نمایش نتایج: از 1 به 22 از 22

موضوع: تردید برای شروع رابطه

2436
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32156
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    تردید برای شروع رابطه

    سلام دوستان ممنون میشم اگر کسی با دقت لطف کنه حرفامو بخونه و نظر بدهمن دختری بیست ساله هستم دانشجو سال دوم،چادری هستم و باحجاب،تا حالا نه عاشق شدم و نه ارتباط خاصی با پسری داشتم،مشکلات زندگیم شدیدا در اوجه پدرم یک فرد کاملا غیرتی و سخت گیر و من با احساسات شدیدم و احساس تنهایی و نبود پناه و تکیه گاه تو زندگیم کم آوردم چند وقته روزام فقط با گریه میگذره.تو دانشگاه چند مورد پیشنهاد داشتم شده حتی پسر چند ماه اومد جلوم گریه کرد که میخوامت اما من اوالا اهل این نوع روابط نبودم دوما نتونستم دوسش داشته باشم و ردشون کردم.تا اینکه به مورد جدیدی برخوردم.ایشون دانشجوی یکی از شاخه های عالی پزشکی هست،ظاهرا دو ترمه من زیر نظرشم و تونسته در این دو ترم علاقه مند بشه اما تازه مطرح کرد علاقشو...من به هیچکس این فرصت رو نمیدادم چون اصلا شرایط دوستی با یه پسر رو ندارم...اما این آقا ناخودآگاه تونست یه فرصتی برا خودش بگیره...و ذهن منو مشغول کنه..خواسته حداقل دو هفته صحبت داشته باشیم تا من به یه شناختی ازش برسم....اما من در اوج غمم خونمون خیلی آشفته است.خودم داغونم نیاز دارم به یه تکیه گاه اما میترسم...میترسم بعد اینهمه حفظ نجابت و آبرو اشتباه کنم.زندگیمو خرج کسی کنم و آخرش ببینم ارزشی نداشته....واقعا سردرگمم یعنی خیلی شدید ها خواهش میکنم اگر کسی توانشو داره کمکم کنه

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31895
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    29
    تشکر شده 92 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط ronaak نمایش پست ها
    سلام دوستان ممنون میشم اگر کسی با دقت لطف کنه حرفامو بخونه و نظر بدهمن دختری بیست ساله هستم دانشجو سال دوم،چادری هستم و باحجاب،تا حالا نه عاشق شدم و نه ارتباط خاصی با پسری داشتم،مشکلات زندگیم شدیدا در اوجه پدرم یک فرد کاملا غیرتی و سخت گیر و من با احساسات شدیدم و احساس تنهایی و نبود پناه و تکیه گاه تو زندگیم کم آوردم چند وقته روزام فقط با گریه میگذره.تو دانشگاه چند مورد پیشنهاد داشتم شده حتی پسر چند ماه اومد جلوم گریه کرد که میخوامت اما من اوالا اهل این نوع روابط نبودم دوما نتونستم دوسش داشته باشم و ردشون کردم.تا اینکه به مورد جدیدی برخوردم.ایشون دانشجوی یکی از شاخه های عالی پزشکی هست،ظاهرا دو ترمه من زیر نظرشم و تونسته در این دو ترم علاقه مند بشه اما تازه مطرح کرد علاقشو...من به هیچکس این فرصت رو نمیدادم چون اصلا شرایط دوستی با یه پسر رو ندارم...اما این آقا ناخودآگاه تونست یه فرصتی برا خودش بگیره...و ذهن منو مشغول کنه..خواسته حداقل دو هفته صحبت داشته باشیم تا من به یه شناختی ازش برسم....اما من در اوج غمم خونمون خیلی آشفته است.خودم داغونم نیاز دارم به یه تکیه گاه اما میترسم...میترسم بعد اینهمه حفظ نجابت و آبرو اشتباه کنم.زندگیمو خرج کسی کنم و آخرش ببینم ارزشی نداشته....واقعا سردرگمم یعنی خیلی شدید ها خواهش میکنم اگر کسی توانشو داره کمکم کنه
    می فهمم حالتو اوضاع خونتون اگر آشفته ست خب موقتیه و فکر کنم یا باید مخفیانه رابطه برقرار کنی یا اصلا رابطه نداشته باشی. اگر وابسته اون آقا پسر نشدی هنوز بهتر بگی از طریق خانواده اقدام کنه و بیشتر همدیگه رو بشناسید نه اینکه اول کاری باهم باشید چون اشتباه محضه با این شرایط

  3. کاربران زیر از ؛آیسان؛ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    سلام

    شما ممکنه به شکل ناخودآگاه به اون آقایی که میفرمایید پزشکی میخونه علاقه مند شدید ، به چند دلیل ، یکی برای فرار از خونه و وضعیت آشفته داخل خونه ، یکی دیگه اینکه چون ایشون آینده شغلی تضمین شده ای دارن به سمتشون جذب شدید(نسبت به اونی که پیشت گریه کرده) ... به هر صورت به نظر من چون وضعیت فعلیتون آشفته هستش و به تکیه گاه نیاز دارید ، بسیار آسیب پذیرید و اگه این رابطه را شروع کنید ممکنه 2 هفته بشه چندین سال و بعدش به جدایی منجر بشه ... اگه وضعیت روحیتون جوری بود که مساعد بود واسه شناخت اولیه دو هفته ای را میشد بهش فکر کرد ، ولی با توجه به وضعیت روحیتون من پیشنهاد نمیکنم چون احتمال ادامه دار شدنش بسیار زیاده !


    نکته بسیار مهم : 2 هفته صرفا یه شناخت خیلی سطحی از خصوصیات کلی ایشون را برای شما محرز میکنه ، رابطه قبل ازدواج با رابطه زیر یه سقف از زمین تا آسمون فرق داره (فارغ از آیین و کشور و فرهنگ ، برای همه انسانها ، این اصل برقراره )
    امضای ایشان
    There is a charm about the forbidden that makes it unspeakably desirable

    -Mark Twain

  5. 5 کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32156
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط ؛آیسان؛ نمایش پست ها
    می فهمم حالتو اوضاع خونتون اگر آشفته ست خب موقتیه و فکر کنم یا باید مخفیانه رابطه برقرار کنی یا اصلا رابطه نداشته باشی. اگر وابسته اون آقا پسر نشدی هنوز بهتر بگی از طریق خانواده اقدام کنه و بیشتر همدیگه رو بشناسید نه اینکه اول کاری باهم باشید چون اشتباه محضه با این شرایط

    مادرش اطلاع داره اما چون

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6459
    نوشته ها
    1,228
    تشکـر
    5,007
    تشکر شده 3,611 بار در 1,092 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط ronaak نمایش پست ها
    سلام دوستان ممنون میشم اگر کسی با دقت لطف کنه حرفامو بخونه و نظر بدهمن دختری بیست ساله هستم دانشجو سال دوم،چادری هستم و باحجاب،تا حالا نه عاشق شدم و نه ارتباط خاصی با پسری داشتم،مشکلات زندگیم شدیدا در اوجه پدرم یک فرد کاملا غیرتی و سخت گیر و من با احساسات شدیدم و احساس تنهایی و نبود پناه و تکیه گاه تو زندگیم کم آوردم چند وقته روزام فقط با گریه میگذره.تو دانشگاه چند مورد پیشنهاد داشتم شده حتی پسر چند ماه اومد جلوم گریه کرد که میخوامت اما من اوالا اهل این نوع روابط نبودم دوما نتونستم دوسش داشته باشم و ردشون کردم.تا اینکه به مورد جدیدی برخوردم.ایشون دانشجوی یکی از شاخه های عالی پزشکی هست،ظاهرا دو ترمه من زیر نظرشم و تونسته در این دو ترم علاقه مند بشه اما تازه مطرح کرد علاقشو...من به هیچکس این فرصت رو نمیدادم چون اصلا شرایط دوستی با یه پسر رو ندارم...اما این آقا ناخودآگاه تونست یه فرصتی برا خودش بگیره...و ذهن منو مشغول کنه..خواسته حداقل دو هفته صحبت داشته باشیم تا من به یه شناختی ازش برسم....اما من در اوج غمم خونمون خیلی آشفته است.خودم داغونم نیاز دارم به یه تکیه گاه اما میترسم...میترسم بعد اینهمه حفظ نجابت و آبرو اشتباه کنم.زندگیمو خرج کسی کنم و آخرش ببینم ارزشی نداشته....واقعا سردرگمم یعنی خیلی شدید ها خواهش میکنم اگر کسی توانشو داره کمکم کنه
    سلام

    ببین خانومی یه موقع هست کسی پیشنهاد دوستی میده برای وقت گذرونی و روابط سطحی ، اون ارتباط آسیب زاست و نجابتت رو زیر سوال میبره

    اما یه موقع هم یه نفر یه رابطه جدی میخواد و قصد آشنایی برای ازدواج داره، چنین پیشنهادی اگه در چهارچوب مشخص خودش قرار بگیره از نظر شرعی مشکلی نداره

    موضوعی که الان جای تامل داره اولا تشخیص اینکه هدف ایشون از درخواست ارتباط با شما چیه؟ و اگه واقعا آشنایی برای ازدواجه آیا چهارچوب این رابطه مشخص شده یا خیر؟

    چون شما دختر با آبرو و مذهبی هستی من پیشنهاد میکنم اولا دقیقا موضع خودت رو براش روشن کن که اهل دوستی نیستی
    و اگه قراره با هم بیشتر آشنا بشین باید رسمی باشه و قرار نیست حرفای عاطفی رد و بدل بشه

    دوما اگه با یکی از اعضای خانواده ت راحتی مثلا مادر یا خواهر بزرگتر یا خاله و ... ، صرفا به اون شخص اطلاع بده که چنین درخواستی ازت شده
    و قراره فقط دو سه جلسه برای آشنایی بیشتر با پسری صحبت کنی
    اینطوری خیالت از اینکه پنهون کار نکردی راحته

    درمورد شرایط زندگی شخصی نگرانی شما قابل درکه، و اگه فک میکنی روی تصمیم گیری ممکنه تاثیر نامناسبی بذاری میتونی محترمانه بگی فعلا شرایطت جوری نیست که بتونی به ازدواج فکر کنی
    ولی یادت باشه همونطور که عجله کردن و بی پروایی برای وارد شدن به یه رابطه اشتباهه، رد کردن بی دلیل و از دست دادن فرصتای خوب هم به همون اندازه میتونه اشتباه باشه

    پس اگه فکر میکنی با نیت درستی اومده جلو این فرصت را بهش بده

    درضمن چون شما با هم توی یه دانشگاه هستی خیلی راحت میتونید از مرکز مشاوره دانشگاهتون هم کمک بگیرین
    امضای ایشان



  8. 2 کاربران زیر از naghme بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24128
    نوشته ها
    324
    تشکـر
    833
    تشکر شده 326 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    عزيزم من با نظر آقا احسان موافقم
    چون تو شرايط بدي هستي و يك دفعه وارد يك دنياي جديد مي شي
    احنمال وابسته شدن و ادامه پيدا كردن اين رابطه خيلي زياده
    به نظر من هم سعي كن رابطه رو در چارچوب خانواده ها داشته باشي

  10. کاربران زیر از مري موجي بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32156
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    دوستان از همه شما ممنونم بابن ابنهمه نگاه و محبت عمیقتون

    من تمایل دارم که این حس رو تجربه کنم اما تردید دارم

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24128
    نوشته ها
    324
    تشکـر
    833
    تشکر شده 326 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    بیخود
    ینی چی پسر اومده جلوت گریه کرده
    ینی انقد بی حیایی که نمیتونی خودتو کنترل کنی
    واقعا خاااااک
    اين چه طرز صحبت كردنه آخه؟
    مگه گفته من رفتم باهاش دوس شدم؟
    اين نهايت شرم و حيا هستش كه نمي خواد با كسي دوست شه و خودش و سالم و پاك نگه داشته

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32156
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط مري موجي نمایش پست ها
    اين چه طرز صحبت كردنه آخه؟
    مگه گفته من رفتم باهاش دوس شدم؟
    اين نهايت شرم و حيا هستش كه نمي خواد با كسي دوست شه و خودش و سالم و پاك نگه داشته


    اشکال نداره دوست من
    هرکس با حرفاش شخصیت خودشو میرسونه

  14. کاربران زیر از ronaak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24128
    نوشته ها
    324
    تشکـر
    833
    تشکر شده 326 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط ronaak نمایش پست ها
    اشکال نداره دوست من
    هرکس با حرفاش شخصیت خودشو میرسونه
    اين شرايط براي همه ما ادم ها هر جايي ممكنه اتفاق بي افته و وجود داره درست نيست كه به ديگران توهين كنيم
    اينكه چه طوري باهاش برخورد كني اون مهمه
    اين كه انقد خودت و سالم نگه داشتي اونم تو اين شرايطي كه تو خونه داري اين خودش كلي ارزش داره
    تو چارچوب خانواده پيش برو مطمئن باش نه ضرري مي كني و حتي اگه ببيني شرايط شما با هم نمي خونه بازم بعد ها نه عذاب وجداني داري نه حس بد
    چون مي دوني روابط سالم و تو چارچوب بوده
    اميدوارم موفق باشي

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32156
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط مري موجي نمایش پست ها
    اين شرايط براي همه ما ادم ها هر جايي ممكنه اتفاق بي افته و وجود داره درست نيست كه به ديگران توهين كنيم
    اينكه چه طوري باهاش برخورد كني اون مهمه
    اين كه انقد خودت و سالم نگه داشتي اونم تو اين شرايطي كه تو خونه داري اين خودش كلي ارزش داره
    تو چارچوب خانواده پيش برو مطمئن باش نه ضرري مي كني و حتي اگه ببيني شرايط شما با هم نمي خونه بازم بعد ها نه عذاب وجداني داري نه حس بد
    چون مي دوني روابط سالم و تو چارچوب بوده
    اميدوارم موفق باشي


    خیلی مچکرم دوست خوبم
    نهایت لطفته
    سعی میکنم بیشتر فکر کنم

  17. کاربران زیر از ronaak بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24128
    نوشته ها
    324
    تشکـر
    833
    تشکر شده 326 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    بدبخت فاحشه
    بي ادب واقعا نمي تونم دركت كنم
    الان چي و اين موضوع برات انقد حضمش سخته كه به طرف اين حرف و مي زني
    نيا نخون نظر نده وقتي انقد اذيتت مي كنه

  19. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32156
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط مري موجي نمایش پست ها
    بي ادب واقعا نمي تونم دركت كنم
    الان چي و اين موضوع برات انقد حضمش سخته كه به طرف اين حرف و مي زني
    نيا نخون نظر نده وقتي انقد اذيتت مي كنه

    عیب نداره

  20. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2717
    نوشته ها
    118
    تشکـر
    37
    تشکر شده 44 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    بدبخت فاحشه
    ملت روانی شدن بخدا . اعصاب ندارین برین خودتونو جور دیگه تخلیه کنین با سر برین تو دیوار چرا تهمت و فحاشی !!!!

  21. 3 کاربران زیر از seyaneh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23156
    نوشته ها
    364
    تشکـر
    593
    تشکر شده 396 بار در 211 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : شدیدا سردرگمم

    این پژمانه دوباره افسار پاره کرده ) بلاکش کنید و به مدیر گزارش بدید ، این تو خونه زیادی بد باهاش برخورد شده ، هر چی یاد گرفته میاد اینجا خالی میکنه
    امضای ایشان
    There is a charm about the forbidden that makes it unspeakably desirable

    -Mark Twain

  23. 5 کاربران زیر از ehsan1966 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : شدیدا سردرگمم

    1) فكر كنيد: اين نسخه‎ي ابتدايي براي كساني است كه حكم «فكر نكن» را در درون خود حك كرده‎اند. «همان طور كه به تو گفته‎اند عمل كن. سؤال نكن، تو زيادي فكر مي‎كني، فكر مي‎كني كي هستي؟» فكر كردن، كاري است خلاقه كه مي‎تواند اثرات واقعاً بديع داشته باشد. انديشيدن به آن چه در فكر نمي‎گنجد، نمونه‎اي است عاري از عواطف براي سير در رؤياي محال. ترغيب به فكر كردن را، به ويژه، براي كساني يادآور مي‎شويم كه پيام‎هايي را كه «ژاكي شيف» مدعي است مهم‎ترين چيزهايي است كه والدين مي‎توانند به كودكان خود بدهند، دريافت نكرده‎اند:
    الف) تو مي‎تواني مشكلات را حل كني،

    ب) تو مي‎تواني فكر كني،

    ج) تو مي‎تواني كارها را انجام دهي.

    «باك مينسترفولر» عقيده داشت بچه در سن هفت يا هشت سالگي تصميمش را گرفته است و يكي از دو راه حل مشكلات را انتخاب كرده است: با مشت يا با كتاب. اضطراب، حالتي است كه در آن مجهولات بيش از معلومات است. معلومات، يا دانش، به طور كلي ‌به كلمات مربوط مي‎شود. ما فكر مي‎كنيم، چون كلمات را داريم. دكتر «ريچارد رستاك» مي‎گويد:«انسانيت ما به توانايي ما در فكر كردن و گفت‎وگو كردن از طريق اشكال پيچيده‎ي عادي بستگي دارد.‎» كودكاني كه در خانواده‎هاي “خوره‎ي كتاب” بزرگ مي‎شوند، احتمالاً بسيار بهتر مشكلات گيج كننده را حل مي‎كنند تا بچه‎هاي ديگر. عبارت «معني‎اش را توي لغت‎نامه پيدا كن» مثبت و سازنده است. عمل كردن، احساس سردرگمي را از بين مي‎برد. بچه‎هايي كه با راه حل “مشت ” بزرگ مي‎شوند، هيچ وقت راه حل‎هاي مؤثر و بادوام پيدا نمي‎كنند.
    در دنياي ما، هميشه آدم‎هايي پيدا مي‎شوند كه مشت‎هايي گنده‎تر و چوب‎هايي بلندتر و سنگ‎هايي درشت‎تر يا موشك‎هايي طويل‎تر داشته باشند.
    هيجان، مشكلات را حل نمي‎كند. يكي از تراژدي‎هاي دهه‎ي 1960 (در امريكا)، موضوع گريز نسل جوان به وادي شور و احساس بود. بسياري از “بچه‎هاي گل” دل زده از مواد مخدر كه در شهرهاي بزرگ امريكا در محله‎هايي به دور هم جمع مي‎شوند، قرباني فرهنگي هستند كه رهبران آن مي‎گويند: «فكر كردن را به عهده‎ي ما بگذاريد» سپردن سكان زندگي و سرنوشت خود به دست ديگران،‌شايد خلسه‎آور باشد، اما خطرهايي نيز دارد. شور و خلسه، مشكلات را حل نمي‎كند، بلكه اين تنها فكر كردن است كه حلال مشكلات است. شرايط اوليه‎ي زندگي ما هر چه باشد، مي‎توانيم ياد بگيريم كه فكر كنيم. هم چنين مي‎توانيم ياد بگيريم كه بخوانيم و بنويسيم و كلمات را هجي كنيم. همه مي‎توانند در برنامه‎ي ويژه‎ي بي‎سوادان، نام نويسي كنند و ياد بگيرند كه از لغت‎نامه استفاده كنند. اين كار هم مانند ديگر تلاش‎هاي زندگي، مستلزم تصميم‎گيري است. مردم عادي كوچه و بازار هم مي‎توانند فوق‎العاده الهام‎بخش باشند. يكي از اولين معلم‎هاي دكتر ساموئل جانسون، كفاشي بود به نام «تام براون» كه كتابي درباره‎ي «درست نوشتن» نوشت و آن را به دنيا هديه كرد. روياهاي بزرگ هم به اندازه‎ي روياهاي كوچك خرج برمي‎دارند.

    2) حرف بزنيد: چون مي‎توانيم حرف بزنيم، پس مي‎توانيم از ديگران كمك بگيريم. به قول معروف يك دست، صدا ندارد. حرف زدن، نه تنها در عينيت بخشيدن به سردرگمي ما مؤثر است، بلكه «نوازش» نيز ايجاد مي‎كند.
    با كلمات مي‎توانيم از ديگران كمك بگيريم و سردرگمي خود را تجزيه و تحليل كنيم. اگر نمي‎توانيد مقصودتان را با كلمات بيان كنيد، احتمالاً خودتان هم نمي‎دانيد كه مقصودتان چيست. گاهي تبديل احساس به كلمات، مستلزم تلاشي فوق‎العاده است. اما در گفت‎وگو با ديگران، از خود بيرون مي‎آييم و به بررسي واقعيت مي‎پردازيم، صداي خودمان و صداي ديگران را مي‎شنويم و از گفته‎هاي ديگران نتيجه‎گيري مي‎كنيم.

    3) بخواهيد موضوع روشن شود: پرسيدن “خوب” است. اگر مقصود كسي را نمي‎فهميد، از او بخواهيد گفته‎اش را تكرار كند. اگر راهنمايي‎ها روشن نيست، بگوييد. گاهي چون نمي‎خواهيم ابله جلوه كنيم،‌ اظهارات و گفته‎هاي ديگران را بررسي نشده رها مي‎كنيم و بعد گيج مي‎شويم. چقدر از سوءتفاهم‎ها در ازدواج يا در كلاس مدرسه، يا حتي در امور بين‎المللي مي‎توانست پيش نيايد، اگر مردم نمي‎ترسيدند كه پرسش‎هاي «ابلهانه» را مطرح كنند! با نكات متناقض مقابله كنيد. بخواهيد موضوع روشن شود. با اين كار نه فقط به خودتان، به ديگران نيز كمك مي‎كنيد. در بيست و دو سالگي منشي مطبوعاتي يك فرماندار ايالتي بودم. يك روز از من خواسته شد در جلسه‎اي متشكل از فرمانداران يازده ايالت غربي امريكا شركت كنم. دستور جلسه، تهيه و اعلام گزارشي بود درباره‎ي خط مشي اين ايالات درباره‎ي نيروي برق. رئيس من به اعضاي شركت كننده در آن جلسه گفت: «يكي از دلايلي كه «امي» براي من خيلي ارزش دارد اين است كه او از مطرح كردن سوال‎هاي خام و ساده نمي‎ترسد.» اين سوالات، غالباً اهميتي حياتي دارد. در جست‎وجوي صادقانه براي كسب اطلاعات، هيچ پرسشي ابلهانه نيست. بلاهت آن‎جاست كه كسي چيزي نپرسد.
    4) بنويسيد: ما مي‎توانيم با نوشتن افكار گيج كننده‎ي خود، به آن‎ها عينيت بيشتري بدهيم. ما اغلب، فهرست‎هاي مختلفي براي كارهاي خود درست مي‎كنيم: فهرست خريد از بقالي، فهرست هديه‎ي تولد و آغاز سال نو، يا كارهايي كه بايد بكنيم. پس چرا فهرستي از افكارمان درست نكنيم؟ اگر با مشكل دشواري روبه‎رو شديم و يك پاي همه‎ي راه‎حل‎ها ظاهراً مي‎لنگيد، تهيه‎ي فهرستي تطبيقي مي‎تواند بسيار مفيد باشد. اگر هنگام روبه‎رو شدن با مشكلي پيچيده، همه‎ي نكات مثبت را در يك ستون و همه‎ي نكات منفي را در ستوني ديگر ثبت كنيم، تصميم‎گيري، احتمالاً ساده‎تر مي‎شود. التبه بيشتر مشكلات چنين نيستند، ولي اگر دشواري‎ها را روي كاغذ با هم مقايسه كنيم،‌ مي‎توانيم راهي را انتخاب كنيم كه كم‎ترين دشواري‎ها را دارد. مي‎توان از اين راه به تصميم صحيح رسيد. ممكن است باز هم دشواري‎هايي داشته باشيم، اما بر بدترين آن‎ها، يعني بي‎تصميمي و دودلي، غلبه كرده‎ايم.
    روش ديگر ارزيابي مسيرهاي متعارض براي عمل، روش “مثبت مضاعف” است. فهرستي از همه‎ي نكات مثبت هر دو مسير تهيه كنيد و در صورت امكان، هم‎زمان در هر دو مسير پيش برويد و در جست‎وجوي بهترين‎هاي هر دو مسير باشيد. اگر دختري نمي‎تواند تصميم بگيرد كه با كدام يك از دو خواستگار خود ازدواج كند، مي‎تواند با اين روش تا حد امكان جنبه‎هاي مثبت هر يك را بررسي كند. تصميم‎گيري از صميم قلب، مي‎تواند شواهد مورد نياز را در اختيار او بگذارد: اولي سازگارتر از دومي است و بيشتر احساس مسووليت مي‎كند، اولي را انتخاب كن. دودلي به معناي بي‎علاقگي است و نمي‎تواند سرانجامي داشته باشد. مزيت اين روش در مقايسه با روش تطبيقي در اين است كه احتمال دست‎يابي به رازهاي نهفته و افكار دفن شده را افزايش مي‎دهد.

    5) براي اطلاعات بيشتر پيش متخصص برويد

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  25. کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2717
    نوشته ها
    118
    تشکـر
    37
    تشکر شده 44 بار در 29 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : شدیدا سردرگمم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1966 نمایش پست ها
    این پژمانه دوباره افسار پاره کرده ) بلاکش کنید و به مدیر گزارش بدید ، این تو خونه زیادی بد باهاش برخورد شده ، هر چی یاد گرفته میاد اینجا خالی میکنه
    خخخخ یاد لطفا قلی نباشیم افتادم ... باید یه کلیپ درست کنیم به اسم لطفا پژمان نباشید

  27. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32156
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    10
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    1) فكر كنيد: اين نسخه‎ي ابتدايي براي كساني است كه حكم «فكر نكن» را در درون خود حك كرده‎اند. «همان طور كه به تو گفته‎اند عمل كن. سؤال نكن، تو زيادي فكر مي‎كني، فكر مي‎كني كي هستي؟» فكر كردن، كاري است خلاقه كه مي‎تواند اثرات واقعاً بديع داشته باشد. انديشيدن به آن چه در فكر نمي‎گنجد، نمونه‎اي است عاري از عواطف براي سير در رؤياي محال. ترغيب به فكر كردن را، به ويژه، براي كساني يادآور مي‎شويم كه پيام‎هايي را كه «ژاكي شيف» مدعي است مهم‎ترين چيزهايي است كه والدين مي‎توانند به كودكان خود بدهند، دريافت نكرده‎اند:
    الف) تو مي‎تواني مشكلات را حل كني،

    ب) تو مي‎تواني فكر كني،

    ج) تو مي‎تواني كارها را انجام دهي.

    «باك مينسترفولر» عقيده داشت بچه در سن هفت يا هشت سالگي تصميمش را گرفته است و يكي از دو راه حل مشكلات را انتخاب كرده است: با مشت يا با كتاب. اضطراب، حالتي است كه در آن مجهولات بيش از معلومات است. معلومات، يا دانش، به طور كلي ‌به كلمات مربوط مي‎شود. ما فكر مي‎كنيم، چون كلمات را داريم. دكتر «ريچارد رستاك» مي‎گويد:«انسانيت ما به توانايي ما در فكر كردن و گفت‎وگو كردن از طريق اشكال پيچيده‎ي عادي بستگي دارد.‎» كودكاني كه در خانواده‎هاي “خوره‎ي كتاب” بزرگ مي‎شوند، احتمالاً بسيار بهتر مشكلات گيج كننده را حل مي‎كنند تا بچه‎هاي ديگر. عبارت «معني‎اش را توي لغت‎نامه پيدا كن» مثبت و سازنده است. عمل كردن، احساس سردرگمي را از بين مي‎برد. بچه‎هايي كه با راه حل “مشت ” بزرگ مي‎شوند، هيچ وقت راه حل‎هاي مؤثر و بادوام پيدا نمي‎كنند.
    در دنياي ما، هميشه آدم‎هايي پيدا مي‎شوند كه مشت‎هايي گنده‎تر و چوب‎هايي بلندتر و سنگ‎هايي درشت‎تر يا موشك‎هايي طويل‎تر داشته باشند.
    هيجان، مشكلات را حل نمي‎كند. يكي از تراژدي‎هاي دهه‎ي 1960 (در امريكا)، موضوع گريز نسل جوان به وادي شور و احساس بود. بسياري از “بچه‎هاي گل” دل زده از مواد مخدر كه در شهرهاي بزرگ امريكا در محله‎هايي به دور هم جمع مي‎شوند، قرباني فرهنگي هستند كه رهبران آن مي‎گويند: «فكر كردن را به عهده‎ي ما بگذاريد» سپردن سكان زندگي و سرنوشت خود به دست ديگران،‌شايد خلسه‎آور باشد، اما خطرهايي نيز دارد. شور و خلسه، مشكلات را حل نمي‎كند، بلكه اين تنها فكر كردن است كه حلال مشكلات است. شرايط اوليه‎ي زندگي ما هر چه باشد، مي‎توانيم ياد بگيريم كه فكر كنيم. هم چنين مي‎توانيم ياد بگيريم كه بخوانيم و بنويسيم و كلمات را هجي كنيم. همه مي‎توانند در برنامه‎ي ويژه‎ي بي‎سوادان، نام نويسي كنند و ياد بگيرند كه از لغت‎نامه استفاده كنند. اين كار هم مانند ديگر تلاش‎هاي زندگي، مستلزم تصميم‎گيري است. مردم عادي كوچه و بازار هم مي‎توانند فوق‎العاده الهام‎بخش باشند. يكي از اولين معلم‎هاي دكتر ساموئل جانسون، كفاشي بود به نام «تام براون» كه كتابي درباره‎ي «درست نوشتن» نوشت و آن را به دنيا هديه كرد. روياهاي بزرگ هم به اندازه‎ي روياهاي كوچك خرج برمي‎دارند.

    2) حرف بزنيد: چون مي‎توانيم حرف بزنيم، پس مي‎توانيم از ديگران كمك بگيريم. به قول معروف يك دست، صدا ندارد. حرف زدن، نه تنها در عينيت بخشيدن به سردرگمي ما مؤثر است، بلكه «نوازش» نيز ايجاد مي‎كند.
    با كلمات مي‎توانيم از ديگران كمك بگيريم و سردرگمي خود را تجزيه و تحليل كنيم. اگر نمي‎توانيد مقصودتان را با كلمات بيان كنيد، احتمالاً خودتان هم نمي‎دانيد كه مقصودتان چيست. گاهي تبديل احساس به كلمات، مستلزم تلاشي فوق‎العاده است. اما در گفت‎وگو با ديگران، از خود بيرون مي‎آييم و به بررسي واقعيت مي‎پردازيم، صداي خودمان و صداي ديگران را مي‎شنويم و از گفته‎هاي ديگران نتيجه‎گيري مي‎كنيم.

    3) بخواهيد موضوع روشن شود: پرسيدن “خوب” است. اگر مقصود كسي را نمي‎فهميد، از او بخواهيد گفته‎اش را تكرار كند. اگر راهنمايي‎ها روشن نيست، بگوييد. گاهي چون نمي‎خواهيم ابله جلوه كنيم،‌ اظهارات و گفته‎هاي ديگران را بررسي نشده رها مي‎كنيم و بعد گيج مي‎شويم. چقدر از سوءتفاهم‎ها در ازدواج يا در كلاس مدرسه، يا حتي در امور بين‎المللي مي‎توانست پيش نيايد، اگر مردم نمي‎ترسيدند كه پرسش‎هاي «ابلهانه» را مطرح كنند! با نكات متناقض مقابله كنيد. بخواهيد موضوع روشن شود. با اين كار نه فقط به خودتان، به ديگران نيز كمك مي‎كنيد. در بيست و دو سالگي منشي مطبوعاتي يك فرماندار ايالتي بودم. يك روز از من خواسته شد در جلسه‎اي متشكل از فرمانداران يازده ايالت غربي امريكا شركت كنم. دستور جلسه، تهيه و اعلام گزارشي بود درباره‎ي خط مشي اين ايالات درباره‎ي نيروي برق. رئيس من به اعضاي شركت كننده در آن جلسه گفت: «يكي از دلايلي كه «امي» براي من خيلي ارزش دارد اين است كه او از مطرح كردن سوال‎هاي خام و ساده نمي‎ترسد.» اين سوالات، غالباً اهميتي حياتي دارد. در جست‎وجوي صادقانه براي كسب اطلاعات، هيچ پرسشي ابلهانه نيست. بلاهت آن‎جاست كه كسي چيزي نپرسد.
    4) بنويسيد: ما مي‎توانيم با نوشتن افكار گيج كننده‎ي خود، به آن‎ها عينيت بيشتري بدهيم. ما اغلب، فهرست‎هاي مختلفي براي كارهاي خود درست مي‎كنيم: فهرست خريد از بقالي، فهرست هديه‎ي تولد و آغاز سال نو، يا كارهايي كه بايد بكنيم. پس چرا فهرستي از افكارمان درست نكنيم؟ اگر با مشكل دشواري روبه‎رو شديم و يك پاي همه‎ي راه‎حل‎ها ظاهراً مي‎لنگيد، تهيه‎ي فهرستي تطبيقي مي‎تواند بسيار مفيد باشد. اگر هنگام روبه‎رو شدن با مشكلي پيچيده، همه‎ي نكات مثبت را در يك ستون و همه‎ي نكات منفي را در ستوني ديگر ثبت كنيم، تصميم‎گيري، احتمالاً ساده‎تر مي‎شود. التبه بيشتر مشكلات چنين نيستند، ولي اگر دشواري‎ها را روي كاغذ با هم مقايسه كنيم،‌ مي‎توانيم راهي را انتخاب كنيم كه كم‎ترين دشواري‎ها را دارد. مي‎توان از اين راه به تصميم صحيح رسيد. ممكن است باز هم دشواري‎هايي داشته باشيم، اما بر بدترين آن‎ها، يعني بي‎تصميمي و دودلي، غلبه كرده‎ايم.
    روش ديگر ارزيابي مسيرهاي متعارض براي عمل، روش “مثبت مضاعف” است. فهرستي از همه‎ي نكات مثبت هر دو مسير تهيه كنيد و در صورت امكان، هم‎زمان در هر دو مسير پيش برويد و در جست‎وجوي بهترين‎هاي هر دو مسير باشيد. اگر دختري نمي‎تواند تصميم بگيرد كه با كدام يك از دو خواستگار خود ازدواج كند، مي‎تواند با اين روش تا حد امكان جنبه‎هاي مثبت هر يك را بررسي كند. تصميم‎گيري از صميم قلب، مي‎تواند شواهد مورد نياز را در اختيار او بگذارد: اولي سازگارتر از دومي است و بيشتر احساس مسووليت مي‎كند، اولي را انتخاب كن. دودلي به معناي بي‎علاقگي است و نمي‎تواند سرانجامي داشته باشد. مزيت اين روش در مقايسه با روش تطبيقي در اين است كه احتمال دست‎يابي به رازهاي نهفته و افكار دفن شده را افزايش مي‎دهد.

    5) براي اطلاعات بيشتر پيش متخصص برويد

    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر شریعتی:
    ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
    سپاسگزارم واقعا

  28. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 876 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : شدیدا سردرگمم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsan1966 نمایش پست ها
    این پژمانه دوباره افسار پاره کرده ) بلاکش کنید و به مدیر گزارش بدید ، این تو خونه زیادی بد باهاش برخورد شده ، هر چی یاد گرفته میاد اینجا خالی میکنه
    لابد لیاقتشه که تو خونه باهاش بد برخورد میشه اگر ادم درستی بود که باهاش درست رفتار میشد.
    همینان بزرگ میشن پس فردا میرن زن میگیرن دخترو بدبخت میکنن امثال اینن

  29. 2 کاربران زیر از فرشته مهربان بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31648
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    92
    تشکر شده 186 بار در 148 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    بیخود
    ینی چی پسر اومده جلوت گریه کرده
    ینی انقد بی حیایی که نمیتونی خودتو کنترل کنی
    واقعا خاااااک
    این چ وضع راهنمایی کردنه؟

  31. 2 کاربران زیر از توسکا2016 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31895
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    29
    تشکر شده 92 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط پژمان نمایش پست ها
    بیخود
    ینی چی پسر اومده جلوت گریه کرده
    ینی انقد بی حیایی که نمیتونی خودتو کنترل کنی
    واقعا خاااااک
    اولا چطور پسریه که واسه یه دختر نامحرم گریه میکنه اصلا گریه واسه چی؟ فرض کن یه پسر بیاد جلو بگه سلام با من دوست میشی بعد یهو گریه کنه فرض کن اما حرف شما هم خوب نیست پژمان دوست که نشده هنوز
    ویرایش توسط ؛آیسان؛ : 11-15-2016 در ساعت 11:18 AM

  33. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    شماره عضویت
    31895
    نوشته ها
    185
    تشکـر
    29
    تشکر شده 92 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : شدیدا سردرگمم کمممممک

    نقل قول نوشته اصلی توسط مري موجي نمایش پست ها
    اين چه طرز صحبت كردنه آخه؟
    مگه گفته من رفتم باهاش دوس شدم؟
    اين نهايت شرم و حيا هستش كه نمي خواد با كسي دوست شه و خودش و سالم و پاك نگه داشته
    اگر من بودم هزار بار بد و بیراه نصیبم میشد تا مرز بلاکم میرفتم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکل تنوع طلبی و بداخلاقی همسرم
    توسط tahira-pasha در انجمن اخلاق و رفتار
    پاسخ: 26
    آخرين نوشته: 10-16-2019, 09:42 AM
  2. درمان افسردگی و ibs نوع یک
    توسط Experience در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-03-2017, 06:19 PM
  3. درمان ibs نوع یک
    توسط Experience در انجمن طب سنتی و گیاهان دارویی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-03-2017, 06:18 PM
  4. عشق ممنوع
    توسط haniii در انجمن خیانت
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: 07-29-2015, 02:39 PM
  5. فکر کردن بیش از حد به موضوع
    توسط m.988 در انجمن وسواس فکری - عملی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-15-2015, 12:58 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد