نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: مشکل با پدر

953
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15703
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    Question مشکل با پدر

    سلام من يه دختر 35ساله هستم شغلم ازاد هست يعني تو دفتر خدماتي كارميكنم پدري دارم كه ازوقتي يادمه بداخلاقي ميكنه وهمه كارهاش با خشم وعصبانيت هست اول دعوا ميكنه ميزنه بعدا ميپرسه كه توهمچين كاري رو كردي يانه عادت داره بدون اينكه خودش فكر كنه متهم كنه من تنها فرد مجرد توخونه امون هستيم ديشب بازم بي منطق بازي دراورد و شروع كرد به دادبيدادكردن من يكي دوجمله جوابش رو دادم كه تا تونست سرم دادوهواركرد بهم گفت ازخونه من برو توچي هستي تو خونه مني گمشو برو
    گفت توچي هستي وبال گردنم موندي توخونه من موندي منم ميخواستم ظرفهار بشورم يه كارد ميوه خوري گرفتم طرفش وگفتم بگير منو بكش تا راحت شي ازدستم
    دادبيدادكرد من گفتم خسته شدم از بي رحمي هات كارد رو دوسه باري رو دستم كشيدم دستم بريد خون اومداما نه خيلي
    ولي اون ديد كه خون اومد ولي بدون توجه رفت ديشب حتي ديگه حالي ازمن نپرسيد فقط توهين ودادبيدادكرد
    هميشه همينطور بوده بين بچه هاش فرق ميزاره دادبيدادميكنه توهين ميكنه بدون منطق هست نمازشب ميخونه قران ميخونه ولي تا دلتون بخوادتندخو وبدهن و بدل هست كافيه ازكسي خوشش نياد هرچي توهين هست بهش ميگه الان بالاي 7-8سال هست كه با برادربزرگم سرهيج وپوچ قهركرده اگه كسي اسمي ازاونب ياره دادبيدادميكنه وتوهين ميكنه بين بچه هاش بشدت تعبيض ميزاره
    من خرجي خودم رو خودم ميدم حتي بيشترخرجي خونه رو تامين ميكنم ولي فقط دعوام ميكنه منكه نميتونم برم توخيابون برا خودم شوهركنم دلم ميخواداين خونه رو ترك كنم ولي بخاطر مادرم نميتونم مادرم خيلي زن مظلوم وبي سرزبوني هست تا همين چن سال قبل ازدسش كتك ميخورد البته ماهم ازدستش كتك ميخورديم چن سالي هست كه نميزنه ولي تا دلتون بخوادانواع واقسام فحش ابدار وناموسي ميده
    من خودم ادم اجتماعي هستم بيرون گرا هستم نميدونم يهو ديشب چم شده كه اينكاررو كردم ولي تو دلم پرازحرف درباره پدرم هست درباره نامهرباني ها واذيت هاش
    هيچوقت دست نوازشي بسرمون نكشيده تاوقتي كه يادمه توهين كرده وتحقيرم كرده . من اضافه وزن دارم تا چيي بشه دعوام ميكنه وچاقيم رو به رخم ميكشه چاقي من ازبدو تولد بوده هركاري ميكنم فقط دعوا ميخورم كمكم كنيد چيكاركنم

  2. 3 کاربران زیر از darya14 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سلام ذهنم اشفته اس كمكم كنيد

    سلام
    من درکتون میکنم حق دارین ناراحت باشین ...اصلا چرا در مورد چاقی و مجرد بودن حرف میزنین؟مشکل شما نیستین که مشکل پدرتونن که یادشون رفته پدری کنند.......
    باید قدر خودتون و صبوریتونو بدونید هر ادمی نمیتونه این وضعو تحمل کنه
    هیچوقت ایمانتو به خودت از دست نده مهم نیست که بقیه چی میگن مهم اینه خودتون میدونید که تو این سالا چی بهتون گذشته و تا چه حد قوی بودین .
    درمورد این که چطور ذهنتون اشفتست حرفی نزدین تو تایپیک اگه منظورتون اینه که تمرکز ندارین و اعصابتون به هم ریخته میتونید از نوشتن کمک بگیرین یا اینکه با کسی حرف بزنید تا یکم از حجم غصه هاتون کم شه ...
    به نظر من به مستقل شدن فکر کنید اگه تواناییشو دارین از خونه برین و جدا زندگی کنید شاید پدرتون از نرفتنتون مطمئنن که دارن اینطوری رفتار میکنند...
    اینکه نگران مادرتونیدخیلی خوبه ولی یادتون نره به فکر خودتونم باشین شما باید یکمم برای خودتون زندگی کنید
    امیدوارم اوضاع خیلی زود اروم تر شه


  4. 2 کاربران زیر از ملکه شیشه ای بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد