نوشته اصلی توسط
delphic
بسم الله الرحمن ارحیم
دوست عزیز بنده تجربی تو این قضیه مشاوره میدم.و در ضمن من تازه عضو شده ام و این دلیل نمیشود شما چون دیر تر عضو شده اید متخصص باشید.شما که منو نمیشناسید شاید من متخصص تر از شما باشم.و شاید با کسانی در ارتباط باشم که بتونه به ایشون کمک کنه
من با طرف صحبت میکنم اگر لازم بود به یک متخصص بالاتر از خودم ارجاع میدم. و اگر نه طرف خودش جوابشو میگیره و میفهمه ایا طرف دروغ میگه یا راست.طرف خودش عقل داره.
البته بابت نگرانیتون تشکر میکنم.
سلام
من منظورم شما یا .... نبود و اصلا من کامنت شما رو نخواندم حالا چرا این برداشت شما بوده بهتره از خودتون بپرسید!؟
من هدفم از این جمله این بود که چون این هموطن خوب ما خیال کرده بود این سایت همه کاربرانش یا اکثریت مشاور و روانشناس هستند با توجه به جمله ای که در ذیل های-لایت کردم از ایشان.
بگم که به بیراهه نرند. اصلا هم به تخصص جنابعالی کاری ندارم. موفق باشید
سلام و امیدوارم حالتون خوب باشه.ببخشید مزاحمتون شدم.یه سوالی داشتم از شما.ممنونم که وقت میزارید و پاسخ میدید.من تازگیا احساس میکنم بماری اعصاب دارم و میخام برم پیش یه روانپزشک که برام دارو تجویز کنه.اما اولش خواستم با شما که روانشناسید مشورتی بکنم.من تازگیا احساس بدی دارم.گاهی خیلی بد مظطرب میشم و حتی تا حدی که وحشت هم بهم دست میده.گاهی در حالیکه نشستم پیش همسرم و دارم باهاش حرف میزنم یا کاری انجام میدم یه احساس غیر واقعی بهم دست میدهوطوری که با خودم میگم من کیم و کجام.نه اینکه ندونم کیم و کجام.اما یه حس غیرواقعی و مصنوعی بودن نسبت به همه چی بهم دست میده.حس میکنم اونی که تو جسممه روح من نیست.حس میکنم روحم اشتباهی تو یه جسم دیگه س.یه لحظه به خودم میگم من اصلا چرا تو کالبد یه زنم و چرا اصلا این شخصم.انگار یکی از درونم که خودم نیست به بیرون نگاه میکنه.بعدش بهم یه اظطرابی دست میده که کم کم شدت میگیره منگ میشم و احساس سرگیجه میکنم.میترسم دیوونه شم.با خودم میگم نکنه دارم دیوونه میشم.بعد اینقدر اظطراب میگیرم که دچار وحشت میشم.میترسم خیلی زیاد.همسرم دستمو میکگیره اما هیچی نمیتونه ارومم کنه در ظاهر تظاهر به ارومی میکنم اما درونم غوغاست.چند مدتی هست که مشکل درد معده و گوارشم دارم و دو بارم رفتم دکتر اما داروهاش بار اول حساسیت داد و اورژانسیم کرد و داروهای بار دومم تاثیر چندانی ندارن.گاهی با یه حرف همسرم خیلی به شدت عصبانی میشم و بعدش حالم بد میشه.از خوردن دارو و اینکه دیوانه شم میترسم.به نظرتون مشکلی دارم؟برم روانپزشک یا روانشناس؟میتونه اینا اثر داروها باشه؟در حال حاضر فاموتیدین و لووکسین مصرف میکنم.طی یک سال اخیر به خاطر مسمومیت دارویی سه بار رفم اورژانس. و بدنم به خیلی از داروها شدید حساسیت نشون میده .مدت یک و نیم سالی هم هست که سر درد گرفتم و هچ دکتری تشخیص درست و حسابی نداده.اوایل خیلی شدید و مداوم بود اما تازگیا کم شده که حس میکنم دلیلش قرصهای ضدبارداری بود که میخوردم و الان دو ماهیه نمیخورمش.در ضمن زندگی خیلی خوبی دارم همسرم مهربون و ارومه و مرد وفاداریه.همیشه کمکم میکنه.جز اختلاف نظرهای جزئی که گاهی پیش میاد اونم شاید دو ماه یه بار یا کمتر ، مشکلی نداریم.مشکل مالیم ندارم نگران آینده م هم نیستم بچه هم ندارم.موندم چرا من باید با یه زدگی آروم اینجوری شم.لطفا راهنماییم کنید چکار کنم؟یعنی دارم عقلمو از دس میدم؟
ممنونم ازکمکتون و دعاگوتون هستم