من قبل از خواهر بزرگترم ازدواج کردم و الان خیلی اذیت میکنه نمیدونم حسوده یا نه ولی عمدا به خودم و شوهرم بی اعتنایی میکنه و مادرمم با اون هماهنگه و خیلی دلخورم از دستشون ولی در کل نمیدونم چه برخوردی باهاشون کنم
من قبل از خواهر بزرگترم ازدواج کردم و الان خیلی اذیت میکنه نمیدونم حسوده یا نه ولی عمدا به خودم و شوهرم بی اعتنایی میکنه و مادرمم با اون هماهنگه و خیلی دلخورم از دستشون ولی در کل نمیدونم چه برخوردی باهاشون کنم
خود شما بهتر میدونید دخترا در این موارد حسادت های خاص خودشون رو دارن پس بهتره درکش کنید و
زیاد به رفتارهایی که میکنه اهمیت ندید و روال عادی زندگی خودتون رو پیش ببرید
در مورد رفتار مادرتون میتونید در موقعیتی مناسب در وقتی که خواهرتون نیست صحبت کنید
چون اگر مادرتون از شوهر شما خوشش نمیاد باید بدونه خودشون برای ازدواج شما دو نفر رضایت دادن پس نباید رفتارشون سرد باشه
خـــــدانـگهــــــدار
درود اگر دقت کنید عرف وسنت جامعه ما متاسفانه هنوز پا برجاست تاحدودی ترتیب سن در ازدواج الانم شما به نوعی سنت شکنی و قبلش ازدواج کردید.
حالا اینجا یک سری مشکلات ممکنه برای خواهرت پیش میاد وناخواسته هست و باورهای غلط جامعه و دید منفی ماست
ببینید متاسفانه برحسب همین ممکنه اطرافیان بهش فشار و سرکوفت ووو که درایشون یک تنش ایجاد وحساس و اعتماد ب نفسشونو ازدست بدن وبا چنین واکنشی ابراز و اعتراضشو نشون میده تا تخلیه بشه
پس طبیعیست حسادت وواکنشش چون بعد از ازدواج شما اطرافیانتون نمیگن «دختر اول چه مشکلی دارد، که ازدواج نکرده است». وحرف وحدیث؟ خب اینو توجه داشته باشید و اینجاست که باید با علم روانشناسی وارد شد
خب اولا شما باید درکمال ارامش باشون صحبت وتوجیهشون کنید وازدر دوستی ومحبت وارد بشید نه ترحم وهم سعی کنید اطرافیان با باورهای غلط درایشون تنشی ایجاد نکنند وبه این باور برسند که ازدواج شما دلیلی بر بدی ومشکل ایشون نیس وچ بسا اینده ایی روشن درانتظارشون باشه وبا مثبت اندیشی درایشون ارامش رو زنده کنید
همونطور فرخ عزیز گفتن همچنین با مادر توت درارامش صحبت کنید و به خودتون کمی زمان بدید تا واقعت وتییرات حالت روندش نرمال بشه واین روتوجه داشته باشید ایشون مقصر نیستن باور وفرهنگ غلط ومشکلات بعدی وپیامد این سنت هست شمارو تحت الشعاع قرار داده میتونید بایک مشاور حضوری هم ملاقات کنید وتکنیکهایی رو بهتونمیدن دراین مورد بکار ببرید
موردسوال وابهامی بود درخدمتم یاحق
اصولا خواهر بزرگ ک ازدواج نمیکنن و شرای مث شما رو دارن این وضعیتی پیش میاد
شما میتونین بیشتر ب مادرتون نزدیک بشین و اون حسی ک دارن رو برطرف کنین
از طریق محبت کردن و مشورت گرفتن از مادرتون ، و جوری بهشون نشون بدین ک خواهرتون اشتباه دارن فک میکنن
کم کم این قضیه ب سمت شما برمیگرده، میتونین همین کار رو واسه خواهرتون انجام بدین
من ریشه های تو را دریافته ام
با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام
و دستهایت با دستان من آشناست
در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند
سلام
عزیزم خواهرت را درک کن اون الان تو شرایط سختی هست هم حسادت های خودش و هم مسلما حرف های دیگران داغونش میکنه
سعی کن وقتی باشوهرت هسی بیشتر خونه مادرشوهرت باشی و تو خونه خودتون زیاد باشوهرت تنها نشی و همش تو جمع خانواده باش و باخواهرت شوخی کن و بخند و به شوهرت هم بگو ی رابطه برادرانه باهاش ایجاد کنه
سلام دوست عزیزم.
ما هم در خانوادمون یه نفر بود که عین مشکل شمارو داشت.ولی تا اونجایی که من یادمه به حرفهای خواهرش هیچ وقت توجه نمیکرد و واقعا هم با شوهرش خوشبخت بود الان هم بچه داره.
به نظر من هم تنها راه حل مشکل شما بی توجهیه.زندگی رو به کام خودتون تلخ نکنید.:d
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)