نمایش نتایج: از 1 به 40 از 40

موضوع: ...رفتار پدر مادرم...

2605
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    ...رفتار پدر مادرم...

    سلام بچه ها همینطوری که میدونید من تک فرزندم و پدر مادرم و حتی مادربزرگم بعضی از رفتارهاشون باعث میشه اذیت بشم اونا محبت میدونن ولی من اینطور رفتاری را دوست ندارم مثلا :


    1 : بابام : رسوندتم شرکت میگه از خط عابر پیاده بری ها از رو پل بری ها ( یعنی خودم عقلم نمیرسه از رو پل برم یا از خط عابر برم )

    2 : یایام : روزی چند بار زنگ میزنه کجایی کی میای چه خبر تنهایی میخوای من بیام شرکت . بازنشست بشم میام شرکت مواظبت باشم جامعه نا امنه ( انگار مثلا بچه 5 ماهه رفته سر کار )

    3 : بابام : میخوام برم مثلا فلان شرکت کار دارم یا فلان مغازه میخوام خرید کنم بابام میگه میخوای بیام سفارشت کنم میخوای بیام یهو سرت کلاه نزارن ( انگار مثلا یه بچه دبستانی داره میره کار انجام بده )

    4 : مامانم : روزی چند بار زنگ میزنه میوه که واست گذاشتم بخور معدت خراب نشه .نون پنیرتو خوردی .تند نرو با ماشین.زود بیا خونه ( والا خودم عقلم میرسه )

    5 : مامانم : میرم قرارداد ببندم با فلان شرکت فلان مغازه .مواظب باش سرت کلاه نزارن .چک میگیری اینطوری بگیر .( عقلممممممم میرسهههههه کارمممم بلدم )

    6 : مامانم : تا میرسم خونه 10 رقم خوراکی جلوم میزاره هی میگه بخور وقتی هم نمیخورم دلخور میشه میگه میوه نخور انرژی بهت نرسه زخم معده بگیری مثل فلانی بشی ( خب اگه میلم برمیدارم میخورم دیگه )

    7 : خالم و مامان بزرگم . پدر .مادرم : خدا نکنه بخوام یه مسافرت مجردی برم روزی چند بار زنگ میزنن کجایی .غذا چی خوردی .مواظب باش یهو کیفتو نزنن .جای خلوت نرو .از کسی چیزی نگیر .غذا مونده نخور.هر رستورانی نرو.هتل خوب برو.پول کم داری میخوای پول بریزیم.

    8 : یا مثلا خونه خالم که میرم (حالا تقریبا هرشب میرم ) میبینم 10 رقم خوراکی میاره .میوه .بستنی.کیک.فلان غذا.دوغ .شربت حلوم میزاره و هی با مامان بزرگم تعارف تعارف که بخور اگرم نخورم دلخور میشن

    9 : همه فامیلای نزدیکمم اینطورین تو تعارف کردن حالا از داییم و زن داییم بگیرید تا عمم خونه هاشون که میرن اینقدر آت و آشغال میارن و تعارف میکنن که اعصابم خورد میشه منم تا بشه خونه هاشون نمیرم

    ================================================== ==


    بجه ها به نظرتون دلیل این کارا چیه ؟؟ چرا فکر میکنن من هنوز بچه ام .والا 24 سالم شده وقت زن گرفتنمه .ولی اینا این رفتارا را میکنن .میترسم چهار روز دیگه هم که ازدواج کنم جلو زنم از این رفتارها بکنن زنم فک کنه بچه ننه هستم در حالی که اصلا اینطور آدمی نیستم و الان هم خیلی اذیت میشم بابت این رفتارها ولی نمیدونم باید چیکار کنم و چه عکس العملی نشون بدم
    =========================================
    اعصابم خورده
    امروز رفتم چند تا جنس بخرم تو مغازه یه بنده خدایی که قبلا هم ازش خرید میکردم بابام اومده تو مغازه میگه هوای پسر منو داشته باشیدا تا میشه بهش تخفیف بدید چون اول کارشه زیاد هم سود رو اجناسش نمیکشه

    وقتی اومدم تو ماشین بهش میگم مگه من بچه 5 ساله ام یا رفتم اسباب بازی بخرم که میای سفارش میکنی خب حالا اومدی منو سبک کردی جلو طرف حالا چی شد محلتم نذاشت چهار تا زبون بازی کرد و همون قیمت قبل را باهام حساب کرد نمیگن طرف با 100 کیلو وزن و 2 من ریش باباش اومده سفارششو میکنه خب مگه من بچه ام یا خودم زبون ندارم حرف بزنم


    تازه ناراحت هم میشن و بهشون بر میخوره . میگن تو حساسی و ادا داری من چه کنم آخههههههههههههه من کارم اشتباهه که حساسم رو این موضوع یا اونا؟؟؟

    بهش میگم حالا که اومدی و منو سبک کردی جلو اینا یا اصلا دیگه این جنسو نمیخرم و این سودی هم که داشت را با این کارت از دستم در کردی یا اگه شده گرونتر هم برم بخرم میرم از جای دیگه میخرم و اینجا دیگه نمیخرم میگن تو حساسی و ادا داری حالا چطور شده مگه؟؟؟
    ویرایش توسط sam127 : 11-04-2015 در ساعت 11:10 AM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    سام بزار یه چیزی بگم ، زنو شوهر بچه اولشونو میارن ، بچهه یکی دو سالش میشه اینا مثل بچه که طبیعی هم هست باهاش رفتار میکنن ، مثلا بعد دو سه سال تصمیم میگیرن صاحبه بچه ی بعدی بشن و بچه ی بعدی هم به دنیا میاد !!!!!!! هممون خیلی اینو دیدیم و شنیدیم که میگن بچه ی اول اصلا انگار بزرگتر شده نسبت به قبل از دنیا اومدنه دومی !!!!! اصلا حرکاتو رفتارو حرف زدنه بچه ی اول به چشممون بزرگتر میاد !!!!!!!! دیگه مسئولیتای بیشتری به بچه ی اول که دو سه سالشه میدن ، مثلا تا قبلش بچهه آب میخواسته مامانه میرفته براش میورده ولی بعد از اون مثلا مامانه به بچه ی سه سالش میگه عزیزم برو فلان چیزو برام از تو اتاق بیار یا کارای کوچیکه دیگه .

    الانم قضیه ی شما همینه ، شما هنوز برای پدر مادرت همون پسر کوچولویه بابا و مامانی . چون بعد از شما بچه ای نبوده هنوز براشون همون پسر کوچولویی که باید حواسشونو بهش بدن .

    اونا کارشون اشتباست تا این حد نگرانی چون شک نکن تو زندگیت هم مشکلساز میشه !!!!! ولی خب باید بهشون حق داد که از روز اول همو غمشون تو بودی ، دغدغه ی بچه ی دیگشونو نداشتن .

    شما هم باید در کنار محاسنه تک فرزندی باید این عیب رو هم بپذیری .

    حق داری ، خیلی آزار دهندست این قدر کنترل کردنو نگرانیشون ، اعتماد به نفست میاد پایین ، یه جورایی تحقیر میشی به خصوص اگه جلو کسه دیگه بروز بدن . ولی باید با رفتارات سعی کنی بهشون ثابت کنی اون پسر کوچولو نیستی دیگه .
    ویرایش توسط love : 08-27-2015 در ساعت 07:43 PM

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    سام بزار یه چیزی بگم ، یا زنو شوهر بچه اولشونو میارن ، بچهه یکی دو سالش میشه اینا مثل بچه که طبیعی هم هست باهاش رفتار میکنن ، مثلا بعد دو سه سال تصمیم میگیرن صاحبه بچه ی بعدی بشن و بچه ی بعدی هم به دنیا میاد !!!!!!! هممون خیلی اینو دیدیم و شنیدیم که میگن بچه ی اول اصلا انگار بزرگتر شده نسبت به قبل از دنیا اومدنه دومی !!!!! اصلا حرکاتو رفتارو حرف زدنه بچه ی اول به چشممون بزرگتر میاد !!!!!!!! دیگه مسئولیتای بیشتری به بچه ی اول که دو سه سالشه میدن ، مثلا تا قبلش بچهه آب میخواسته مامانه میرفته براش میورده ولی بعد از اون مثلا مامانه به بچه ی سه سالش میگه عزیزم برو فلان چیزو برام از تو اتاق بیار یا کارای کوچیکه دیگه .

    الانم قضیه ی شما همینه ، شما هنوز برای پدر مادرت همون پسر کوچولویه بابا و مامانی . چون بعد از شما بچه ای نبوده هنوز براشون همون پسر کوچولویی که باید حواسشونو بهش بدن .

    اونا کارشون اشتباست تا این حد نگرانی چون شک نکن تو زندگیت هم مشکلساز میشه !!!!! ولی خب باید بهشون حق داد که از روز اول همو غمشون تو بودی ، دغدغه ی بچه ی دیگشونو نداشتن .

    شما هم باید در کنار محاسنه تک فرزندی باید این عیب رو هم بپذیری .

    حق داری ، خیلی آزار دهندست این قدر کنترل کردنو نگرانیشون ، اعتماد به نفست میاد پایین ، یه جورایی تحقیر میشی به خصوص اگه جلو کسه دیگه بروز بدن . ولی باید با رفتارات سعی کنی بهشون ثابت کنی اون پسر کوچولو نیستی دیگه .

    چجوری باید ثابت کنم ؟ اعصابم خورد میشه حس میکنم انگار فقط هیکم گنده شده عقلم تو 5 سالگی مونده.پدر مادر من 7.8 سال بعد ازدواجشون بچه دار نمیشدن بعد با دکتر و دارو و اینا بچه دار شدن و بنده به دنیا اومدم علت رفتارهاشون اینه .من همش میترسم بعد ازدواجم این رفتارها باعث بشه نتونم شخصیت مردونگیم را جلوی زنم حفظ کنم .یا مثلا جایی که میریم مامان میگه خوب احوال پرسی کردی.این رفتارهارو که میبینم بیشتر مصمم میشم که زنمم باید حتما حتما تک فرزند باشه تا واسه خودشم انجام بشه این رفتارها از طرف پدر مادرش که درک کنه

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19503
    نوشته ها
    518
    تشکـر
    48
    تشکر شده 227 بار در 159 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    ...
    ویرایش توسط دختر شاد : 08-27-2015 در ساعت 07:56 PM

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    چجوری باید ثابت کنم ؟ اعصابم خورد میشه حس میکنم انگار فقط هیکم گنده شده عقلم تو 5 سالگی مونده.پدر مادر من 7.8 سال بعد ازدواجشون بچه دار نمیشدن بعد با دکتر و دارو و اینا بچه دار شدن و بنده به دنیا اومدم علت رفتارهاشون اینه .من همش میترسم بعد ازدواجم این رفتارها باعث بشه نتونم شخصیت مردونگیم را جلوی زنم حفظ کنم .یا مثلا جایی که میریم مامان میگه خوب احوال پرسی کردی.این رفتارهارو که میبینم بیشتر مصمم میشم که زنمم باید حتما حتما تک فرزند باشه تا واسه خودشم انجام بشه این رفتارها از طرف پدر مادرش که درک کنه
    بهشون گفتی خوشم نمیاد که مثل بچه ها باهام رفتار میکنید ؟؟؟؟

    اگه پدرت خواست برسونتت شرکت بهش بگو مرسی نیازی نیست ، نمیخوام تو زحمت بیفتی ، خودم میرم .

    نزار اونا کاراتو انجام بدن ، اگه خریدی داری خودت انجام بده تنها ، اگه جایی میخوای بری خودت تنها برو ولو مجبور باشی پیاده بری ، یا تاکسی ، یا اگه خودت ماشین داری با ماشین خودت ، نه اینکه پدرت برسونتت .

    اگه واست مثل بچه ها خوردنی میارن که خوشحالت کنن ، تو اگه میلت نمیکشه نخور ، چرا میگی ناراحتشون نکنم میخورم ، اینجوری هم اضافه وزن پیدا میکنی هم اونا میبینن مثل بچه ها تنقلاتو هله هوله دوس داریو هیچوقت بهشون نه نمیگی ، نمیدونن که واسه اینکه ناراحت نشن به زور میخوری !!!!!!!!!!

    یا اگه میری قرارداد ببندی یا کارای شرکتو انجام بدی مامانت هی میگه سرت کلاه نزارنو ازین حرفا ، با احترام بهش بگو که مگه من بچم که انقدر سفارش میکنید ، مگه من خودم این چیزارو نمیدونم .

    من اینچیزا به ذهنم رسید ، تو تا میتونی خودت باید کاراتو بکنی تنهایی ، باید ببینن از پسه کارات تنهایی بر میای .

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    بهشون گفتی خوشم نمیاد که مثل بچه ها باهام رفتار میکنید ؟؟؟؟

    اگه پدرت خواست برسونتت شرکت بهش بگو مرسی نیازی نیست ، نمیخوام تو زحمت بیفتی ، خودم میرم .

    نزار اونا کاراتو انجام بدن ، اگه خریدی داری خودت انجام بده تنها ، اگه جایی میخوای بری خودت تنها برو ولو مجبور باشی پیاده بری ، یا تاکسی ، یا اگه خودت ماشین داری با ماشین خودت ، نه اینکه پدرت برسونتت .

    اگه واست مثل بچه ها خوردنی میارن که خوشحالت کنن ، تو اگه میلت نمیکشه نخور ، چرا میگی ناراحتشون نکنم میخورم ، اینجوری هم اضافه وزن پیدا میکنی هم اونا میبینن مثل بچه ها تنقلاتو هله هوله دوس داریو هیچوقت بهشون نه نمیگی ، نمیدونن که واسه اینکه ناراحت نشن به زور میخوری !!!!!!!!!!

    یا اگه میری قرارداد ببندی یا کارای شرکتو انجام بدی مامانت هی میگه سرت کلاه نزارنو ازین حرفا ، با احترام بهش بگو که مگه من بچم که انقدر سفارش میکنید ، مگه من خودم این چیزارو نمیدونم .

    من اینچیزا به ذهنم رسید ، تو تا میتونی خودت باید کاراتو بکنی تنهایی ، باید ببینن از پسه کارات تنهایی بر میای .

    والا بهشون میگم .کارامم همش خودم تنهایی انجام میدیم .ولی دست از این رفتارها بر نمیدارن

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    والا بهشون میگم .کارامم همش خودم تنهایی انجام میدیم .ولی دست از این رفتارها بر نمیدارن

    پس اگه همه کاراتو خودت تنهایی انجام میدی و همیشه هم بهشون این اخلاقشونو گوشزد کردی که دیگه هیچ ، من چیزی به ذهنم نمیرسه ، دیگه باید تحمل کنی ،
    بزارش رو حساب اینکه نگرانتن .

    نمیدونم چی بگم خودمو زدم جا تو یکم اعصابم خورد شد به خصوص اینکه مامانت مثل بچه های دبستانی زنگ میزنه بهت میگه تغذیتو بخور !!!!!!!!!

    بچه های دیگه چیزی به ذهنشون رسید بهت میگن .

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    پس اگه همه کاراتو خودت تنهایی انجام میدی و همیشه هم بهشون این اخلاقشونو گوشزد کردی که دیگه هیچ ، من چیزی به ذهنم نمیرسه ، دیگه باید تحمل کنی ،
    بزارش رو حساب اینکه نگرانتن .

    نمیدونم چی بگم خودمو زدم جا تو یکم اعصابم خورد شد به خصوص اینکه مامانت مثل بچه های دبستانی زنگ میزنه بهت میگه تغذیتو بخور !!!!!!!!!

    بچه های دیگه چیزی به ذهنشون رسید بهت میگن .
    ممنون منتظر راهنمایی باقی بچه ها هم هستم

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    میخوام برم سالگرد یکی از اقوام مادر گرامی همین الان : لباستو پایین بکش شلوارتم اگه خاکیه دست بکش تمیز بشه

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    [quote=ستیلا;124539]شما صد سالت هم بشه بازم بچه ای .

    منم که چهار تا دارم همیشه نگران بچه هام هستم .

    وقتی خودت بچه دار شدی میفهمی پدر بودن یعنی چه .[/qu

    در آینده رو زندگی با همسرم آیا امکان نداره تاثیر بزاره

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21119
    نوشته ها
    255
    تشکـر
    252
    تشکر شده 188 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    لاو درست میگه دلیل این حساسیت ها علت تک فرزندی بودن شماس تو خانواده ما هم دو مورد اینجوری داریم چون بچه دیگری ندارند تمام نیرو وقت و امید و آرزوشون شده همون بچه. شما تا حالا با خانواده رک و راست راجع به این حساسیت هاشون صحبت کردی؟ گفتی چقدر این رفتار ها عذابت می دن؟ واکنش اونا چی بوده؟

    فرستاده شده از GT-I9300ِ من با Tapatalk
    امضای ایشان

    تنها کسی که با من درست رفتار می کند، خیاط من است
    که هربار اندازه های جدیدم را می گیرد. بقیه به همان اندازه های قبلی چسبیده اند
    و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.


    جرج برنارد شاو



  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    خیلی راست نگفتم ولی اعتراض کردم که آره انگار مثلا به بچه 5 ساله میگید

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21119
    نوشته ها
    255
    تشکـر
    252
    تشکر شده 188 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    خیلی راست نگفتم ولی اعتراض کردم که آره انگار مثلا به بچه 5 ساله میگید
    شما یه بار مفصل صحبت کن و احساست رو در باره این رفتارا بگو بهشون شاید واقعا ندونن تا چه حد شما دارید عذاب می کشید. چرا اتفاقا اینم رک بگم اگه حل نشه ممکنه برا ازدواجم خلل ایجاد کنه مثل دخالت های مثلا از سر دلسوزی که مطمعنا همسر اینده شما با این موضوع کنار نمیاد و ممکنه درگیری ایجاد شه اما به نظر من چیز غیر قابل حلی نیست اونا هم وقتی ببینند دارند باعث ناراحتی شما می سند و با توجه به اینکه اینقدر شما رو دوست دارند حتما رفتارشون رو اصلاح می کنند و خواهند دید بدون این راهنمایی ها شما نه سرتون کلاه میره نه خدایی نکرده تصادف می کنید نه زخم معده می گیرید.

    فرستاده شده از GT-I9300ِ من با Tapatalk
    امضای ایشان

    تنها کسی که با من درست رفتار می کند، خیاط من است
    که هربار اندازه های جدیدم را می گیرد. بقیه به همان اندازه های قبلی چسبیده اند
    و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.


    جرج برنارد شاو



  14. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط کرانه آسمان نمایش پست ها
    شما یه بار مفصل صحبت کن و احساست رو در باره این رفتارا بگو بهشون شاید واقعا ندونن تا چه حد شما دارید عذاب می کشید. چرا اتفاقا اینم رک بگم اگه حل نشه ممکنه برا ازدواجم خلل ایجاد کنه مثل دخالت های مثلا از سر دلسوزی که مطمعنا همسر اینده شما با این موضوع کنار نمیاد و ممکنه درگیری ایجاد شه اما به نظر من چیز غیر قابل حلی نیست اونا هم وقتی ببینند دارند باعث ناراحتی شما می سند و با توجه به اینکه اینقدر شما رو دوست دارند حتما رفتارشون رو اصلاح می کنند و خواهند دید بدون این راهنمایی ها شما نه سرتون کلاه میره نه خدایی نکرده تصادف می کنید نه زخم معده می گیرید.

    فرستاده شده از GT-I9300ِ من با Tapatalk
    از این جهت خیالم راحته که تو مسائل ازدواجم دخالت نمیکنن چون شخصیتم یه جوریه نذاشتم تاحالا کسی تو زندگیم دخالت کنه ولی مثلا منظورم اینه جلو همسرم یهو مامانم بگه مواظب باش سرت کلاه نره یا از رو پل عابر پیاده برو آدم ضایع میشه جلو زنش

  15. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    منتظر نظرات باقی بچه ها هم هستم

  16. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11185
    نوشته ها
    94
    تشکـر
    50
    تشکر شده 33 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    من وقتی پدرم زنده بود دقیقا اینجور باهام رفتار میکرد حتی من را تا دم در دانشگاه میرسوند اون وقتا دوست نداشتم این رفتار را اما الان میگم کاش بود و اونجور رفتار می کرد . الان که او رفته دیگه هیچکس نگرانم نیست . اینجور خیلی بدتره که واسه کسی مهم نیستم

  17. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18300
    نوشته ها
    122
    تشکـر
    25
    تشکر شده 82 بار در 52 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    خدا بیامرزتش

  18. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11185
    نوشته ها
    94
    تشکـر
    50
    تشکر شده 33 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط 127128 نمایش پست ها
    خدا بیامرزتش
    مرسی عزیزم .ادم تا چیزی را داره قدرشو نمیدونه

  19. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط tanha66 نمایش پست ها
    من وقتی پدرم زنده بود دقیقا اینجور باهام رفتار میکرد حتی من را تا دم در دانشگاه میرسوند اون وقتا دوست نداشتم این رفتار را اما الان میگم کاش بود و اونجور رفتار می کرد . الان که او رفته دیگه هیچکس نگرانم نیست . اینجور خیلی بدتره که واسه کسی مهم نیستم
    خدا زحمتشون کنه روحشون شاد

  20. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11185
    نوشته ها
    94
    تشکـر
    50
    تشکر شده 33 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    خدا زحمتشون کنه روحشون شاد
    مرسی سام عزیز . برداشت خودت را از رفتار خانوادت تغییربده مطمعن باش تنها دلیل رفتاراشون علاقه زیاد به شماست. هر کدام از این رفتارا را انجام دادند بخند و با خودت بگو خدا را شکر که همه دوستدارند و دوست داشتنی هستی داداشی

  21. کاربران زیر از tanha66 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20633
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    3
    تشکر شده 15 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    سلام شما باوالدین خودصحبت کنیدباصمیمیت ودیدگاهتان راازرفتارآنهادرقبال خودباآنهادرمیان بگذاریدازآنهابخواهیدکه به شمااعتمادکنندومتوجه شوندکه ازروی حساسیت زیادشان این رفتاری راکه با شمامی کنندآزاردهنده است خودتان رابه آنهاثابت کنیدکه نیازی به این همه وسواس وبی اعتمادی به توانایی های شمانیست.

  23. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    بنظرم ادما هر چقدم بزرگ بشن وازدواج کنن ومراحلیو طی کنند بازم از دید پدر ومادرشون بچه ان وباز همون حرفاشون دارن که نصیحت بکنن تذکر بدنن
    شاید از سر دلسوزی و دوست داشتنه چون فرزند هر چقدم بد باشه والدینش اونو دوس دارن

    شما که میگید کسی نمیتونه تو زندگی شخصیتون دخالت بکنه پس احتمالا والدینتون جلوی همسر ایندتونم اینطور نمیگه طوردیگه ای بیان میکنه
    شایدم این تذکر دادن های زیادی بخاطر اینکه شما تک فرزندید وفقط ب شما میتونن گیر بدنن خخخ
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  24. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    اعصابم خورده
    امروز رفتم چند تا جنس بخرم تو مغازه یه بنده خدایی که قبلا هم ازش خرید میکردم بابام اومده تو مغازه میگه هوای پسر منو داشته باشیدا تا میشه بهش تخفیف بدید چون اول کارشه زیاد هم سود رو اجناسش نمیکشه

    وقتی اومدم تو ماشین بهش میگم مگه من بچه 5 ساله ام یا رفتم اسباب بازی بخرم که میای سفارش میکنی خب حالا اومدی منو سبک کردی جلو طرف حالا چی شد محلتم نذاشت چهار تا زبون بازی کرد و همون قیمت قبل را باهام حساب کرد نمیگن طرف با 100 کیلو وزن و 2 من ریش باباش اومده سفارششو میکنه خب مگه من بچه ام یا خودم زبون ندارم حرف بزنم


    تازه ناراحت هم میشن و بهشون بر میخوره . میگن تو حساسی و ادا داری من چه کنم آخههههههههههههه من کارم اشتباهه که حساسم رو این موضوع یا اونا

    بهش میگم حالا که اومدی و منو سبک کردی جلو اینا یا اصلا دیگه این جنسو نمیخرم و این سودی هم که داشت را با این کارت از دستم در کردی یا اگه شده گرونتر هم برم بخرم میرم از جای دیگه میخرم و اینجا دیگه نمیخرم میگن تو حساسی و ادا داری حالا چطور شده مگه؟؟؟
    ویرایش توسط sam127 : 11-04-2015 در ساعت 11:12 AM

  25. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    خاک توسرت چند بار گفتم به مامانت بگو یه داداش یا خواهر دیگه برات بیاره بیا تک فرزندی این تی تیش مامان بازی ها هم داره دیگه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  26. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    مارو بگو به کی گفتیم بیاد راهنمایی کنه

  27. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    همین که هست

    بیماری بعدی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  28. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    بدبختی من اینه وقتی بهشون اعتراض میکنم و ناراحت میشن باز من عذاب میگیرم که چرا دلخورشون کردم از اونور هم اعصابم داغون میشه

  29. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    همین که هست

    بیماری بعدی
    حیف که میترسم هم دنیام نابود شه هم آخرتم مگرنه میومدم خواستگاریت تا تیتیش مامانی را بفهمی

  30. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    احسان 1966 ؟؟؟؟؟

  31. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    :|

    منم یه دوست دارم 22 سالشه ، دقیقا همینجوریه رفتار مامان باباش ، صبحا که میخواد بره دانشگاه مامانش بهش میگه باید شیر بخوری :| تا شیر نخوره نمیزاره از خونه بره بیرون ، باباش هم همش دانشگاه دنبال استادا راه میفته و سفارش بچشو میکنه :|

    شما اول باید بشینی بهشون بگی من با این رفتارای شما مشکل دارم ، دارم روانی میشم از دست این رفتاراتون ، چند بار این کارو بکن حداقل یه ماه طول بکشه ببینی رفتارشون عوض میشه یا نه ، بعد اگه عوض نشد باید :

    یه چند بار باید داد و بیداد کنی و از خونه بزنی بیرون ، تو خونه غذا نخوری ، اگه اتاق جدا داری بیشتر وقتتو تو اتاق باشی و در را هم باز نکنی ، عذاب وجدان میگیری البته که مامان باباتو داری ناراحت میکنی ،ولی خیلی بهتر اینه که بعدا توی زندگی مشترکت هم به مشکل بربخوری ، جواب تلفن هاشونم نده بگو کاری دارید که مهمه تلفن بزنید من وقتم پره ، یا حداکثر روزی یه بار ، خریدت هم از یه جایی بکن که پدر و مادرت اون مغازه را ندونن کجاست - صبح ها هم زودتر بیدار میشی خودت صبحانه میخوری و میری ، نذار کوچکترین خدماتی بهت برسونن ، اینا فک کردن تو یه گیاهی که باید تا آخر عمر ازت مواظبت کنن ، تا وقتی رفتاراتو تغییر ندی رفتار اونا هیچ تغییری نمیکنه که هیچ ، بدتر هم میشه ( خوندم نوشته بودی که توی زندگی مشترکت مطمعنی دخالت نمیکنن ، ولی من به شما قول میدم جوری دخالت میکنن که هم از پدر و مادرت (به خصوص مادرت ) زده بشی هم از اون دختر - اینو بهت قول میدم متاسفانه :| دختری هم که مادر شوهرش توی زندگیش دخالت کنه شک نکن که ول یکنه میره ، مگه اینکه اونقدری دوستت داشته باشه که همه بدی های این موضوع را هم قبول کنه - تا یه دختر بهت میگه : مال منی تا آخر ، ینی اگه کسی خواست تورو ازم بگیره (مادرت ) و زورم بهش نرسه ولت میکنم میرم :| )

    یه روش دیگه هم هست اینه که باهاشون حرف نزنی یه مدت ، حتی یه کلمه :| سلام میکنی تا میای از در خونه ، میری تو اتاقت به کارات میرسی و کلا جوری رفتار میکنی که انگار اونا نیستن ، اگه هم مذهبی هستن چندتا حدیث و اینا جور میکنی در مورد مذمت و بدی تعارف بیش از حد .

    من مادر بزرگم همینجور بود ، هر وقت میرفتیم خونش از اول تا آخرش تو آشپزخونه بود داشت خوراکی و اینا آماده میکرد که بیاره ما نوه هاش و بجه هاش بخوریم و ثانیه ای 2 بار تعارف میکرد بهمون ، یه روز من قاطی کردم رفتم بغلش کردم :d از تو آشپزخونه آوردمش بیرون نشوندمش رو صندلی گفتم ما اومدیدم خودتونو ببینیم ، غذا و میوه خونه خودمون هم پیدا میشه ، دیگه از اون روز به بعد نه تعارف میکنه نه هیچی ، فقط یه چایی و شیرینی میاره و میگه هر چی میخاین تو یخچال هست :d

    من مثلا سال کنکورم مامانم خیلی هوامو داشت ، دیگه حالم داشت از خودم به هم میخورد ، برام آجیل میاورد ، میوه ، چه میدونم همه چی میاورد برام ، یه خوشه موز خریدم ، یه هفته کل خوراکم اون بود ، توی کمدم قایمش کرده بودم ، مامانمم هر چی برام میاورد بتوی اون یه هفته عد چند ساعت برمیگردوندمش بیرون ، میگفت چرا نمیخوری ، گفتم تو یخچال هست ، اگه گرسنم شد خودم میرم میخورم ممنون ، قهر کرد باهام البته ، ولی یه دو هفته بعدش از این محبتهای بچه گونه دیگه خبری نبود ، یه شبم غذا گرفتم از بیرون اومدیم خوردیم با هم آشتی کردیم ، گفت چرا اینجوری کردی ، چرا از من خوشت نمیاد ، گفتم محبت بیش از حد تبدیل به عادت میشه ، توی منم یه حس خود کودک پنداری رخ میده که من دوست ندارم ، گفت خب میگفتی بهم که دیگه برات نیارم ، گفتم هزار بار گفتم ، شما اصلا نمیشنیدی :| گفت آره راست میگی منم خودم یکی اینقدر هوامو داشته باشه اعتماد به نفسم کم میشه .

  32. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    حیف که میترسم هم دنیام نابود شه هم آخرتم مگرنه میومدم خواستگاریت تا تیتیش مامانی را بفهمی
    وااای خدای من از دیروز تالو چقد خاستگارام زیاد شده
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  33. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    احسان 1966: دونه به دونه کارایی که گفتی را انجام دادم یه چند روز خوب میشن باز میگرده سر جای اولشه

    سر همین قضیه سفارش کردن چندین بار به بابام گفتم ولی انگار نه انگار

  34. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    احسان 1966: دونه به دونه کارایی که گفتی را انجام دادم یه چند روز خوب میشن باز میگرده سر جای اولشه

    سر همین قضیه سفارش کردن چندین بار به بابام گفتم ولی انگار نه انگار
    من دیگه نمیدونم باید چیکار کنی :|

    تنهایی برو سفر یه هفته ، گوشیتم خاموش بذار باشه ، دختری را مد نظر داری برای ازدواج ؟

  35. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    سفر یه زمانی خیلی میرفتم تنهایی

    آذر هم انشاالله تنهایی میرم کربلا البته خیلی مخالفن ولی من کار خودمو میکنم

  36. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    حالا یه جا کم خطر تر میرفتی :| ولی بازم خوبه ، هر جور شده برو ، یه مدتی باید فاصله بگیری با خونوادت ، غیر اینکه خیلی دوستت دارن و تک فرزندی ، وسواس فکری پیدا کردن که دائما قراره یه اتفاق ناگواری برات بیفته و یه جورایی دست خودشون نیست ، یعنی اگه توی یه پناهگاه توی عمق زمین باشی و هیچ خطر بیرونی تهدیدت نکنه بازم میترسن که اتفاقی برات بیفته ، اگه میتونی یه ورزش رزمی ، یا یکم هیجانی هم انتخاب کن و دنبالش را بگیر ، من پارکور کار میکردم ، مامانمم هم خیلی مخالف بود و میگفت یهو چیزیت میشه و اینا ، البته یه چند بار پام ترکید یه بار هم در رفت ، ولی بازم ادامه دادم ، مامانم هم دیگه یه جورایی کنار اومد با این قضیه و وسواس فکریش فر وریخت . این مرحله هم دیگه عملا وسواس هست که پدر و مادر شما گرفتارش شدن ، نگرانی بی مورد هستش ، اگه بتونی یه جوری ببریشون با یه مشاور حرف بزنن و خودتم حضور داشته باشی خیلی خوبه ، حالا اگه خیلی مذهبی هستن ببرشون پیش یه روحانی یکم حرف سر هم میکنه مث این که بچتونو بسپرید به امان خدا و خدا بهتر خیرشو میدونه و .... اگه مذهبی هستن این کارو بکن ، امیدوارم نتیجه بده

  38. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    مگه احمقی میخوای بری کربلا تو این خطر
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  39. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23370
    نوشته ها
    288
    تشکـر
    43
    تشکر شده 192 بار در 128 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    مرسی از دعوتت
    راستش باید بهت بگم که عموما اینکه پدرو و مادر تک فرزند داشته باشند باعش میشه همه تمرکزشون رو همون باشه
    واسه همین خیلی بیشتر روش حساسند و حتی تو ازدواج هم واسش مشکل ایجاد میکنند که میشه دوستی خاله خرسه...
    من بهت پیشنهاد میکنم که خودتو بهشون نشون بده...
    همیشه موفقیت هایی که داشتی و کارهایی که کردیو بهشون گوشزد کن و بهشون بگو من بودم که فلان کارو کردم و هیچ کس نتونست بکنه
    اونقدر بهشون قوت قلب بده که باورت کنند و مطمئن بشند که میتونی گلیمتو از اب بکشی بیرون
    ولی خدای نکرده باهاشون بدرفتاری نکن
    چون اونها تو رو دارند و واقعا هم دوستت دارند
    ممکنه یعد یه مدت حالا زنم بگیری ولی مطمئن باش زنتم نمیتونه قد اونها دوستت داشته باشه
    چون اونها تو رو میوه زندگیشون میدونند و نهایت سعیشون اینه که تو صحیح و سالم بمونی و به بهترینها برسی
    پس ضمن احتمرام گذاشتن بهشون ...بهشون ثابت کن که خیلی کارت درسته و نیازی نداری که مراقب باشند...
    جای نگرانی هم نداره اگه بتونی کنترل کنی محبتشونو میتونی به بهترینها برسی
    همچنین با مدرک حرف بزن جلوشون مثلا اگه زن گرفتی
    بهشون بگو پدر و مادر عزیزم مرسی که منو دوست دارین ولی فلانی والدینش تو کارش دخالت کردند و کارش به طلاق کشید پس شما هم لطفا زندگی منو خراب نکنید و وو و
    امضای ایشان
    برای تشکرکردن به جای زدن پست میتوانید از دکمه ستاره زیر عکس کاربری استفاده کنید.

  40. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    به نظر من مهم اینه این وسواس ها و نگرانی های ایشون روی تو تاثیر می ذاره یا نه
    که خوشبختانه نمی ذاره. تو روحیات، اخلاق و شخصیت مستقل خودتو داری. پس
    چه عیبی داره! سعی کن باهاشون راه بیای. البته تا جایی که امکانشه. مثلا وقتی
    تماس می گیرن، خوب کاری نداره جواب بده، هر چی هم گفتن بگو چشم! تو که آخرش
    کار خودتو می کنی فقط احترامشون رو نگه دار و بذار آرامش داشته باشن.
    و مطمئن باشم هر چی مستقل بشی، هر چقدر کارای خودتو بکنی کم کم نگرانی های
    والدین هم کم تر می شه

  41. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    هوففففففف رفتم ثبت نام کربلا واسه پیاده روی اربعین 500 بار تاحالا بیشتر مامان بابام و مادر بزرگم گفتن نه چرا میری مریض میشی پیاده خسته میشی بزار اگرم میخوای بری تو زمان عادی هوایی برو

    منم آدمیم وقتی قصد انجام یه کاری را بکنم حتما انجامش میدم انشاالله هفته دیگه 10 روز بریم کربلا

  42. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : ...رفتار پدر مادرم...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    هوففففففف رفتم ثبت نام کربلا واسه پیاده روی اربعین 500 بار تاحالا بیشتر مامان بابام و مادر بزرگم گفتن نه چرا میری مریض میشی پیاده خسته میشی بزار اگرم میخوای بری تو زمان عادی هوایی برو

    منم آدمیم وقتی قصد انجام یه کاری را بکنم حتما انجامش میدم انشاالله هفته دیگه 10 روز بریم کربلا
    التماس دعا

    تا زمانی که خودت پدر نشی نمیتونی احساسات وعواطف پدر ومادرت رو درک کنی .
    ویرایش توسط ستیلا : 11-14-2015 در ساعت 09:02 AM
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  43. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد