نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: شکست عاطفی و ناباوری

14981
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3059
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy شکست عاطفی و ناباوری

    سلام من 17 سالمه و یک مدته با یک پسر ذوست بودم در حدی عاشقم بود و واسم میمرد که خدا میدونه منم در حد مرگ دوسش داشتم انقدر باهم خوب بودیم که کل خانواده هامون میدونسن با همیم تو خانواده مثل نامزد بودیم ولی خااله هاش به دوست پسرم میگفتن قدش کووتاهه ولش کن -_- ولی اون انقدر دوستم داشت اهمیتی نمیداد مثل خر به هم محبت میکردیم حتی ************ هم داشتیم ولی ************ باعث نشد از هم دور بشیم ! تا اینکه یک روز یعنی 8 مهر خالش با من بد حرف زد خیلی لحنش بد بود ولی من محترمانه جوابشو دادم بعد دوست پسرم اومد پیشم بهم گفت گورتوو گم کن همه فهمیدن چه انی هستی خدایی من حرف بدی به خالش نزدم ولی اون جلو همه خیلی باهام بد حرف زد خلاصه دوست پسرم باهام بهم زد از دو روز قبلشم حس میکردم یه مدلیه انگار نسبت بهم سرد شده ما بدتر از اینا بحثمون شده بود ولی همیشه باز بر میگشتیم به هم این دفعه سر یک چیز خیلی چرت ولم کرد من به یکی از ذوستام گفتم باهاش حرف بزنه باهم حرف زدن به دوستم گفن مانا (یعنی من ) اخلاقش بده بهم خیلی گیر میده خستم کرده راست میگفت من بخاطر علاقه زیادی که بهش داشتم خیلی بهش گیر میدادم ولی دلیل نمیشد باهام بهم بزنه از لج من رفت با یه دختره دوست شد ولی من با دختره صحبت کردم دختره باهاش بهم زد ولی بهم گفت مانا خانوم بهت ثابت میکنم دوست پسرت چجور ادمیه من به محمد تو لاین پی ام دادم التماس کردم اشتی کنه ولی قبول نکرد تا صبحش گریه کردم تا اینکه ساعت 6 صبح از خونه زدم بیرون رفتم دم در خونشون که وقتی میخواد بره سر کار باهاش حرف بزنم تا دیدمش بغلش کردم شروع کردم به گریه کردن گفت باشه اشتیم گفت که منو خر کنه ولی وقتی اروم شدم باز سگ محلم کرد تا دم محل کارش باهاش رفتم کفت مانا برو برام بد میشه گفتم تا اشتی نکنی نمیرم زنگ زد به مامانم گفت بیا دخترتو جمع کن ولی من همونجا موندم و میگفتم اشتی که گفت باشه اشتی منم زود باورم سریع خوشحال شدم اومدم خونه ولی دیگه جوابمو نمیدا عصبیم کرد منم زنگ زدم مغازشون گفتم یا جواب میدیو اشتی میکنی یا تا شب زنگ میزنم مغازتون خوددانی اما تهدیدم فایده نداشت چند بار زنگ زدم اما تاثیری نداشت ... هیچی اثر نداشت دیگه به همه میگفت ازم متنفره تنفرو میتونستم تو چشاش ببینم هر کاری بگین کردم که برگرده رفتم قرص خوردم دستمو با تیغ خط انداختم اما فایدا نداشت .... تا اینکه اون دوست دخترش پی ام داد گفت مانا میخوام محمد واقعی رو بهت نشون بدم گفتم باشه نشون بده . بهم نشون داد که محمد یواشکی و دور از چشم من یه لاین دیگه داره و کلی دختر توشه و حتی من روحمم خبر نداشت .... رفتم تاریخ اولین چیزی (پست) که تو لاین گذاشته بودو دیدم مال 26 شهریور بود دقیقا 5 روز بعد از اینکه من بهش عطر داده بودم .... فهمیدم مقصر من نبودم تو دنیای مجازی دختر دورش پر شده بود و من دلشو زدم ... حالا من موندمو قلبی که شکسته 1 هفته لب به هیچی نزدم مووهام تا پایین کمرم بود از ته زدمش دارم داغون میشم نمیدونم چجوری باهاش اشتی کنم خالش به مامانم گفت دخترت دنبال شوهر بود با هم دعواشون شد ...محمدم واسه همیشه منو فراموش کرد و کلی رید بهم .... الان من موندمو بدنی که دست خورده نمیدونم چیکار کنم .... ((

  2. کاربران زیر از mxnah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6585
    نوشته ها
    151
    تشکـر
    6
    تشکر شده 92 بار در 58 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    اولا اینکه شما کار اشتباهی کردی که با ایشون رابطه جنسی برقرار کردید الان اگه شما رو ول کنه شما هیچ کاری نمیتونید انجام بید

    دوما از طرز نوشتن مشکلتون فهمیدم که شما عصبانی منش هستید و یه خورده و یه خورده اخلاقتون پسرونه
    خب اینا چیزیه که یک پسر اصلا دوست نداره تو کسی که بهش علاقه داره ببینه در حالی که دختر باید ارامش بخش و دارای روحیات لطیف دخترونه باشه

    دوما به نظر من شما باید از این پسر دست بکشید چون که هیچ تضمینی به ازدواج شما به این پسر نیست و همونطور که خودتون گفتید با چندتا دختر رابطه دارن و متاسفانه این گونه ادما به بیماری تنوع طلبی جنسی مبتلا میشوند

    به نظر من تلاش شما کاملا بیهودش به نظر...به جای اینکه همش در فکر این باشید که دوباره چجوری به این پسر برسید تلاش کنید فراموشش کنید

    تو زندگی تنها یک نفره که با عشق با شما رابطه جنسی برقرار میکنه و اون هم شوهرتونه بقیه فقط دنبال شهوتن

    بدن شما مال یک نفره و اونم شوهرتون

    خواهش میکنم به خودتون بیاید و فورا از اینکار دست بردارید و گذشتتون رو جبران بکنید

    باید بدونید که تقریبا تمام کسانی که با عنوان دوست پسر با شما رابطه جنسی برقرار میکنند حاضر به ازدواج با شما نیستند

    شما الان راه جبران دارید لطفا برای اینده خودتون هم که شده از این کار دست بردارید و به فکر اینده خودتون باشید

    هر چه زود تر به خودتون بیاید!!!
    امضای ایشان
    حضرت امیر المومنین(ع)

    هيچ ثروتي چون عقل و هيچ فقري چون جهل و هيچ ميراثي چون ادب و هيچ پشتيباني چون مشورت نخواهد بود.

  4. 2 کاربران زیر از delphic بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6585
    نوشته ها
    151
    تشکـر
    6
    تشکر شده 92 بار در 58 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    بسم الله الرحمن الرحیم


    در ضمن باید بدونید که درباور قدیمی ها به کسی که علاقه دارید نباید عطر هدیه بدید چون باعث جدایی میشود

    البته تو احادیث معصومین (ع) هیچ چیز در این باره ندیدم

    ولی خب این باور وجود داره هدیه دادن عطر باعث جدایی میشود
    امضای ایشان
    حضرت امیر المومنین(ع)

    هيچ ثروتي چون عقل و هيچ فقري چون جهل و هيچ ميراثي چون ادب و هيچ پشتيباني چون مشورت نخواهد بود.

  6. کاربران زیر از delphic بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7212
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    5
    تشکر شده 12 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mxnah نمایش پست ها
    سلام من 17 سالمه و یک مدته با یک پسر ذوست بودم در حدی عاشقم بود و واسم میمرد که خدا میدونه منم در حد مرگ دوسش داشتم انقدر باهم خوب بودیم که کل خانواده هامون میدونسن با همیم تو خانواده مثل نامزد بودیم ولی خااله هاش به دوست پسرم میگفتن قدش کووتاهه ولش کن -_- ولی اون انقدر دوستم داشت اهمیتی نمیداد مثل خر به هم محبت میکردیم حتی ************ هم داشتیم ولی ************ باعث نشد از هم دور بشیم ! تا اینکه یک روز یعنی 8 مهر خالش با من بد حرف زد خیلی لحنش بد بود ولی من محترمانه جوابشو دادم بعد دوست پسرم اومد پیشم بهم گفت گورتوو گم کن همه فهمیدن چه انی هستی خدایی من حرف بدی به خالش نزدم ولی اون جلو همه خیلی باهام بد حرف زد خلاصه دوست پسرم باهام بهم زد از دو روز قبلشم حس میکردم یه مدلیه انگار نسبت بهم سرد شده ما بدتر از اینا بحثمون شده بود ولی همیشه باز بر میگشتیم به هم این دفعه سر یک چیز خیلی چرت ولم کرد من به یکی از ذوستام گفتم باهاش حرف بزنه باهم حرف زدن به دوستم گفن مانا (یعنی من ) اخلاقش بده بهم خیلی گیر میده خستم کرده راست میگفت من بخاطر علاقه زیادی که بهش داشتم خیلی بهش گیر میدادم ولی دلیل نمیشد باهام بهم بزنه از لج من رفت با یه دختره دوست شد ولی من با دختره صحبت کردم دختره باهاش بهم زد ولی بهم گفت مانا خانوم بهت ثابت میکنم دوست پسرت چجور ادمیه من به محمد تو لاین پی ام دادم التماس کردم اشتی کنه ولی قبول نکرد تا صبحش گریه کردم تا اینکه ساعت 6 صبح از خونه زدم بیرون رفتم دم در خونشون که وقتی میخواد بره سر کار باهاش حرف بزنم تا دیدمش بغلش کردم شروع کردم به گریه کردن گفت باشه اشتیم گفت که منو خر کنه ولی وقتی اروم شدم باز سگ محلم کرد تا دم محل کارش باهاش رفتم کفت مانا برو برام بد میشه گفتم تا اشتی نکنی نمیرم زنگ زد به مامانم گفت بیا دخترتو جمع کن ولی من همونجا موندم و میگفتم اشتی که گفت باشه اشتی منم زود باورم سریع خوشحال شدم اومدم خونه ولی دیگه جوابمو نمیدا عصبیم کرد منم زنگ زدم مغازشون گفتم یا جواب میدیو اشتی میکنی یا تا شب زنگ میزنم مغازتون خوددانی اما تهدیدم فایده نداشت چند بار زنگ زدم اما تاثیری نداشت ... هیچی اثر نداشت دیگه به همه میگفت ازم متنفره تنفرو میتونستم تو چشاش ببینم هر کاری بگین کردم که برگرده رفتم قرص خوردم دستمو با تیغ خط انداختم اما فایدا نداشت .... تا اینکه اون دوست دخترش پی ام داد گفت مانا میخوام محمد واقعی رو بهت نشون بدم گفتم باشه نشون بده . بهم نشون داد که محمد یواشکی و دور از چشم من یه لاین دیگه داره و کلی دختر توشه و حتی من روحمم خبر نداشت .... رفتم تاریخ اولین چیزی (پست) که تو لاین گذاشته بودو دیدم مال 26 شهریور بود دقیقا 5 روز بعد از اینکه من بهش عطر داده بودم .... فهمیدم مقصر من نبودم تو دنیای مجازی دختر دورش پر شده بود و من دلشو زدم ... حالا من موندمو قلبی که شکسته 1 هفته لب به هیچی نزدم مووهام تا پایین کمرم بود از ته زدمش دارم داغون میشم نمیدونم چجوری باهاش اشتی کنم خالش به مامانم گفت دخترت دنبال شوهر بود با هم دعواشون شد ...محمدم واسه همیشه منو فراموش کرد و کلی رید بهم .... الان من موندمو بدنی که دست خورده نمیدونم چیکار کنم .... ((
    هی وای من دختر چقدر زود خودتو وارد همچین مسایلی کردی اگه زنت کرده ک ب نظرم شکایت کن ازش
    امضای ایشان
    ◆↶ســَــلامتـــے چــَــندتا شــــونــِـه✔

    ◆↶كـِـه تابــوت مَـــن روشــــونــِـه✘

  8. کاربران زیر از *fatemeh* بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    خب این از بدترین رفتارهای دختراست که شدیدا" وابسته میشن

    طوریکه دیگه به چیزی فکر نمیکنن در این مورد اگه واقعا" براتون از نظر جسمی مشکلی پیش نیومده بهتره

    این رابطه یکطرفه رو تموم کنید ... واقعا" این گدایی کردن عشق و عاطفه چه مزیتی میتونه داشته باشه

    تو زندگی باید با کسی باشی که لااقل برات ارزشی قائل باشه...نه اینکه تورو به سادگی دور بندازه

    همین اصرار بیش از اندازه شمارو اونقدر کوچیک کرده که دیگه به چشم ایشون نمیایت ...

    بهتره یک لحظه فکر کنید و ببینید که کجای این زندگی قرار گرفتید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  10. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6955
    نوشته ها
    235
    تشکـر
    387
    تشکر شده 355 بار در 137 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    سلام واقعا متاسفم برای اینهمه بی ارزش کردن خودتون سبک کردن خودتون پیش کسی که براتون ذره ای ارزش قائل نیست ومتاسفم برای این عشقهای الکی که همه شون برپایه ی س ک س هستش .....
    کدوم عشق کدوم دوست داشتن آخه دختر اگه دوست داشت که حتی بهت دست هم نمیزدچه برسه به رابطه جنسی ........
    امیدوارم که باکره بودنتو ازدست نداده باشی........
    این همه گدایی محبت فقط خودتو بی ارزش میکنی بهتره فراموشش کنی ......
    توبه کن دختر

  12. 2 کاربران زیر از Mastane بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5704
    نوشته ها
    645
    تشکـر
    75
    تشکر شده 416 بار در 244 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mxnah نمایش پست ها
    سلام من 17 سالمه و یک مدته با یک پسر ذوست بودم در حدی عاشقم بود و واسم میمرد که خدا میدونه منم در حد مرگ دوسش داشتم انقدر باهم خوب بودیم که کل خانواده هامون میدونسن با همیم تو خانواده مثل نامزد بودیم ولی خااله هاش به دوست پسرم میگفتن قدش کووتاهه ولش کن -_- ولی اون انقدر دوستم داشت اهمیتی نمیداد مثل خر به هم محبت میکردیم حتی ************ هم داشتیم ولی ************ باعث نشد از هم دور بشیم ! تا اینکه یک روز یعنی 8 مهر خالش با من بد حرف زد خیلی لحنش بد بود ولی من محترمانه جوابشو دادم بعد دوست پسرم اومد پیشم بهم گفت گورتوو گم کن همه فهمیدن چه انی هستی خدایی من حرف بدی به خالش نزدم ولی اون جلو همه خیلی باهام بد حرف زد خلاصه دوست پسرم باهام بهم زد از دو روز قبلشم حس میکردم یه مدلیه انگار نسبت بهم سرد شده ما بدتر از اینا بحثمون شده بود ولی همیشه باز بر میگشتیم به هم این دفعه سر یک چیز خیلی چرت ولم کرد من به یکی از ذوستام گفتم باهاش حرف بزنه باهم حرف زدن به دوستم گفن مانا (یعنی من ) اخلاقش بده بهم خیلی گیر میده خستم کرده راست میگفت من بخاطر علاقه زیادی که بهش داشتم خیلی بهش گیر میدادم ولی دلیل نمیشد باهام بهم بزنه از لج من رفت با یه دختره دوست شد ولی من با دختره صحبت کردم دختره باهاش بهم زد ولی بهم گفت مانا خانوم بهت ثابت میکنم دوست پسرت چجور ادمیه من به محمد تو لاین پی ام دادم التماس کردم اشتی کنه ولی قبول نکرد تا صبحش گریه کردم تا اینکه ساعت 6 صبح از خونه زدم بیرون رفتم دم در خونشون که وقتی میخواد بره سر کار باهاش حرف بزنم تا دیدمش بغلش کردم شروع کردم به گریه کردن گفت باشه اشتیم گفت که منو خر کنه ولی وقتی اروم شدم باز سگ محلم کرد تا دم محل کارش باهاش رفتم کفت مانا برو برام بد میشه گفتم تا اشتی نکنی نمیرم زنگ زد به مامانم گفت بیا دخترتو جمع کن ولی من همونجا موندم و میگفتم اشتی که گفت باشه اشتی منم زود باورم سریع خوشحال شدم اومدم خونه ولی دیگه جوابمو نمیدا عصبیم کرد منم زنگ زدم مغازشون گفتم یا جواب میدیو اشتی میکنی یا تا شب زنگ میزنم مغازتون خوددانی اما تهدیدم فایده نداشت چند بار زنگ زدم اما تاثیری نداشت ... هیچی اثر نداشت دیگه به همه میگفت ازم متنفره تنفرو میتونستم تو چشاش ببینم هر کاری بگین کردم که برگرده رفتم قرص خوردم دستمو با تیغ خط انداختم اما فایدا نداشت .... تا اینکه اون دوست دخترش پی ام داد گفت مانا میخوام محمد واقعی رو بهت نشون بدم گفتم باشه نشون بده . بهم نشون داد که محمد یواشکی و دور از چشم من یه لاین دیگه داره و کلی دختر توشه و حتی من روحمم خبر نداشت .... رفتم تاریخ اولین چیزی (پست) که تو لاین گذاشته بودو دیدم مال 26 شهریور بود دقیقا 5 روز بعد از اینکه من بهش عطر داده بودم .... فهمیدم مقصر من نبودم تو دنیای مجازی دختر دورش پر شده بود و من دلشو زدم ... حالا من موندمو قلبی که شکسته 1 هفته لب به هیچی نزدم مووهام تا پایین کمرم بود از ته زدمش دارم داغون میشم نمیدونم چجوری باهاش اشتی کنم خالش به مامانم گفت دخترت دنبال شوهر بود با هم دعواشون شد ...محمدم واسه همیشه منو فراموش کرد و کلی رید بهم .... الان من موندمو بدنی که دست خورده نمیدونم چیکار کنم .... ((
    سلام

    عزیز تو خیلی درب و داغونی . چه کردن این خانواده گرامی با تو: مهرطلب, و ابسته, عدم حرمت نفس,عدم عزت نفس, شیفته, افسرده, مضطرب, نگران, خشم گین,منیک, خطر خودکشی و نیستی....

    حتما یک مشاور خوب خانم میخوای گلم و همچنین دارو

    حالت اصلا خوب نیست

    جدی بگیر و پیگیر باش

    موفق باشی

  14. کاربران زیر از فرشاد1020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7176
    نوشته ها
    17
    تشکـر
    0
    تشکر شده 12 بار در 7 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    سلام. دختر خوب از این فکرا بیا بیرون/ منم عاشق یه دختری بودمو در حد مرگ دوسش داشتم ولی بعد از یه سال فهمیدم تازگیا با یکی دیگه جور شده/ بی معرفت ادعا داشت عاشقمه؟؟؟
    یه نصیحت: اگه با پسری دوست شدی و حتی یه بار ارضاش کردی دیگه قید خودتو بزن واسش/ اگرم یه پسری با یه دختر دوس شه اگه نتونه از لحاظ جنسی سیرش کنه آخرش خیانته/
    مراقب خودت باش دختر / ارزش خودتو با یه سگ مساوی ندون/ بای

  16. بالا | پست 9


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    May 2013
    شماره عضویت
    1
    نوشته ها
    251
    تشکـر
    477
    تشکر شده 414 بار در 135 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    نمیدونم چرا اکثرا ادم ها انرژی زیاد و ذوق و شادی بیش از حالت معمولی رو برنمی تابند
    یجورایی ناخوداگاه عادت دارن این ها رو همین که در فردی دیدن سرکوب بکنن

    مردم سرکوب گر اعتماد به نفس و شادی ان ...

    نمی دونم چرا سطح عمومی انرژی ادم ها خیلی پایینه و این تو ذوق می زنه نمیشه با خیلی ها به قولی حال کرد
    خنده و شادی با دیدن بعضی ها رو لبهات می ماسه
    اونی که میخوایی نیستن

    اگه غمگین و افسرده باشی خیلی همتا برات پیدا میشه ولی وقتی شاد و شلوغی یجوری از استانه تحملشون رد میشه
    دست خودشون نیست خب باهات نمی تونن به توازن برسن و این میشه .

    این موقع است که برای رفع هیجانات و شادی های اصیلت که خیلی سرکشن رو به عالم و کس دیگه ای میاری
    اخه این ها نه تنها راضی ات نمیکنن تو ذوقت هم میزنن

    مجبوری یه ارتباط دیگه ای رو تجربه کنی نا خوداگاه این میل و اشفتگی تو رو هل میده به لایه ی دیگه ای از جهان یجورایی پرده ها رو میشکافی
    بعد می فهمی که چقدر خوب بوده از ادما ضد حال خوردی و راضیت نکردن
    اگه راضی میشدی همون جا پست و پایین می موندی

    همه چی ات مرتفع میشه اوج میگیری
    این موقع دلت بخاطر ادم ها به درد نمیاد به خاطر دوری یک انسان هم دلت به درد نمیاد فقط دوسشون داری فقط مهربونی ولی نیازت بالاتر ازین هاست ..
    می فهمی رابطه با ادم ها هم یه ازمون و مرحله بوده که باید ازش رد میشدی نه اینکه می موندی ...

    هرچی بیشتر جلو میری بیقراری بیشتر میشه باز مجبوری حرکت کنی س************ی در کار نیست
    حجم انرژی ات هر بار تصاعدی بالاتر میره
    وقتی یه ویوی جدید میبینی میگی اها پیداش کردم ولی نه بعدا میبینی باز یه پله بالاتر داره خودنمایی میکنه تو لایه های زندگی ت
    گاهی تحمل حس های مسیر جدید برات سخته نمی دونی باید چیکار کنی یه گیجی خوش طعمه هی مزه مزه میکنی عشق می کنی ولی سخته

    اینجاست که بجز اشک و ناله کاری ازت ساخته نیست ...

    زندگی و حالات روح خیلی سیاله جاریه اگه مسیرش رو پیدا کنه لذت هایی که میبره از تصورمون خارجه ..
    امضای ایشان



  17. کاربران زیر از Admin بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6252
    نوشته ها
    287
    تشکـر
    216
    تشکر شده 191 بار در 126 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    عزیزم ببخشید که رک حرف میزنم اما به نظر من خونواده شما خیلی برات کم گذاشتن و در کنار اون، خود تو هم واقعا خودتو کم میبینی
    همین طرز صحبتت اصلا مناسب یه دختر خانم نیست. انقدر راحت و بی پروا به خودت بی احترامی میکنی. شما که خودت برای خودت ارزش قائل نیستی نباید انتظار داشته باشی یه غریبه به تو احترام بذاره.
    آدم زمانی از بقیه احترام میبینه که حداقل خودش ارزش شخصیتش رو بدونه. انقدر گدایی نکنه از یه پسر غریبه، واسه جون خودش و ادامه زندگیش ارزش بذاره نه با قرص و تیغ.
    به نظرم این سنت اصلا مناسب این جور رابطه ها نیست

  19. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    یک قانون هست که میگه هیچ پسری با دوست دخترش ازدواج نمیکنه ده درصدی ازپسرا این قانون رو نقض میکنن وبعد چند ماه دردادگاه خانواده به درستی این قانون میرسندمرد جماعت تنوع طلب تشریف دارن شاید وجود مهریه در ازدواج در دین اسلام به این دلیل باشه که دست وپای مرد روببنده که مرد بعداز ازدواج وحالی حولی هاش فیلش یاد هندستون نکنه ووجود مردانه هش رو بازن دیگری شریک نکنه.پسرا این زمونه راه رو رسم ارتباط با دخترها این زمونه اول رو اولی یاد میگیرن بعد میرن با بقیه دخترها.رابطه جنسی اگر منجر به دست دوم شدنه دختر نشده باشه.همه جا رسمه جنس رو از اکبندی خارج کنی دست دوم حساب میشه حالا میخواد نوباشه ولی به اسم دست دوم واستفاده شده میبرن که هزینه کمتری پرداخت کنن.گرچه اگر این دنیا عدالت داشت مرد هم بکارت داشتدستمالی شدن با زن شدن فرق داره.قدیمادوران جاهلیتمون دنبال دختری میرفتیم می بایست هزار جور التماسش میکردیم فقط نگاهمون کنن.از هزارتا نامه عاشقونه یکی رو باتمنا میگرفتن.اما دختراالان نزده میرقصن نخورده مستن.پسرجماعت باید حلقه دست چپش کنه تا دختری مزاحمش نشه حیا ونجابت به تاریخ داره میپیونده وجز خاطرات دهه شصتی ها میشه.پسرا کهکشان راه شیری دختران رو طی میکنن زمانی خواستن ازدواج کنن میرن سراغ دختری که افتاب مهتاب ندیده باشنشون.التماس شما خانم بی فایده است مرغ از قفس پریده.خوبی دنیا اینه خوب وبد میگذره شما فقط وفقط دنبا اصلاح خود وساختن زندگی خودت باش و...

  20. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7433
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    هذ کردم واقعا عالی بود و اصل داستان دختر پسرای امرز ایرانه

  21. کاربران زیر از YASHAR123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6958
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    6
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : تورو خــــدا بگیم چیکار کنم

    من کاری ندارم ماجرای شما چه بوده چه هست... کلی میگم کسی که عقلش مال خودش نیست و همش به حرف اطرافیاش گوش میده یعنی بدون دلیل و مدرک حرف اطرافیاش رو قبول میکنه بدرد زندگی مشترک نمیخوره دیگه بدتر که دختربازی هم میکنه اما شما حتمن ازش شکایت کن درس عبرتی بشه براش فردا نزده چندتا دختر دیگه رو لتوپاره کنه اصن شاید یه باندن که دخترا رو اغفال میکنن چون گفتی که خاله اش پاچه ات رو گرفته بوده ... خلاصه خوددانی از این به بعد هم احساسی هم تصمیم نگیر سریع با کسی دخترخاله نشو هرکی هم میخواد باشه وقتی گفت عاشقتم یک کلام بگو بیا خواستگاریم
    ویرایش توسط loee : 10-12-2014 در ساعت 09:38 PM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شکست پُلی است برای پیروزی؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-06-2022, 02:15 AM
  2. تفاوت راست دست ها و چپ دست ها
    توسط Miss tarsa در انجمن دانستنیهای روانشناسی
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 02-20-2019, 10:56 PM
  3. مقایسه هاست لینوکس با هاست ویندوز
    توسط bety10 در انجمن اینترنت و کامپیوتر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-11-2015, 12:38 PM
  4. یک آزمایش روانشاسی/ تا اطلاع ثانوی ماست سیاه است!
    توسط farokh در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-03-2014, 09:11 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد