نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: مشکل تمیزی با خانواده

1762
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل تمیزی با خانواده

    در خانواده اي به دنيا اومدم كه بعضي شرايطش چندان جالب نيست. اين جالب نبودن برام از وقتي بيشتر شد كه تصميم به تغيير گرفتم و خواستم ايراداتم رو كه بعضي ها رو داشتم و بعضي ها رو از خانواده گرفتم برطرف كنم. ساده ترينش پاكيزه بودن كه هيچ كدوم به هيچ وجه رعايت نمي كنند و حالا تغيير من اونقدري بوده كه هميشه پاكيزه باشم و پاكيزگي رو حداقل در محيط اتاق و حصار خودم رعايت كنم و ...
    حالا من نزديك چهارساله كه دارم اذيت ميشم از بعضي مسائلي كه قبلا برام مهم نبوده و حالا هست و رعايت نميشه.
    در مورد همين پاكيزگي، تلاش ميكنم نه فقط اتاقم كه كل خونه هميشه تميز باشه و مثل مادري دنبال بچه اش، دنبالشون ميدوم تا كثيف كاريشون رو تميز كنم و نميتونم و شكست ميخورم چون براشون مهم نيست و رعايت نمي كنند. نه فقط محيط خودشون كه راهشون بيفته به اتاق من، اونجا هم از دستشون در امان نيست.
    ميدونم نميتونم كسي رو تغيير بدم، اما اين سازش در مورد كسي كه بيست و چهارساعته باهاشم برام ساده نيست، اصلا ساده نيست كه كار و زندگيم رو رها كنم و فقط همه جا رو تميز كنم. برام سخته كه همش تو اون يه ذره جاي تميز خودم باشم تا نه خودم و نه اونها رو آزار ندم.
    الان تنها راهي به ذهنم ميرسه فقط تلاش و درآمد و مستقل شدنه تا بتونم تو يه چهارديواري آسوده زندگي كنم بدون اين كه دغدغه ي گردگيري و تميزي و جارو زدن داشته باشم و راه آرامشم رو فقط اين ميدونم؛ اونم در شرايطي كه در يك خانواده ي مذهبي تا حدودي متعصب به دنيا اومدم كه دايره ي رفتار و عمل يك دختر كمي ميتونه محدود و كم باشه.

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    تعریفتون از پاکیزگی چیه؟ مثلا چکار میکنن که خونه کثیف میشه؟

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    تعریفتون از پاکیزگی چیه؟ مثلا چکار میکنن که خونه کثیف میشه؟
    خرده ميوه و نون و ليوان و فنجون هاي چاي و آب و ... روي زمين و ميز و مبل و رعايت نكردن تميزي خونه و ... كثيفي هم كه ايجاد ميكنن تميزش نميكنن و از من توقع دارن

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    سلام
    ان شاالله برطرف بشه
    اگر هنوز همون خواستگاره رو دارید، از طریق کسی که روی پدرتون موثره، تصمیم پدرتون رو عوض کنید و ازدواج کنید
    یا هر خواستگاری که اومد
    ببینید
    شما در کنار این ویژگی مثبت که فرمودید، به هر حال از بعضی ابعاد ضعف دارید، مثل همه ی آدمای دیگه
    اینو گفتم که بدونید والدین و اطرافیان شما هم وِیژگی های مثبت و منفی دارن
    اگر از نظر شخصی موقعیت ازدواج دارید و پدرتون هم برای تهیه ی جهیزیه مشکلی ندارن، فردی رو پیدا کنید که بتونن روی پدرتون برای ازدواج شما موثر باشه
    و خودتون رو آماده ی ازدواج کنید؛ البته ازدواج درست فقط. معقولانه.
    چون زندگی با پدر و مادری که مشکل داشته باشید هم بهتر از زندگی مشترک با مرد نامناسب هست.

    محل زندگی تونو کمی دور از خانواده تون انتخاب کنید؛ البته منظورم این نیست که ازشون دور بشید، اتفاقا این کار باعث می شه که دلهاتون نزدیک بشه. این یک تجربه ست.

    و پیشنهاد می کنم حتما پیش مشاور برید؛
    اولا شاید شما وسواسی هستید، و شاید خودتون ویژگی های مثبتتون رو به دیگران تحمیل می کنید و متوجه ویژگی های منفی تون نیستید. شاید
    سعی کنید با مشاور هم در مورد خودسازی خودتون و هم در مورد زندگی بهتر در کنار خانواده تون مشورت کنید.

    شما خونواده دارید، اتاق دارید، پدرتون براتون تصمیم می گیره؛ این ها نعمات ارزشمندیه که بعضی ها ازش محروم هستن. کمی مشکلات هست که اونم همه کمتر و بیشتر دارن، همونارو یاد بگیرید حل کنید، زندگی خوبتر از این خوبی که دارید خواهید داشت.
    نه نه اشتباه متوجه شديد، منظورم از استقلال استقلال فرديه نه ازدواج، چون زياد علاقه اي به ازدواج ندارم، نياز چنداني جز نيازهاي ابتدايي درش نميبينم و احساس ميكنم فعلا آمادگيش رو ندارم و براي ازدواج بالغ نشدم. منظورم اين بود كه سخته بپذيرن دختر مجردي به سن من خونه جدا كنه.

    در مورد وسواسي، وسواس وقتيه كه روي ميز تميزه و من تصور ميكنم كثيفه درسته؟ اين فرق ميكنه با وقتي كه يكي ميبينه خرده هاي غذا ميريزه رو زمين و برداشته نميشه، اين فرق ميكنه با وقتي كه لكه ي غذا رو ميز مي افته و با دستمال اون رو پاك نميكنن و من بايد از اون طرف ميز خم بشم پاكش كنم. روي شيشه ي ميزم حساسم و خيلي ببخشيد ميان با دستمال كاغذي اي كه دست و صورت خشك كردن و خيسه ميندازن رو ميزم و لكه ميندازن روش. من توقعي ندارم كه خودشون تميز كنن اما حداقل ديگه كثيف ترش نكنن.

    پيش مشاور و روانشناس هم رفتم اما جوابي نگرفتم كه مشكلم رو حل كنه. چون با مادرم صحبت كردند، اون صحبت ها رو مادرم تاثير گذاشت چندروزي تمرين كرد اما بعد رهاش كرد. هيچ كدوم تلاشي نميكنن گاهي واقعا خونمون طوري ميشه كه انگار ده تا بچه توش زندگي ميكنن وقتي اين شلوغي رو ميبينم اعصابم متشنج ميشه و الان مدتي ميشه كه براي آرامش خودم نهار و شام رو هم تو اتاقم ميخورم.

    شما در کنار این ویژگی مثبت که فرمودید، به هر حال از بعضی ابعاد ضعف دارید، مثل همه ی آدمای دیگه:در مورد اين حرفتون بايد بگم مي پذيرمش و دوست دارم همونطور كه من براي رفعشون تلاش ميكنم اونها هم اينكار رو انجام بدن.

    شاید خودتون ویژگی های مثبتتون رو به دیگران تحمیل می کنید :
    با اين مورد مخالف نيستم ممكنه باشه چون بارها از خيلي ها در مورد لجبازي و تك رو بودنم شنيدم.

  5. کاربران زیر از zahra.rad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    سپاس از پاسختون اما من الان قراره آماده بشم براي كنكور ارشد ارديبهشت ماه، اونقدري كه براي آينده ام وقت دارم قراره سه تا ارشد بگيرم و دكتري هم تو رشته ي خودم صددرصد اقدام ميكنم. علاوه بر اونها كار هست، گفتم يه سري از ويژگي هام بايد اصلاح بشه كه به هيچ عنوان با ازدواج مطابقت نداره و نميدونم ... شايد اصلا ازدواج نكنم ...
    من دوستشون دارم، الان هم كه دارم ازشون بد ميگم غيرتم درد ميكنه اذيت ميشم اما اونقدري دوستشون دارم اونقدري براي خانواده ام حرمت و قداست قائلم كه دوست دارم رابطه ام رو باهاشون به بهترين نحو جلو ببرم. هر جا كم ميارم ميدونم از كم كاري خودمه اما خب نتونستم جوابي بگيرم و دلم ميشكنه وقتي پدرم دوست دارم كنارش نهار بخورم و خودم تنهايي رو ترجيح ميدم ...
    و متاسفانه اين صداقت رو در مقابله ر كسي ندارم، و اون هم از غرور و تكبر بدي كه تو وجودمه سرچشمه ميگيره. نميدونم غرور بود يا همين احترام قائل شدن براي خانواده ام كه نتونستم به مشاوره ادامه بدم چون به شدت اذيت ميشم وقتي ازشون بد ميگم

  7. کاربران زیر از zahra.rad بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahra.rad نمایش پست ها
    خرده ميوه و نون و ليوان و فنجون هاي چاي و آب و ... روي زمين و ميز و مبل و رعايت نكردن تميزي خونه و ... كثيفي هم كه ايجاد ميكنن تميزش نميكنن و از من توقع دارن
    پاکیزگی و رعایت نظافت یه ارزشه و حدیث داریم که نظافت نشانه ایمانه
    بنابراین اهمیت دادن شما به این موضوع کاملا طبیعی و قابل تحسینه اما....
    یه اما داره و اون اینکه اگر حساسیت شما به این موضوع به اندازه ای باشه که روح و روانتون رو درگیر کنه و روند عادی زندگیتون رو مختل کنه منجر به وسواس فکری میشه و خدایی نکرده باعث بیماریتون میشه بنابراین سعی کنید تا اندازه ای اهمیت بدید که باعث رنجش خاطرتون نشه.

  9. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    پاکیزگی و رعایت نظافت یه ارزشه و حدیث داریم که نظافت نشانه ایمانه
    بنابراین اهمیت دادن شما به این موضوع کاملا طبیعی و قابل تحسینه اما....
    یه اما داره و اون اینکه اگر حساسیت شما به این موضوع به اندازه ای باشه که روح و روانتون رو درگیر کنه و روند عادی زندگیتون رو مختل کنه منجر به وسواس فکری میشه و خدایی نکرده باعث بیماریتون میشه بنابراین سعی کنید تا اندازه ای اهمیت بدید که باعث رنجش خاطرتون نشه.
    حتي وقتي تو خونه جا به اندازه قدم نباشه كه پا رو زمين بذارم؟

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahra.rad نمایش پست ها
    حتي وقتي تو خونه جا به اندازه قدم نباشه كه پا رو زمين بذارم؟
    یعنی در این حد؟؟ مگه میشه مگه همیشه اینطوریه؟ خانوادتون چطور قدم بر میدارن پس؟ علاقه به تميزي و نظافت یه چیز فطریه که همه دارن ولی یکی کمتر یکی بیشتر.
    اگه همیشه در این حده که نمیشه قدم برداشت توی خونه پیشنهادم اینه که شما بجز اتاق خودتون دست به سیاه و سفید نزنید یه جایی روال زندگی مختل میشه و همه مجبور میشن مرتب کنن خونه رو چون ادامه زندگی با بی نظمی همیشگی محکوم به مختل شدنه و خانواده نهایتا مجبور به نظافت میشن.

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    یعنی در این حد؟؟ مگه میشه مگه همیشه اینطوریه؟ خانوادتون چطور قدم بر میدارن پس؟ علاقه به تميزي و نظافت یه چیز فطریه که همه دارن ولی یکی کمتر یکی بیشتر.
    اگه همیشه در این حده که نمیشه قدم برداشت توی خونه پیشنهادم اینه که شما بجز اتاق خودتون دست به سیاه و سفید نزنید یه جایی روال زندگی مختل میشه و همه مجبور میشن مرتب کنن خونه رو چون ادامه زندگی با بی نظمی همیشگی محکوم به مختل شدنه و خانواده نهایتا مجبور به نظافت میشن.
    گاهي بله در اين حد هم ميشه. گاهي شده اينقدر درگير درس و دانشگاه شدم و به خونه نرسيدم به زور خرت و پرتا رو اينور اونور ميكنم جا باز ميكنم بشينم.
    اين راه رو امتحان كردم، اما چون دهه هاي سي چهل رو رد كردن، تغيير نميكنن و به اين شرايط عادت كردن. كار نكنم هم فقط ناراحت ميشن و از من توقع دارن خونه تميز باشه خودشون كم دست به سياه و سفيد ميزنن. گاهي اعتصابم به حدي شده كه فقط يك ماه دست به خونه نزدم، بعد براي يه مهموني مثل خونه تكوني عيد افتادم به جون خونه
    الان واقعا به اين نتيجه رسيدم كه فقط رو خودم كار كنم وبس!

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahra.rad نمایش پست ها
    گاهي بله در اين حد هم ميشه. گاهي شده اينقدر درگير درس و دانشگاه شدم و به خونه نرسيدم به زور خرت و پرتا رو اينور اونور ميكنم جا باز ميكنم بشينم.
    اين راه رو امتحان كردم، اما چون دهه هاي سي چهل رو رد كردن، تغيير نميكنن و به اين شرايط عادت كردن. كار نكنم هم فقط ناراحت ميشن و از من توقع دارن خونه تميز باشه خودشون كم دست به سياه و سفيد ميزنن. گاهي اعتصابم به حدي شده كه فقط يك ماه دست به خونه نزدم، بعد براي يه مهموني مثل خونه تكوني عيد افتادم به جون خونه
    الان واقعا به اين نتيجه رسيدم كه فقط رو خودم كار كنم وبس!
    بله فقط باید به خودتون اهمیت بدید توی این شرایط.

  14. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    ممنونم از وقتي كه در اختيارم گذاشتيد

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    خانمی که دکترا گرفتید و سنتون 30 و چند ساله شده (آینده تونو می گم)، انتظار چه شوهری دارید؟
    توی اون سن فکر می کنید می تونید خوشبخت شید؟
    زودتر ازدواج کنید، شما آماده ی ازدواج هستید.

    بر چه اساسي اينقدر مطمئن ميگيد آماده هستم؟ چه تضميني كه من الان خوشبخت بشم؟ يا چه تضميني كه در آينده خوشبخت نشم؟

  17. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط 9821 نمایش پست ها
    امروز شاید خوشبخت بشین، اما آینده به هیچ وجه.
    شما دخترا باید از ازدواج در سن بالا فراری باشید
    اما متاسفانه تحصیل رو انتخاب می کنید و فکر می کنید در زمان تاهل نمی تونید درس بخونید.
    به خودتون ظلم نکنید
    ازدواج در سال های آغاز جوونی بهترین انتخابه؛ بعدش درس می شه خوند. حتی بهتر می شه خوند.
    فکر خوشبختی تون باشید.
    هنوز هم ميگم آمادگيش رو ندارم ... خلق و رفتارهاي بچگانه ام به درد تصميم بزرگي مثل ازدواج نميخوره و اينقدر حساس هستم كه نخوام با تنش و اخم و تجربه و شكست بزرگ بشم

  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31148
    نوشته ها
    14
    تشکـر
    13
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : در روابط با خانواده ام مشكل دارم

    نميدونم ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چرا به هرچیزی که فکرشو میکنی اتفاق نمیفته...
    توسط بهااااار در انجمن سایر
    پاسخ: 33
    آخرين نوشته: 05-15-2020, 12:15 AM
  2. مشکل در برنامه ریزی
    توسط arash95 در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 07-02-2016, 01:43 PM
  3. برنامه ریزی کنکوری
    توسط کیمیا29 در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 01-16-2016, 11:57 AM
  4. برنامه ریزی برای کنکور
    توسط mahan.. در انجمن مشاوره تحصیلی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 11-04-2015, 07:19 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد