نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: دوراهی رابطه

773
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31790
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    Unhappy دوراهی رابطه

    با سلام
    بنده دختری هستم 27 ساله و الان حدود 2 سالی میشه که با شخصی در ارتباطم از اول رابطه قصدمون ازدواج بود ولی تواین مدت چندین بار تموم کردیم و به خاسته بنده بعد از چند ماه باز باهم دوست شدیم و متاسفانه مشکلی که هست ایشون خیلییی دوست دارن تنهایی برن مهمونی و تنهایی برن مسافرت و بنده کنارشون نباشم هر وقتم میگم خوب با هم بریم بهونه میارن و میگن نه میخام تنهایی برم و نمیخام شما همراهم باشین. ولی من اجازه ندارم تنهایی جایی برم و حتما باید ایشون باشند.
    سر همین موضوع بارها باهم بحث کردیم و دعوا ولی همچنان پافشاری کردند که باید بروند بدون بنده....
    حتی ی بار پیش مشاوره هم رفتیم مشاوره حرفا و کارهای ایشون رو تایید کردند و به من گفتند که بیمارم و نیاز به مشاوره دارم. و گفتند شاید این اتفاق بعد ازدواج نیوفته دیگه و اینکه رابطه ی طرفس و تموم شه بهتره......
    و ی مثالی بزنم ایشون به بنده میگن خسته اند و نمیتونن بیان دیدن بنده ولی میرن با منشیشون مهمونی و .... و اظهار میکنن منو دوست دارن و به صلاحمه که منو نمیبرن
    لطفا و خواهشا ً بهم بگین چه کنم حتی اگر نیاز باشه توضیح بیشتر بدهم امر کنید
    ممنون
    ویرایش توسط mahsa_mkm : 10-25-2016 در ساعت 11:47 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : دوراهی رابطه

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahsa_mkm نمایش پست ها
    با سلام
    بنده دختری هستم 27 ساله و الان حدود 2 سالی میشه که با شخصی در ارتباطم از اول رابطه قصدمون ازدواج بود ولی تواین مدت چندین بار تموم کردیم و به خاسته بنده بعد از چند ماه باز باهم دوست شدیم و متاسفانه مشکلی که هست ایشون خیلییی دوست دارن تنهایی برن مهمونی و تنهایی برن مسافرت و بنده کنارشون نباشم هر وقتم میگم خوب با هم بریم بهونه میارن و میگن نه میخام تنهایی برم و نمیخام شما همراهم باشین. ولی من اجازه ندارم تنهایی جایی برم و حتما باید ایشون باشند.
    سر همین موضوع بارها باهم بحث کردیم و دعوا ولی همچنان پافشاری کردند که باید بروند بدون بنده....
    حتی ی بار پیش مشاوره هم رفتیم مشاوره حرفا و کارهای ایشون رو تایید کردند و به من گفتند که بیمارم و نیاز به مشاوره دارم. و گفتند شاید این اتفاق بعد ازدواج نیوفته دیگه و اینکه رابطه ی طرفس و تموم شه بهتره......
    و ی مثالی بزنم ایشون به بنده میگن خسته اند و نمیتونن بیان دیدن بنده ولی میرن با منشیشون مهمونی و .... و اظهار میکنن منو دوست دارن و به صلاحمه که منو نمیبرن
    لطفا و خواهشا ً بهم بگین چه کنم حتی اگر نیاز باشه توضیح بیشتر بدهم امر کنید
    ممنون

    اینطور که شما بیان کردید نشانه عدم علاقه ایشون به شماست

    و خیلی رک و صریح باید گفت شما به نوعی مزاحم ایشون هستید و خودتون رو بهش چسبوندید

    اگر شرایط ازدواج رو دادند پس برای ازدواج اقدام کنن و گرنه ادامه این رابطه به خودتون بستگی داره و نباید در این مورد گله و شکایت کنید

    و در واقع ایشون فقط دنبال یک رابطه ساده دوستانه است بدون اینکه در کارش دخالت کنید
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16357
    نوشته ها
    486
    تشکـر
    301
    تشکر شده 249 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دوراهی رابطه

    فرخ خان درست میگن شما فقط داری خودتو به اون آقا میچسبونی
    اینکه دعوا کردید قهر کردید و هر دفعه به واسطه حرف و خواست شما دوباره رابطه شکل گرفته نشون میده که این آقا نسبت به شما سرد شده و اگر میگه دوستتون داره واقعیت نداره و صرفا میخواد باشید برا مواقعی که یا تنهاست یا میخواد با کسی حرف بزنه و درد و دل کنه
    برا خودتون بهتره که این رابطه رو تموم کنید و به فکر زندگی آیندتون با شخص دیگه ای باشید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد