نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: درک نکردن عشق و ازدواج

829
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34203
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    درک نکردن عشق و ازدواج

    سلام من 27 سالمه از یه دختری خوشم اومده .حالا مشکل کار و اینا دارم بماند.مشکل اصلی چیزای دیگه ایه.من نمیتونم ماهیت دوست داشتن و ازدواج رو درک کنم ؟به چه دلیل باید یکیو دوست داشته باشم؟ صرفا به خاطر اینکه تو مغزم یه مواد شیمیایی تولید میشن؟چرا باید زندگیمو با یکی شریک بشم خودم خودمو به زور تحمل میکنم.؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : درک نکردن عشق و ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط vb.mohsen2 نمایش پست ها
    سلام من 27 سالمه از یه دختری خوشم اومده .حالا مشکل کار و اینا دارم بماند.مشکل اصلی چیزای دیگه ایه.من نمیتونم ماهیت دوست داشتن و ازدواج رو درک کنم ؟به چه دلیل باید یکیو دوست داشته باشم؟ صرفا به خاطر اینکه تو مغزم یه مواد شیمیایی تولید میشن؟چرا باید زندگیمو با یکی شریک بشم خودم خودمو به زور تحمل میکنم.؟
    دوست عزیز همینکه گفتی از کسی خوشت اومده جواب خودتو دادی .
    این نظم دنیاست که خداوند در وجود هر انسانی قرار داده است.
    و میتونه به روشهایی باشه از جمله ترشح هورمونی در مغز .
    چون همه این مسایل که شما گفتید در مجموعه این دنیاست .
    یک نیاز درونی در همه موجودات هست که دوست دارن دوست داشته شوند.
    و این حس فقط مخصوص انسان نیست .
    چون خداوند جهان رو با مهر و محبتش خلق کرده .
    و این دوست داشتن به قول امروزیها یک آپشن در وجود همه موجوداته .



    عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابیناییدوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال
    عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است
    دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می‌گیرد
    عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد
    دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند
    عشق طوفانی و متلاطم است
    دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت
    عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی “فهمیدن و اندیشیدن “نیست
    دوست داشتن، دراوج، از سر حد عقل فراتر می‌رود و فهمیدن و اندیشیدن را از زمین می‌کند و باخود به قله‌ی بلند اشراق می‌برد
    عشق زیبایی‌های دلخواه را در معشوق می‌آفریند
    دوست داشتن زیبایی‌های دلخواه را در دوست می‌بیند و می‌یابد
    عشق یک فریب بزرگ و قوی است
    دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی انتها و مطلق
    عشق در دریا غرق شدن است
    دوست داشتن در دریا شنا کردن
    عشق بینایی را می‌گیرد
    دوست داشتن بینایی می‌دهد
    عشق خشن است و شدید و ناپایدار
    دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار
    عشق همواره با شک آلوده است
    دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر
    از عشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر می‌شویم
    از دوست داشتن هرچه بیشتر، تشنه تر
    عشق نیرویی است در عاشق،که او را به معشوق می‌کشاند
    دوست داشتن جاذبه ای در دوست، که دوست را به دوست می‌برد
    عشق تملک معشوق است
    دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست
    عشق معشوق را مجهول و گمنام می‌خواهد تا در انحصار او بماند
    دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز می‌خواهد و می‌خواهد که همه‌ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد، داشته باشند
    در عشق رقیب منفور است،
    در دوست داشتن است که: ”هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
    عشق معشوق را طعمه‌ی خویش می‌بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
    و اگر ربود با هر دو دشمنی می‌ورزد و معشوق نیز منفور می‌گردد
    دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
    یک ابدیت بی مرز است، که از جنس این عالم نیست
    دکتر علی شریعتی
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد