نمایش نتایج: از 1 به 30 از 30

موضوع: مضطرب و ناامیدم

2349
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7974
    نوشته ها
    67
    تشکـر
    53
    تشکر شده 14 بار در 12 پست
    میزان امتیاز
    10

    مضطرب و ناامیدم

    سلام دوستان خوبم
    چندین باره دارم براتون تایپیک میزارم ولی هنوزم مشکلم حل نشده
    نمیدونم باید چی کار کنم
    سال 92 دقیقا 4 سال پیش . ی روز تنها بودم داشتم میومدم خونه هیچ کس هم تو کوچه نبود از پیاده رو داشتم میاومدم که یکی از همسایه ها ی بی ناموس با ی تیشه ایستاد وسط راه راه من! پاهاشو باز کرد که من نتونم از پیاده رو رد بشم. منم از خیابان رفتم. اون روز قصد جون من و کرده بود......
    ب هیچ کس چیزی نگفتم ک خیلی اشتباه کردم
    چون خانواده من همش ب فکر ابروی خانوادگی هستن
    اون روز گذشت و من گفتم ببخشمش و انگار ک چیزی نشده و اتفاقی نیوفداده
    اما اون طرف دست بردار نیست.... با همسایه بغلیش ب من و خاونوادم غش غش می خندیدن. اون یکی همسایه هم ک تا منو میدید منو اذیت میکرد میرفتم تو پیاده میاومد تو پیاده رو میرفتم تو خیابان میاومد تو خیابان......
    الان جدیدا ادرس مغازه بابای منو پیدا کرده رفته پیشش. نگرانم کاری کنه
    این طرف 50 سالشه. خجالت نمیکشه با ی دختر 26 ساله این رفتارو میکنه
    دلم میخواست فحش خرابی بهش بدم
    چند وقت پیش اومده بود وایستاده بود جلوی در خونه ما.....منم جلوی پاش تف انداخنم
    خدا منو دوست نداره
    روشو برگردوننده
    نماز خوندم
    دعا کردم
    از ش خواستم زودتر خونمونو عوض کنیم
    اما ی بار دعای منو مستجاب نکرد
    ازش خواستم حداقل ی کاری بکن ک اون چند مین که من از خیابان رد میشم این اقا نباشه تو کوچه ولی .....................
    چند وقت پیش دیدمش ریش گذاشته تسیبح دست گرفته تازه سفرهای مذهبی هم میره
    خدا کجاست؟ چرا منو نمیبینه؟
    مگه من چیزی بزرگی ازش خواستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه نمیگن دنیا گرده؟ چرا نتیجه کارشو نمیبینه؟
    من مشکل اعصاب گرفتم حالم خوب نیست دارم سکته میکنم
    بعد خدا ب این انسان حروم..... داره خوبی میرسونه حالش خوبه
    اما من حالم بده
    مگه نمیگن از هر دست بگیری از همون دست برمیگردونه
    چرا برنمیگردونه
    من ادم بدی ام ایا؟ داشتم از پیاده رو رد میشدم فقط همین
    خدایا چیکار کنم
    دوستان خواهش میکنم جوابمو بدید حالم بده

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,915 بار در 982 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    سلام.

    من درست منظورتو متوجه نشدم عزیزم٬

    بیشتر توضیح بده.

    اون آقا چرا با شما این رفتارا رو انجام میده ؟

    چرا شما ازش میترسی؟

    چرا میترسی بره پیش پدرت؟

    خوب بره٬ وقتی کاری نکردی و پدرت اونو میشناسه که چه آدمیه چه اهمیتی داره؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35751
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    149
    تشکر شده 312 بار در 229 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    درود
    اگر تا ابد هم منتظر خدا باشید سراغتان نمیاید کمکتان هم نمیکند , ما هم عمری چنین بودیم.
    باید خودتان دست به کار شوید بدهید ادبش کنند , چند بزن بهادر استخدام کنید بفرستید سراغش , یا سنگی پاره آجری چیزی بردارید محکم بکوبید تویه صورتش.
    اینطوری خواهد فهمید دنیا دست کیست.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    سلام
    خوب شما اگر بیمار باشید منتظر میمانید خدا شما را خوب کند به پزشک نمیروید خوب شما باید به پدرتان موضوع را بگویید بگویید این آقا همش مزاحم شما میشود شما نباید بترسی هیچ کس حق ندارد شما را اذیت بکند حتی اگر یک دفعه مزاحمت شد زود با موبایل 110 بگیر بگو یک مرد مزاحم شما میشود باید به هر حال اقدام کنید از قدیم گفتند از تو حرکت از خدا برکت
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  5. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط solaleh-rahimi نمایش پست ها
    سلام دوستان خوبم
    چندین باره دارم براتون تایپیک میزارم ولی هنوزم مشکلم حل نشده
    نمیدونم باید چی کار کنم
    سال 92 دقیقا 4 سال پیش . ی روز تنها بودم داشتم میومدم خونه هیچ کس هم تو کوچه نبود از پیاده رو داشتم میاومدم که یکی از همسایه ها ی بی ناموس با ی تیشه ایستاد وسط راه راه من! پاهاشو باز کرد که من نتونم از پیاده رو رد بشم. منم از خیابان رفتم. اون روز قصد جون من و کرده بود......
    ب هیچ کس چیزی نگفتم ک خیلی اشتباه کردم
    چون خانواده من همش ب فکر ابروی خانوادگی هستن
    اون روز گذشت و من گفتم ببخشمش و انگار ک چیزی نشده و اتفاقی نیوفداده
    اما اون طرف دست بردار نیست.... با همسایه بغلیش ب من و خاونوادم غش غش می خندیدن. اون یکی همسایه هم ک تا منو میدید منو اذیت میکرد میرفتم تو پیاده میاومد تو پیاده رو میرفتم تو خیابان میاومد تو خیابان......
    الان جدیدا ادرس مغازه بابای منو پیدا کرده رفته پیشش. نگرانم کاری کنه
    این طرف 50 سالشه. خجالت نمیکشه با ی دختر 26 ساله این رفتارو میکنه
    دلم میخواست فحش خرابی بهش بدم
    چند وقت پیش اومده بود وایستاده بود جلوی در خونه ما.....منم جلوی پاش تف انداخنم
    خدا منو دوست نداره
    روشو برگردوننده
    نماز خوندم
    دعا کردم
    از ش خواستم زودتر خونمونو عوض کنیم
    اما ی بار دعای منو مستجاب نکرد
    ازش خواستم حداقل ی کاری بکن ک اون چند مین که من از خیابان رد میشم این اقا نباشه تو کوچه ولی .....................
    چند وقت پیش دیدمش ریش گذاشته تسیبح دست گرفته تازه سفرهای مذهبی هم میره
    خدا کجاست؟ چرا منو نمیبینه؟
    مگه من چیزی بزرگی ازش خواستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه نمیگن دنیا گرده؟ چرا نتیجه کارشو نمیبینه؟
    من مشکل اعصاب گرفتم حالم خوب نیست دارم سکته میکنم
    بعد خدا ب این انسان حروم..... داره خوبی میرسونه حالش خوبه
    اما من حالم بده
    مگه نمیگن از هر دست بگیری از همون دست برمیگردونه
    چرا برنمیگردونه
    من ادم بدی ام ایا؟ داشتم از پیاده رو رد میشدم فقط همین
    خدایا چیکار کنم
    دوستان خواهش میکنم جوابمو بدید حالم بده
    تا اونجا که من متوجه شدم یه آقایی نمی دونم مرض داره چیه که شما رو اذیت می کنه...

    بعد خب وقتی همچین آدمی همچین مرضی داره باید جلوی مرضشو گرفت... و جلوی این فرد رو هم ما انسان ها می تونیم با قدرتی که خدا بهمون داده بگیریم...

    دقیق تر توضیح بدین... این فرد انگیزش چیه... چرا این کارو می کنه و به چه دلیل شما به کسی نمی گید تا جلوشو بگیره...

    خب این فرد مرض داره... وقتی جلوی مرضو می تونیم بگیریم و خدا این اختیار رو به ما داده باید خدا رو شکر کنیم...

    که خدایا به ما اختیار دادی که میتونیم جلوی مرض آدم ها رو بگیریم...

    البته مواظب خودتون هم باشید این یارو اینجور که معلومه روانیه...

    این مملکت داره شهید میده تا مردم در آسایش و امنیت زندگی کنن... طرف در راه خدا و برای مردم میره جونشو میده... حالا این افراد واسه ما شدن گردن کلفت...
    ویرایش توسط Mohsen123 : 07-27-2017 در ساعت 02:58 PM
    امضای ایشان



  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    این اقا همش عادت داره تو پیاده رو و برای کارهای شحصیش اشغال کنه. ماشین تمیز میکنه جارو بزقی میزاره و هدفش هم همینه که همه از تو خیابان برن.
    منم ی بار ناراحت شدم و گفتم نوچ
    همین
    ی بار ک تنها بودم تو کوچه و هیچ کس هم نبود با من این کار رو کرد
    من ب پدرم هیچی نگفتم و تازه ب مامانم گفتم و گفت ابروی خانوادگی!
    این شخص حروم زادستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتت

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Aamir2121 نمایش پست ها
    درود
    اگر تا ابد هم منتظر خدا باشید سراغتان نمیاید کمکتان هم نمیکند , ما هم عمری چنین بودیم.
    باید خودتان دست به کار شوید بدهید ادبش کنند , چند بزن بهادر استخدام کنید بفرستید سراغش , یا سنگی پاره آجری چیزی بردارید محکم بکوبید تویه صورتش.
    اینطوری خواهد فهمید دنیا دست کیست.
    ا کاش میشد ای کاش میشد یکی بیاد بکشششششششششش
    ب قران قسم ارزوی مرگشو دارم
    اما ب بردارم ک نمیتونم بگم چون فقط منتظر غذاه غذاش نباید دیر بشه و گرنه داد و بیداد راه میاندازه
    ب بابام هم نمیتونم بگم چون اونم مثل مادرم ب فکر ابروه! و میترسم بره دعوا و مشکلی پیش بیاد.
    ای کاش ی مرد دور و برم بود که حالش گرفته میشد
    امروز صبح من و مادرم با هم بیرون بودیم بهمون فحش داد! خیلی ادم مزخرفیه مکه رفته کربلا رفتهو
    من ک راضی نیستم ازش

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    این اقا همش عادت داره تو پیاده رو و برای کارهای شحصیش اشغال کنه. ماشین تمیز میکنه جارو بزقی میزاره و هدفش هم همینه که همه از تو خیابان برن.
    منم ی بار ناراحت شدم و گفتم نوچ
    همین
    ی بار ک تنها بودم تو کوچه و هیچ کس هم نبود با من این کار رو کرد
    من ب پدرم هیچی نگفتم و تازه ب مامانم گفتم و گفت ابروی خانوادگی!
    این شخص حروم زادستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت تتت
    الآن شما همون فرد بالا هستید؟

    خب این فرد مرض داره... یا همسایه ها جمع بشید و به پلیس بگید تا مرضشو بخوابونه

    یا این که نقل مکان کنید و برید یه جای دیگه تا از شر این افراد خلاص بشید...

    بالاخره باید تو یه منطقه ای زندگی کنید که مردمش شخصیت داشته باشن...

    تو کوچه ما همسایه ها خیلی مواظبن که ادم بی شخصیت نیاد تو کوچه خونه بگیره... حتی نسبت به اینکه از یکی شکایت بشه و پلیس بیاد در خونش حساسن... میگن همچین فردی که از دستش شکایت میشه و ... نباید تو محله ما باشه...

    حالا همسایه های شما اینطور نیستن و جلوی این فرد نمی ایستن... شما محلتون رو عوض کنید و برید یه جای دیگه...
    امضای ایشان



  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    خوب شما اگر بیمار باشید منتظر میمانید خدا شما را خوب کند به پزشک نمیروید خوب شما باید به پدرتان موضوع را بگویید بگویید این آقا همش مزاحم شما میشود شما نباید بترسی هیچ کس حق ندارد شما را اذیت بکند حتی اگر یک دفعه مزاحمت شد زود با موبایل 110 بگیر بگو یک مرد مزاحم شما میشود باید به هر حال اقدام کنید از قدیم گفتند از تو حرکت از خدا برکت
    دیگه هیچ امیدی ب خدا ندارم
    کار هر روزم شده گریه
    باید همون تابستان 92 اقدام میکردم

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    ا کاش میشد ای کاش میشد یکی بیاد بکشششششششششش
    ب قران قسم ارزوی مرگشو دارم
    اما ب بردارم ک نمیتونم بگم چون فقط منتظر غذاه غذاش نباید دیر بشه و گرنه داد و بیداد راه میاندازه
    ب بابام هم نمیتونم بگم چون اونم مثل مادرم ب فکر ابروه! و میترسم بره دعوا و مشکلی پیش بیاد.
    ای کاش ی مرد دور و برم بود که حالش گرفته میشد
    امروز صبح من و مادرم با هم بیرون بودیم بهمون فحش داد! خیلی ادم مزخرفیه مکه رفته کربلا رفتهو
    من ک راضی نیستم ازش
    ربطی نداره... ابن ملجم هم از یاران امام علی بوده... شمر، همونی که سر امام حسین رو بریده 16 بار با پای پیاده رفت مکه... فکر کردی این فرد نزد خدا محبوبه؟ باو این فرد وقتی نزد مردم منفوره نزد خدا منفورترین ادم هاست...

    چه ربطی به نماز و روزه و تسبیح و کربلا و مکه داره...
    امضای ایشان



  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    تا اونجا که من متوجه شدم یه آقایی نمی دونم مرض داره چیه که شما رو اذیت می کنه...

    بعد خب وقتی همچین آدمی همچین مرضی داره باید جلوی مرضشو گرفت... و جلوی این فرد رو هم ما انسان ها می تونیم با قدرتی که خدا بهمون داده بگیریم...

    دقیق تر توضیح بدین... این فرد انگیزش چیه... چرا این کارو می کنه و به چه دلیل شما به کسی نمی گید تا جلوشو بگیره...

    خب این فرد مرض داره... وقتی جلوی مرضو می تونیم بگیریم و خدا این اختیار رو به ما داده باید خدا رو شکر کنیم...

    که خدایا به ما اختیار دادی که میتونیم جلوی مرض آدم ها رو بگیریم...

    البته مواظب خودتون هم باشید این یارو اینجور که معلومه روانیه...

    این مملکت داره شهید میده تا مردم در آسایش و امنیت زندگی کنن... طرف در راه خدا و برای مردم میره جونشو میده... حالا این افراد واسه ما شدن گردن کلفت...
    اگه کسی میخواد بره مکه نباید همه ازش راضی باشن؟
    من ک راضی نیستم ازش
    دیگه توان ندارم
    خسته شدم
    حمله های عصبی ک ب من میشد و فراموش نکردم
    خدایا کجایییییییی
    باروت میشه دیگه نمیتونم تنهایی برم بیرون
    ترس افتاده تو جونم حالم بد یشه
    4 ساله تنهایی از خونه بیرون نرفتم
    الهیی ب حق شهدا خدا همون بللایی ک سرم اورد و سر خود ابوالفضل بیاره........................................ .................................................

  13. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    اگه کسی میخواد بره مکه نباید همه ازش راضی باشن؟
    من ک راضی نیستم ازش
    دیگه توان ندارم
    خسته شدم
    حمله های عصبی ک ب من میشد و فراموش نکردم
    خدایا کجایییییییی
    باروت میشه دیگه نمیتونم تنهایی برم بیرون
    ترس افتاده تو جونم حالم بد یشه
    4 ساله تنهایی از خونه بیرون نرفتم
    الهیی ب حق شهدا خدا همون بللایی ک سرم اورد و سر خود ابوالفضل بیاره........................................ .................................................
    بخدا ربطی به خدا نداره این مسئله...

    مثل این می مونه که امریکا داره به ما زور میگه ما بندازیم گردن خدا...

    باو این یارو گفتم که ... حج و نماز و روزه و ... هیچ کدومش قبول نیست...

    خوبی مگه فقط به نماز و روزه و ... است...

    در بالا هم بهتون گفتم شمر 16 بار با پای پیاده سفر حج رفته ... 16 بار با پای پیاده... اما اخر اومد سر امام حسین رو برید...

    این ها همه ظاهره نه باطن...

    این یارو پیش خدا منفوره... شمر هم پیش خدا منفور بود...

    ابن ملجم هم پیش خدا منفور بود... امریکا هم پیش خدا منفوره...

    اما خدا به ما اختیار داده... اگه تو محله بدی زندگی می کنیم بریم تو محله خوب
    ویرایش توسط Mohsen123 : 07-27-2017 در ساعت 03:20 PM
    امضای ایشان



  14. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    الآن شما همون فرد بالا هستید؟

    خب این فرد مرض داره... یا همسایه ها جمع بشید و به پلیس بگید تا مرضشو بخوابونه

    این طرف دیونست...محله ما اکثرا اپارتمان نشین شدن و ما خونمون قدیمیه. من هیچ کدوم از اهالی اپارتمان ها رو نمیشناسم ولی این حیووووووون و همه خوب میشناسن

    بالاخره باید تو یه منطقه ای زندگی کنید که مردمش شخصیت داشته باشن...

    تو کوچه ما همسایه ها خیلی مواظبن که ادم بی شخصیت نیاد تو کوچه خونه بگیره... حتی نسبت به اینکه از یکی شکایت بشه و پلیس بیاد در خونش حساسن... میگن همچین فردی که از دستش شکایت میشه و ... نباید تو محله ما باشه...

    حالا همسایه های شما اینطور نیستن و جلوی این فرد نمی ایستن... شما محلتون رو عوض کنید و برید یه جای دیگه...
    یا این که نقل مکان کنید و برید یه جای دیگه تا از شر این افراد خلاص بشید...
    چند ساله دنبال خونه جدیدیم جور نمیشه بابام نمیزاره خودم از بس رفتم بنگاهها دنبال خونه همه تعجب کردن ی بنگاهیه گفت مگه بزرگتر نداری خبر نداره دور بری های من نر هستن ن مرد!
    نمیدونم باید چیکار کنم شماها بگید
    همسایه هایی ک میشناسیم پیر زن و پیر مردهایی هستن ک طرفدار ادمای مذهبی ان. اون طرفم اعتقاد اونا رو داره

  15. کاربران زیر از نیکی 70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    بخدا ربطی به خدا نداره این مسئله...

    مثل این می مونه که امریکا داره به ما زور میگه ما بندازیم گردن خدا...

    باو این یارو گفتم که ... حج و نماز و روزه و ... هیچ کدومش قبول نیست...

    خوبی مگه فقط به نماز و روزه و ... است...

    در بالا هم بهتون گفتم شمر 16 بار با پای پیاده سفر حج رفته ... 16 بار با پای پیاده... اما اخر اومد سر امام حسین رو برید...

    این ها همه ظاهره نه باطن...
    خسته شدم
    خسته چرا تو فیلم ا همه بدها نتیجه کارهاشونو مبینن ولی تو واقعیت نه
    واقعا دیگه نمیکشم
    امروز صبح ب من و مادرم فحش داد

  17. کاربران زیر از نیکی 70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    یا این که نقل مکان کنید و برید یه جای دیگه تا از شر این افراد خلاص بشید...
    چند ساله دنبال خونه جدیدیم جور نمیشه بابام نمیزاره خودم از بس رفتم بنگاهها دنبال خونه همه تعجب کردن ی بنگاهیه گفت مگه بزرگتر نداری خبر نداره دور بری های من نر هستن ن مرد!
    نمیدونم باید چیکار کنم شماها بگید
    همسایه هایی ک میشناسیم پیر زن و پیر مردهایی هستن ک طرفدار ادمای مذهبی ان. اون طرفم اعتقاد اونا رو داره
    پس با بزرگتر محله ای ... امام جماعتی... امام جمعه ای کسی در میون بذارید ... یا پلیسی چیزی...

    اصلا خیلی مسئله ساده ایه... نیاز به حرص و جوش خوردن نداره...
    امضای ایشان



  19. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    خسته شدم
    خسته چرا تو فیلم ا همه بدها نتیجه کارهاشونو مبینن ولی تو واقعیت نه
    واقعا دیگه نمیکشم
    امروز صبح ب من و مادرم فحش داد
    شما نمی دونم چرا دست و پای خودتون رو خودتون میبندید...

    این مسئله خیلی واضحه...

    یا نقل مکان کنید... یا به کسی بگید که با خودش صحبت کنه... یا قانون بیاد جلوی ازار و اذیت های این فرد رو بگیره...
    امضای ایشان



  20. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    پس با بزرگتر محله ای ... امام جماعتی... امام جمعه ای کسی در میون بذارید ... یا پلیسی چیزی...

    اصلا خیلی مسئله ساده ایه... نیاز به حرص و جوش خوردن نداره...
    اخه ب کی بگم؟
    ب پلیس بگم میاد سراغش اونم میاد سراغ ما
    شما پدر منو نمیشناسید. ی بار سر جا پارک با مستاجر یکی از همسایه ها دعواش شد و من ازش طرفداری کردم اونم کلی با من دعوا کرد و 2 ماه با من قهر بود.
    محله ک بزرگ نداره کلا گیر افتادم
    هر چی هم خونه میبینم بابام میگه نه انگار باید براش کاخ بسازن!

  21. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    شما نمی دونم چرا دست و پای خودتون رو خودتون میبندید...

    این مسئله خیلی واضحه...

    یا نقل مکان کنید... یا به کسی بگید که با خودش صحبت کنه... یا قانون بیاد جلوی ازار و اذیت های این فرد رو بگیره...
    ب خدا دارم گریه میکنم و تایپ میکنم.
    میگن خونه عوض کردن قسمته! اونم قسمت ما نمیشه یعنی خدا نمیزاره
    خدا اصلا من نمیبینه

  22. کاربران زیر از نیکی 70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    اخه ب کی بگم؟
    ب پلیس بگم میاد سراغش اونم میاد سراغ ما
    شما پدر منو نمیشناسید. ی بار سر جا پارک با مستاجر یکی از همسایه ها دعواش شد و من ازش طرفداری کردم اونم کلی با من دعوا کرد و 2 ماه با من قهر بود.
    محله ک بزرگ نداره کلا گیر افتادم
    هر چی هم خونه میبینم بابام میگه نه انگار باید براش کاخ بسازن!
    نمی دونم والا... بنظرم رفتار شما و خانوادتون و همسایه هاتون عجیب تر از رفتار اون مرده... اون یکیه... شما این همه...
    امضای ایشان



  24. 2 کاربران زیر از Mohsen123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    نمی دونم والا... بنظرم رفتار شما و خانوادتون و همسایه هاتون عجیب تر از رفتار اون مرده... اون یکیه... شما این همه...
    من دوست دارم مثل ادمیزاد زندگی کنم اون دوست مثل ی حیون تو باغ وحش.
    اون میله ای و ک گرفته بود دستش منو باهاش بکشه رو یادم نمیره
    از حیون صفتیش میترسم ب خدا

  26. کاربران زیر از نیکی 70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    ب خدا دارم گریه میکنم و تایپ میکنم.
    میگن خونه عوض کردن قسمته! اونم قسمت ما نمیشه یعنی خدا نمیزاره
    خدا اصلا من نمیبینه
    خب الان به جای شما باید خدا گریه کنه... چون دارید الکی میندازید تقصیر اون... کاری که شما اختیار دارید و راحت میتونید اونو تغییر بدید رو میندازید تقصیر خدا...

    در موضوعات دینی مطالعه بیشتری داشته باشید

    اما علی روزی با یارانش زیر دیوار کجی که در شرف فرو ریختن بود نشسته بود... زیر سایه اش... جای خنک... همین که دید دیوار کجه و امکان داره فرو بریزه رفت زیر دیوار دیگه ای نشست...

    یارانش بهش گفتن که ای علی آیا از قضای الهی فرار می کنید؟ (یعنی همون یکه شما می گید... یعنی ای امام علی آیا از قسمتت که فرو ریختن دیوار بر سرت و مرگه فرار می کنی؟)

    امام علی گفت نه از قضای الهی به قدر الهی پناه می برم...

    یعنی فرو ریختن دیوار کج یه قسمته... و فرو نریختن دیوار صافهم یه قسمت دیگه... خدا به من اختیار داد... اگه زیر دیوار کج بشینم، دیوار میریزه و منو میکشه... خب منطقیه که بلند بشم زیر دیوار صف بشینم که دیوار رو من نریزه و نمیرم...

    قسمت و قضای خداوند متناسب با ویژگی هایی است که در دنیا قرار داد... متناسب با قانون هایی است که گذاشت... آره من آب بخورم چیزیم نمیشه اما سم بخورم می میرم... و اختیار اینو دارم که سم نخورم...
    امضای ایشان



  28. 2 کاربران زیر از Mohsen123 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    من دوست دارم مثل ادمیزاد زندگی کنم اون دوست مثل ی حیون تو باغ وحش.
    اون میله ای و ک گرفته بود دستش منو باهاش بکشه رو یادم نمیره
    از حیون صفتیش میترسم ب خدا
    شما حالتون خوب نیست...

    ریلکس باشید.. الان ناراحت هستید نمی تونید خوب تصمیم بگیرید...

    اما بدونید مسئله سختی نیست...
    امضای ایشان



  30. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    خب الان به جای شما باید خدا گریه کنه... چون دارید الکی میندازید تقصیر اون... کاری که شما اختیار دارید و راحت میتونید اونو تغییر بدید رو میندازید تقصیر خدا...

    در موضوعات دینی مطالعه بیشتری داشته باشید

    اما علی روزی با یارانش زیر دیوار کجی که در شرف فرو ریختن بود نشسته بود... زیر سایه اش... جای خنک... همین که دید دیوار کجه و امکان داره فرو بریزه رفت زیر دیوار دیگه ای نشست...

    یارانش بهش گفتن که ای علی آیا از قضای الهی فرار می کنید؟ (یعنی همون یکه شما می گید... یعنی ای امام علی آیا از قسمتت که فرو ریختن دیوار بر سرت و مرگه فرار می کنی؟)

    امام علی گفت نه از قضای الهی به قدر الهی پناه می برم...

    یعنی فرو ریختن دیوار کج یه قسمته... و فرو نریختن دیوار صافهم یه قسمت دیگه... خدا به من اختیار داد... اگه زیر دیوار کج بشینم، دیوار میریزه و منو میکشه... خب منطقیه که بلند بشم زیر دیوار صف بشینم که دیوار رو من نریزه و نمیرم...

    قسمت و قضای خداوند متناسب با ویژگی هایی است که در دنیا قرار داد... متناسب با قانون هایی است که گذاشت... آره من آب بخورم چیزیم نمیشه اما سم بخورم می میرم... و اختیار اینو دارم که سم نخورم...
    بله شما درست میگید. ولی چ کنم . از طرف خودم خیلی سعی کردم خونه رو عوض کنیم. خیلیییییییی
    اما اونم نشد
    اقای محسن فکر کنم کسی نفرینم کرده یا گناهی در حق کسی کردم ک گیر چنین ادمایی افتادم

  31. کاربران زیر از نیکی 70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    شما حالتون خوب نیست...

    ریلکس باشید.. الان ناراحت هستید نمی تونید خوب تصمیم بگیرید...

    اما بدونید مسئله سختی نیست...
    حالم خوب نیست؟ دارم دق میکنم
    4 ساله ارامش ندارم
    کلی ارامبخش گیاهی خوردم

  33. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    بله شما درست میگید. ولی چ کنم . از طرف خودم خیلی سعی کردم خونه رو عوض کنیم. خیلیییییییی
    اما اونم نشد
    اقای محسن فکر کنم کسی نفرینم کرده یا گناهی در حق کسی کردم ک گیر چنین ادمایی افتادم
    نه ربطی به نفرین و گناه نداره... مگر اینکه شما هم در گذشته کسی رو ازار و اذیت کرده باشید... وگرنه ربطی نداره...
    امضای ایشان



  34. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2016
    شماره عضویت
    30544
    نوشته ها
    653
    تشکـر
    498
    تشکر شده 470 بار در 269 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    حالم خوب نیست؟ دارم دق میکنم
    4 ساله ارامش ندارم
    کلی ارامبخش گیاهی خوردم
    خب شما به جای تصمیم درست دارید به خودتون ضربه می زنید و این کار خودش از نظر دینی اشتباهه
    امضای ایشان



  35. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18073
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    24
    تشکر شده 9 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohsen123 نمایش پست ها
    خب شما به جای تصمیم درست دارید به خودتون ضربه می زنید و این کار خودش از نظر دینی اشتباهه
    چاره ای ندارم
    وقتی کاری از دستم بر نمیاد
    دلم برای 4س ال پیش تنگ شده خیلی
    چ روزهای خوبی بود بدون ترس و وحشت از خونه میاومدم بیرون راحت هر جایی میخواستم تنهایی میرفتم ولی الان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    نمیدونم چی بگم

  36. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35751
    نوشته ها
    541
    تشکـر
    149
    تشکر شده 312 بار در 229 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    نقل قول نوشته اصلی توسط نیکی 70 نمایش پست ها
    ا کاش میشد ای کاش میشد یکی بیاد بکشششششششششش
    ب قران قسم ارزوی مرگشو دارم
    اما ب بردارم ک نمیتونم بگم چون فقط منتظر غذاه غذاش نباید دیر بشه و گرنه داد و بیداد راه میاندازه
    ب بابام هم نمیتونم بگم چون اونم مثل مادرم ب فکر ابروه! و میترسم بره دعوا و مشکلی پیش بیاد.
    ای کاش ی مرد دور و برم بود که حالش گرفته میشد
    امروز صبح من و مادرم با هم بیرون بودیم بهمون فحش داد! خیلی ادم مزخرفیه مکه رفته کربلا رفتهو
    من ک راضی نیستم ازش
    درود
    بانو کاری ندارد که , یک سنگ بردارید یا پاره آجر با تمام توان بکوبید در ملاجش
    من هم در دوران کودکی (از آنجا که لاغر نحیف بودم) همیشه در مدرسه یک پسر زورگویی تغذیه ام را میگرفت , به پدر مادرم گفتم گفتند خجالت بکش دوسال ازت کوچکتر است زورت به او نمیرسد و واقعا جای کمک به من تحقیر هم میشدم! خوب تقصیر من چه بود پسرک یک دیلاقی بود من هم فسقلی بودم....
    یک روز رفتم یک پاره آجر برداشتم سر کوچه بالای تپه منتظر شدم پسرک که آمد داد زدم فلانییی و بعد محکم پاره آجر را کاشتم تویه صورتش
    بینی اش شکست اما هیچ گاه شکایت نکرد هروقت هم من را میدید فرار میکرد و دیگر هیچگاه به من زور نگفت
    به قول جناب ابوبکر(قیامت) پیشنهاد خوبی دادند دمشان گرم , یک اسپری فلفل تهیه کنید بپاشید تویه صورتش.
    البته باز سنگ بهتر است یک جاییش بشکند بخندیم , مملکت هم بی قانون است خیالتان راحت اگر از خودتان دفاع نکنید , هییییییییچ کس کمکتان نمیکند.پس کلاه خود زره جنگ تن کنید و بروید حقتان را بستانید.
    ویرایش توسط Aamir2121 : 07-28-2017 در ساعت 11:43 AM

  37. 3 کاربران زیر از Aamir2121 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  38. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35018
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    18
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    درود
    خب برای به پلیس گفتن لازم نیست حتماً خودتون رو معرفی کنید! به صورت ناشناس تماس بگیرید و بگید این فرد با این مشخصات مزاحم زن و دختر مردم می‌شه و برای در و همسایه آسایش نذاشته. اینطوری پلیس اگه بخواد تحقیق هم کنه مجبوره در خونه‌ی تک‌تک همسایه‌ها رو بزنه و پرس و جو کنه و دیگه کسی آبروش نمیره (هرچند که به نظر من آبرو رفتن به این چیزها نیست)

    اسپری فلفل با خودتون حمل نکنید! اگر بگیرنتون جرم داره! البته بعید میدونم به راحتی هم بتونین گیر بیارین مگر از قاچاقچی و به صورت مخفیانه.

    سعی کنید خودتون اصلا درگیر نشید با اون شخص. چون توی این مملکت هیچی به نفع دخترها و زن‌ها تموم نمیشه و اگه بلایی سرش بیاد ممکنه بدجور پاتون گیر بیفته. فقط به صورت ناشناس با پلیس تماس بگیرید و اطلاع بدید تا رسیدگی کنن. حتی اگه فقط بیان یه دور بزنن و یه بار با طرف حرف بزنن، مطمئن باشید یه کم میترسه و بیشتر مراقب رفتارش هست.

    امیدوارم شر این آدم از سرتون باز بشه.

  39. کاربران زیر از ninamoon بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  40. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : خدا من را دوست ندارد!

    سلام
    عنوان پست را نوشتین خدا من را دوست ندارد !
    اما این چیزا ربطی به دوست داشتن و نداشتن خدا نداره ، اتفاقاً اگر بنده مومن خدا باشی از امتحان های سخت زیاد در پیش هست ، اگر سختی در زندگیتون نباشه باید شک کنید
    خدا هم خدمتکار ما نیست که هرچی خواستیم برامون محیا کنه ، اگر نکرد دوستمون نداره یا بده و...
    هرچیزی حکمتی داره . ما هم باید در این دنیا حرکت های بکنیم .
    شما هم اشتباه میکنی پنهان کاری میکنید ، مگه اونی که مزاحم میشه به آبرو و بی ابرو فکر میکنه هرکی سر مسیرش باشه مزاحم میشه .
    وظیفه شما گذارش دادن و کمک گرفتن از بقیه است ، وقتی یک سنگ جلوی پای آدم هست برش میداره یا از کنارش میگذره ، بجای اینکه از خدا قهر کنه و یا زمانه را نفرین .
    شما هم با خانواده هم صحبت کنید ، اگر لازم بود با به نیروی انتظامی هم گذارش ، اینقدر درون ریزی و خودخوری نکنید ،
    این جور پنهان کاری و سکوت نابجا هستن ، ممکنه در آینده مسئله بدتر بشه ، یا سکوت شما ممکنه باعث بشه فردا روز در حق فرد دیگری ظلم بشه ...
    امضای ایشان
    یا قائم آل محمد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد