من با همسرم خیلی راحتم و الحمدلله باهم مشکلی نداریم و با همه مشکلات مالی ک مثل بقیه ماهم دچارشیم باهمه ی اوصاف بازم یجوری سر میکنیم وچیزی رو از هم پنهان نمیکنیم و با هم خوب و خوش هستیم
اما خانواده های هر دو طرف بهمون فشار میارن نه اینکه دخالت کنن یا اذیت کنن نه ولی خب تو حرفاشون نیش و کنایه پیدا میشه سعی میکنم نادیده بگیرم البته همسرم خیلی خوب خودشو کنترل میکنه ولی من نه یا عصبی میشم یا با دروغ گفتن خودمو تخلیه میکنم سر چیزهایی ک حتی اونا از من نمیپرسن من الکی دروغ میگم و این موضوع خودمو خیلی اذیت میکنه قبلا خوب بلد بودم کنترل کنم خودمو ک دروغ نگم ولی الان طوری شده ک دیگه زبانم کنترلمو بدست گرفته و این موضوع واقعا اذیتم میکنه اگه میتونید کمکم کنید لطفا
من 23 سالمه و تو دوران عقد هستم همسرم 24 سالشه و خودمون باید خرج عروسیمون را بدیم و این منو خیلی میترسونه خیلی