نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: از رفتارهای نامناسب خانواده ام خسه شدم

893
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    از رفتارهای نامناسب خانواده ام خسه شدم

    سلام
    حالم بده خیلی...
    دانشجوی ارشدم. بیکار....
    خسته شدم از رفتار افراد نزدیک خانوادم
    از کتک های برادرم
    جیغ های خواهرم
    نفرین های مادرم
    من نه دوست پسر دارم و نه دوست صمیمی که باهاش برم بیرون و خوش بگدرونم
    اجازه از خونه بیرون رفتن و ندارم چون خانوادم میگن نباید تنهایی بری بیرون
    وقتی فامیل مهمانی میگیره پدرم دنبال بهانه است که نریم...چون از شادی فراریه!1
    مادربزرگم میگه مفت خور!!!!!!!!!!!!! به پدرم گفتم من مفت خور نیستم ی کار درست و حسابی پیدا نکردم یه داد بلند سر من زد و میخواست منو بزنه!!!با نارحتی میگه کی خواست تو کار کنی!
    ولی با دفتارش ب من میگه مفت خور. مثل مادرش!
    خانوادم زیاد مذهبی نیستن ولی خیلی قدیمی فکر میکنن. خسته شدم دیگه....کسی مثل من هست اینقدر تحمل کنه اینقدر سکوت کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پدرم وقتی میاد خونه میگه شماها اصال کار میکنید تو خونه!؟ اما اون موقع ها که مثل کلفت کار میکنیم نمیبینه
    خسته شدم دوستان
    تو برقراری ارتباط با همکلاسی هام مشکل دارم
    دلم یه معجزه میخواد ولی خدا باهام قهر کرده..................
    همش ریختم تو خودم همش حرص خوردم از بچگی
    همش سکوت کردم حاصلش شده یه دل پر عقده
    یه اعصاب خراب که با همه دعوا میکنم تو خیابان تو اتوبوس
    یه معده خراب و همه مشکلات عصبیییییییییی
    چرا خدا منو فراموش کرده؟
    چرا نباید اروم زندگی کنم؟
    این همه ادم با ارامش زندگی میکنن چرا من نباید
    اگه دلتون برام سوخت لطفا بهم کمک کنید حالم خیلی خرابه دست چپم درد میکنه
    خواهش میکنم جواب بدید

  2. کاربران زیر از نیکی 70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حرف مردم

    حتی شما هم جواب منو نمیدید
    خواهش میکنم
    حالم خوب نیست کمکم کنید

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : حرف مردم

    سلام نیکی جان

    میدونم سخته این شرایطی که داری

    نمیخوام بگم میفهمتت چون تو شرایطت نیستم

    اما بهت حق میدم که نگران و عصبی بشی

    ولی با این نگرانی و عصبی شدن هیچ چیزی رو نمیتونی تغییر بدی که هیچ دیگه جونی هم برات نمیونه که بخوای به خودت برسی

    کمی صبور باش مشاورها و کاربرای سایت میان تو پستت نظر میذارن معمولا آخر وقت میان

    اگه حرف کسی اذیتت میکنه سعی کن نشنیده بگیری، اگه وجود کسی آزارت میده ندیده بگیر

    فعلا که تو خونه هستی کارایی رو که باعث تنش میشه انجام نده تا باعث جر و بحث هم نشی و خودت هم عصبی نشی

    خانواده رو نمیشه تغییر داد

    ولی تو از یه تغییرات کوچیکی تو خودت شروع کن کم کم( با عصبانیت جواب نده، پرخاش نکن در مقابل پرخاش دیگران، حرفای دیگران رو به بدی برداشت نکن...یه سرگرمی کوچیک واسه خودت داشته باش مثه خیاطی، گلدوزی و ...)

    ان شاءالله درست میشه

  5. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33849
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    170
    تشکر شده 134 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : حرف مردم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    حتی شما هم جواب منو نمیدید
    خواهش میکنم
    حالم خوب نیست کمکم کنید
    سلام بر شما

    ببینید مشکلات شما چند بخشه. اما به نظر من اگه بتونین یه کار پیدا کنین که مطمئمنم میتونید، یک بخش مهمی از مشکلات خود بخود حل میشه. وقتی به خودتون متکی باشین کم کم حریم خصوصیتون محترم تر شمرده میشه و هرکسی نمیتونه به خودش اجازه ورود به این حریم رو بده.
    پس در درجه اول تمام تلاشتون رو بکنین تا یه کار پیدا کنین.

    دوم " استقم کما امرت": استقامت کن کن همانگونه که به تو فرمان دادم

    سوم : "ان قد یمسسکم قرح فقد مس قرح قوم مثله و تلک الایام نداولها بین الناس لیعلم الله ان الذین ءامنو" : اگر به شما سختی رسد، تردید نکنید که به دیگران هم این سختی خواهد رسید. و این روزها را بین مردم میگردانیم تا بر خداوند مشخص گردد چه کسانی واقعا ایمان دارند.

    چهارم شعری زیبا از مولانا تقدیم به شما:

    ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
    در گوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
    تو گل بدی و دل شدی جاهل بدی عاقل شدی
    آن کو کشیدت این چنین آن سو کشاند کهکشان
    در کف ندارم سنگ من با کس ندارم جنگ من
    با کس نگیرم تنگ من زیرا خوشم چون گلستان
    پس خشم من زان سر بود وز عالم دیگر بود
    این سو جهان آن سو جهان بنشسته من بر آستان
    بر آستان آن کس بود کو ناطق اخرس بود
    این رمز گفتی بس بود دیگر مگو درکش زبان

    از صمیم قلبم برایتان بهترین ها را آرزو میکنم.
    ویرایش توسط AmirAli65 : 03-10-2017 در ساعت 12:30 PM

  7. کاربران زیر از AmirAli65 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حرف مردم

    اخه چجوری درست میشه؟ روز به روز داره رفتارشون بدتر میشه
    تو بیرون از خونه خیلی مهربون و صبورانه رفتار میکنن ولی تو خونه برعکسه
    همش دعوا دعوا
    به خدا خسته شدم

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حرف مردم

    به شخصه میگم بدی به ادمی که بدی میکنه همیشه نمیرسه!
    مادرپدرم همیشه میاد خونه ما و ما هم باید مثل ی کلفت براش کار کنیم!
    به هممون تیکه میاندازه و ما باید سکوت کنیم
    بچه که بودم چنان بلایی به سرم اورد که نمیتونم بگم.....................
    وقتی اون اینجاست نباید پامونو زا خونه بیرون بزاریم و گرنه نفرین میکنه
    همه فامیل دوستش دارن و بهش احترام میزارن
    هر چی بخواد به همه میگه و همه باید سکوت کنن.....و نتیجه رفتاراشو اصلاااااااا نمیبینه و روز به روز سر حالتر و عزیزتر میشه
    بقیه فامیل هامونم مثل خانواده من هستن ولی پدراشون بهشون ازادی میدن
    میرن سر کار... جالب اینه که اصلا پول هم نمیگیرن...فقط میرن که خونه نباشن.
    با هر کس که بخوان میرن بیرون چه دختر و چه پسر! اما من اجازه با دختر بیرون رفتن هم ندارم. فقط خانواده من اینطورین
    به خدا خستم
    تفریح هم نداریم
    مسارفرت هامون همیشه با دعوا بود.....پدرم همیشه ما رو ول میکرد و تنهایی میرفت بیرون و ما تنها بودیم.
    خدا باهام قهره قهر
    نمیدونم چه گناهی کردم نمیدونم

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حرف مردم

    تا حالا چند بار بهم حمله پانیک دست داده. حمله شدید عصبی!
    گفتی جونی واست نمیمونه...راست گفتی نمونده
    جون ندارم برم سر کار
    یه جا کار خوب پیدا کردم ولی یه روز که ازم زیاد کار کشیدن از حال رفتم و اونا بهم گفتن تو اول برو جسمت و درمان کن بعد برو سر کار
    کسی نمیدونست روحم خست نه جسمم

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    34015
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    1
    تشکر شده 11 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حرف مردم

    میتونم بفهمم چقد ناراحت کنندس ولی تا کسی جای شما نباشه نمیتونه حالتون رو درک کنه.
    هر موقع افکار مزاحم تو ذهنتون اومد به این فک کنین که آدم‌های دیگه ای هم هستن که شرایط مشابه یا حتی بدتر رو تجربه میکنن. اما بازم زندگی جریان داره.
    از لحاظ روحی قوی باشین و تلاشتون رو بکنین تا به شرایطی که ایده آل شما هست برسین. روزی میرسه که اطرافیا از حرفایی که بهتون زدن احساس شرمندگی کنن.

  12. کاربران زیر از zirzamin بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد