نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: مشکلات خانوادگی بعد از فوت مادرم

969
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    24924
    نوشته ها
    18
    تشکـر
    10
    تشکر شده 11 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات خانوادگی بعد از فوت مادرم

    سلام من یه دختر 15ساله ام از هشت سالگی مادرم فوت شدن و پدرم برای این که منو برادر بزرگ ترم(کلا دوتا بچه ایم منو داداشم) یه کسی مراقبمون باشه با خالمون ازدواج کردن الان نزدیک هفت ساله خالم تو خونه ماست ولی مشکلی وجود داره
    تا زمانی که مامانم زنده بود جو خونه اروم بود و منو داداشم از حیث اعصاب راحت بودیم لوسمون نمیکرد ما مستقل بودیم ولی سعی کرد تا اون زمان که زنده بود مارو ادمای اروم و منطقی بار بیاره
    با اومدن خالم این حریم شکست جرو بحثا شروع شد و سر هر قضیه کوچیکی جنجال به پا میشد شروع کننده ما نبودیم شاید فک کنید منو داداشم ازین بچه های لوسی هستیم که بهونه جای مادرو بگیریم نه ما کنار اومدیم و اون نیومد
    از طرفی نمیدونم چرا بابام دیگه حوصله منو داداشمو نداره انگار مهم نیستیم براش روحیش این طوره که براش مهم نیست ما چی بخوایم فقط کاری بکنیم که بازخواست نشه و از طرفی پدرم نمیتونه جو خونه رو اروم کنه و این منو بیش تر عصبی میکنه که بابام این شرایطو برامون ساخته
    سر این قضیه داداش من الان میره پیش روانپزشک انقد که اسیب دیده تو خونه داداشم درسخون بوده ارزوش مهندسی شیمی بود ولی الان اونی نیست که میخواد و حسرتشو میخوره
    منم سر این قضیه اسیب دیدم من درسم فوق العاده خوب بود کلاس پنجم ریاضیدان برتر انجمن ریاضیدانان جوان بودم با امید رتبه یک کنکور و یک المپیاد ریاضی رفتم تیزهوشان اما الان چی؟داداشم میگه پرخاشگر شدی نسبت به درسامم بی تفاوت شدم تو خونه صدای بلند میاد تنم میلرزه سریع گریم درمیاد دیگه اعصابم نمیکشه ادم تو داریم و به هیچ کس حرفامو نمیگم اگرم بخوام بگم ادمش پیدا نمیشه
    من تو خونه ارامش ندارم نمیگم میخوام از خونه برم چون احمقانه ترین کار ممکنه یا این که بخوام این سختی هارو با یه چیز اضافی مث دوس پس پر کنم چون بازم مضره تا مفید اما نمیدونم چیکار کنم
    من ادم مذهبی ای هم بودم خشک مقدس نه ولی مامانم همیشه بهم میگفت که خدا همه چیرو میبینه و پشتته منم باور داشتم ولی الان اعتقادمو از دست دادم
    در ضمن من فکر میکنم برنامه ریزیهای غلط مدارس تیزهوشانو و فشاری که رو دانش اموزه هم تاثیر داشته روم که نذاشته راه درستی برای حل مشکلم پیدا کنم
    ممکنه تو جواباتون این باشه که تو هنوز بچه ای و سختی ندیدی یا منو با کسی که بدتر از منه مقایسه کنید یا شایدم بگید صبر کن ولی من همه اینارو میدونم و پیشنهاد میخوام که چیکار کنم|worry|

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خانواده ،رکن مهم؟

    سلام
    معلومه نسبت به سن ای که دارین خیلی فهمیده هستین و این خوب هست ، هر خانواده ای مشکل هست و دلخوری پیش میاد ، خدا مادر شما رو بیامرزه ولی پدر شما هم بهترین گزینه برا ازدواج انتخاب کرده تا شما زیاد به مشکل بر نخورید و همینطور ایشون تنها نمونند. این جو ارامش که می گین به هم خورده یکی از دلایل اش شاید این باشه که هر دوشما در زمان بلوغ و رشد بودین و شک به شما وارد شده در حالی که توو این دوره از زندگی خیلی از انسانها به خاطر بعضی مسایل بلوغ ورشد تند خو و عصبی میشن و فکر می کنند که خانواده اونا رو درک نمی کنه به طور مثال اینکه می گین پدر شما بی توجه بوده و هست در حالی که این طور نیست ایشون به خاطر شما کار می کنه و زحمت می کشه تا شما در اسایش زندگی کنید خب مشکلات زیاده و خسته میشن و همینطو می دونند که شما بزرگ شدین و اوایل کودکی نیستین شما رو تر وخشک کنه و می خواهد رو پای خودتون وایسن ولی جاهای که به کمک احتیاج داشته باشین اگر ازش بخواین حتما کمک تون می کنه بنابراین بیشتر فکرش برا کار می زاره تا شما از نظر مالی به مشکل بر نخورید. و قطعا خاله شما هر چقدر هم مهربان باشه جای مادر نمی گیره حالا چه برسه خاله شما یکم تند خو باشه که وضع بدتر میشه پس این رفتار ها صرفا به نامادری خودتون نسبت ندهید، انسان هر چقدر هم منطقی باشه از دست دادن عزیز سخته به خصوص توو سن رشد وبلوغ . داداش شما هم پسر هست و شاید نتونسته درد دل کنه با کسی و غم هاش خودش ریخته واسه اینکه به مشکل برخورده.سعی کنید خود شما آرامش به خونه بیارید ، برای اینکه به ارامش برسید از عرقیات گیاهی که باعث ارامش میشه استفاده کنید. در مورد تحصیل هم به خودتون زیاد فشار نیارید و حتما لازم نیست شما رتبه یک بشین و درمورد اعتقادت هم همیشه خدا در نظر داشته باشین ، خدا هر انسانی نسبت به توانش امتحان می کنه مطمینا ازدست دادن مادر خیلی سخته ولی اینکه شما توو این سن این همه فهمیده هستین از عنایت خدا هست.هیچ گاه خدا از یاد نبرید وبیرون از خونه هم دنبال ارامشش نباشید خود شما که اگاه هستین کسانی که بیرون از خانه دنبال ارامش بودند حالا با دوستی و غیره به مشکلات اونا افزوده شده و آینده تباه کردن ..امید وارم زودتر از این حال وهوا بیرون بیاید و ارامش به خانواده شما برگرده و زندگی شادی داشته باشین.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تفاوت معني ان شا ا... انشالا و ايشالا
    توسط محمدزاده در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 01-06-2023, 12:57 AM
  2. نظر دخترا درباره ی فوت جابو فوت فتیش
    توسط Kash در انجمن بیماری همسر
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 10-25-2021, 07:18 AM
  3. تفاوت در باورهای مذهبی
    توسط salimi.f.1802 در انجمن مسائل مذهبی
    پاسخ: 19
    آخرين نوشته: 10-15-2019, 07:41 PM
  4. تفاوت طرز تهیه نیمرو (آقایان!!!)
    توسط ستیلا در انجمن آموزش آشپزی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 10-06-2016, 11:48 PM
  5. سکوت در رابطه
    توسط javaheri69 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 37
    آخرين نوشته: 02-14-2016, 11:08 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد