نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: سردرگمی در علاقه مندی ها

835
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27001
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question سردرگمی در علاقه مندی ها

    با سلام و خسته نباشید
    من فراز 18 ساله از اصفهان هستم.راستش من یه مشکلی دارم که نمیدونم این واقعا یک مشکله ویا مال سن من هستش.
    این مشکل من از این قراره که من ناگهان از کاری خوشم میاد و وارد اون کار میشم و وقتی تا حد قابل قبولی از اون کار سر در اوردم ولش میکنم،به عنوان مثال:من چند وقت پیش به شعر علاقه پیدا کردم و حدودا یک ربع از کتاب سهراب سپهری و چند بیتی های زیبا از دیگر شاعران رو حفظ کردم بعد از اون به فوتبال علاقه مند شدم و الآن تمام بازیکن های تیم ها اخبار روز فوتبال و... رو ازم بپرسید بلدم حتی قبل از علاقه مند شدن به شعر به کار مبایل علاقه مند شدم به حدی که بعضی از تعمیرات سخت افزاری رو بدون حتی کلاسی انجام میدادم قبل اون هم همین یک طوردیگه.من احساس میکنم که نمیتونم یکجا ثابت بمونم و خیلی زود علاقم رو نسبت به کاری از دست میدهم ولی این رو هم اضافه کنم که قدرت ریسک کردنم هم بالاست.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : جوگیر شدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Faraz76 نمایش پست ها
    با سلام و خسته نباشید
    من فراز 18 ساله از اصفهان هستم.راستش من یه مشکلی دارم که نمیدونم این واقعا یک مشکله ویا مال سن من هستش.
    این مشکل من از این قراره که من ناگهان از کاری خوشم میاد و وارد اون کار میشم و وقتی تا حد قابل قبولی از اون کار سر در اوردم ولش میکنم،به عنوان مثال:من چند وقت پیش به شعر علاقه پیدا کردم و حدودا یک ربع از کتاب سهراب سپهری و چند بیتی های زیبا از دیگر شاعران رو حفظ کردم بعد از اون به فوتبال علاقه مند شدم و الآن تمام بازیکن های تیم ها اخبار روز فوتبال و... رو ازم بپرسید بلدم حتی قبل از علاقه مند شدن به شعر به کار مبایل علاقه مند شدم به حدی که بعضی از تعمیرات سخت افزاری رو بدون حتی کلاسی انجام میدادم قبل اون هم همین یک طوردیگه.من احساس میکنم که نمیتونم یکجا ثابت بمونم و خیلی زود علاقم رو نسبت به کاری از دست میدهم ولی این رو هم اضافه کنم که قدرت ریسک کردنم هم بالاست.

    متن زیرو بخونید


    دکتر يوسف کريمي، دکتراي روان‌شناسي و عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي
    آقاي دکتر، تا حالا جوگير شده‌ايد؟
    جوگيرشدن همان چيزي است که در روان‌شناسي اجتماعي به آن نفوذ اجتماعي مي‌گويند و منظور آن است که يک فرد يا گروه تحت‌تاثير شرايط و محيط قرار گيرد. در اين حالت فرد در جوي قرار مي‌گيرد که نمي‌تواند مقاومت کند. واقعيت اين است که هيچ‌کسي نمي‌تواند از نفوذ اجتماعي فرار کند و يا از آن مصون باشد چون به هر حال همه ما در زندگي عادي و روزمره تحت‌تاثير و نفوذ ديگران قرار مي‌گيريم. من هم تحت نفوذ اجتماعي قرار ‌گرفته‌ام. ولي تفاوت در آن است که چون تا حدودي نسبت به اين مساله آگاهي دارم، جوگير شدنم سخت‌تر اتفاق مي‌افتد.


    چه افرادي استعداد جوگير شدن دارند؟
    ? عوامل و ويژگي‌هاي شخصيتي در جوگيرشدن و تحت نفوذ اجتماعي قرارگرفتن بسيار موثر است. هر چقدر فرد آگاهي کمتري داشته باشد، بيشتر جوگير مي‌شود. اگر شما به شخصيت مسعود شستچي در سريال مرد هزار چهره توجه کنيد، اين مورد به چشم مي‌خورد. مسعود شستچي، شخص ساده‌اي بود که سادگي‌اش به ساده‌لوحي پهلو مي‌زد. شخصي که حتي براي رفتن به دست‌شويي، مرخصي ساعتي مي‌گرفت و تمام زندگي‌اش در زيرزمين اداره ثبت احوال مي‌گذشت. چنين تيپ‌هايي که تجربه اجتماعي کمتري دارند و يک حصار دور خود کشيده‌اند و تماس اجتماعي کمي با جامعه دارند، بيشتر جوگير مي‌شوند. زيرا وقتي در محيط‌هاي اجتماعي قرار مي‌گيرند، نمي‌توانند در برابر خواسته‌ها و نظريات ديگران مقاومت کنند و کم‌کم نقش‌هاي جديدي را که گروه از آنها انتظار دارد، برعهده مي‌گيرند. مهرطلبي نيز از ديگر ويژگي‌هاي افرادي است که جوگير مي‌شوند. چون‌ آنها براي به دست آوردن توجه گروه، جوگير مي‌شوند. ترس از طردشدن نيز در اين زمينه موثر است.


    عوامل اجتماعي در اين زمينه چه نقشي دارند؟
    ? نقش عوامل اجتماعي در نفوذ اجتماعي بسيار پررنگ‌ است. وقتي گروهي که فرد را محاصره مي‌کنند، از جذابيت زيادي برخوردار باشند و به اصطلاح پيشنهادات‌شان اغواکننده باشد، فرد سريع‌تر جوگير مي‌شود. براي مثال در سريال مرد هزار چهره چون جامعه پزشکان، نيروي انتظامي و انجمن شاعران از جذابيت و نفوذ بالايي برخوردار هستند، مقاومت شستچي در برابر آنها کمتر است. در روان‌شناسي اجتماعي، آسيب‌هاي زيادي وجود دارد که منشا آنها نفوذ اجتماعي است.


    چه آسيب‌هايي؟
    ? آسيب‌هايي مانند اعتياد در اثر همين نفوذ اجتماعي گسترش مي‌يابند. به عنوان مثال جواني که در يک گروه معتاد قرار مي‌گيرد وقتي احساس کند اگر در برابر تعارف افراد گروه جواب منفي بدهد، ممکن است اين‌گونه برداشت شود که او هنوز بزرگ نشده است و از گروه‌ طرد شود، اين احتمال وجود دارد که به دام اعتياد کشيده شود.


    به همين خاطر است که گفته مي‌شود خانواده‌ها قدرت نه گفتن را به فرزندان خود آموزش دهند؟
    ? بله. به همين علت است که گفته مي‌شود مهارت‌هاي زندگي مانند قدرت نه گفتن بايد آموزش داده شود تا فرد بتواند استقلال و هويت خود را حفظ کند.


    آيا مي‌توان گفت جوگير‌شدن همان هم‌رنگ جماعت شدن است؟
    ? هم‌رنگي با جماعت، فرمان‌برداري و اطاعت، پيش‌داوري و تبعيض از نتايج نفوذ اجتماعي است. وقتي جامعه نسبت به يک گروه خاص پيش‌داوري داشته باشد و بعد تبعيض قايل شود، فرد ناچار به هم‌رنگي مي‌شود. بسياري از افراد به دليل جوگيرشدن به گروه‌هاي آسيب‌زاي اجتماعي مانند سارقان و جنايت‌کاران جذب مي‌شوند. جالب اينجاست که بعضي از افرادي که جوگير مي‌شوند، گاه به سردستگي همان گروه مي‌رسند که تحت تاثير آن قرار گرفته‌اند.


    مثل داستان فردي که به دروغ مي‌گفت، در کوچه پاييني حليم مي‌دهند و آن‌قدر اين گفته را تکرار کرد که خودش هم براي گرفتن حليم راهي‌شد؟!
    ? همين‌طور است. شبيه آن فردي که الاغ خود را براي فروش به بازار برده بود و به دست دلال داده بود. دلال آن‌قدر از خوبي اين الاغ حرف زد که همان فرد، الاغ خودش را خريد.


    چرا اين افراد کاسه داغ‌تر از آش مي‌شوند؟
    ? به خاطر اينکه پذيرفته‌شدن در يک گروه به فرد، شخصيت و احساس هويت مي‌دهد. در نتيجه فرد براي اينکه بيش از پيش در گروه پذيرفته شود دايما بيشتر به خواسته‌هاي گروه توجه مي‌کند و بيشتر در نقشي که از او مي‌خواهند فرو مي‌رود. براي مثال در همين سريال مرد هزار چهره، شستچي وقتي به عنوان دکتر سپهر جندقي پذيرفته مي‌شود نه تنها به کار طبابت مي‌پردازد، بلکه براي جراحان مغز و اعصاب به سخنراني و آموزش مي‌پردازد. تاييد جمع براي فرد احساس امنيت و رضايت خاطر به دنبال دارد. ضرب‌المثل هندوانه زير بغل گذاشتن، تعبيري از همين موضوع است. اگر دقت کرده باشيد حتما يادتان هست که در بعضي صحنه‌ها مسعود شستچي روبه‌روي آينه مي‌ايستاد و مکالمه‌اي بين او و وجدانش در مي‌گرفت و او خطاب به وجدانش مي‌گفت در اينجا، قدرت و ثروت وجود دارد و از شرايطي که داشت احساس سود، منفعت و در نتيجه احساس رضايت مي‌کرد.


    مکالمه بين وجدان شستچي و خود او را مي‌توان مکالمه بين خود ايده‌آل و خود واقعي دانست. آيا مي‌توان گفت که جوگيرشدن، انجام عملي برخلاف خواست و توان خود واقعي است؟
    ? همين‌طور است. اگر ميان خود واقعي و خود ايده‌آل هماهنگي وجود داشته باشد شخصيت فرد از آرامش و ثبات لازم برخوردار است. ولي اگر فاصله بين خود واقعي و خود ايده‌آل زياد باشد، به گونه‌اي که فرد با توجه به توانايي‌هاي خود نتواند به خود ايده‌آل برسد، در اين جا بين خود واقعي و خود ايده‌آل تعارض شکل مي‌گيرد و فرد ممکن است از راه‌هاي ميانبر وارد شود تا بتواند به خود واقعي‌اش دست يابد. در اين صورت يک خود ايده‌آل کاذب شکل مي‌گيرد.


    شکل‌گيري خود ايده‌آل کاذب چه آسيب‌هايي به همراه دارد؟
    ? آسيب به سلامت روان يکي از مشکلات در اين زمينه است. چون وقتي فرد با خود واقعي‌اش مواجه مي‌شود، به ناتواني خود پي مي‌برد. وقتي شستچي مي‌گويد: «من اشتباهي بودم» يعني اينکه به ناتواني خود پي‌ برده است. رودرروشدن با واقعيت چنين وضعيتي موجب بيماري‌هايي مانند افسردگي و اضطراب مي‌شود. در اين حالت فرد اعتماد به نفس خود را از دست مي‌دهد. جالب اين است که دو گروه از افراد تحت نفوذ اجتماعي قرار مي‌گيرند. گروه اول افرادي که اعتماد به نفس زيادي دارند و دوم، گروهي که اعتماد به نفس ضعيف دارند. کسي که اعتماد به نفس زيادي دارد، رسيدن به موقعيت‌ مناسب را حق خود مي‌داند و کسي که اعتماد به نفس ضعيف دارد تحت تلقين اطرافيان، اعتماد به نفس دروغين پيدا مي‌کند. وقتي فرد با واقعيت روبه‌رو مي‌شود ممکن است پرخاشگر شود تا بتواند فاصله بين خود واقعي و خود ايده‌آل را پر کند. نفرت از اجتماع نيز از نتايج جوگيرشدن است.
    بروز چنين تاثيراتي براي مسعود شستچي نيز قابل تصور است: احتمالا ازدواج او با فرد مورد علاقه‌اش «سحر» انجام نمي‌شود و سپس شغلش را نيز از دست مي‌دهد. اين مسايل موجب انزوا و افسردگي‌اش مي‌شود. همين مساله زمينه‌ساز بروز پرخاشگري مي‌شود و ممکن است فرد حرکات ضد اجتماعي انجام ‌دهد.


    آقاي دکتر آيا جوگيرشدن هميشه بد است؟ چون ممکن است فرد عضو گروهي شود که آن گروه در پي کار مثبت باشد.
    ? از نظر روان‌شناسي اجتماعي، جوگيرشدن کورکورانه و پيروي بدون آگاهي از يک گروه، مي‌تواند مشکل‌ساز شود. چون فردي که به راحتي تحت تاثير جو مثبت قرار مي‌گيرد، به همان سادگي ممکن است تحت تاثير جو منفي قرار گيرد.


    براي اينکه جوگير نشويم چه کارهايي بايد انجام دهيم؟
    اولين عامل، افزايش آگاهي‌ها و دانسته‌ها‌ است. از سوي ديگر بايد با مهارت‌هاي زندگي و شيوه کاربرد آنها آشنا شويم. مهارت‌هايي مانند نه گفتن بايد آموزش داده شود. البته نه گفتن به همه چيز هم خطرناک است. مهارت تشخيص وضعيت و تحليل موضوع نيز بايد آموزش داده شود. خانواده‌ها نيز در اين ميان نقش مهمي دارند تا نوجوان‌شان جوگير نشود. پدر و مادر بايد فرزند خود را به بازي بگيرند و استقلال او را به رسيمت بشناسند و نظريات او را جويا شوند و فرصت ابراز وجود و نظر به او بدهند. خانواده‌ها بايد فرزند خود را در تصميم‌گيري‌ها شرکت دهند چون افرادي که توان ابراز وجود نداشته باشند، بيشتر جوگير مي‌شوند. بنابراين اگر خانواده‌ها مي‌خواهند فرزندان‌شان جوگير نشوند بايد آنها را به صورت صحيح تربيت کنند. بايد وقتي فرزند آنها اظهارنظر مناسبي انجام مي‌دهد او را تشويق کنند تا فرزندشان جسارت ابراز نظر پيدا کند و جو گير نشود.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25399
    نوشته ها
    191
    تشکـر
    252
    تشکر شده 165 بار در 98 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : جوگیر شدن

    این که خوبه همه ی کارا رو بلد میشی هنوز جوونی و این خوبه که قدرت ریسکت بالاست آفرین.سعی کن خیلی زود اونکاری رو که واقعا میخوای انجام بدی رو انتخاب کنی این واسه آیندت ضروریه میتونی از مشاور کمک بگیری و توانایی واقعیتو شناسایی کنی و بری سمت همون کار،شما که انقدر زود همه چیرو یاد میگیری حتما پشتکار داشته باش و هدفتو مشخص کن چون الان وقتشه.موفق باشید

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : جوگیر شدن

    نقل قول نوشته اصلی توسط Faraz76 نمایش پست ها
    با سلام و خسته نباشید
    من فراز 18 ساله از اصفهان هستم.راستش من یه مشکلی دارم که نمیدونم این واقعا یک مشکله ویا مال سن من هستش.
    این مشکل من از این قراره که من ناگهان از کاری خوشم میاد و وارد اون کار میشم و وقتی تا حد قابل قبولی از اون کار سر در اوردم ولش میکنم،به عنوان مثال:من چند وقت پیش به شعر علاقه پیدا کردم و حدودا یک ربع از کتاب سهراب سپهری و چند بیتی های زیبا از دیگر شاعران رو حفظ کردم بعد از اون به فوتبال علاقه مند شدم و الآن تمام بازیکن های تیم ها اخبار روز فوتبال و... رو ازم بپرسید بلدم حتی قبل از علاقه مند شدن به شعر به کار مبایل علاقه مند شدم به حدی که بعضی از تعمیرات سخت افزاری رو بدون حتی کلاسی انجام میدادم قبل اون هم همین یک طوردیگه.من احساس میکنم که نمیتونم یکجا ثابت بمونم و خیلی زود علاقم رو نسبت به کاری از دست میدهم ولی این رو هم اضافه کنم که قدرت ریسک کردنم هم بالاست.

    سلام

    نه پسر گلم این در حقیقت نوعی کسب تجربه و آزمون و خطاست در این سنین و پیدا کردن کتگوری خاص. منتها اگر بیش از حد ادامه پیدا کنه و مزمن بشه ناشی از آسیبه.

    که در مورد شما اینطور به نظر نمیاد. بهتره بیشتر در مورد خواسته هات و هدفهات و علائق خودت تحقیق کنی و هدف گزینی کنی.

    موفق باشی عزیز

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد