نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: قصد ازدواج دارم اما جواب منفی میشنوم

1126
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20547
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    19
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    قصد ازدواج دارم اما جواب منفی میشنوم

    سلام نمیدونم منو یادتونه یا نه حدود سال 94 بود که اومدم گفتم با یکی 8 ماهه دوست بودم البته سال 94 و اومدم درباره اینکه میشه اعتماد کرد یا نه پرسیدم خواستم بگم اون موضوع تموم شد و اون دختر سال 94 بی جهت ولم کرد و بهم خیانت کرد سرتونو درد نیارم اون موضوع گذشت و من گفتم دیگه سمت کسی نمیرم چون اون موضوع بار اولم بود که با دختری دوست بودم گذشت تا سال 95 که از یکی خوشم اومد و رفتم سمتش ولی جواب نه شنیدم اینی که میگم نمیخوام برداشت بد کنین ولی دست روی هر کی گذاشتم بهم نه گفت یعنی عادی باهام حرف میزنن به عنوان دوست معمولی ولی تا میفهمن میخوای بهشون نزدیکتر بشی و برای ازدواج سمتشون بری پا پس میکشن و همون اول میگن نه نمیدونم چرا نمیدونم چمه خدا میدونه که نیتم هم پاکه و قصد بدی ندارم و اینکه البته نمیگم خیلی خوشتیپم نه تیپم معمولیه خود تعریفی نباشه خجالتیم و زیادی احساساتی و اهل دود و دم هم نیستم و اینجوری بخوام بگم هیچی درباره دختر نمیدونم نمیدونم چرا ولی نمیشه دست روی هر کی گذاشتم نشد مشکلمم اینه که اون روش سنتی برای ازدواج رو نمیپسندم که بخوام به خانوادم بگم دختری رو انتخاب کنن چون اون مدل رو دوست ندارم همیشه میخواستم یکی باشه که دوستش داشته باشم دوستم داشته باشه هر دومون بدونیم چی میخوایم خصوصیات اخلاقیمون اشنا باشیم و همو بخوایم واقعا .... نمیدونم شاید بگین خواسته ی زیادیه ولی واقعا از این موضوع ناراحتم و به شدت احساس تنهایی و پوچی میکنم احساس میکنم گاهی که شاید دخترا منو شکل دیو میبینن یا هر چی ... از مغازم که برمیگردم خونه همش اینور اونور میرم با خودم کلنجار میرم کم حرف میزنم حال و روز خوشی ندارم بالاخره ادم به یه همدم احتیاج داره به کسی که نگرانش باشه عاشقانه دوستش داشته باشه نمیدونم شایدم این موضوعات توی فیلماس و کتابا تا واقعیت.. .... شما بگین چیکار کنم خستم واقعا خیلی خسته
    ویرایش توسط moin33 : 08-09-2017 در ساعت 12:59 PM

  2. کاربران زیر از moin33 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : شما بگین چیکار کنم؟ خیلی احساس تنهایی میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط moin33 نمایش پست ها
    سلام نمیدونم منو یادتونه یا نه حدود سال 94 بود که اومدم گفتم با یکی 8 ماهه دوست بودم البته سال 94 و اومدم درباره اینکه میشه اعتماد کرد یا نه پرسیدم خواستم بگم اون موضوع تموم شد و اون دختر سال 94 بی جهت ولم کرد و بهم خیانت کرد سرتونو درد نیارم اون موضوع گذشت و من گفتم دیگه سمت کسی نمیرم چون اون موضوع بار اولم بود که با دختری دوست بودم گذشت تا سال 95 که از یکی خوشم اومد و رفتم سمتش ولی جواب نه شنیدم اینی که میگم نمیخوام برداشت بد کنین ولی دست روی هر کی گذاشتم بهم نه گفت یعنی عادی باهام حرف میزنن به عنوان دوست معمولی ولی تا میفهمن میخوای بهشون نزدیکتر بشی و برای ازدواج سمتشون بری پا پس میکشن و همون اول میگن نه نمیدونم چرا نمیدونم چمه خدا میدونه که نیتم هم پاکه و قصد بدی ندارم و اینکه البته نمیگم خیلی خوشتیپم نه تیپم معمولیه خود تعریفی نباشه خجالتیم و زیادی احساساتی و اهل دود و دم هم نیستم و اینجوری بخوام بگم هیچی درباره دختر نمیدونم نمیدونم چرا ولی نمیشه دست روی هر کی گذاشتم نشد مشکلمم اینه که اون روش سنتی برای ازدواج رو نمیپسندم که بخوام به خانوادم بگم دختری رو انتخاب کنن چون اون مدل رو دوست ندارم همیشه میخواستم یکی باشه که دوستش داشته باشم دوستم داشته باشه هر دومون بدونیم چی میخوایم خصوصیات اخلاقیمون اشنا باشیم و همو بخوایم واقعا .... نمیدونم شاید بگین خواسته ی زیادیه ولی واقعا از این موضوع ناراحتم و به شدت احساس تنهایی و پوچی میکنم احساس میکنم گاهی که شاید دخترا منو شکل دیو میبینن یا هر چی ... از مغازم که برمیگردم خونه همش اینور اونور میرم با خودم کلنجار میرم کم حرف میزنم حال و روز خوشی ندارم بالاخره ادم به یه همدم احتیاج داره به کسی که نگرانش باشه عاشقانه دوستش داشته باشه نمیدونم شایدم این موضوعات توی فیلماس و کتابا تا واقعیت.. .... شما بگین چیکار کنم خستم واقعا خیلی خسته
    سلام
    من اون پستتون رو نخوندم
    ولی با توجه به حرفاتون، به نظرم دو تا موضوع مطرح هست
    یکی اینکه شاید واقعا شما دست روی دخترایی که تا به حال گذاشتین سنتی باشن و ترجیح بدن با خونواده پا پیش بذارید که به خواسته تون توجه کنن
    یا اینکه هر کدوم دلیلی داشتن ولی اینجوری نشون دادن

    هر کسی نظری داره و قابل احترامه
    خب شما این روش رو میپنسدید که خودتون اول دختر رو ببینین و باهاش ارتباط برقرار کنین بعد با خونواده برید جلو
    تو این زمونه هستن دخترهایی با این عقاید
    در عین حال هم دخترهایی هستن که هنوز هم همون روش سنتی رو میپسندن
    من به شخصه جدا از شرایط دوست ندارم خارج از خونواده ام با کسی رابطه ی به قصد ازدواج بنا کنم و همینجوری بهش اعتماد کنم
    روش سنتی و نوین هم در کنار هم رو میپسندم
    خب اگه پسری هم دختری رو بیرون ببینه و بخواد باهاش ازدواج کنه میتونه با خونواده ش در میون بذاره تا اینکه حتما بخواد اول ارتباط دونفره رو برقرار کنه
    زمونه خیلی عوض شده اعتمادها خیلی سخت شده
    شما اگه خودتون رو جای یه دختر امروزی بذارید یه پسر از راه برسه تو دانشگاه یا محل کار یا جای دیگه همینجوری بیاد ابراز علاقه کنه و بخواد بهتون نزدیک بشه میتونید راحت بهش اعتماد کنید و بگید همه چیش درسته و نیتش خیر هست؟
    گاهی خوبه آدم خودش رو جای طرف مقابلش بذاره که علت رفتارها رو بهتر درک کنه
    اگه کمی دقت کنید اونقدر هستن پسرایی که به قصد دوستی میان سمت دخترا یا اولش قول ازدواج میدن بعد که دختر بیچاره وابسته میشه و بهش دل میده پا پس میکشه به بهونه های مختلف یا میگن پشیمون شدیم فعلا میخوایم مجرد باشیم یا میگن شرایط ازدواج رو تا چند سال دیگه نداریم و یا دلایل دیگه، چندین مورد از این ها تو دخترای اطرافم دیدم که حتی اسم بچه هاشونم انتخاب کردن ولی یه مدت بعدش قشنگ زدن زیر همه چیز
    نتیجه اش میشه یه دختر تنها و دلشکسته
    اما قوتی پای خونواده در میون باشه آدم ته دلش قرصه چون دو تا خونواده قراره وصلت کنن با هم
    میدونم نیت شما این نیست اما این ها باعث میشه دخترها راحت نتونن به کسی اعتماد کنن

    با این حال زیاد برای خودتون این موضوع رو بزرگش نکنید حالا یا نوین یا سنتی برای ازدواج با کسی که فکر میکنین هم کفو خودتون هست پا پیش بذارید
    بالاخره همه که جواب نه نمیدن.
    خداوند آدم ها رو زوج خلق کرده مگه اینکه کسی خودش بخواد مجردی زندگی کنه.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 08-09-2017 در ساعت 02:11 PM

  4. 2 کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20547
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    19
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شما بگین چیکار کنم؟ خیلی احساس تنهایی میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    من اون پستتون رو نخوندم
    ولی با توجه به حرفاتون، به نظرم دو تا موضوع مطرح هست
    یکی اینکه شاید واقعا شما دست روی دخترایی که تا به حال گذاشتین سنتی باشن و ترجیح بدن با خونواده پا پیش بذارید که به خواسته تون توجه کنن
    یا اینکه هر کدوم دلیلی داشتن ولی اینجوری نشون دادن

    هر کسی نظری داره و قابل احترامه
    خب شما این روش رو میپنسدید که خودتون اول دختر رو ببینین و باهاش ارتباط برقرار کنین بعد با خونواده برید جلو
    تو این زمونه هستن دخترهایی با این عقاید
    در عین حال هم دخترهایی هستن که هنوز هم همون روش سنتی رو میپسندن
    من به شخصه جدا از شرایط دوست ندارم خارج از خونواده ام با کسی رابطه ی به قصد ازدواج بنا کنم و همینجوری بهش اعتماد کنم
    روش سنتی و نوین هم در کنار هم رو میپسندم
    خب اگه پسری هم دختری رو بیرون ببینه و بخواد باهاش ازدواج کنه میتونه با خونواده ش در میون بذاره تا اینکه حتما بخواد اول ارتباط دونفره رو برقرار کنه
    زمونه خیلی عوض شده اعتمادها خیلی سخت شده
    شما اگه خودتون رو جای یه دختر امروزی بذارید یه پسر از راه برسه تو دانشگاه یا محل کار یا جای دیگه همینجوری بیاد ابراز علاقه کنه و بخواد بهتون نزدیک بشه میتونید راحت بهش اعتماد کنید و بگید همه چیش درسته و نیتش خیر هست؟
    گاهی خوبه آدم خودش رو جای طرف مقابلش بذاره که علت رفتارها رو بهتر درک کنه
    اگه کمی دقت کنید اونقدر هستن پسرایی که به قصد دوستی میان سمت دخترا یا اولش قول ازدواج میدن بعد که دختر بیچاره وابسته میشه و بهش دل میده پا پس میکشه به بهونه های مختلف یا میگن پشیمون شدیم فعلا میخوایم مجرد باشیم یا میگن شرایط ازدواج رو تا چند سال دیگه نداریم و یا دلایل دیگه، چندین مورد از این ها تو دخترای اطرافم دیدم که حتی اسم بچه هاشونم انتخاب کردن ولی یه مدت بعدش قشنگ زدن زیر همه چیز
    نتیجه اش میشه یه دختر تنها و دلشکسته
    اما قوتی پای خونواده در میون باشه آدم ته دلش قرصه چون دو تا خونواده قراره وصلت کنن با هم
    میدونم نیت شما این نیست اما این ها باعث میشه دخترها راحت نتونن به کسی اعتماد کنن

    با این حال زیاد برای خودتون این موضوع رو بزرگش نکنید حالا یا نوین یا سنتی برای ازدواج با کسی که فکر میکنین هم کفو خودتون هست پا پیش بذارید
    بالاخره همه که جواب نه نمیدن.
    خداوند آدم ها رو زوج خلق کرده مگه اینکه کسی خودش بخواد مجردی زندگی کنه.



    ممنونم از جوابتون حرفای شما رو کاملا قبول دارم و زمونه خیلی ناجوره بعضی پسرا از اعتماد دخترا سو استفاده میکنن و هزار کار دیگه ولی من قصدم اینه که یکی رو پیدا کنم که منو واقعا بخواد یعنی هر دو بخوایم همو و بعد از همون طریق سنتی و خانواده ها اقدام کنم چون نه دل شکستن رو دوست دارم نه چیز دیگه

  6. کاربران زیر از moin33 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26659
    نوشته ها
    2,494
    تشکـر
    2,521
    تشکر شده 1,530 بار در 1,089 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : شما بگین چیکار کنم؟ خیلی احساس تنهایی میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط moin33 نمایش پست ها
    ممنونم از جوابتون حرفای شما رو کاملا قبول دارم و زمونه خیلی ناجوره بعضی پسرا از اعتماد دخترا سو استفاده میکنن و هزار کار دیگه ولی من قصدم اینه که یکی رو پیدا کنم که منو واقعا بخواد یعنی هر دو بخوایم همو و بعد از همون طریق سنتی و خانواده ها اقدام کنم چون نه دل شکستن رو دوست دارم نه چیز دیگه
    خواهش می کنم
    حرفاتون متین هست
    ولی به نظر من بهتره اگه دختری رو دیدین و قبولش دارین برای ازدواج به خودش مستقیم نگید
    بعضی از دخترها این رو بی احترامی میدونن و ترجیح میدن تو خونواده و در حضور بقیه بهشون علاقه تون رو ابراز کنید
    تا اینکه بیرون مستقیم بگید بهش
    وقتی با خونواده پا پیش بذارید اون موقع میتونید باهاش راحت تر حرف بزنید اگه دو طرف بعد از کسب شناخت موافق بودین خب ازدواج میکنین
    اگه هم نه خب همونجا رابطه رو تموم میکنین و خب هیچ مشکلی هم نیست

    یه بار پسری میگفت من این مدل ازدواج رو نمیپسندم چون زندگی خیلی سخت شده برای یه پسر جوون که بخواد بره یه دسته گل و شیرینی برای دختری که نمیدونه چه جوابی میخواد بهش بده ببره! واسه همین بهتره اول نظر دختره رو بفهمی بعد بری مراحل بعدی
    خب وقتی با توجه شناخت اولیه دختری رو بخواد واقعا خریدن یه دسته گل فتح کردن کوه اورسته!؟
    لازم هم نیست یه چیز گرون بخره در حد توانش یه چیز معمولی.
    یا اگه هم این سخته میتونن از طریق یه واسط مطمئن نظر دختره رو بدونن
    هممون هم میدونیم بیشتر پسرها وقتی دختری رو بخوان تا حد ممکن تلاش میکنن برای اینکه بهش برسن
    من دو تا برادرهام بارها بقیه بهشون مورد معرفی کردن برای ازدواج
    ولی آخر سر رفتن سراغ کسی که خودشون دوسش داشتن
    ازدواج سنتی درسته تو مراحل اولیه شناخت کم هست ولی ارتباط مستحکمتر هست و بعدش شما میتونید یه مدت از خونواده ی دختر زمان بگیرید که طی رفت و آمدهای خونوادگی اخلاق و شخصیت هم رو بشناسین.
    ویرایش توسط یلدا 25 : 08-09-2017 در ساعت 02:46 PM

  8. کاربران زیر از یلدا 25 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خیلی احساس تنهایی میکنم

    اولا این طبیعیه که تا دو طرف به دل نباشند اتفاقی نمیفته

    و این ربطی به این نداره که شما مشکلی دارید بلکه باید به جستجو ادامه بدید

    اینکه شما در خواستگاری شکست میخورید بخاطر عدم اعتماد بنفسیه که از خودتون بروز میدید

    به این مطلب توجه کنید تا در چنین آزمونی شکست نخورید


    شما نمی توانید ازدواج کنید بدون آن که از میزان اعتماد به نفس طرف مقابلتان آگاه باشید. فردی با اعتماد به نفس پایین توانایی پیشبرد زندگی خود را ندارد و در زندگی مشترک هم بار کارهای خود را به دوش شما می اندازد یا مانع پیشرفت خود، شما و زندگی مشترکتان می شود.

    حالا چطور می توان از میزان اعتماد به نفس طرف مقابل در جلسه خواستگاری مطلع شد؟
    ما چند راه را به شما پیشنهاد می کنیم:
    1- پرسیدن برخی از سوالات در جلسات خواستگاری برای محک میزان اعتماد به نفس فرد مقابل:

    - نظر شما در مورد خودتان چیست؟ یا به چه چیزی بیش از هر چیز دیگر در زندگی خود افتخار می کنید؟ (توجه کنید که آیا در پاسخ به سوال شما از آنچه هست و دارد راضی است یا نه. زیرا عزت نفس حقیقی به انسان حس استواری و قدرت درونی می بخشد.)

    - تا به حال چه کارهایی انجام داده اید که نشانگر عشق و توجه شما نسبت به خودتان باشد؟
    - آیا تا به حال در زندگی تان ریسک کرده اید؟ کجاها؟
    -نگرش شما در مورد زندگی چیست؟ (افرادی که دارای اعتماد به نفس پایین هستند خود را قربانی می دانند و به زندگی بد و سیاه می نگرند.)

    2. توجه به رفتارها و حرکات فرد مقابل در رفت و آمدهای قبل و یا حتی پس از عقد:

    راه دیگر پی بردن به احساس فرد به خود (میزان اعتماد به نفس) این است که به رفتارها و حرکاتش دقت کنید. مثلاً توجه کنید که چقدر به ظاهر خود می رسد،‌ چگونه از جسم و سلامتی خود محافظت می کند،‌ چه غذاهایی می خورد و... تمامی این موارد انعکاس هایی از اعتماد به نفس هستند. کسی که با خود بد رفتار می کند، برایش اهمیتی ندارد که با شما نیز بد رفتار کند.



    علائم كمبود اعتماد به نفس:
    پرخوابی
    شكایت از خستگی
    كناره‌گیری از فعالیت‌ها
    شركت نكردن در بحث‌ها و گفت‌وگوها (تمایل به بودن در حاشیه)، بیشتر شنونده بودن تا شركت کننده
    كاهش میل جنسی
    كاهش رفتارهای خودانگیخته
    حالت اضطراب، غمگینی و ناامیدی، درماندگی و عجز
    ترس از عصبانی كردن دیگران
    احساس تنهایی، احساس اینكه دیگران شخص را دوست ندارند و قادر نبودن به بیان احساس خود و ضعف در مواجه یا چیرگی بر مشكلات
    اجتناب از موقعیت‌هایی كه شخص باید در معرض عموم قرار گیرد و خود را افشا كند.
    ناتوانی در انجام دادن كارها به نحو مطلوب یا ثمربخش.
    حساسیت به انتقاد، كمرویی
    شكایت‌های فراوان از دردهای جسمانی
    راه دیگر پی بردن به احساس فرد به خود (میزان اعتماد به نفس) این است که به رفتارها و حرکاتش دقت کنید. مثلاً توجه کنید که چقدر به ظاهر خود می رسد،‌ چگونه از جسم و سلامتی خود محافظت می کند،‌ چه غذاهایی می خورد و... تمامی این موارد انعکاس هایی از اعتماد به نفس هستند
    احساس بی‌ارزشی و بی‌لیاقتی
    حالاتی از ملامت خود، تنفر از خود و راضی نبودن از خود.
    انكار موفقیت‌ها و دستاوردهای گذشته و انكار موفقیت در فعالیت‌های جاری
    احساس اینكه هر كاری كه شخص انجام می‌دهد با شكست مواجه می‌شود و یا بی‌معنی است.
    زیر و رو کردن مسائل زندگی
    در جست‌وجو و طالب تشویق از سوی دیگران،تلاش برای به دست آوردن محبت اما ناتوانی در انجام نثار متقابل محبت به دیگران خود را سربار دیگران دیدن.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  10. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20547
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    19
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی احساس تنهایی میکنم

    یه مدتی هست که یه دختری رو میشناسم البته از نزدیک ندیدمش و مسلما چون ندیدمش عاشقشم نیستم فقط حس خوبی نسبت بهش دارم و دوسش دارم چون همیشه باهام خوب بوده و مودب و شوخ هم هست یه بار از علاقم گفتم ولی اون گفت که من نمیتونم با کسی بمونم و علاقت یه طرفه میمونه ولی خب هنوزم باهام حرف میزنه و مشکلی نداریم میخوام بدونم ایا میشه با فرصت دادن بهش اون هم بهم علاقمند بشه مثلا من کنارش باشم و کمکی خواست انجام بدم راهنمایی و یا درد و دل و همینطور روز تولدش که میشه خوشحالش کنم ایا ممکنه که نظرش تغییر کنه و بهم علاقه پیدا کنه؟؟ البته اون یه بار که توی تلگرام استیکر های عاشقانه میفرستادیم برای هم برای مثال من میگفتم زندگیمی اون استیکر میفرستاد که بالاش نوشته شده بود عشق منی یا من میگفتم دوستت دارم اونم میگفت منم همینطور یه بارم بدون استیکر نوشتم خیلی دوستت دارم اونم خندید و گفت منم دوستت دارم و قلب گذاشت ولی بعدش راجب این موضوعات که حرف زدیم گفت من فکر میکردم که این حرفا و استیکرا رو که برای دوستای دختر خودم که میفرستم مشکلی که ندارن برای همین برا تو هم میفرستادم و فکر نمیکردم تو هم بفرستی و اینا... و معذرت میخوام و از هم عذرخواهی کردیم و بازم باهمیم و حرف میزنیم ولی من موندم چیکار کنم ...

  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36217
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    52
    تشکر شده 42 بار در 36 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی احساس تنهایی میکنم

    سلام من خودمم اینجوری هستم و به خاطر همین سنم بالا رفته و ازدواج نکردم هنوز،در مورد شما فک میکنم که شاید خواسته هایی داشته باشین که برای دختران و خانمهایی که انتخاب میکنیین باعث سوتفاهم یا اصلا قابل انجام شدن نباشه

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20547
    نوشته ها
    46
    تشکـر
    19
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی احساس تنهایی میکنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کیفسان نمایش پست ها
    سلام من خودمم اینجوری هستم و به خاطر همین سنم بالا رفته و ازدواج نکردم هنوز،در مورد شما فک میکنم که شاید خواسته هایی داشته باشین که برای دختران و خانمهایی که انتخاب میکنیین باعث سوتفاهم یا اصلا قابل انجام شدن نباشه

    نه واقعا خواسته خاصی ندارم و نیتم هم همونطور که گفتم پاکه فقط میخوام اون شخص دوستم داشته باشه و کنارم باشه و در آخر همدیگه رو بسنجیم و بعدم با فکر جلو بریم و اگر خدا بخواد ازدواج کنیم نمیدونم شاید خواسته ی زیادیه

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2017
    شماره عضویت
    36283
    نوشته ها
    181
    تشکـر
    45
    تشکر شده 82 بار در 73 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خیلی احساس تنهایی میکنم

    خب شاید رفتار شما طوری نیست که دخترها جذبتون بشن. منظورم تیپ زدن و اینها نیست.
    دخترها از مردهایی که اراده قوی اعتماد بنفس و تعصب دارند خوششون میاد. البته نه غرور کاذب!!!
    اینکه شما تنهایی اصلا دلیلی بر بد بودن شما نیست فقط ممکنه رفتاری نداشته باشین که دخترها جذبتون بشن. تو اطرافیان یا دوستان مردی هست که شما بهش غبطه میخوری؟ بر رفتارش دقیق شو.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد