سلام.
من مدت مدیدی بود که به این سایت نیومده بودم و حسابی درگیر زندگی بودم. الان که بعد از مدتها برگشتم میبینم که همچنان تعداد زیادی جوونای عزیز کشورم هستن که درگیر مشکلات فردی هستن و این حسابی منو ناراحت کرد.
خود من به عنوان کسی که همه این احساسات منفی رو چشیدم و درک میکنم، نا امیدی، بی انگیزگی، افسردگی، عشق، تهدید، وسواس، عدم آرامش و و و و کلی دیگه که بخوام لیست کنم طومار میشه---> الان واقعا ناراحت میشم میبینم خودتون را اسیر این شرایط و احساسات کردید. اگر از منه با تجربه الان بپرسن آیا اون احساسات واقعی بود تکذیب میکنم و میگم که تمام اونها تلقین بود و آرزومه که زمان برگرده به عقب و اجازه ورود هیچ کدوم ازون احساسات مزخرف رو به زندگیم ندم. بیاین کمی فکر کنیم...این عمر و جوونی ماست که داره با سرعت نور میگذره چرا واقعا اجازه میدین زندگیتون تلخ باشه؟؟؟عاقل باشید، کسی برندست توی زندگیش که زانوی غم بغل نکنه، احساسات بد رو جذب نکنه، شاد باشه و با انگیزه و انرژی زندگیشو پیش ببره.
تویی که عاشقی؟چرا از بند رها نمیشی؟به خدا که بی اون نمیمیری،دنیای به این بزرگی خودتو آزاد کن مطمئن باش افراد شایسته تر توی زندگیت پیدا میشن
تویی که ناامیدی؟حتما به توانایی های خودت شک داری وگرنه چرا نا امیدی به آینده؟
تویی که بی انگیزه ای؟خب این خودت هستی که باید انگیزه بسازی برای زندگیت. منتظر هیچ دست غیبی نباش
خواهر و برادرای گلم دنیا آدمهای غمگین و منفی گرا رو دوست نداره، هرچه بیشتر تلقین کنی بیشتر غرق میشی.یه یا علی بگو و پاشو، اهدافتو بزرگ کن و سعی کن هیچوقت هدفت شخص! نباشه بلکه به ثمر رسیدن خودت باشه.