نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: خیلی پرخاشگر و بداخلاقم

9427
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1575
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیلی پرخاشگر و بداخلاقم

    من مهربان 25 سالمه در گدشته با کسی که دوسش داشتم ازدواج کردم و حاصل ازدواجمون یه پسر 2 سالو نیمه است .تنها مشکلی که توو زندگیم دارم مشکل بد ااخلاقی و بد دهنی و پرخاشگری شدید خودم هست که باعث رنجش خودم و همسرم و اطرافیانم میشه خیلی زود از کوره در میرم و زود پشیمون میشم ...بارها توبه کردمو بعد از 24 ساعت باز شروع بع بد خلقی و نیش و کنایه و فحاشی کردم الان جوری شدم که واقعا از دست خودم دلگیر و رنجورم.اندفعه واقعا دلم میخواد خودمو تغییر بدم و یه ادم خوبی بشم.از تمام دوستانی که مطلب منو میخونند خواهش میکنم منو کمک کنند...واقعا در مونده شدم........دیشب شوهرم میخواست که به همراه خانوادش خونه ی یکی از اقوام بره منم خیلی دلم گرفته بود ولی نمیخواستم اونجا برم بالاخره از شوهرم اصرار و از من انکار شوهرم خیلی بهم اصرار کرد بیشتر از بیست بار بهم گفت بیا بریم به خاطر من بیا ...ولی من فقط مقاومت کردم و فحش و بد و بیراه بهش دادم و سرش داد کشیدم و بعدش با پسرم دوتایی رفتند ولی بعد یه دقیق دیدم پسرمو فرستاد و خودش برگشت و نشست و هر چی ازش سوال پرسیدم هیچی جواب ندتد و چشماش پر اشک شد و بعد های های شروع کرد به گریه کردن و من نشستم کنارش و ازش عذرخواهی کردمو و ازش پرسیدم که چشه؟او هم با گریه میگفت مگه یه ادم چقدر میتونه صبر داشته باشه؟نمیدونم کجا؟به کی؟بدی کردم؟چه گناهی مرتکب شدم که انقدر دارم زجه میزنم و میچرزم ...اگه سنگ م بود دیگه اب شده بود.....ومنم که میدونستم عامل چرزیدن و گریه کردنش خودمم گریم گرفت و شروع کردم به گریه کردن و دستاش و بوسیدمو ازش عذر خواهی کردم وبعد ازش خواستم که منو ببخشه و بهش قول دادم که بشم همون ادم سابق ...مثل همون روزای دوستی مهربون و خوش اخلاق و پاک....ولی حالا دارم از عذاب وجدان میمیرم من خیلی توو این مدت اذیتش کردم حالا میخوام جبران کنم میخوام ادم خوبی باشم واقعا اندفعه میخوام تغییر کنم با تمتم وجودم اینو از خدا و خودم میخوام دوستان خواهش میکنم مطلبمو بخونید و کمکم کنید...ممنون از لطفتون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1597
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    ببین مهربون جان شما یه مشکل داری و اونم اینه که وقتی یه حرفی رو از روی ندونم کاری یا هرچی میزنی با اینکه خودت دوس داری انجامش بدی ولی پا فشاری میکنی که نه من نمیخوام این کارو انجام بدم. مثلا همین قضیه ای که میخواستین برین خونه یکی از اقوام تو مشکلی با رفتنت نداشتی ولی نفست بر تو غلبه کردو بهت گفت نباید بری، تو فکر میکنی که نباید غرورتو زیر پات بذاری ولی اینجوری نیست بعضی وقتا آدم باید منطقی فکر کنه عصبانیت تو دست خودت نیست عادت کردی ولی همیشه یه راهی هست.
    تو اول باید مشکلتو بشناسی و بدونی چطور باید رفعش کنی و اینم کار آسونیه، تو متوجه شدی مشکلت غرورته و راه رفع این مشکل اینه که بر نفس و غرورت غلبه کنی و تو بر اونا تسلط داشته باشی نه اونا بر تو خوب حالا یه کاری میکنی هروقت عصبانی شدی چشماتو محکم روی هم فشار بده سعی کن از اونجا دور بشی به هیچ چی فکر نکن نه به عاقبت کارت فکر کن نه به هیچ چیز دیگه اصلا فرار کن از اونجایی که هستی برو به یه آب به دستو صورتت بزن یه مقدار صبر کن و ابراز خوش حالی کن که عصبانی نشدی.
    من میدونم که تو خیلی خوب میتونی این کارو انجام بدی چون خودت میخوای از عصبانیت بی خود دور شی. زمانی هم که بی کاری بشین معنی قرآن رو بخون به چیزای جالبی میرسی و باعث میشه فکرت مشغول قرآن و داستان هاش بشه! باز اگه مشکلی داشتی بیا با هم یه فکری براش میکنیم هیچوقتم خودت رو نباز و مطمئن باش که تو میتونی.

    موقف باشین....

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2013
    شماره عضویت
    550
    نوشته ها
    24
    تشکـر
    29
    تشکر شده 19 بار در 10 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    سلام عزیزم
    پس از اول اینطوری نبودی.بشین حسابی فکر کن و دلایل این کارتو و دعواهاتو ریشه یابی کن.مسلما آدم بی علت اینکارارو نمیکنه.بعد که دلیلشو فهمیدی به همسرتم بگو تا باهم براش چاره پیدا کنید.
    ولی از من به تو نصیحت: کسی که داد و جنجال میکنه و بد و بیراه میگه همیشه مقصر شناخته میشه،گرچه ممکنه تقصیر اون کمتر باشه.
    پس سعی کن با آرامش و تحکم و بدون داد و فریاد و عصبی شدن به مشکلاتت بپردازی تا بعدا اگه کسی فهمید برگ برنده تو دست اون نباشه.
    اینایی هم که بهت گفتم همش تجربه های خودمه.
    منم مدت مدیدی همینطوری بودم و شوهرمم دقیقا حرف شوهر تورو بهم زد و منم خیلی از خودم بدم اومد.اما بعد که نشستم فکر کردم دیدم چون اون منو ناراحت میکنه و من توقع ندارم ازش و عصبی میشم و نمیتونم منطقی ج بدم این اتفاقا میفته.پس توهم رو آرامشت بیشتر کار کن.چون به قول شوهرت صبر آدما حدی داره.و روزی که دعواهاتون به بیرون درز کنه،این یه عیب بزرگ برای توئه.
    موفق باشی
    امضای ایشان
    یکی همیشه هست که عاشقه منه...نگام که میکنه پلک نمیزنه
    خودش تنهاست ولی تنهام نمی‌ذاره...دریا که چیزی نیست،عجب دلی داره
    خدایا...دوستت دارم...

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1575
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    سلام ممنونم pcmo عزیز ...از اینکه بهم دلداری دادی که میتونم اخلاق و رفتارمو تغییر بدمخیلی نکته ای که گفتی جالب بود من همیشه اون کاری رو میکردم که نمیخواستم انجامش بدم ....مثل همون موقع که میخواستیم بریم مهمونیولی فک نمیکنم بشه اسم اینو گذاشت غرور؟عزیزم ممنونم از راهنماییتون ولی خواهشا یه راه حل جدیدتر بهم بده به غیر از از صحنه دور شدن /نفس عمیق کشیدن و شستن صورت...ولی همین که بهم توجه کردی یک دنیا ممنونم عزیزممن میتونم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1575
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    سلام الهام عزیز ممنونم از اینکه جواب منو دادی ولی میدونی شوهرم خیلی ادم خوبیه اصلا منو اذیت نمیکنه فقط این منم که ازش توقعات بیجا دارم ....دیشب دلم براش خیلی سوخت ...من کسی بودم که اون نمیتونست بدون من زندگی کنه ...ولی حالا فقط مایه رنجش و اذیت و ازارش شدم...نمیخوام ادم بدی باشم دیگه...دوست دارم مثل گذشه دوباره اونو عاشق خودم کنم..میدونم که میتونم...دعواهای ما هیچ وقت به بیرون درز نمیکنه عزیزم همینجا بین خودمون میمونه

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1574
    نوشته ها
    32
    تشکـر
    0
    تشکر شده 6 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    سلام عزیزم...
    خیلی خوبه که مشکلتو فهمیدی و تصمیم گرفتی که خودتو عوض کنی
    این خودش یه کمک بزرگ به خودته....من مطمعنم حالا که خودت این تصمیمو گرفتی میتونی که مشکتو حل کنی
    ایشالا که همه چی درست میشه

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1575
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    ممنونم ناز پری جوونم

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1547
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    به نظر من خوش به حالت که مشکل از توست. راه حلی ندارم فقط کافیه بخوای .اراده ی ادمی خیلی قویتر از ان چیزیه که فکر میکنی.من یه موقعهایی دلم میخواست به جای شوهرم من مشکل داشتم اونوقت حاضر بودم هرکاری برای تغییر وضعیت بکنم.موقع عصبانیت یه جوری انرژیتو تخلیه کن تا دیگه نای بدهنی و فحاشی نداشته باشی.فقط بدون زندگی با ادم بددهن خیلی سخته.به نظرم میتونی خودتو عوض کنی.لازم شد پیش روانشناس هم برو.موفق باشی گلم.

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1597
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehraban نمایش پست ها
    سلام ممنونم pcmo عزیز ...از اینکه بهم دلداری دادی که میتونم اخلاق و رفتارمو تغییر بدمخیلی نکته ای که گفتی جالب بود من همیشه اون کاری رو میکردم که نمیخواستم انجامش بدم ....مثل همون موقع که میخواستیم بریم مهمونیولی فک نمیکنم بشه اسم اینو گذاشت غرور؟عزیزم ممنونم از راهنماییتون ولی خواهشا یه راه حل جدیدتر بهم بده به غیر از از صحنه دور شدن /نفس عمیق کشیدن و شستن صورت...ولی همین که بهم توجه کردی یک دنیا ممنونم عزیزممن میتونم
    خواهش میکنم وظیفه ست، ببین خواهر گلم تو باید سعی کنی اعمالتو بیشتر کنترل کنی وبه همین دلیل باید کارهایی رو که باعث ناراحتیت میشه و بهشون عادت کردی انجام ندی به هر شکلی که امکان داره، و به نظر منم چون اوایل نمیتونی جلوی خودتو موقع عصبانیت بگیری فقط باید از اونجا دور شی برو تو یه اتاق یا هرجایی که هیشکی نیست بعدش که آروم شدی برگرد و با آرامش به ادامه بحث ادامه بده، { میتونی به شوهرت بگی هروقت عصبانی شدی یه لیوان آب بپاشه تو صورتت شوخی کردم } ولی شوهرت هم باید کمکت کنه، وقتی عصبانی میشی اونم باید به آرامش دعوتت کنه و سعی کنه ناراحت نشه چون اگه اونم ناراحت شه دیگه درک مشکلات زندگی منفی میشه ( یعنی دیدش نسبت به تو منفی میشه و فک میکنه که تو بهش اهمیت نمیدی ). از همین الان بهش بگو که ببخشتت و موقع عصبانیت از دستت ناراحت نشه بهش بگو که نمیخوای عصبانی شی ازش بخوا کمکت کنه. درسته که خودت میخوای دیگه این قدر زود رنج نباشی ولی اینجا فقط خواستن، توانستن نیست باید خودت هم سعی کنی که این مشکل رو رفع کنی...
    بازم اگه چیزی بود بگو در صورت توان کمک میکنم.
    موفق باشی
    امضای ایشان
    زندگی جاریست و در بین راه پستی بلندی هایی وجود دارد، اگر راه عبور خود را پیدا کنیم عبور از موانع بسیار آسان است....

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1575
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 14 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    بازم از راهنمایی و توجهتون ممنونم دوست عزیز ....امروز روز دوم درمانمه تا الان که خوب پیش رفتم البته به جز یکی دو مورد جزیی که اتفاقی و به شوخی از دهنم در رفت..ولی بازم جای شکرش باقیه که تونستم خودمو کنترل کنم امیدوارم تا اخر همین جور حتی بهتر از این پیش برمبه شوهرمم گفتم که کمکم کنه ..اونم گفت باشه

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    سلام .

    تبریک میگم مهربان خانمه گل که تصمیم گرفتی بددهنی رو بخاطر خودت و خانوادت کنار بذاری . خیلی خوشحالم

    به نظر من یه کاغذ بیار .روزهای هفته رو بنویس و هر روزی که بددهنی نکردی و تونستی تمام روز روبه خوبی بگذرونی ( منظورم همون بددهنی نکردن و محبت کردنه) یه علامت جلوی اونروز بزن وبه خودت افتخار کن . ببین چند روز میتونی جلوی بددهنی و بلعکس محبت کردن رو انجام بدی ؟

    ایشالا موفق باشید

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1597
    نوشته ها
    22
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : من به کمک شما خیلی خیلی خیلی نیاز دارم دوستان

    خدارو شکر. ایشالله همیشه خوب باشین تو و شوهرت و بچه تون...
    من خودم هم نمیتونستم همچین کاری بکنم، کاری که بهش عادت کردم رو به این زودی ترک کنم و راستش اصلا فکر نمیکردم که شما بتونی واقعا جای تبریک داره.
    همینطوری ادامه بدین ولی سعی کنین به جای دور شدن از محل عصبانیت یه کار دیگه بکنین ( مثلا دست هاتون رو به هم فشار بدین ) چون ممکنه عادت شه براتون، البته برای اینکار زوده ولی گفتم که بدونین. ایشالله زودتر این عادت رو ترک کنین و به زندگی قشنگ گذشته برگردین.
    بازکاری داشتین در خدمتم....
    موفق باشید
    امضای ایشان
    زندگی جاریست و در بین راه پستی بلندی هایی وجود دارد، اگر راه عبور خود را پیدا کنیم عبور از موانع بسیار آسان است....

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد