و وجدان ناآرامشان را آرام میکنند.
در واقع در چنین دوستیهایی مردها اظهار میکنند همین که در روابط دوستانه خود با خانمها به حس خوبی برسیم و محبت و مهربانی زیادی را دریافت کنیم و از حال و هوای یکدیگر با ایمیل و پیامک با خبر شویم، یعنی حد و مرز دوستیمان را رعایت کردهایم. اغلب خانمها هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان میکنند همین که در این دوستیها با خصوصیات مردانه آشنا میشویم و گاهی هم میتوانیم موضوعات و کارهای مردانهمان را با آنان در میان بگذاریم، برایمان اقناعکننده است؛ غافل از این که، ممکن است در این دوستیها شناخت ظاهری از جنس مخالف بالا رود و برخی نیازهای معقول برطرف شود، اما وقتی پای هیجان به میان آید میزان شناخت واقعی پایین میآید و تمایلات جنسی مردانه و عشقهای کاذب احساسی زنانه که با تداوم این دوستیها بتدریج شکل میگیرد و قوی میشود هرگز در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف نمیشود و میتواند از مرزهای پیشبینینشدهای عبور کند که طرفین انتظار وقوع آن را نداشتهاند! منظور از تمایلات جنسی فقط برقراری رابطه جنسی نیست و میتواند خیالپردازیهای جنسی، گفتوگوها و بحثهای جنسی، لذت از ظواهر جنسی و مسائل این چنینی باشد.
این روزها اغلب افراد از پیامک و ایمیل به عنوان یک وسیله ارتباطی برای مسائل کاری و جویا شدن از احوال یکدیگر استفاده میکنند که متاسفانه گاهی در میان انبوه پیامهای دریافت شده پیامها و مطالب جنسی و عاشقانه یا هرزنامههایی دیده میشود. حال پرسش اینجاست دریافت و ارسال پیامهای این چنینی تا چه میزان میتواند به شروع یک دوستی بیضابطه دامن زند و تا چه میزان موجب برانگیختگی عاطفی و جنسی میشود؟
ارسال پیامهای غیرضروری از سوی جنس مخالف میتواند به معنای شروع رابطهای باشد که فرد جرات علنی کردن آن را ندارد و معمولا هم از طرف جنس مذکر فرستاده میشود تا بتدریج جنس مونث را جذب خود کند. این روانشناس با اشاره به این که ارسال پیام به جنس مخالف میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، میگوید این دلایل میتواند برای تفریح و پر کردن اوقاتفراغت، ارضای کنجکاویها، برقراری یک رابطه دوستی، تخلیه استرس و اضطراب، پر کردن خلاهای عاطفی، ارضای نیاز جنسی یا انگیزههای سادیسمی باشد. افراد مبتلا به اختلالات روانی با فرستادن پیامهایی که ردعاطفی بر جای میگذارد، دریافتکننده پیام را شیفته خود کرده و پس از آن که متوجه شدند فرد را مجذوب خود کردهاند، بلافاصله ارسال پیامها را قطع و فرد مقابل را به نوعی سرکار میگذارند یا آن که بستری برای کامجویی جنسی فراهم میآورند.
تحقیقات نشان داده است یکی از انگیزههای دوستی با جنس مخالف این است که جنس مذکر، داشتن دوست مونث را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور میکند و جنس مونث نیز داشتن یک دوست مذکر را یک جاذبه فردی به حساب میآورد.
کسانی که عزت نفس پایینی دارند، یعنی خود را کم ارزش میپندارند، میخواهند از هر طریقی کسب ارزش کنند. مثلا آقایی با تسخیر دل خانمی که از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است برای خود کسب ارزش میکند یا در متاهلان، مردی که همسرش را وادار به آرایش یا پوشش نامناسب در مقابل دیگران میکند، به نوعی احساس میکند که از این طریق مورد توجه قرار گرفته و این معطوفشدن توجه را به اشتباه یک جذبه و قدرت اجتماعی میداند.
در خانمها هم همینطور چون نیاز به جلوهگری، جلب توجه و تائید شدن در این جنس وجود دارد، در نتیجه آنهایی که خود را از نظر جذابیتهای ظاهری ناارزنده میپندارند، بر این باورند که با آرایش و پوشش محرک میتوانند درجه جذابیتشان را بالا برده و از این طریق با جنس مخالف دوست شوند و اظهار کنند که از سوی یک جنس مذکر پذیرفته شدهاند. این در حالی است که اگر خانمی که عزت نفس پایینی دارد پوشیدگی لازم را حفظ کند به دلیل آن که در نگاه مردان به نوعی پوشیده و رازآلود میشود، انگیزه اکتشافگری جنس مذکر را برانگیخته و در نتیجه این جنس برای پی بردن به اسرار درونی جنس مونث تمایل پیدا میکند تا با ایجاد ارتباطی با ضابطه ترغیب به ازدواج شود
خـــــدانـگهــــــدار
سلام دوست عزیز. فک کنم در پست قبلی گفته بودی که 20 ساله هستی درسته؟؟
ببینید خواسته شما کاملا و کاملا طبیعی هست اما تو کشور ما بهترین راه رفع این نیازها و عواطف ازدواج هست. با مثال بگم برات: فرض کن حالا شما یک دختری رو از هر روشی پیدا کردی. دو مورد پیش میاد. یا دختره فرد متعد و اصیلی میشه که تحت فشارت میزاره برای ازدواج و باید خودتو واسه ازدواج آماده کنی (مالی و روحی). یا اینکه یه دختر غیر متعهد گیرت میاد که همزمان که با تو هست با چندتا پسر دیگه هم صحبت میکنه تا بالاخره با یکی ازدواج کنه. یا اینکه نوع سومی از دختر پیدا بشه که هم بهت فشار نیاره واسه ازدواج و هم اهل خیانت نباشه. در این مورد هم مسائل جنسی و نیاز به رابطه فشار خواهد آورد که باز مجبورت میکنه به ازدواج
من الان 26 سالمه و شرایط روحیم تقریبا مثل تو هست ولی نه قصد ازدواج دارم (عدم شرایط مادی و روحی) و نه با دختری دوست هستم و فعلا منتظر نشستم ببینم تا در آینده چی میشه. و اما بهترین کار در این ایام سرکوب احساسات و عواطف و غرایز هست برام
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)