نمایش نتایج: از 1 به 32 از 32

موضوع: در سن کم عاشق شدم

4525
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy در سن کم عاشق شدم

    سلام
    من بردیا هستم سوم دبیرستان شاید اینارو بگم بهم بخندین و بهم بگین تو هنوز واسه اینطور چیزا بچه ای ولی ...
    صبر کنین از خودم بگم تقریبا خوش چهره ام و خوش هیکلم خیلیا دنبال من هستن برنامه نویسی حرفه ای کار میکنم بچه آخر خانواده ام و نسبتا احساساتی...تو خانواده با محبتی بزرگ شدم و هیچ وقت مشکل مالی نداشتم ولی.. اول یه توضیح بدم با خیلیا در این مورد حرف زدم ولی همشون این موضوعو یه چیز پیش پا افتاده دونستن...
    من مدرسه تیزهوشان میرم و قبلشم راهنمایی نمونه بودم... سال سوم راهنمایی یکی از بچه هایی که به خاطر شغل پدرش(معلم ریاضی) تو امارات بود بعد سه سال برگشت و اومد ایران...همون اول بهش یه احساس خاصی داشتم.. تا این کم کم حس کردم دوسش دارم...
    خوب تا دوسال پیش این حسو بخاطر حرفایی که در مورد دوران بلوغ و حسای زود گذر میگفتن بهش اهمیت ندادم و ولش کردم... ولی بعد این دوسال دیگه نتونستم تحملش کنم ... به خودش گفتم ولی اون هیچ واکنشی نشون نداد..در مورد اون باید بگم خوشگله و خوش هیکل درسش خوبه خر خون نیست ولی خیلی ای کیوش بالا هستش بخاطر همین نمره هاش همیشه بالا بوده در مورد ورزش مث فوتبال و والیبالم که خیلی معرکست تو اینا و تو همه کاراش تا حالا بهترین بوده...متاسفانه من از همون سال اول تا حالا باهاش همکلاس بودم... بعد آشنایی با اون درسم به شدت افت کرد.. برنامه نویسیم که تو همین سنین کم داشتم خیلی پیشرفت میکردم(من یکی از شانسایی که داشتم این بوده ک بابام به محض تولد من بهترین کامپیوترو خرید و هر سال بهترین pc بازارو واسم خریده) داشتم میگفتم برنامه نویسیم خیلی افت کرد و کلا از همه چیز افتادم... همه فکرم شده بود اون.. با یک مشاور خوب در حد چند دقیقه حرف زدم..اون میگفت اینطور حسا تا حداکثر دو سال اشکال نداره ولی چهار سال یک مورد نادره و یه جورایی منو از سر خودش وا کرد.. حالا من موندم تک و تنها..همه دوستامو از خودم رنجوندم با اینکه همیشه کمکم کردن... ولی وقتی به خود طرف گفتم..همش منو پیچوند.. از یکی شنیدم که باید خیلی باهاش تماس بگیری و دوست داشتنتو نشونش بدی این روشو امتحان کردم... ولی اون تنها چیزایی که بهم میگه ایناست..(برو بابا،ولم کن،وقت فکر کردن به اینطور چیزارو ندارم،فعلا درس دارم...) و از این قبیل حرفا... هر روشی رو بقیه گفتن امتحان کردم ولی هیچکدوم جواب نداد... تورو خدا کمکم کنین دارم دیوونه میشم... از زندگی افتادم...کمکم کنین
    ویرایش توسط DARK HEART : 11-22-2015 در ساعت 07:00 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22924
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 10 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    یعنی شما به همکلاسیت که اونم پسره علاقه داری درسته؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    بله

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18924
    نوشته ها
    94
    تشکـر
    24
    تشکر شده 43 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    از ما به تو نصيحت هرجور شده از اين فازا بيا بيرون كه چند سال ديگه حسرت ميخوري كه اي كاش وقتمو هدر نميدادم پاي اين مسايل ، اگر برنامه نويس هستي خودتو به صورت نيمه وقت به انجام پروژه هاي رايگان يا پولي مشغول كن تا از اين حساي پوچ و الكي كه جز پشموني نداره بياي بيرون فقط و فقط بچسب به كارت و درست و ورزش هم ميتوني بري ، البته كلاس زبان هم بري خيلي دستت ميوفته جلو تو سن ٢٠-٢٢ كلا يك ادم شاخي ميشي بين همسنات

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18924
    نوشته ها
    94
    تشکـر
    24
    تشکر شده 43 بار در 27 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    اها اينم بگم بعدش از اين كشور لعنتي راحت ميتوني بري ، اينجا هيچ فايده نداره

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22924
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 10 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    خودتو سرگرم کنی میگدره و یادت میره من میشناختم کسیکه شدیدا به دوستش وابسته بود بعد ار دانشگاه انگار نه انگار چقد باهم خوب بودن.

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali_yas19 نمایش پست ها
    از ما به تو نصيحت هرجور شده از اين فازا بيا بيرون كه چند سال ديگه حسرت ميخوري كه اي كاش وقتمو هدر نميدادم پاي اين مسايل ، اگر برنامه نويس هستي خودتو به صورت نيمه وقت به انجام پروژه هاي رايگان يا پولي مشغول كن تا از اين حساي پوچ و الكي كه جز پشموني نداره بياي بيرون فقط و فقط بچسب به كارت و درست و ورزش هم ميتوني بري ، البته كلاس زبان هم بري خيلي دستت ميوفته جلو تو سن ٢٠-٢٢ كلا يك ادم شاخي ميشي بين همسنات
    ببخشید من توضیح دادم شاید توضیحم واضح نبوده من دوسال اصن هیچ اهمیتی به این موضوع ندادم با این که خیلی اذیتم میکرد... همینکه شما میگی از این فازا بیا بیرون خوب چجوری بیام بیرون کمکم کنین. کمکم کنین یا بهش برسم یا ...
    در مورد برنامه نویسیم بگم همین الانشم پروژه های پولی انجام میدم
    و کلاس زبانم که من چون پسر عمو و شوهر خواهرم خارج زندگی میکنن (اتفاقا هر دوشونم برنامه نویس های حرفه ای هستن) خیلی تشویقم میکنن به یاد گرفتن زبان که منم برم پیششون... بخاطر همین هم اونا کمکم میکنن و هم خودم بخاطر خود برنامه نویسی زبانمو بالا بردم و البته هوزم کلاس میرم
    مرسی از توجهت

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساحل بی کران نمایش پست ها
    خودتو سرگرم کنی میگدره و یادت میره من میشناختم کسیکه شدیدا به دوستش وابسته بود بعد ار دانشگاه انگار نه انگار چقد باهم خوب بودن.
    ببخشید من دوسال هیچ توجهی نکردم و فقط خودمو سرگرم کردم.. الان چهار سال میگذره به نظر شما این مدت برای در اومدن از یه حس زود گذر کمه؟؟؟

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22924
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 10 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط DARK HEART نمایش پست ها
    ببخشید من دوسال هیچ توجهی نکردم و فقط خودمو سرگرم کردم.. الان چهار سال میگذره به نظر شما این مدت برای در اومدن از یه حس زود گذر کمه؟؟؟
    زمان کمی نیست ولی تا حدودیش هم اقتضای سن شماس و اینکه الان مرکز توجهت این دوستته وقتی بالاتر بری مثلا دانشگاه انقدر با آدمای جدید تعامل پیدا میکنی و سرت شلوغ میشه که اون برات کمرنگ میشه ولی خودتم باید یه کارایی انجام بدی مثلا سعی کنی ارتباطت رو باهاش کم کنی یا زیاد در معرضش قرار نگیری

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساحل بی کران نمایش پست ها
    زمان کمی نیست ولی تا حدودیش هم اقتضای سن شماس و اینکه الان مرکز توجهت این دوستته وقتی بالاتر بری مثلا دانشگاه انقدر با آدمای جدید تعامل پیدا میکنی و سرت شلوغ میشه که اون برات کمرنگ میشه ولی خودتم باید یه کارایی انجام بدی مثلا سعی کنی ارتباطت رو باهاش کم کنی یا زیاد در معرضش قرار نگیری
    اخه نمیتونم اون همکلاسی من هستش هر روز میبینمش...در موردم سنم و حسای زودگذر بلوغم باید بگم با چند نفر در موردش حرف زدم این حسا نباید تا چهار سال طول بکشه... حالت عادیش یک الی دو سال هستش
    منظور من اینه که این یه حس زود گذر زمان بلوغ نیست
    در مورد آدمای جدیدم فک نکنم حتی با افراد جدیدی آشنا بشم بازم بهم کمکی بکنه چون همون تغییر مدرسه من از راهنمایی به دبیرستان منو با خیلی افراد جدید آشنا کرد و هنوزم میکنه
    ویرایش توسط DARK HEART : 11-22-2015 در ساعت 07:18 PM

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    22924
    نوشته ها
    48
    تشکـر
    0
    تشکر شده 10 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط DARK HEART نمایش پست ها
    اخه نمیتونم اون همکلاسی من هستش هر روز میبینمش...در موردم سنم و حسای زودگذر بلوغم باید بگم با چند نفر در موردش حرف زدم این حسا نباید تا چهار سال طول بکشه... حالت عادیش یک الی دو سال هستش
    منظور من اینه که این یه حس زود گذر زمان بلوغ نیست
    در مورد آدمای جدیدم فک نکنم حتی با افراد جدیدی آشنا بشم بازم بهم کمکی بکنه چون همون تغییر مدرسه من از راهنمایی به دبیرستان منو با خیلی افراد جدید آشنا کرد و هنوزم میکنه
    همکلاسیته ولی میتونی ازش دوری کنی. حالا به فرض که اونم قبول کنه خب آخرش که چی؟؟ مطمعن باش یه روزی برات خنده دار میشه حس الانت

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6495
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    492
    تشکر شده 306 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    بهش زیاد فکر می کنی. و این باعث شده که حساسیت بیشتری هم نسبت بهش پیدا کنی.

    اگه تو این مدتی که گفتی سعی داشتی فراموشش کنی، بهش فکر کرده باشی، باعث توجه بیشتر به این احساس می شه.

    من احساس می کنم داری کلا با احساساتت تصمیم می گیری و فکر می کنی.

    بهتره یه مقدار منطق و عقلانیت رو دخیل کنی.

    دوست داشتن بد نیست. خوبه.

    ولی اینکه بخوایم به خاطر یه نفر زندگیمونو سیاه و تباه کنیم، یه جای کار حتما می لنگه.

    حالا این حس دوست داشتن از چه نوعه و تا چه مرحله ای پیش رفته نمی دونم و نمی تونم نظر بدم.

    ولی بهتره بیشتر فکر کنی. حالا شاید درست باشه یا غلط.
    مشاورا بهتر می تونن کمکت کنن.

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ساحل بی کران نمایش پست ها
    همکلاسیته ولی میتونی ازش دوری کنی. حالا به فرض که اونم قبول کنه خب آخرش که چی؟؟ مطمعن باش یه روزی برات خنده دار میشه حس الانت
    به خواستم میرسم چجوری بگم آخه...
    چجوری ازش دوری کنم آخه؟؟؟ وقتی تو یه کلاس همش جلو چشمه

  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arameshh نمایش پست ها
    بهش زیاد فکر می کنی. و این باعث شده که حساسیت بیشتری هم نسبت بهش پیدا کنی.

    اگه تو این مدتی که گفتی سعی داشتی فراموشش کنی، بهش فکر کرده باشی، باعث توجه بیشتر به این احساس می شه.

    من احساس می کنم داری کلا با احساساتت تصمیم می گیری و فکر می کنی.

    بهتره یه مقدار منطق و عقلانیت رو دخیل کنی.

    دوست داشتن بد نیست. خوبه.

    ولی اینکه بخوایم به خاطر یه نفر زندگیمونو سیاه و تباه کنیم، یه جای کار حتما می لنگه.

    حالا این حس دوست داشتن از چه نوعه و تا چه مرحله ای پیش رفته نمی دونم و نمی تونم نظر بدم.

    ولی بهتره بیشتر فکر کنی. حالا شاید درست باشه یا غلط.
    مشاورا بهتر می تونن کمکت کنن.
    نمیدونم حرفای شما درسته یا غلط ولی من راه حل میخوام

  15. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط arameshh نمایش پست ها
    بهش زیاد فکر می کنی. و این باعث شده که حساسیت بیشتری هم نسبت بهش پیدا کنی.

    اگه تو این مدتی که گفتی سعی داشتی فراموشش کنی، بهش فکر کرده باشی، باعث توجه بیشتر به این احساس می شه.

    من احساس می کنم داری کلا با احساساتت تصمیم می گیری و فکر می کنی.

    بهتره یه مقدار منطق و عقلانیت رو دخیل کنی.

    دوست داشتن بد نیست. خوبه.

    ولی اینکه بخوایم به خاطر یه نفر زندگیمونو سیاه و تباه کنیم، یه جای کار حتما می لنگه.

    حالا این حس دوست داشتن از چه نوعه و تا چه مرحله ای پیش رفته نمی دونم و نمی تونم نظر بدم.

    ولی بهتره بیشتر فکر کنی. حالا شاید درست باشه یا غلط.
    مشاورا بهتر می تونن کمکت کنن.
    نمیدونم حرفای شما درسته یا غلط ولی من راه حل میخوام

  16. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14058
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    1
    تشکر شده 50 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    به چه دوستت علاقه داری

  17. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط PARVIZ نمایش پست ها
    به چه دوستت علاقه داری
    ببخشید دقیقا منظورتون چیه؟؟
    به چه چیز دوستم علاقه دارم؟؟؟

  18. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14058
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    1
    تشکر شده 50 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    بله

  19. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    والا نمیدونم چی بگم به اخلاقش به قیافش به همه چیزش... چجوری گم آخه نمیتونم بگم دقیقا به چه چیزیش علاقه دارم.. شما خودت میتونی بگی چرا به یک دختر علاقه داری؟؟؟

  20. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17566
    نوشته ها
    998
    تشکـر
    1,418
    تشکر شده 873 بار در 505 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    این احساس و علاقه کم کم از بین میره
    طوری ک شما دیگه هیچوقت یادش نمیفتی و
    اگه هم بیفتی خندت میگیره ب کار الانت

    دوست صمیمی خودم سال اول دبیرستان,در حد مرررررگ یکی از بچه های دوم دبیرستان مدرسروو دوست داشت
    اونموقه شب و روز نداشت
    واس تولدش کادو میخرید
    (دوسال اول اصن ب دوستم محل نمیداد)
    جونش برا این بشر درمیومد ...
    بیشتر از سه سال این پروسه ادامه داشت
    ولی الان دیگه عین خیالش نیس ....

    موفق باشی
    امضای ایشان


    باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
    آن قدر که اشک ها خشک شوند
    باید این تن اندوهگین را چلاند
    و
    بعد دفتر زندگی را ورق زد
    به چیز دیگری فکر کرد
    باید پاها را حرکت داد
    و
    همه چیز را از نو شروع کرد



  21. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط DARK HEART نمایش پست ها
    سلام
    من بردیا هستم سوم دبیرستان شاید اینارو بگم بهم بخندین و بهم بگین تو هنوز واسه اینطور چیزا بچه ای ولی ...
    صبر کنین از خودم بگم تقریبا خوش چهره ام و خوش هیکلم خیلیا دنبال من هستن برنامه نویسی حرفه ای کار میکنم بچه آخر خانواده ام و نسبتا احساساتی...تو خانواده با محبتی بزرگ شدم و هیچ وقت مشکل مالی نداشتم ولی.. اول یه توضیح بدم با خیلیا در این مورد حرف زدم ولی همشون این موضوعو یه چیز پیش پا افتاده دونستن...
    من مدرسه تیزهوشان میرم و قبلشم راهنمایی نمونه بودم... سال سوم راهنمایی یکی از بچه هایی که به خاطر شغل پدرش(معلم ریاضی) تو امارات بود بعد سه سال برگشت و اومد ایران...همون اول بهش یه احساس خاصی داشتم.. تا این کم کم حس کردم دوسش دارم...
    خوب تا دوسال پیش این حسو بخاطر حرفایی که در مورد دوران بلوغ و حسای زود گذر میگفتن بهش اهمیت ندادم و ولش کردم... ولی بعد این دوسال دیگه نتونستم تحملش کنم ... به خودش گفتم ولی اون هیچ واکنشی نشون نداد..در مورد اون باید بگم خوشگله و خوش هیکل درسش خوبه خر خون نیست ولی خیلی ای کیوش بالا هستش بخاطر همین نمره هاش همیشه بالا بوده در مورد ورزش مث فوتبال و والیبالم که خیلی معرکست تو اینا و تو همه کاراش تا حالا بهترین بوده...متاسفانه من از همون سال اول تا حالا باهاش همکلاس بودم... بعد آشنایی با اون درسم به شدت افت کرد.. برنامه نویسیم که تو همین سنین کم داشتم خیلی پیشرفت میکردم(من یکی از شانسایی که داشتم این بوده ک بابام به محض تولد من بهترین کامپیوترو خرید و هر سال بهترین pc بازارو واسم خریده) داشتم میگفتم برنامه نویسیم خیلی افت کرد و کلا از همه چیز افتادم... همه فکرم شده بود اون.. با یک مشاور خوب در حد چند دقیقه حرف زدم..اون میگفت اینطور حسا تا حداکثر دو سال اشکال نداره ولی چهار سال یک مورد نادره و یه جورایی منو از سر خودش وا کرد.. حالا من موندم تک و تنها..همه دوستامو از خودم رنجوندم با اینکه همیشه کمکم کردن... ولی وقتی به خود طرف گفتم..همش منو پیچوند.. از یکی شنیدم که باید خیلی باهاش تماس بگیری و دوست داشتنتو نشونش بدی این روشو امتحان کردم... ولی اون تنها چیزایی که بهم میگه ایناست..(برو بابا،ولم کن،وقت فکر کردن به اینطور چیزارو ندارم،فعلا درس دارم...) و از این قبیل حرفا... هر روشی رو بقیه گفتن امتحان کردم ولی هیچکدوم جواب نداد... تورو خدا کمکم کنین دارم دیوونه میشم... از زندگی افتادم...کمکم کنین

    در این مطلب 10 راه موثر برای ایجاد انگیزه در خود را برایتان نام برده ایم تا کمک کند از استعدادها و توانایی های درونی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.

    هیچ کس نمی تواند به فرد دیگری انگیزه بدهد. تنها کاری که دیگران می کنند تشویق ما برای انجام دادن کارهاست. این خود انسان است که بهترین مشوق و انگیزه دهنده برای خودش است.

    1 - همیشه در آسایش و آرامش نباشید
    از اینکه کمی به خود سختی دهید نهراسید. بزرگ ترین مانع برای رسیدن به استعدادهای درونی همین راحت طلبی است. اتفاق های مهم زمانی رخ می دهند که شما کمی هم تلاش و سختی را تحمل کنید.

    2 - از اشتباه کردن نهراسید
    عقل به ما کمک می کند تا اشتباه نکنیم و در نتیجه هزاران اشتباه به وجود می آید.

    3 - فکر خود را به مسایل معمولی محدود نکنید
    سعی کنید بزرگ و وسیع فکر کنید.

    4 - شاد بودن را در زندگی خود انتخاب کنید
    افراد شاد همیشه انگیزه بیشتری برای انجام امور دارند. شادی حق مسلم شماست و آن را با چیز دیگری عوض نکنید.

    5 - حداقل یک ساعت در روز را به خودشناسی اختصاص دهید
    کتاب های مفید مطالعه یا موسیقی الهام بخش گوش کنید. رانندگی بهترین فرصت برای گوش کردن به کتاب های صوتی در مورد پرورش روح و خودشناسی است.

    6 - به خود یاد بدهید که کاری که آغاز کرده اید را باید تمام کنید
    بسیاری از ما پیش از پایان یک کار یا انجام یک تصمیم، سراغ کار دیگری می رویم. این خوب نیست. همیشه کارهای خود را تمام کنید.

    7 - در حال زندگی کنید
    وقتی در گذشته ها گیر کرده اید یا در آینده ای که نیامده سیر می کنید، نمی توانید از لحظه های کنونی خود استفاده و تصمیمات درست اتخاذ کنید.

    8 - خود را مجبور کنید تا از زندگی لذت ببرد
    لذت بردن بهترین شغل بهشت است.

    9 - وقتی درمانده می شوید یا شکست می خورید، هرگز عقب نشینی نکنید
    شاید موفقیت در چند قدمی شما ایستاده باشد.

    10 - همیشه آرزوهای بزرگ در سر بپرورانید
    اگر چیزی فراتر از سطح انتظار باشد ما همه تلاش خود را می کنیم تا آن آرزو و خواسته را برآورده کنیم.

    ناراحتی بزرگ زندگی در رنجی که می کشیم نیست در چیزهایی است که از دست می دهیم. بنابراین سعی کنید هیچ چیز را از دست ندهید. ما باید همیشه و در هر لحظه آماده باشیم تا بتوانیم کسی که هستیم را قربانی کسی کنیم که می خواهیم باشیم


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  22. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط شقایقم نمایش پست ها
    این احساس و علاقه کم کم از بین میره
    طوری ک شما دیگه هیچوقت یادش نمیفتی و
    اگه هم بیفتی خندت میگیره ب کار الانت

    دوست صمیمی خودم سال اول دبیرستان,در حد مرررررگ یکی از بچه های دوم دبیرستان مدرسروو دوست داشت
    اونموقه شب و روز نداشت
    واس تولدش کادو میخرید
    (دوسال اول اصن ب دوستم محل نمیداد)
    جونش برا این بشر درمیومد ...
    بیشتر از سه سال این پروسه ادامه داشت
    ولی الان دیگه عین خیالش نیس ....

    موفق باشی
    خودمم این موردو تو مدرسمون دیدم
    اون یه جوری دیوونه شده بود که سر کلاس بخاطرش گریه میکرد جلو همه جلوش زانو میزد و هر ماه واسش یه چیز خیلی گرون میخرید...
    ولی خوب یکسال بود الان مث دشمن خونی همدیگه شدن
    خدا رو شکر اونجوری دیوونه نشدم و عقلم کار میکنه برای این رابطه حالا نمیگم کامل میتونم راجب بهش فک کنم شاید خیلی اشتباه میکنم ولی هنوز نسبتا کار میکنه
    ویرایش توسط DARK HEART : 11-23-2015 در ساعت 08:17 PM

  23. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    در این مطلب 10 راه موثر برای ایجاد انگیزه در خود را برایتان نام برده ایم تا کمک کند از استعدادها و توانایی های درونی خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.

    هیچ کس نمی تواند به فرد دیگری انگیزه بدهد. تنها کاری که دیگران می کنند تشویق ما برای انجام دادن کارهاست. این خود انسان است که بهترین مشوق و انگیزه دهنده برای خودش است.

    1 - همیشه در آسایش و آرامش نباشید
    از اینکه کمی به خود سختی دهید نهراسید. بزرگ ترین مانع برای رسیدن به استعدادهای درونی همین راحت طلبی است. اتفاق های مهم زمانی رخ می دهند که شما کمی هم تلاش و سختی را تحمل کنید.

    2 - از اشتباه کردن نهراسید
    عقل به ما کمک می کند تا اشتباه نکنیم و در نتیجه هزاران اشتباه به وجود می آید.

    3 - فکر خود را به مسایل معمولی محدود نکنید
    سعی کنید بزرگ و وسیع فکر کنید.

    4 - شاد بودن را در زندگی خود انتخاب کنید
    افراد شاد همیشه انگیزه بیشتری برای انجام امور دارند. شادی حق مسلم شماست و آن را با چیز دیگری عوض نکنید.

    5 - حداقل یک ساعت در روز را به خودشناسی اختصاص دهید
    کتاب های مفید مطالعه یا موسیقی الهام بخش گوش کنید. رانندگی بهترین فرصت برای گوش کردن به کتاب های صوتی در مورد پرورش روح و خودشناسی است.

    6 - به خود یاد بدهید که کاری که آغاز کرده اید را باید تمام کنید
    بسیاری از ما پیش از پایان یک کار یا انجام یک تصمیم، سراغ کار دیگری می رویم. این خوب نیست. همیشه کارهای خود را تمام کنید.

    7 - در حال زندگی کنید
    وقتی در گذشته ها گیر کرده اید یا در آینده ای که نیامده سیر می کنید، نمی توانید از لحظه های کنونی خود استفاده و تصمیمات درست اتخاذ کنید.

    8 - خود را مجبور کنید تا از زندگی لذت ببرد
    لذت بردن بهترین شغل بهشت است.

    9 - وقتی درمانده می شوید یا شکست می خورید، هرگز عقب نشینی نکنید
    شاید موفقیت در چند قدمی شما ایستاده باشد.

    10 - همیشه آرزوهای بزرگ در سر بپرورانید
    اگر چیزی فراتر از سطح انتظار باشد ما همه تلاش خود را می کنیم تا آن آرزو و خواسته را برآورده کنیم.

    ناراحتی بزرگ زندگی در رنجی که می کشیم نیست در چیزهایی است که از دست می دهیم. بنابراین سعی کنید هیچ چیز را از دست ندهید. ما باید همیشه و در هر لحظه آماده باشیم تا بتوانیم کسی که هستیم را قربانی کسی کنیم که می خواهیم باشیم


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    021-22689558
    مرسی از راهنماییتون

  24. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24468
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    داداش منو تقريبا هم سن خودت بدون تقريبا يه سه سالي ازت بزرگترم منم به مشكل تو برخوردم يه دوستي داشتم كه به مدت سه سال بهترين دوستم بود يعني مي تونم بگم از دوس دخترم بيشتر دوسش داشتم البته فكر نكنيد منظورم همجنسگرا بودنه نه خلاصه هم من هم اون درسمون به شدت افت كرد بدم افت كرد اون خودشو از من جدا كرد كمو بيش كشوند بالا خودشو منم هي ميگذرونم ولي هنوزم كه هنوزه با اين كه سه سال ميگذره هنوزم كه هنوزه نتونستم فراموشش كنم شايد تو اين سه سال كلا سه چهار بار ديده باشمش كه اتفاقا همين دو روز پيش بود اخرين بار اينم بگم كه درو ورم پر از رفيقه يعني تقريبا در روز بيستا از رفيقامو باهم ميبينم ميريم اين ور اون ور ولي هنوزم كه هنوزه نتونستم فراموشش كنم
    اينارو نگفتم كه دردتو بيشتر كنم اگه مي توني تا موقعي كه پيششي بايد فراموشش كني مگه نه هيچ وقت ديگه شايد نتوني من شايد باورت نشه حتي گاهي اوقات شده تو خواب ديدمش فكر كردم بازم با هم دوستيم حتي گاهي اوقات به گريه كردن ميفتم الان چند ساله دارم زور ميزنم فراموشش كنم اما هنوزم نتونستم بايد اون موقع كه پيشم بود فراموشش ميكردم هر روز هم داره اوضاع برام بد تر ميشه به جاي اين كه بهتر شه الان هم عين سگ پشيمونم فكر نكني هميشه ناراحتما نه ميگم مي خندم اما از اون قهقه هاي بلنده كه همه متوجهن من يه مرگم هست شايد كمتر كسي بفهمه دردت چيه اما من خوب ميفهمم الانم چند ساله دارم باهاش زندگي ميكنم حتي خارج رفتم براي چند ماه با ادماي مختلفي اشنا شدم درو ور خودمم پر از دوستو رفيقو زيدو فلانه جمعشون شايد به صد تا هم برسه اما بازم فقط به ياد اونم
    يا همين الان فراموشش كن يا شايد ديگه هيچوقت نتوني
    ببخشد طولاني شد

  25. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24420
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    0
    تشکر شده 20 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط DARK HEART نمایش پست ها
    سلام
    من بردیا هستم سوم دبیرستان شاید اینارو بگم بهم بخندین و بهم بگین تو هنوز واسه اینطور چیزا بچه ای ولی ...
    صبر کنین از خودم بگم تقریبا خوش چهره ام و خوش هیکلم خیلیا دنبال من هستن برنامه نویسی حرفه ای کار میکنم بچه آخر خانواده ام و نسبتا احساساتی...تو خانواده با محبتی بزرگ شدم و هیچ وقت مشکل مالی نداشتم ولی.. اول یه توضیح بدم با خیلیا در این مورد حرف زدم ولی همشون این موضوعو یه چیز پیش پا افتاده دونستن...
    من مدرسه تیزهوشان میرم و قبلشم راهنمایی نمونه بودم... سال سوم راهنمایی یکی از بچه هایی که به خاطر شغل پدرش(معلم ریاضی) تو امارات بود بعد سه سال برگشت و اومد ایران...همون اول بهش یه احساس خاصی داشتم.. تا این کم کم حس کردم دوسش دارم...
    خوب تا دوسال پیش این حسو بخاطر حرفایی که در مورد دوران بلوغ و حسای زود گذر میگفتن بهش اهمیت ندادم و ولش کردم... ولی بعد این دوسال دیگه نتونستم تحملش کنم ... به خودش گفتم ولی اون هیچ واکنشی نشون نداد..در مورد اون باید بگم خوشگله و خوش هیکل درسش خوبه خر خون نیست ولی خیلی ای کیوش بالا هستش بخاطر همین نمره هاش همیشه بالا بوده در مورد ورزش مث فوتبال و والیبالم که خیلی معرکست تو اینا و تو همه کاراش تا حالا بهترین بوده...متاسفانه من از همون سال اول تا حالا باهاش همکلاس بودم... بعد آشنایی با اون درسم به شدت افت کرد.. برنامه نویسیم که تو همین سنین کم داشتم خیلی پیشرفت میکردم(من یکی از شانسایی که داشتم این بوده ک بابام به محض تولد من بهترین کامپیوترو خرید و هر سال بهترین pc بازارو واسم خریده) داشتم میگفتم برنامه نویسیم خیلی افت کرد و کلا از همه چیز افتادم... همه فکرم شده بود اون.. با یک مشاور خوب در حد چند دقیقه حرف زدم..اون میگفت اینطور حسا تا حداکثر دو سال اشکال نداره ولی چهار سال یک مورد نادره و یه جورایی منو از سر خودش وا کرد.. حالا من موندم تک و تنها..همه دوستامو از خودم رنجوندم با اینکه همیشه کمکم کردن... ولی وقتی به خود طرف گفتم..همش منو پیچوند.. از یکی شنیدم که باید خیلی باهاش تماس بگیری و دوست داشتنتو نشونش بدی این روشو امتحان کردم... ولی اون تنها چیزایی که بهم میگه ایناست..(برو بابا،ولم کن،وقت فکر کردن به اینطور چیزارو ندارم،فعلا درس دارم...) و از این قبیل حرفا... هر روشی رو بقیه گفتن امتحان کردم ولی هیچکدوم جواب نداد... تورو خدا کمکم کنین دارم دیوونه میشم... از زندگی افتادم...کمکم کنین
    بردیا جان این یک عشق یکطرفست عزیزم میدونی چیه ؟ یبار برای همیشه تو فکرت در نظر بگیر که تو قلبته .قلبتو از سینه بکش بیرون و زیر پات لهش کن .ولی ولی وقتی پاتو میکشی رو زمین واقعی بکش . و اونو تو دلت بکش .عشق یکطرفه آخرش عذابه و تو رو از همه جدا میکنه .یروز میاد که همون آدم حسرتتو میخوره که چرا تو رو نداره .برو یه کلاس که هیجان داشته باشه مثل فوتبال یا بسکت و دوستای جدید بگیر گور بابای عشق و عاشقی ...اصلا با با یه دختر دوست شو ...دوباره عاشق میشی نترس ... ولی با دختری دوست شو که قدرتو بدونه

  26. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6271
    نوشته ها
    189
    تشکـر
    1,498
    تشکر شده 560 بار در 143 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط shima55 نمایش پست ها
    بردیا جان این یک عشق یکطرفست عزیزم میدونی چیه ؟ یبار برای همیشه تو فکرت در نظر بگیر که تو قلبته .قلبتو از سینه بکش بیرون و زیر پات لهش کن .ولی ولی وقتی پاتو میکشی رو زمین واقعی بکش . و اونو تو دلت بکش .عشق یکطرفه آخرش عذابه و تو رو از همه جدا میکنه .یروز میاد که همون آدم حسرتتو میخوره که چرا تو رو نداره .برو یه کلاس که هیجان داشته باشه مثل فوتبال یا بسکت و دوستای جدید بگیر گور بابای عشق و عاشقی ...اصلا با با یه دختر دوست شو ...دوباره عاشق میشی نترس ... ولی با دختری دوست شو که قدرتو بدونه

    ایشون عاشق یه پسر شدن نه دختر

  27. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24420
    نوشته ها
    41
    تشکـر
    0
    تشکر شده 20 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    ایییییییییی بلاااااااااااا عاشق پسر شدی ؟؟؟ من سر سری خوندم خودتو نشون یه مشاور بده .حالا پسر چیه که عاشقشم بشی ....مساله ای نیست خب همون کاری رو که گفتم حالا برای اون پسره انجام بده و بدون که دوست همیشه از پشت خنجر خواهد زد

  28. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    مرسی از همتون
    ولی خوب هیچ کمکی بهم نکرد همه میگن باید فراموشش کنی.... ولی چجوری؟؟؟
    هر روشیو بگین امتحان کردم از سرگرم کردن خودم با چیزای مختلف گرفته تا آشنا شدن با افراد جدید...
    ولی نمیتونم...
    ویرایش توسط DARK HEART : 11-26-2015 در ساعت 08:16 AM

  29. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohezio نمایش پست ها
    داداش منو تقريبا هم سن خودت بدون تقريبا يه سه سالي ازت بزرگترم منم به مشكل تو برخوردم يه دوستي داشتم كه به مدت سه سال بهترين دوستم بود يعني مي تونم بگم از دوس دخترم بيشتر دوسش داشتم البته فكر نكنيد منظورم همجنسگرا بودنه نه خلاصه هم من هم اون درسمون به شدت افت كرد بدم افت كرد اون خودشو از من جدا كرد كمو بيش كشوند بالا خودشو منم هي ميگذرونم ولي هنوزم كه هنوزه با اين كه سه سال ميگذره هنوزم كه هنوزه نتونستم فراموشش كنم شايد تو اين سه سال كلا سه چهار بار ديده باشمش كه اتفاقا همين دو روز پيش بود اخرين بار اينم بگم كه درو ورم پر از رفيقه يعني تقريبا در روز بيستا از رفيقامو باهم ميبينم ميريم اين ور اون ور ولي هنوزم كه هنوزه نتونستم فراموشش كنم
    اينارو نگفتم كه دردتو بيشتر كنم اگه مي توني تا موقعي كه پيششي بايد فراموشش كني مگه نه هيچ وقت ديگه شايد نتوني من شايد باورت نشه حتي گاهي اوقات شده تو خواب ديدمش فكر كردم بازم با هم دوستيم حتي گاهي اوقات به گريه كردن ميفتم الان چند ساله دارم زور ميزنم فراموشش كنم اما هنوزم نتونستم بايد اون موقع كه پيشم بود فراموشش ميكردم هر روز هم داره اوضاع برام بد تر ميشه به جاي اين كه بهتر شه الان هم عين سگ پشيمونم فكر نكني هميشه ناراحتما نه ميگم مي خندم اما از اون قهقه هاي بلنده كه همه متوجهن من يه مرگم هست شايد كمتر كسي بفهمه دردت چيه اما من خوب ميفهمم الانم چند ساله دارم باهاش زندگي ميكنم حتي خارج رفتم براي چند ماه با ادماي مختلفي اشنا شدم درو ور خودمم پر از دوستو رفيقو زيدو فلانه جمعشون شايد به صد تا هم برسه اما بازم فقط به ياد اونم
    يا همين الان فراموشش كن يا شايد ديگه هيچوقت نتوني
    ببخشد طولاني شد
    آخه چجوری؟؟؟
    چجوری فراموشش کنم وقتی هر روز جلو چشمه...
    میگن بهش فک نکن ولی چجوری بهش فک نکنم وقتی هیچکس دیگرو نمیتونم وارد ذهنم کنم وقتی هر روز تو کلاس میبینمش وقتی هر دو سه روز یکبار خوابشو میبینم...
    ویرایش توسط DARK HEART : 11-26-2015 در ساعت 08:40 AM

  30. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    مرسی از کمک همتون

  31. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23235
    نوشته ها
    20
    تشکـر
    3
    تشکر شده 11 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    سلام اصلا نگران نباش منم اینجوری بودم احتمالا اون ی شخصیتی داره که تو خودت دوس داری اونجوری باشی و بهمین خاطر ازش خوشت میاد واین طبیعیه تو تنها کاریکه باید بکنی اینه که سعی نکن توجه اونو بخودت جلب کنی یعنی سعی نکن کاری کنی که ازت خوشش بیاد بخودت بگو اون ی ادم معمولیه وباهاش مثل بقیه رفتار کن زیاد یاهاش حرف نزن ومن ی همکلاسی داشتم چشاش خیلی قشنک بودهمش به اون نگاه میکردم و دلم میخواست باهام دوست بشه و توجهشو جلب کنم اما سال بعدش دیکه یهش توجه نکردم و بمرور زمان از یادم رفت

  32. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24408
    نوشته ها
    16
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : حس میکنم دارم میمیرم

    هوف الان تقریبا سه هفتست دارم سعی میکنم نسبت بهش بی تفاوت باشم ولی تقریبا دارم دیوونه میشم...
    به هیچجا نرسیدم
    پیش مشاور رفتم میگه این به اصطلاح عشقی که تو داری قابل درمان نیست یه سری مثال چرت گفت(مث اینکه دیدی اسید رو زمین میریزی سنگو میخوره و سوراخ میکنه...ولی واسه این عشق یه اسید نیست که بریزی رو قلبت تا عشقو از بین ببره) اخرشم گفت نفرایی مث تو اکثرا ادیب میشن همینقد....
    فک کنم محکوم به مرگم یه مرده متحرک...
    مرسی از کمک همه
    ویرایش توسط DARK HEART : 12-21-2015 در ساعت 04:53 AM

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد