سلام. من پسری هستم که از لحاظ شوخ طبعی و مهربون بودن بین دوستای خودم معروفم. خوشبختانه و خدا رو شکر همیشه تلاش کردم که همنشینی با دوستام به یک خاطره ی خوش برای اونها تبدیل بشه.در مورد ارتباط با جنس مخالف هم در مناسبت ها و پروژه های گوناگونی که با هر دختری داشتم همیشه سعی کردم که اول شنونده ی خوبی باشم و ثانیاً اینکه با اهمیت دادن به اون یک زمان رویایی رو براش رغم بزنم. نتیجه این شده که شخصیت من برای اون به یک شخصیت خوب و دوست داشتنی تبدیل میشه. تا اینجای کار بسیار کار خوب پیش میره اما مشکل!...
متاسفانه من مشکلی دارم و اون اینکه در یک جمع ، چه کلاس ، چه مهمونی ، یا تور و ... که نیاز به ارتباط عمومی و کلی با دختران هست بسیار مشکل دارم و احساس خجالت می کنم.
یعنی اینکه راحت نیستم و اون حالت نرمال و همیشگی خودم رو ندارم. ناخودآگاه نگاه هایی به چشم شخص مخاطب می کنم که اون سنگینی نگاه من رو روی خودش احساس می کنه (مسلماً میدونین که حس خوبی رو دختر از این بابت نداره) و گاهاً حتی در سلام کردن و یا صحبت کردن با شخصی که در حد معمول میشناسم دچار تعلل میشم.
نتیجه : بعد از مدتی اون دختر هم حس می کنم جلوی من معذبه و احساس راحتی نداره.
بعضی ها فکر می کنند که من با اینکار رعایت ادب رو نمی کنم (و واقعاً هم درست فکر می کنند!) .
به عبارت دیگه موقعی که اون استرس و ترس من از صحبت کردن با جنس مخالف میریزه به شخصیت خودم برمی گردم و به قولی زمان قدرت نمایی منه. اما تا قبل از اون که مربوط به مکالمات کوتاهه (که اکثر مواقع هم ارتباطات از این سنخ هست) به شدت دچار مشکلم.
و اینکار باعث میشه حتی شخص مورد نظر از من به دلیل اینکه واقعا شخصیت من رو نشناخته (که کاملاً هم مقصر خودم من هستم) احساس تنفر (در بدترین حالت) کنه. در حالی که دلم میخواد داد بزنم به خدا قسم شخصیت من اینطوری نیست و این رفتار و عکس العمل های ناخودآگاه منه.
من اصلا انتظاری ندارم از کسی که شخصیت من براش جالب باشه. اما دلم نمیخواد که با این شخصیت دروغین و غیرارادی من در مورد من قضاوتی کنه که مربوط به شخصیت واقعی من نیست.
و این حالت برام بسیار بسیار رنج آور و ناراحت کننده است.
امیدوارم که منظورم رو رسونده باشم.
هر تجربه و سخنی برام ارزشمند و مفیده . پس خواهشاً اون رو ازم دریغ نکنید.
پیشاپیش ممنون.