نوشته اصلی توسط
solaleh-rahimi
سلام دوستان تا حالا شده یکی بیفته زمین یا اتفاقی براش بیفته که خیلی اتفاقی بهش بخندیدن و همون اتفاق هم برای شما بیفته... وضع الان من مصداق همینه....البته من نه به کسی خندیدم نه مقصرم. چند سال پیش پدرم گفت چرا بچه فلانی چاقه؟ چرا فلانی تپق میزنه؟چرا فلانی عصبیه؟ چرا فلانی اینقدر تنهاست؟ بعد از یه مدت من و خواهرم به شدت چاق شدیم تو حرف زدن تپق میزنیم حتی دیگه تو جمع نمیتونیم حرف بزنیم. ولی اون کسی که تپق میزن الان مثل بلبل حرف میزنه. الان من و خواهرم یه دوست همو نداریم. حالا اینا به کنار زندگی شکست خورده فامیل هم براشون جذابه می ترسم زندگی ما هم مثل اونا به شکست منتهی بشه اما من هیچ تقصیری ندارم ولی دارم تاوان حرفای خانوادمو میدم. یه سالی هست نارحتی اعصاب هم گرفتم چون یکی از فامیلامون هم داشت کلی موضوع بحث همه بوده. بگید چی کار کنم چرا من باید تاوان این اشتباه پس بدم