شوهرم از این بدتر نمیشه

[mhrzaei]

سلام الان دوساله عقدم و قبل از ازدواج 4 سال با شوهرم دوست بودم تو دوران دوستی هم خیلی بهم گیر میداد و. اذیت میکرد ولی الان واقعا خیلی بد شده فهمیدم ک مشکل پارانوئیدداره بخاطر همین ن میذاره از خونه برم بیرون ن دوستی داشته باشم ن کلاسی کلا هیچی فقط و فقط تو خونه جدیدا خیلیرفسق باز شده البته بگم قبلا هم بود ولی ی مدت گذاشت کنار الان دوباره تقریبا هرشب باغه با دوستاش ن بهم مجبت میکنه ن توجه میکنه ن احترام میذاره به خواسته هام نیازهای منو نمیبینه و فقط نیازهای خودشو میبینه من خیلی دوسش دارم ولی افسردگی گرفتم از دستش حتی زنگ هم بهم نمیزنه حالمو بپرسه احساس تنهایی میکنم پدر مادرشم هیچ کاری نمیکنن و اگه من کار اشتباهی انجام بدم دخالت میکنن ولی پسرشونو تربیت نمیکنن راهنماییم کنید خواهشا چون اصلا نمیذاره پیش مشاور برم خودشم نمیاد مرسی

[Mohammad313]

توی این چهارسال نتونستی بشناسیش؟

[mhrzaei]

توی این چهارسال نتونستی بشناسیش؟

توی این 4 سال اینطوری نبود. گفتم ک هرروز داره بدتر میشه هرچی بیشتر ب حرفاش گوش میدمو باهاش کنار میام لوس تر و بدتر میشه

[محمدزاده]

باهاش صحبت کردی؟ اگر حرف شما رو قبول نداره از کسی که قبولش داره بخواهید که باهاش صحبت کنه حتی وقتی پیش اون شخص هستید و همسرتون هم هست از این چیزها صحبت کنید تا اون شخص صحبت کنه و همسرتون متوجه بشه. میتونی از پدر خودت بخای. خیلی قطعی صحبت کن تا اخلاقش رو عوض کنه براش شرط و شروط بذار که اجازه نداره رفیق بازی کنه و اونم مثل شما محدود شه ببینید قبول میکنه از برابری حقوق هاتون صحبت کنید خلاصه متوجه بشه که راه اشتباهی رو در پیش گرفته

[mhrzaei]

باهاش صحبت کردی؟ اگر حرف شما رو قبول نداره از کسی که قبولش داره بخواهید که باهاش صحبت کنه حتی وقتی پیش اون شخص هستید و همسرتون هم هست از این چیزها صحبت کنید تا اون شخص صحبت کنه و همسرتون متوجه بشه. میتونی از پدر خودت بخای. خیلی قطعی صحبت کن تا اخلاقش رو عوض کنه براش شرط و شروط بذار که اجازه نداره رفیق بازی کنه و اونم مثل شما محدود شه ببینید قبول میکنه از برابری حقوق هاتون صحبت کنید خلاصه متوجه بشه که راه اشتباهی رو در پیش گرفته

من کسیو ندارم ک در این راستا کمکم کننن پدرم خیلی دل نازک و خجالتیه و اصلا در این موردا دخالت نمیکنه مادرمم. اگه بگه شوهرم قبول نمیکنه چون مادرم چندبار منطقی باهاش حرف زده بخاطر همین از مادرم دل خوشی نداره خودمم زبونم مو دراورد ی روز خوب میشه دوباره ادامه میده وقتی باهاشم قهر میکنم لجبازی میکنه و بدتر میشه خیلی بی منطقه خیلییی ولی ممنون از راهنماییتون

[mhrzaei]

اصلا اعتقادی به برابری حقوق ها نداره تو خانواده ای بزرگ شده ک میگن عقل زن نصف مرده و پدرش اصلا مادرشو هیچی حساب نمیکنه

[محمدزاده]

ببین عزیزم یه مثال میزنم شاید مرتبط نباشه ولی بدردت میخوره
شوهر م ن زمان نامزدی میگف من اهل مسافرت نیستم من اهل مهمونی نیستم ولی الان خودش تا تعطیلات میشه میگه بریم اونم خانواده اش اهل مسافرت و مهمونی نیستن و نبودن ولی شوهرم وقتی اومد تو خانواده من دید که مسافرت میریم مهمونی میریم یاد گرفته میریم مسافرت تمام سعیم رو میکنم بهش خوش بگذره
الان شما هم وقتی میبینی اینطوره اجازه نده با آدمهایی که مثل خودشن رفت آمد کنه. با آدمهایی معاشرت کنه که یه چیزهایی تغییر کنه

[شقایقم]

سلام الان دوساله عقدم و قبل از ازدواج 4 سال با شوهرم دوست بودم تو دوران دوستی هم خیلی بهم گیر میداد و. اذیت میکرد ولی الان واقعا خیلی بد شده فهمیدم ک مشکل پارانوئیدداره بخاطر همین ن میذاره از خونه برم بیرون ن دوستی داشته باشم ن کلاسی کلا هیچی فقط و فقط تو خونه جدیدا خیلیرفسق باز شده البته بگم قبلا هم بود ولی ی مدت گذاشت کنار الان دوباره تقریبا هرشب باغه با دوستاش ن بهم مجبت میکنه ن توجه میکنه ن احترام میذاره به خواسته هام نیازهای منو نمیبینه و فقط نیازهای خودشو میبینه من خیلی دوسش دارم ولی افسردگی گرفتم از دستش حتی زنگ هم بهم نمیزنه حالمو بپرسه احساس تنهایی میکنم پدر مادرشم هیچ کاری نمیکنن و اگه من کار اشتباهی انجام بدم دخالت میکنن ولی پسرشونو تربیت نمیکنن راهنماییم کنید خواهشا چون اصلا نمیذاره پیش مشاور برم خودشم نمیاد مرسی

شما و همسرتون چند سالتونه؟؟

متاسفم
ولی شما 4 سال باهم در ارتباط بودید
و کوچیکترین بدبیبنی باید جدی گرفته میشد
ک متاسفانه نشده

این دوسال ک عقد هستین
و هنوز خونه خودتون نرفتین
ایشون تا این حد بدتر شده
وای ب حالی ک برید خونش
و
خیالش از جانب شما کاملا راحت شه

اگه پدرتون نمیتونن
از ی بزرگ فامیل
دایی
عمو
ب همراه پدرتون
کمک بگیرید

بهش فرصت بدین درست شه
ی زمانیو مشخص کنید
باهاش صحبت کن
منطقی
اروم
جدی صحبت کن
خاسته هاتو
نیازهاتو
همشو بگو
ببین ایا اصن سعی داره که مشکلاتو اصلاح کنه یا نه
اصن زندگیش براش مهمه یا نه

اگه نشد
و
ایشون تغییری نکردن

بهتره راجب ازدواجتون بهتر فکر کنی
بیشتر فک کنی

تا زمانی هم ک مشکلتون حل نشده
و
از جانب ایشون مطمئن نشدین
عروسی نکنید

موفق باشی

[mhrzaei]

شما و همسرتون چند سالتونه؟؟

متاسفم
ولی شما 4 سال باهم در ارتباط بودید
و کوچیکترین بدبیبنی باید جدی گرفته میشد
ک متاسفانه نشده

این دوسال ک عقد هستین
و هنوز خونه خودتون نرفتین
ایشون تا این حد بدتر شده
وای ب حالی ک برید خونش
و
خیالش از جانب شما کاملا راحت شه

اگه پدرتون نمیتونن
از ی بزرگ فامیل
دایی
عمو
ب همراه پدرتون
کمک بگیرید

بهش فرصت بدین درست شه
ی زمانیو مشخص کنید
باهاش صحبت کن
منطقی
اروم
جدی صحبت کن
خاسته هاتو
نیازهاتو
همشو بگو
ببین ایا اصن سعی داره که مشکلاتو اصلاح کنه یا نه
اصن زندگیش براش مهمه یا نه

اگه نشد
و
ایشون تغییری نکردن

بهتره راجب ازدواجتون بهتر فکر کنی
بیشتر فک کنی

تا زمانی هم ک مشکلتون حل نشده
و
از جانب ایشون مطمئن نشدین
عروسی نکنید

موفق باشی

سلام مرسی از راهنماییتون من متولد 70 هستم و شوهرم 68
جدی تاحالا باهاش حرف زدم ولی میگم دوروز خوب میشه و دوباره مثل قبل خودشم میگه من میدونم هیچکس نمیتونه باهام بسازه و تو میسازی ولی بازم درک نمیکنه بهم بگید چی بهش بگم ک حرفامو بفهمه و جدی بگیره

[mhrzaei]

ببین عزیزم یه مثال میزنم شاید مرتبط نباشه ولی بدردت میخوره
شوهر م ن زمان نامزدی میگف من اهل مسافرت نیستم من اهل مهمونی نیستم ولی الان خودش تا تعطیلات میشه میگه بریم اونم خانواده اش اهل مسافرت و مهمونی نیستن و نبودن ولی شوهرم وقتی اومد تو خانواده من دید که مسافرت میریم مهمونی میریم یاد گرفته میریم مسافرت تمام سعیم رو میکنم بهش خوش بگذره
الان شما هم وقتی میبینی اینطوره اجازه نده با آدمهایی که مثل خودشن رفت آمد کنه. با آدمهایی معاشرت کنه که یه چیزهایی تغییر کنه

عزیزم چطوری اجازه ندم وقتی بهم میگه تو شوهر کردی ن من
تو باید هرچی من میگم بگی باشه ن من
مشکل اصلی منم رفت و امدش با ما نیست مشکل اصلی من رفیق بازیاش و بی محلی کردناشه

[محمدزاده]

به هر روشی که فکر میکنی میشه با قهر با ناز با بی محلی کردن به هر روشی که فکر میکنی تاثیر میذاره شما بهتر میشناسی همسرت رو.من وقتی حرف نمیزنم باهاش یا لج بازی میکنم یه مدت خودش خسته میشه