عزیزم برای این سوال خیلی حرف و حدیثها و جواب و منطقها هست که بخاطر اشاره ی دوستان و ... ازش فاکتور می گیرم
خب اگه میخیای همینجوری خلاصه و کوتاه نظر شخصیمو بگم،باید بگم...نه این راه درست نیست...و اصلا از این راه نمیشه به هیچ حقیقتی رسید...شک نکن...
اما....باید بگم واقعا سوالت آدمو گیج میکنه و میمونه چی جواب بده ...چون همه چی در تناقضه...
وقتی کاری از بیخ اشتباهه بزرگیه ...واقعا نمیشه اونو با یه اتفاقه خوب ،تو یه جا جمع کرد و مورد ارزیابی قرار داد!
جمله ی بالام خیلی سنگین بود...دو دقیقه سکوت
یه مثال میزنم
مثلا اگه من از تو این سوالو بپرسم،چی جوابمو میدی؟
علی )(یه پسر فرضی) عاشقانه خاهرمشو دوست داره و همیشه مراقبش بوده و هست و پدرش قبل از مرگش، از علی خواسته هیچ وقت نزاره آب تو دل خواهر کوچیکش ت************ بخوره،و تمامه حرفاشو گوش کنه..
یه روز خواهر کوچیکش از روی بچگی و ندونستن از برادرش میخاد پسره همسایشونو بکشه!چون در محله بی ادبی بزرگی به اون کرده و موجب آزار اون دختر شده و اون دختر جلوی همه ی هم محلیاش به پسره همسایه میگه...مطمین باش داداشم میکشتت....
حالا مثلا یه همچین داستان فرضی ای رو
مرسی از حرفای منطقی و درست عالی بوددر نظر بگیر...
به نظرت علی باید چیکار کنه؟!