پسر عمویم(5 سالشه) خیلی منو دوست داره اما این دوست داشتنشو از راه اشتباه نشون میده(منظورم از دوست داشتن محبت خانوادگیه نه چیز دیگه ای) هی میاد به من میچسبه و خودشو به من میمالونه و سعی میکنه یه کاری شبیه به س.. بکنه(البته خوب من همییشه ازش فرار کردم)
نمیدونم چیکار کنم تا حالا خیلی از دستش فرار کردم اما دارم دیگه دیوونه میشم
قبلا به خودم میگفتم مهم نیست بچس اما الان دیگه نمی تونم اینو بگم چو یه ذره عاقل شده و میفهمه
روم هم نمیشه به مامانش بگم چون خیلی با هم رودروایستی داریم و بعد هم اگه بگم فک میکنه دارم دروغ میگم و پسرش فرشتس
هر وقت هم که میان خونه ما من هزار بار به خانواده عزیز میگم که حق نداره بیاد تو اتاق من اما بیست دیقه بعد میان میگن «ببین کی اینجاست! اومده پیش تو»
حتی روم نمیشه به خانواده خودم بگم چون میگن تقصیر خودته اون که فرشتس
برای همین ازتون میخوام یه راهکاری پیشنهاد بدین که منو از شرش خلاص کنه