نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: زندگی به سبک خودم ؟

728
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13912
    نوشته ها
    4
    تشکـر
    0
    تشکر شده 5 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    زندگی به سبک خودم ؟

    سلام . وقت بخیر
    من 26 سالمه و کارمند بانک و فوق لیسانس حسابداری

    اما یکم پر هیجان و انرژیک و کمی احساسی هستم
    و زیاد کلن استایلم و افکارم هم به کارمندای بانک نمیخوره . مجرد هستم

    در خانه و در اتاقم مثلن دوست دارم تغییر ایجاد کنم
    اتاقم رنگش کدر و کهنه شده . وسایل قدیمی شده دلم میخاد تغییر ایجاد بدم

    مثلن اتاق رنگ جدید بزنم . وسایل اتاق . مانیتور و .. رو عوض کنم یه تلویزیون مثلن 29 اینچ به اتاقم بزنم
    کیسه بوکس بذارم که یه تحرکی داشته باشم که چون کار بانک خسته کننده س عصرا یه تحرکی داشته باشم
    ازین باند بزرگا بخرم که موسیقی باحال گوش بدم

    اما در خانه نمیگذارند . نه بحث آزادی ش اینا باشه چون از این لحاظ مشکلی نیست
    مامانم میگه همه ش پولتو جمع کن اینچیزا نخر . در آینده میخای زن بگیری اون خرج داره
    تلویزیون و نخر بذار برا 3*4 ساله دیگه ت که بری خونه ی خودت اونجا باشه
    میگم مگه شما میخای پولش بدی خودم میدم

    هر چی خرج این اتاق و خونه هم کنی تاثیری نداره برات
    مثلن میخام گوشی note 4 بخرم میگه نه . ما وضعمون متوسطه یه همین گوشی 500*600 ای که داری

    تقریبن ایجوری . نمیزارن اونجوری که خودم میخام زندگی کنم

    حالا به نظر شما من چکار کنم ؟

    1.آیا مشکل اینه که من هر کاری میخام انجام بدم با مادرم مشورت میکنم علتشه ؟

    2.آیا تفاوت سنی موجبش هست ؟ من 26 سالمه و مادرم 63 سال . 3 تا خواه دارم که اونا ازدواج کردند و من و ایشونیم

    3.ایشون زیادی منو دوست دارن و نمیخاد توی خرج بیوفتیم ؟

    یا ....

    کلن بگید من چکار کنم که هم یه موقع بحث و جدالی نشه که باعث یهو توهین من به ایشون نشه و هم من آقا دلم میخاد حالا که سره کار رفتم یه درآمدی دارم یکم خرج خودمو و سلایقم کنم . همه پولمو 100 درصد که نمیشه پس انداز کرد . از طرفی آینده هم نامعلومه . آدم که نمیدونه که چه دختری نصیبش میشه که همه پولو واسه اون شب و 10 متر خونه ی بیشتر نگه داشت

    لطفا نظراتتون بگید و منم صادقانه همه چیو گفتم مسخره م نکنید
    ممنون
    ویرایش توسط amir1367 : 03-23-2015 در ساعت 01:50 PM

  2. 2 کاربران زیر از amir1367 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی به سبک خودم ؟ اما نمیگذارند . چجوری انجامش بدم ؟

    مجرد؟
    پولدار؟
    آدرس میدین؟
    شوخی کردم...فقط جایی نگین دخترا میریزن رو سرتون له میشین

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13907
    نوشته ها
    73
    تشکـر
    149
    تشکر شده 49 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی به سبک خودم ؟ اما نمیگذارند . چجوری انجامش بدم ؟

    مجرد؟
    پولدار؟
    آدرس میدین؟
    شوخی کردم...فقط جایی نگین دخترا میریزن رو سرتون له میشین

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13337
    نوشته ها
    470
    تشکـر
    1,752
    تشکر شده 1,447 بار در 412 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی به سبک خودم ؟ اما نمیگذارند . چجوری انجامش بدم ؟

    سلام دوست من
    سال نوت مبارک
    ببین کلا همه رو راضی نگه داشتن سخته، این داستان رو شاید شنیده باشی، اگه شنیدی یک بار دیگه روش تامل کن:

    الاغ سواری ملا و پسرش:
    شهر اول:

    • به اولین شهر که رسیدند مردم شهر با دیدن آنها گفتند:پسرک بی شعور خجالت نمی کشد خودش سوار بر الاغ شده و پدر پیرش پیاده می آید.
    • و گفتند:
    • ای پسرک بی غیرت خجالت بکش و بگذار پدر پیرت سوار بر الاغ شود.
    • ملا به پسرش گفت: شنیدی.
    • پسرش جواب داد:آری پدر.
    • ملا گفت:پسرم ادامه را داشته باش.
    • و از شهر اول خارج شدند.

    شهردوم:

    • بعد از خارج شدن از شهر اول ملا پسرش را از الاغ پایین آورد و خودش سوار بر الاغ شد.
    • ملا سواره و پسرش پیاده به شهر دوم رسیدند.
    • مردم شهر با دیدن اینها گفتند: مردک خجالت نمی کشد خودش سوار بر الاغ شده و طفل معصوم را پیاده به دنبال خود می کشاند.
    • و گفتند:
    • ای پیرمرد خرفت خجالت نمی کشی خودت سوار بر الاغ شده ای و این طفل بیچاره را پیاده به دنبال خود می کشانی؟
    • ملا به پسرش گفت: شنیدی.
    • پسرش جواب داد:آری پدر.
    • ملا گفت:پسرم ادامه را داشته باش.
    • و از شهر دوم خارج شدند.

    شهر سوم:

    • بعد از اینکه از شهر دوم خارج شدند ملا نیز سوار بر الاغ شد و دو نفره سوار بر الاغ به سمت شهر سوم راه افتادند.
    • مردم شهر با دیدن ملا و پسرش شروع کردند به بد گفتن به آنها: این دو مردک خجالت نمی کشند دو تایی سوار بر الاغ بیچاره شده اند و هیچ رحم و مروت حالیشون نیست.
    • و گفتند:
    • شما دو تا مرد گنده خجالت نمی کشید دو نفره سوار بر این الاغ زبان بسته شده اید رحم و مروت و انصافتان کجا رفته؟


    • ملا به پسرش گفت: شنیدی.
    • پسرش جواب داد:آری پدر.
    • ملا گفت:پسرم ادامه را داشته باش.
    • و از شهر سوم خارج شدند.

    شهر چهارم:

    • بعد از اینکه ملا و پسرش از شهر سوم بیرون رفتند ملا و پسرش هر دو از الاغ پیاده شدند و به سمت شهر چهارم راه افتادند.
    • مردم شهر با دیدن آنها شروع کردند به تمسخر و خندیدن به آنها که:عجب نادان هایی هستند خودشان پیاده می روند و الاغشان بیکار. می ترسند اگر سوار بر الاغ شوند چیزی از الاغ کم شود.
    • و گفتند:
    • شما عجب آدم های ابلهی هستید الاغ را گذاشتند برای سوار شدن چرا پیاده می روید الاغ که دارید سوار الاغ شوید.


    • ملا به پسرش گفت: شنیدی.
    • پسرش جواب داد:آری پدر.
    • ملا گفت:پسرم ادامه را داشته باش.
    • و از شهر چهارم خارج شدند.


    • ملا به پسرش گفت: فرزندم امروز می خواستم درسی را به تو بدهم تا بدانی که مشورت کردن با افراد مورد مشورت خوب است اما گوش دادن محض به حرف مردم بد است همیشه توی کارهایت مشورت کن اما تصمیم گیری نهایی را خودت بگیر و گوش به حرف کسی نده.




    پ.ن:
    دوست من خودت رو زندگی کن ولی تعادل رو رعایت کن!
    ویرایش توسط e.v : 03-23-2015 در ساعت 02:19 PM
    امضای ایشان


  6. 3 کاربران زیر از e.v بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : زندگی به سبک خودم ؟ اما نمیگذارند . چجوری انجامش بدم ؟

    سلام
    به نظر من هر کاری که دوست دارینو انجام بدین چون هرکسی فقط یه بار زندگی میکنه و وقتی روزاشو از دست بده دیگه هیچ راهی واسه پس گرفتنشون نیست....
    در مورد اینده و پس اندازم بهتره خودتون نگرانی بابت این چیزارو به عهده بگیرین به مادرتون به مرور زمان نشون بدین که خودتون حواستون به همه چیز هست....
    رفتار مادرتون از روی دوست داشتنه ولی دوست داشتنی که ادمو محدود کنه و ازارش بده شاید یه روزی کم کم از شدتش کم بشه و حتی به نفرت تبدیل بشه پس به خاطر دوست داشتن مادرتونم باید با خودتون و خاسته هاتون کنار بیاین


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زندگی به سبک خودم ؟ اما نمیگذارند . چجوری انجامش بدم ؟

    سلام
    خب از یه جهت حق با مادرتونه چون زندگی سختیای زیادی داره برای ازدواج هم باید یه پسنداز درست حسابی داشته باشین
    کمی قانع باشین تا درآینده زندگی راحتری داشته باشین
    زیاده خواه هم نباشید
    با یه برنامه ریزی وحساب کتاب درست هم میتونید پسنداز داشته باشیدو هم به خواسته هاتون برسین
    موفق باشید

  9. کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : زندگی به سبک خودم ؟

    سلام


    1.آیا مشکل اینه که من هر کاری میخام انجام بدم با مادرم مشورت میکنم علتشه ؟

    بله به نظر من میتونه باشه، شما 26 سالتونه لازم نیست برای خرید هر نوع وسیله ای با ایشون حتما مشورت کنین، بعضی اوقات خودتون تصمیم بگیرین و اقدام کنین

    2.آیا تفاوت سنی موجبش هست ؟ من 26 سالمه و مادرم 63 سال . 3 تا خواه دارم که اونا ازدواج کردند و من و ایشونیم

    معمولا خانواده ها رو بچه آخری حساس ترن مخصوصا اینکه خواهر برادرتون ازدواج کردن و فقط شما موندین خونه

    3.ایشون زیادی منو دوست دارن و نمیخاد توی خرج بیوفتیم ؟ اینم که صد در صد

    حالا به نظر شما من چکار کنم ؟
    به نظر من شما درصد معقولی از در آمدتون را برای تفریحات و علایق خودتون در نظر بگیرین و در همون محدوده هرجور دلتون میخواد خرجش کنین،
    و به مادرتون توضیح بدین که کاملا نگرانیشون را درک میکنین و برای همین برای این نوع خرجا محدودهایی را قرار دادین،(اطمینان بدین خودتون هم به فکر پس انداز هستین)

    به نظر میاد شما درصد بالا یا کنترل نشده ای از حقوقتون را برای امور متفرقه درنظر گرفتین، که باعث واکنش ایشون شده...
    اگه واقعا همینطوره بهتره روی مقدار خرجتون تجدید نظر کنین
    امضای ایشان



  11. 3 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    13931
    نوشته ها
    96
    تشکـر
    108
    تشکر شده 35 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : زندگی به سبک خودم ؟

    دوست عزیز منم شرایطم مثل شماست
    اصلا زیادبه پدرومادرم توضیح نمیدم سر قیمت وسایلی که خودم میخرم
    اینطوری ادم اعصابش اروم تره به نظرم
    درسته اونا بیش از حد دوستمون دارن و صلاحمونو میخوان منتها دلیل نمیشه اونا اشتباه نکنن...
    من نظرم اینه از زندگی ت لذت ببر نوت۴ بخر اگه پرسید بگو همون 800 خریدم
    من چون به رفتارخودم مطمنم این نظرو دارم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد