نمایش نتایج: از 1 به 11 از 11

موضوع: درمان وسواس فکری

9862
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    درمان وسواس فکری

    سلام؛ درخواست کمک دارم.

    حدود 6 ماه پیش دچار اسهال شدیدی شدم به طوریکه 6 روز مشکل اسهال داشتم. در طی آن 6 روز مشکل خشکی دهان به سراغم امد و روی خشکی دهانم وسواس گرفتم. بعد از اینکه اسهالم خوب شد حدود یکماه با خشکی دهان کلنجار میرفتم و دائما تمرکزم روی خیس یا خشک بودن دهانم بود و حواسم کاملا در اختیار این قضیه بود. 1 ماه گذشت و بعد از آن دچار عدم تعادل شدم و وسواس خشکی دهان به طور کامل یادم رفت و بعد از ان روی عدم تعادل وسواس گرفتم و دائما خودم را چِک میکردم ببینم سرگیجه دارم یا نه؟! تعادلم سر جایش هست یا خیر؟! این مشکل هم حدود 2 ماه با من بود تا اینکه یک روز صبح وقتی میخواستم از خواب بیدار شوم احساس کردم به هیچکس و هیچ چیز امیدی ندارم و افسرده هستم. با بی میلی تمام به محل کارم رفتم. دو روز این مشکل با من بود و بعد از ان اضطراب و استرس بسیار شدیدی سراغم امد به طوری که دائما راه میرفتم و نمیتوانستم یک جا بند شوم. به یک روانپزشک مراجعه کردم و بدون اینکه علائمی را از من سوال کند قرص اسنترا برایم تجویز کرد اما وقتی یک عدد از این قرص را مصرف کردم اضطرابم بیشتر شد و به حدی بی قرار و پریشان شدم که انرا کنار گذاشتم. چند روز پیش توی یکی از سایت ها موضوعی در رابطه با (مسخ واقعیت) خواندم که احساس کردم تمامی علائم این مریضی در من منتقل شد و حالا دائما از خودم میپرسم من کجام؟! نکند اینجایی که هستم غیر واقعی باشد؟! اصلا اینجا کجاست؟! نکند اینی که الان اینجاست جای دیگری باشد و از این دسته سوالات مسخره. البته خودم میدانم که این ها فقط افکارم هستند و وجود واقعی ندارند اما دائما در ذهنم هستند و شدیدا مرا میترسانند و باعث میشود توجه ام بیش از بیش به محیطم بیشتر شود و تمرکزم بسیار کم میشود چون تمام توجه ام به این موضوع جلب میشود. در ضمن علائم هر مریضی مثل شیزوفرنی یا هر بیماری روانی دیگری را که میخوانم حس میکنم به ان مبتلا هستم و دائما به دنبال علائمش در خودم میگردم. بیشتر اوقات دچار منگی و گیجی و حواس پرتی هستم و خیلی چیزها را فراموش میکنم و انگار توی حال خودم نیستم و به دنیای دیگری از افکار منفی سفر کرده ام و در انجا تنها هستم. البته این را هم بگویم که مشکل وسواس من از بچگی سراغم امد چون پدرم به سرطان مبتلا شد و فوت کرد و برای همین به مریضیها وسواس گرفتم. بعضی اوقات این افکار دست از سرم برمیدارند و به نوعی با غیر واقعی بودنشان کنار می ایم اما بعضی اوقات هم چنان مرا در خودشان گرفتار میکنند که احساس وحشت عجیبی به من دست میدهد و حس میکنم در دنیای دیگری هستم و اتفاقات محیط اطرافم را جذب نمیکنم. لطفا مرا کمک کنید چون حس میکنم دارم دیوانه میشوم. در ضمن خواب شبم خوب نیست چون از غیر واقعی بودن محیط میترسم و این افکار اجازه ی خواب راحت را از من میگیرند. 3 سال پیش هم به پانیک مبتلا شدم. الان هم احساس میکنم توی حال خودم نیستم و جای دیگری هستم و انگار از محیط اطرافم کنده شده ام و در افکار دیگری غرق هستم. لطفا مرا کمک کنید.آیا بیماری من وسواس است یا چیز دیگری؟!

    هر موقع که نیاز به خواب پیدا میکنم، به محض اینکه به رختخواب میروم و چشمانم را روی هم میگذارم انواع اقسام افکار و اشخاصی که هیچ ربطی به من ندارند وارد ذهنم میشوند و به صورت توهم در فکرم میچرخند! به طور مثال چند روز پیش ساعت 9 صبح که به سختی خوابیده بودم، مادرم مشغول صحبت با تلفن بود که ناگهان من از خواب بیدار شدم. مجددا سعی کردم بخوابم اما به محض اینکه چشمانم را روی هم گذاشتم در توهم و خواب میدیدم که مادرم مشغول صحبت با تلفن هست و به سرعت و با ترس شدیدی از خواب پریدم. نمیدانم میتوانم درست منظورم را برسانم یا نه. مثلا فرض کنید در محیطی شلوغ و پر رفت و امد خوابیده اید و دو نفر در کنار شما مشغول یک بحث هستند. ممکن است شما در عالم رویا راجب صحبت های اون اشخاص خواب ببینید. خب این طبیعیه اما من همیشه همینطور هستم و راجب تمامی اتفاقات با ربط و بی ربط به زندگیم خواب میبینم و حس میکنم دیوانه شده ام!

    دیروز پیش روانپزشک بودم و برایم قرص هالوپریدول 0.5، فلوکسامین 100 و کلومپرامین 25 تجویز کرد اما از خوردن انها وحشت دارم چون احساس میکنم مث دفعه ی قبل دچار بی قراری و پریشانی شدیدی میشوم.

    لطفا مرا راهنمایی کنید. زندگی برایم کابوس شده ...

  2. کاربران زیر از MamadH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    الان توو همین سایت یه مطلب خوندم راجب دگرسان بینی محیط و چند شخصیتی. من چند شخصیتی نیستم اما حس میکنم دگرسان بینی محیط رو دارم و از نظرم همه چیز مثل رویا و خیال میمونه و انگار هیچی واقعی نیست.

    کمکم کنید. چطور باید تشخیص بدم که بیماریم چیه؟!

  4. کاربران زیر از MamadH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    سلام. شما مبتلا به اختلال وسواسی جبری هستید. لطفا به پزشک خودتون و تشخیص ایشون و درمانش اعتماد داشته باشید و داروهاتون رو مرتب مصرف کنید. درصورتی که دیدین تاثیری نداره یا دچار عوارض این داروها شدید دوباره به همون پزشک مراجعه کنید. نه اینکه خودسرانه داروها رو قطع کنید و بیخیال درمان بشید. داروهایی که برای درمان بیماری شما بکار میرن معمولا از دسته داروهایی هستند که موجب افزایش سروتونین مغز میشن. مغز شما دچار کمبود این ماده یعنی سروتونین هست. وقتی که درمانو شروع میکنید بخاطر افزایش ناگهانی سروتونین مغز دچار اضطراب و بی قراری میشین. ولی این عارضه معمولا تا ده روز اول درمانتون هست. بعد از ده روز مغز شما به این ماده عادت کرده و دچار اضطراب نپیشید و به تدریج افکار وسواسی هم از بین میرن. این رو بدونین که درمان بیماریتون طولانی هست و باید صبر و تحمل داشته باشید تا بتونید درمانتون رو با موفقیت انجام بدید و مثل بقیه زندگی کنید.
    نگران نباشید. با آرزوی موفقیت و سلامتی برای شما
    سلام.

    ممنونم از شما بابت جوابی که دادین و امیدوارم کردین. یعنی مطمئن باشم که مشکل من وسواس هستش؟! این حالت دگرسان بینی محیط رو چجوری از خودم جدا کنم؟! این حالت عجیب زندگیمو تحت تاثیر خودش قرار داده و انگار تبدیل به یه رباط شدم که بعضی کارها رو به صورت اتوماتیک انجام میده. چه کنم تا از شر این مشکل و این فکر لعنتی خلاص بشم؟! حس میکنم تمرکزم روو همه چیز بیشتر شده! حافظه ام به خوبی گذشته کار نمیکنه و انگار دچار سردرگمی هستم. مثلا موقع خوردن یک لیوان اب همش حواسم به اینه که دقت کنم ببینم چه زمانی اب توی لیوان تموم میشه که اون لحظه رو توو ذهنم ثبت کنم که مبادا یوقت دچار فراموشی بشم!

    روی همه ی خاطراتم زوم میکنم و به مغزم فشار میارم تا همه ی جزئیاتشونو به خاطر بیارم چون حس میکنم اگه نتونم خاطراتمو با جزئیات ب یاد بیارم به الزایمر مبتلا میشم و همه چیز از ذهنم حذف میشه!

    چه راه حلی دارید؟!

  6. کاربران زیر از MamadH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    خواهش میکنم. ببینید رفتارهایی که شما الان دارید دقیقا ناشی وسواسی شدن فکرتون هست. برای درمانش علاوه بر مصرف داروهای خیلی خوبی که پزشکتون تجویز کردن باید تحت روان درمانی و رفتاردرمانی هم قرار بگیرید. که بهتون کمک میکنن که شما بتونید این افکار و رفتارها رو کنترل کنید. روان درمانی درواقع به شکل جلسات مشاوره حضوری توسط روانپزشک و روانشناس انجام میشه. بنظرم از پزشکتون بخواین که یک روانشناس خوب بهتون معرفی کنن که بتونین روان درمانی رو انجام بدید.
    من در مرحله ی اول به یه روانشناس بالینی خوب مراجعه کردم (دکتر بهزاد تریوه - تهران) ایشون تست شخصیت از من گرفت و بدون اینکه علائمم رو بهشون بگم تشخیص داد که من به وسواس فکری و همچنین بیماری هیپوکندریا مبتلا هستم و بعدش منو فرستادن پیش روانپزشک. ایشونم داروهایی که توو پست اول ذکر کردم رو برام تجویز کرد ولی همش میترسم شروع کنم به خوردنشون چون یه حسی بهم میگه دچار بی قراری و پریشانی وحشت اوری میشم. چون یکبار با قرص اسنترا همچین حسی بهم دست داد دیگه همش میترسم قرص اعصاب بخورم و پیش خودم میگم اگه الان این قرصو بخورم دوباره به مرز جنون و دیوونگی میرسم.

    راستی اون حالت غیر واقعی بودن محیط با برطرف شدن وسواسم از بین میره یا اونم درمان جداگونه داره؟!

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    بله این حالتتون هم با درمان وسواستون درمان خواهد شد. اصلا از داروهای اعصاب و روان نترسید. هیچ بیماری با مصرف این داروها به جنون نمیرسه اگه اینجور بود هیچ جای دنیا ازین داروها برای درمان استفاده نمیکردند. بازم میگم نگران نباشید. به پزشک خود اعتماد کنید. داروها رو مرتب مصرف کنید. اگر طی ده روز اول شروع داروهاتون دچار علایمی مثل سردرد یا بی قراری یا اضطراب شدید، فکر نکنید که دارین به جنون میرسین. نه این فقط به خاطر افزایش ماده سورتونین مغزتون هست که پس از ده روز این علایم برطرف میشه. یادتون نره که این داروها رو خودسرانه قطع نکنید. حتما با پزشکتون مشورت کنید نه با دوستان و همسایه ها... بعد از یک ماه معمولا خودتون متوجه کم شدن علایمتون خواهید شد. ولی درمانتون طولانی هست 6 ماه الی یک سال باید دارو رو مصرف کنید تا درمان کامل بشه و بتونید به زندگی عادی برگردید. در ضمن راجب بیمارت خیلی فکر نکن. راجب افکار و وسواستون خیلی فکر نکن. مرتب به خودت نگو من مریضم من وسواس دارم.... سر خودتو با هرچیزی گرم کن. سعی کن تنها نباشی در طول روز. معمولا مواقع تنهایی بیشتر به این چیزا فکر خواهی کرد. موفق باشید
    آره دقیقا من زمانی که تنها هستم یه حس وحشتناکی سراغم میاد. انگار غم عالم میگیره منو. ولی وقتی مامانم خونست و پیشمه یکم اروم ترم. این حس غیر واقعی بودن محیط هم بیشتر زمانی که تنها هستم سراغم میاد ولی خب همیشه باهامه ولی وقتی تنها ام بیشتر میشه. من سر کار میرفتم و فروشنده بودم ولی چون توو مغازه خیلی تنها بودم کارمو ترک کردم و اومدم خونه چون سر کار که بودم خیلی فکر و خیال سراغم میومد و اذیت میشدم. مغازمونم مشتری انچنانی نداشت و دائما نشسته بودم و فقط فکر میکردم.

    میخوام یه مدتی داروهامو بخورم و بعد دوباره با روحیه ی بهتر مشغول به کار بشم تا به امید خدا کاملا درمان بشم. ممنون از پاسخت دوست عزیز. خیلی خیلی امیدوارم کردی. انشالله هیچوقت توو زندگیت نا امید نشی.

  9. کاربران زیر از MamadH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    خواهش میکنم. کاری نکردم. توی خونه هم تنها نشین. خلاصه از هر چیزی که میبینی این افکارو برات بیشتر میکنن دوری کن.
    همیشه موفق و سالم باشید.
    سلام خوبی؟!

    دیشب شروع کردم به مصرف قرص هام! نصفه شب باحالت تهوع شدیدی از خواب پریدم و بدنم بی حس شده بود و میلرزیدم. خیلی ترسیدم. الانم احساس گیجی و منگی میکنم و انگار به داروها حساسیت نشون دادم. حالت خواب الودگی شدیدی هم دارم. به محض اینکه میرم توو رختخواب و چشمامو میبندم یه توهماتی توو ذهنم میاد که شدیدا واقعی به نظر میرسن و اصلا نمیتونم بخوابم یا بهتره بگم اجازه نمیدن که بخوابم.

    چیکار کنم؟! مصرف دارو رو قطع کنم؟! خیلی استرس و اضطرابمم زیاد شده.

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    سلام. اسم همه داروهاتون رو بگید که بهتون بگم چه ساعتی باید مصرف کنید. و با چه دوزی شروع کنید بهتره. در ضمن این علایمی که شما گفتید درواقع بخاطر اثر تلقینی فکری هست که راجب قرصاتون میکنید. فکر میکنید این داروها شما رو به جنون میرسونه؟ بنظرم فکرتو هم عوض کن
    هالوپریدول 0.5
    فلوکسامین 100
    کلومپرامین 25

    هر سه تای این قرص هارو گفته شب مصرف کنم قبل از خواب.

    هالوپریدول: 3 شب اول نصف و بعد شبی 1 دونه
    کلومپرامین: 3 شب اول نصف و بعد شبی 1 دونه
    فلوکسامین: چهار شب اول یک چهارم قرص، چهار شب دوم نصف قرص، چهار شب سوم سه چهارم قرص و بعد از اون شبی 1 دونه!

    شاید به قول شما حس تلقینی باشه ولی خب بهرحال منو اذیت میکنه. راستی بی اشتها هم شدم. قرص فلوکسامین لاغر میکنه؟!

  12. کاربران زیر از MamadH بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    ببینید بهترین زمان برای مصرف فلووکسامین صبح ها قبل از صبحانه هست. چون باعث اختلال در خواب میشه و بهتره شب ها مصرف نشه. با دوز 25 میلی یعنی همون یک چهارم صد میلی شروع میشه
    هالوپریدول هم با دوز نیم میلی شروع میشه. اونم با دوز نیم میلی شروع میشه. برای درمان توهم استفاده میشه و بهتره شب ها استفاده بشه چون موجب خواب آلودگی و ضعف میشه
    کلومیپرامین هم که درواقع ضدافسردگی هست. و باید شب ها مصرف بشه. میتونه باعث حالت تهوع و بی اشتهایی بشه.
    حالا اگه واقعا عوارض اینا براتون خیلی شدید هست و قابل تحمل نیست به روانپزشک خودتون مراجعه کنید که نوع بهتری رو بده. فلووکسامین معمولا توسط بیماران پذیرش خوبی نداره وداروهایی با عوارض کمتری میشه جایگزینش کرد. من نمیتونم بهتون بگم که داروهاتون رو قطع کنید چون پزشک شما نیستم. بنظرم به پزشک خودتون مجددا مراجعه فرمایید.
    شما به جای فلوکسامین چه قرصی رو پیشنهاد میکنید که عوارض کمتری داشته باشه؟!

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    ببینید اخلاق پ شکی اجازه نمیده که من اینترنتی بیام واسه کسی دارو تجویز کنم. بهتره به روانپزشک خودتون مراجعه کنید. بهرحال ایشون تخصص این کارو دارن و تجربه بیشتری ازمن دارند. به ایشون اعتماد کنید و عوارضی که براتون پیش اومده رو با ایشون درمیون بزارید.
    بله حرفتون کاملآ متین و درسته. فقط یک سوال: شما روانپزشک هستین؟!

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    من فکر میکنم که شما از بیماریتون و توهمات و افکارتون خیلی ترس زیادی دارید. آروم باشید . بیماری شما خیلی چیز عجیبی نیست و خیلیا از مردم کشور ما ، خیلی از پزشکان و مهندسانو میشناسم که به این بیماری مبتلا هستن و با علایم کمتر. شما فقط یه خورده علایمت زیاد هست واین باعث شده که شما ترس زیادی داشته باشید.نگران نباشید اصلا. از پزشکتون بخواین که یک روان شناس خوب برای روان درمانی بهتون معرفی کنند.
    خب راستش دقیقا همینطوره! فکرای منفی دائما توو ذهنم رژه میرن و افکار وسواسی لحظه ای منو ول نمیکنن! حالت های عجیبی مثل گیجی و غیر واقعی بودن محیط هم به اینا اضافه کنید تا بفهمید چه زجری رو متحمل میشم! یه جورایی اخر خطم و حس میکنم اگه به درمان دارویی جواب ندم دیگه هیچوقت خوب نمیشم و در نتیجه باید یه بلایی سر خودم بیارم.

    راستی پیش روانشناس بالینی هم میرم و گفتن که روان درمانی باید دو هفته بعد از مصرف داروها شروع بشه!

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8936
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    25
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : درمان وسواس فکری

    درسته روان درمانی رو دوهفته بعد شروع کنید. من یه خواهشی از شما دارم. دیگه راجب بیماریت و داروهاتون و بقیه مسایل مربوط به اون اصلا فکر نکنید. هرچه شما بیشتر بهش فکر کنید بیشتر درگیرش خواهی شد. پیشنهاد من بهتون اینه که سر خودتو رو گرم کنید. . با دوستاتون برید بیرون و خلاصه اینکه اجازه ندید که راجب بیماریتون فکر کنید. داروهاتون رو هم مرتب مصرف کنید. در صورت عدم تحملشون به پزشکتون مراجعه فرمایید. از الان تا دوساعت بهش فکر نکن. این تمرین رو هر دو ساعت انجام بده. یک دقیقه هم بهش فکر نمیکنید. متوجه شدید.؟
    بله متوجه شدم! ممنون از راهنماییتون.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وسواس فكري
    توسط niloochiloo در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 09-30-2014, 01:33 PM
  2. وسواس فکری
    توسط saraa در انجمن مشاوره پزشکی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 08-25-2014, 12:13 PM
  3. وسواس
    توسط ماه بانو در انجمن تیپ و ظاهر
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-13-2014, 07:51 PM
  4. وسواس
    توسط mohammad abdavi در انجمن خودارضایی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-04-2014, 01:53 PM
  5. وسواس و کنترل تمرکز
    توسط hamid alone در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 05-30-2014, 07:25 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد