نوشته اصلی توسط
tjj
با سلام
من نوه آخر خانواده پدریم هستم ..... از زمانی که من به خاطر دارم رابطه خانواده من با بقیه عمو هایم اصلا صمیمی نبوده است .... همیشه پدر و مادرم بلاخص مادرم برای اینکه انها با ما رفت و آمد کنند به آنها هدیه می دادند و توجه بی مورد و زیاد می کردند و به نوعی باج می داده اند .... ولی رابطه خانواده پدرم با هم (برادر ها وو فرزندانشان) بغیر از ما بسیار صمیمی و گرم است تا جایی که حس می کنم تمام تلاشان را می کنند تا ما در این رابطه نباشیم و کم رنگ باشیم از مراسم های تولدشان و مراسم های من درآوردی مث مراسم نام گذاری نوزاد و... که همه هستند بغیر از خانواده من تا جمع های مجازیشان همه و همه بدون ما برگزار می شود .... چه کنم تا انها متوجه کار زشت خودشان بشوند؟ و یا حداقل بیشتر با خانواده من صمیمی شوند و پدرم را از این حس تنها افتادگی رهایی دهم ....