نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: دنبال آرامش

916
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38528
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    دنبال آرامش

    سلام خسته نباشید من شاغل هستم بسیار صبور و مهربان همه ی اطرافیان دوستم دارن پسر 6ساله ام عاشق من هست و من هم همینطور اما متاسفانه شوهرم مرد عصبی و کم تحملی هست از زمانی که از اداره به خانه میرسد تنها کارش استراحت کردن و با گوشی موبایل بازی کردن هست حتی اگر بچه هم سمتش برود با بد خلقی و حرف زشت زدن از خود دور میکنه اصطلاحاتی مثل برو گم شو میمون توله سگ حیوون گوساله کره خور.... که مجبور میشم علیرغم خستگی کارو خونه خودم بچه رو مشغول کنم ... تو زندگی به خاطر ریزه گیر بودن و خسیس بازیهایش هیچ وقت بهش نگفتم چیزی برام بخر الان حدود 8 سال هست که داریم زندگی میکنیم باهم. با اینکه من آدم سنگینی هستم ترم افزاری روی گوشیش نصب کرده و تمام تماسهای من رو کنترل میکنه توی خونه همش باید جلوی چشمش باشم اگه چند دقیقه یا خودم خلوت کنم ناراحت میشه . اگه بخوام با هم بریم بیرون اونقدر عصبی میشه و کج خلقی میکنه که روم نمیشه باهاش برم بیرون اگه هم بیاد خودش مثل عرب ها یه قدم جلو تره و اونقدر مقر ور و خود خواه هست که اون برام کلاس میزاره از رفت و آمد خانوادم به خونه من خوشش نمیاد اما اگه خانواده خودش باشه خوش اخلاق میشه من کارمند رسمی هستم و مدرکم فوق دیپلم مدیریت و ایشون هم لیسانس برق و حرا ستی هست . این رو بگم که بعد از تولد پسرم به خاطر راه ندادن خواهرم به خونم و دعوت کردن مادر و خواهر و جاریم و دخالت های مادر شوهرم دچار افسردگی بعد از زایمان شدم

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    37988
    نوشته ها
    249
    تشکـر
    0
    تشکر شده 102 بار در 87 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : دنبال آرامش

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهدیه2663 نمایش پست ها
    سلام خسته نباشید من شاغل هستم بسیار صبور و مهربان همه ی اطرافیان دوستم دارن پسر 6ساله ام عاشق من هست و من هم همینطور اما متاسفانه شوهرم مرد عصبی و کم تحملی هست از زمانی که از اداره به خانه میرسد تنها کارش استراحت کردن و با گوشی موبایل بازی کردن هست حتی اگر بچه هم سمتش برود با بد خلقی و حرف زشت زدن از خود دور میکنه اصطلاحاتی مثل برو گم شو میمون توله سگ حیوون گوساله کره خور.... که مجبور میشم علیرغم خستگی کارو خونه خودم بچه رو مشغول کنم ... تو زندگی به خاطر ریزه گیر بودن و خسیس بازیهایش هیچ وقت بهش نگفتم چیزی برام بخر الان حدود 8 سال هست که داریم زندگی میکنیم باهم. با اینکه من آدم سنگینی هستم ترم افزاری روی گوشیش نصب کرده و تمام تماسهای من رو کنترل میکنه توی خونه همش باید جلوی چشمش باشم اگه چند دقیقه یا خودم خلوت کنم ناراحت میشه . اگه بخوام با هم بریم بیرون اونقدر عصبی میشه و کج خلقی میکنه که روم نمیشه باهاش برم بیرون اگه هم بیاد خودش مثل عرب ها یه قدم جلو تره و اونقدر مقر ور و خود خواه هست که اون برام کلاس میزاره از رفت و آمد خانوادم به خونه من خوشش نمیاد اما اگه خانواده خودش باشه خوش اخلاق میشه من کارمند رسمی هستم و مدرکم فوق دیپلم مدیریت و ایشون هم لیسانس برق و حرا ستی هست . این رو بگم که بعد از تولد پسرم به خاطر راه ندادن خواهرم به خونم و دعوت کردن مادر و خواهر و جاریم و دخالت های مادر شوهرم دچار افسردگی بعد از زایمان شدم


    سلام دوست عزیز

    متأسفانه من فکر میکنم شوهر شما مشکل بنیادین فرهنگی دارن و شما هم نمیتونید تغییری در ایشون ایجاد کنید.ب احتمال زیاد حاضر ب مراجعه کردن ب مشاور هم نیستن.پس یک راه میمونه.شما باید موضوع رو با یکی از بزرگترهای خانواده شوهرتون ک روشون نفوذ دارن در میون بذارید تا با ایشون صحبت کنن.


    از طرفی من فکر میکنم شوهرتون اعتیاد ب موبایل و فضای مجازی دارن و فرد معتاد تا زمانی ک در خودش اراده ای نباشه موفق ب ترک اعتیاد نمیشه.

    من خودم تجربه اعتیاد ب اینترنت رو داشتم و متأسفانه بشدت فرد رو پرخاشگر،بی حوصله،زود رنج و عصبی میکنه.

    باید برای حل این مشکل با بصورت جدی ایشون صحبت کنید.البته ب خودتون هم بپردازید و اگر تاکنون عملی انجام دادید ک مورد پسند ایشون نبوده اصلاحش کنید...سعی کنید از نظر ظاهری هم آراسته باشید.

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دنبال آرامش

    شوهر عصبانی و خسیس
    دوست عزیز شما 8 ساله با ایشون زندگی کردید .
    و نوع رفتار و پرهیز کردن خود شما هم در تقویت این رفتار شوهرتون موثر بوده.
    اگر میتونید باید خودتون به تنهایی به مشاوری مجرب مراجعه کنید .
    توصیه بعدی اینه که شما نباید در حریم و حدودی که ایشون رو عصبانی میکنه وارد بشید .
    و یک سری از رعایت هایی که خودتون در این 8 سال بهتر آشنایی دارید .
    و باید بدونید اگر ایشون تمایلی برای تغییر نداشته باشه نمیتونید کاری انجام بدید .
    اگر شوهر شما تحت تاثیر خانواده اش باشه .
    میتونید از راه جلب رضایت خانواده اش مخصوصا مادرشوهرتون وارد بشید .
    اعتمادشو جلب کنید و اینکارو با محبت کردن خودتون بدست بیارید .
    بعد میتونید از این طریق روی رفتارهای شوهرتون هم تاثیرگذار باشید .
    راه سختی به نظر میاد ولی بهترین روشی هست .
    که شما بتونید از کسی که روی شوهر شما نفوذ داره وارد گفتگو و تغییر بشید .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38528
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دنبال آرامش

    سلام خسته نباشید ببینید مادر شوهرم لیسانس دوره شاه داره و کارمند دانشگاه بود و پدر شوهرم نیز کارمند حسابرسی دانشگاه بود . حدود یک سال هست که از هم جدا شدن این طور که مادر شوهرم میگه پدر شوهرم آدم تنوع طلبی بوده و تریاک هم میکشید برای اینکه مردم نفهمن خودش براش آماده میکرده اما بچه ها تا یک سال پیش چیزی نمیدونستن . اما چیزی که من می دیدم مادر شوهری بود که همیشه برای شوهرش کلاس میزانش پول پدر شوهرم دست خودش بود و زمان طلاق خونه رو به عنوان مهریه و کارکرد 30ساله اش به نام مادر شوهرم کرد توی ارتباط با شوهرش همیشه سر کوچکترین چیزی خون به دلش میکرد و خیلی باهاش بحث میکرد تا حرف خودش باشه و پدر شوهرم رو به این صورت می دیدم مردی بسیار پر انرژی و کاری توی تمام کارهای خونه از سبزی پاک کردن گرفته تا جارو کردن و ظرف شستن و سرخ کردن و... و خیلی زیاد عاشق بچه و نوه اش بود و براش وقت میداشت . از نظر ارتباط با خانواده هاشون با هیچ کدومشون ارتباط نداشتن که بعد فهمیدم عموهاش هم مردهای تنوع طلبی بودن و اهل دو دو دم. خودشون بودن و خودشون . اول ازدواج سه تا موضوع رو با مادر شوهرم در میون گذاشتم اولیش سیگار کشیدن تک و توک شوهرم که بعد از چند ماه بعد از ازدواج به من گفت پاسخی که از مادر شوهرم شنیدم اول ناراحتی کرد اما چند وقت بعد از من پرسید که اوضاع چطوره گفتم خدا رو شکر مشکلی نیست به من گفت خوب پس سطح توقع تو اومد پایین. دومین مساله این بود که گفتم شوهرم با من ازدواج کرده اما فرهنگ و زبان و خانواده ام رو قبول نداره حتی حاضر نیست تلفنی باهاشون صحبت کنه. پاسخی که از مادر شوهرم شنیدم خوب راست میگه نمیدونم چطور شما همدیگه رو انتخاب کردین قشنگ هم بگم که باشی نیستی. با خنده و شوخی این پاسخ رو به من داد من شوکه شدم و متعجب تازه فهمیدم اوضاع خونشون از چه قراره موضوع سوم خرید طلا بود که خودشون بدون اینکه من رو ببرن بازار برام طلا خریدن که خوشم نیومد بعد از ازدواج به شوهرم گفتم که میخوام عوضشون کنم گفتش کادوی مادرمه یادگاری هست و حق نداری هیچ وقت عوضشون کنی این قضیه رو به خواهر شوهرم گفتم که باز طرف داداشش رو گرفت .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد