باعرض سلام من 29سالمه مهندسی نفت خوندم متاهلم ولی هنوز عقدم خودمو خیلی قبول دارم به خودمم اعتماد دارم ولی بخاطر اسیب روحیی که تو زمان بچکی بخاطر تربیت ناسالم و تمسخر های خانواده بهم وارد شده این بحران روحی هنوز که هنوزه تو وجود من باقی مانده واعتماد به نفسی برام نزاشته از بچکی جزء نفرات ممتاز بودم درسم همیشه عالی بود فوقالعاده با استعداد بودم پیش تمام دوسام یه ادم کاملی بودم ولی همیشه چه زمان بچگی چه حالا این خونوادم پدرمادرم همیشه منو شدیدا از بچکی تحقیر میکردند جوری که بچه هارو من لقب میزاشتند نمیدونم تو فلان حرف احمقانه زدی تو از کوچکترین کارا سر در نمییاری خنگی ...الان هنوز که هنوزه به شکل غیر مستقیم احمق فرض میکنند بعضی وقتاهم که مسخرم میکنند حساسیت نشون نمیدم ولی خیلی خیلی به زندگیم لطمه وارد شده اعتماد به نفسم از بین رفته فقط وفقط بخاطر دسته کم گرفتن های والدینم وگرنه اگر کوچکترین احترامی برا من میزاشتند من الان یه کوهی از اعتماد به نفس بودم الانم بخوام کاری انجام بدم میتونم تمرکز کنم وبه استعدادم رجوع کنمو اون کارو انجامش بدم ولی بخاطر این اسیب روحی اعتماد به نفسم خدشه دار شده باید چی کار کنم ممونم از شما